دكترمهدی مطهرنیا
استاد دانشگاه و آینده پژوه سیاسی
مرکز بین المللی مطالعات صلح – IPSC
نگاه کنونی روسیه به سوریه
آنچه که روسیه در حال انجام آن است اقدامی تاخیری در جهت ایجاد یک فضای مثبت برای نشان دادن اقتدار روسیه در سوریه است. باید بپذیریم که سوریه محیط عملیاتی نفوذ روسیه در خاورمیانه محسوب می شده است، منطقه ای که غرب در آن بعد از روی کار آمدن حزب بعث و خاندان اسد چندان ورودی در آن نداشته است و همواره با مانع حزب بعث و قدرت حاکم در دمشق توانسته است زمینه های ایجاد یک نوع توازن قدرت را در خاورمیانه بین قدرتهای شرقی و غربی به وجود آورد. اما در دهه ی قبل و به ویژه پس از مسائل مربوطه به سوریه (که با طغیان بر علیه دولت دمشق و شخص بشار اسد آغاز شد) زمینه های ورود کشورهای غربی به سوریه فراهم آمد و با وجود هزینه های زیادی که در چند سال اخیر در جهت پایداری دولت دمشق انجام شده است هم اکنون نتایج حاصل، تخریب زیر بناهای ساختاری و ساختهای آینده پرور سوریه در حوزه حرکتهای ملی از یک سو و تاثیر منطقه ای آن از جهت دیگر می باشد. این نگرش تخریبی به سوریه هم اکنون به زمینه هایی برای ورود بازیگران غربی جهت تصمیم گیری برای آینده سوریه مشروعیت بخشیده است.
بر اساس همین مقدمه روسها تلاش می کنند به بازآفرینی جایگاه خود در خاورمیانه نائل آیند. غرب و به ویژه آمریکا سعی دارد به عنوان بازیگر اصلی خاورمیانه خود را به نمایش بگذارد، هم اکنون حتی اتحادیه اروپا نیز نگران آینده حضور آمریکا در خاورمیانه است. روس ها هم به طور سنتی بر اساس رسوبات موجود از جنگ سرد (که هم اکنون نیز در تاریخ روسیه خود را نشان می دهد و در بستر تاریخی روسیه ایجاد یک نوع مانع کرده است) همواره این گرانی را حس می کند. بنابراین یکی از نتایجی که روسها به دنبال آن هستند بازآفرینی هیبت روسیه در نظام بین الملل و به تبع آن جلوگیری از واگرایی دوستانی است که در وضعیت فعلی یعنی در وضعیت حاصل از گذار منطقی بحرانهای کنونی به سمت و سوی یک نظم نوین آینده جهانی در حرکت هستند. لذا روس ها می دانند که اگر در هندسه آینده ی قدرت جهانی، سوریه را از دست دهد در اوکراین نیز زمینه های باخت نهایی خود را نیز شاهد خواهند بود. لذا به نظر می رسد روسیه در تلاش است تا در یک جنگ پیش دستانه امتیازهای خاص خود را در ماجراهای اوکراین از طرف مقابل بگیرد، روسها به خوبی می دانند که در نهایت در سوریه باید با آمریکا همراه شوند و زمینه های تغییر و تحول قدرت در سوریه را فراهم کنند، اما تا زمانی که بتوانند امتیازهایی را در اوکراین از آمریکا و شرکای غربی آن بگیرند سعی خواهند کرد که فشارهای درونی را در سوریه مدیریت کنند. از طرف دیگر اگر آمریکا بتواند بر عراق و سوریه قدرت خود را مستولی کند زمینه های ایجاد یک خط مورب قدرت برای اتحادیه اروپا و روسیه فراهم می کند که به آبهای آزاد خلیج فارس دسترسی نداشته باشند. اگر سوریه و کشورهای همسایه منجمله عراق به کلنی مستقیم نفوذ آمریکا تبدیل شود، و بعد ازعراق در سوریه هم آمریکا بتواند بزرگترین سفارت خود را راه اندازی کند در هندسه جهانی آینده قدرت، آمریکا می تواند بر رقبای خود پیروز شود. پس امروز بر اساس یک حمله پیشدستانه روسیه هر آنچه را که در چنته دارد در قمار سوریه گذاشته و امریکا هم از این قمار سوریه استقبال می کند.
نگاه های متقابل روسیه و امریکا به سوریه
اکنون روسیه به واگرایی کشورهای عربی مانند عربستان و رژیم صهیونیستی نسبت به آمریکا دلبسته است، به خوبی می داند که منطق کنونی کشورهای عربی به ویژه عربستان به عنوان یکی از مراکز اصلی قدرت در کشورهای عربی، زمینه های هم گرایی با مسکو نسبت به گذشته بیشتر دارند. چرا که در ماجرای برجام و نزدیک شدن آمریکا به تهران و دست برداشتن از تئوری تغییر رژیم در ایران آنها بر آن بودند که قدرت عربستان و خاورمیانه عربی بر نوهارتلند خلیج فارس و فلات ایران تفوق پیدا کند. این در حالی است که هیچگاه آمریکا به عنوان یک ابر قدرت نمی تواند اجازه دهد که تفوقی بین این دو ایجاد شود و همواره باید یک توازن ضعف و یا توازن قدرت را بین این دو مدیریت کند . این امر نکته ای کلیدی است. لذا مسکو بخوبی می داند که در سوریه و در منطقه ی جغرافیای عربی خاورمیانه زمینه های مناسبی برای دخالت در سوریه فراهم شده است.
اما از جهتی دیگر باید بر این نکته تاکید داشته باشیم که از نظر نظامی آمریکا از یک سو تحریم هایی را بر علیه روسیه مدیریت می کند و از سوی دیگر تلاش میکند که همان گونه که اتحادیه جماهیر شوروی سوسیالیستی درگیر یک جنگ فرسایشی در افغانستان (و زمینه ساز ایجاد یک شرایط مناسب برای تجزیه اتحادیه جماهیر شوروی سوسیالیستی شوروی شد) درگیری فرسایشی سوریه در روسیه زمینه های تجزیه مجدد روسیه را فراهم سازد. فراموش نکنیم که ایالتهایی در روسیه وجود دارد که زمینه های مناسبی را برای داعش خیزی در خود پرورش داده است. پوتین اگر چه می تواند خود را به عنوان یک منجی، قدرت مسکو را همانند جریان کریمه به نمایش بگذارد، اما بعد از مدتی با وجود تحریم های اقتصادی نوع برخورد افکار عمومی با پوتین تغییر کرده و از حالت عاطفی به حالت عقلایی رجوع کرد. پوتین هم اکنون در پی آن است که با ایجاد یک جنگ بیرونی آن هم با یک ژست قدرتمندانه در سوریه زمینه های همگرایی داخلی ملت را از نظر عاطفی و تبعیت ناشی از یک جو نظامی ایجاد کند. این همگرایی هم اکنون به وجود می آید، اما آرام آرام با توجه به هزینه های جنگ از یک سو و هزینه های تحریم از سوی دیگر باید در برابر مردم پاسخگوی ورود روسیه به یک جنگ فرسایشی باشد.
در مقابل غرب در تلاش است که روسها هر چه بیشتر در درون جنگ سوریه پیش بروند، و جنگ فرسایشی را مدیریت کند. نتیجه این که آمریکا در تلاش است روسها را در سوریه در وضعیت کیش و مات قرار دهد. بدین معنا که روسها از یک سو یا باید وارد جنگ فرسایشی شوند و در این جنگ فرسایشی هزینه های گزافی را در آینده پرداخت کنند، یا باید برای گریز از این جنگ فرسایشی، بر سر آینده سوریه با طرفهای غربی زودتر به نتیجه برسد. بنابراین از هر دو طرف این آمریکا است که از ورود روسیه به جنگ سوریه استقبال می کند و از سوی دیگر با توجه به نوع عملکرد آمریکا در ادبیات سیاسی خود در حوزه سیاست بین المللی (اوباما می گوید که روسیه خود را در گرداب سوریه مغروق نکند ) به نوعی می توان گفت واشنگتن زنگ خطر را برای مسکو به سهولت فراهم کرده است.
نتیجه از منظر واقع گرایی سیاسی حفظ بشار اسد و پیروزی سیاسی روسها با هزینه های گزاف نظامی است، در حالی که از آن سو پیروزی ژئواستراتژیک آمریکا با توجه به ورود هزینه دار بودن ورود روسیه به سوریه، مد نظر آمریکا قرار دارد. به هر تقدیر بمبارانهای روسیه اگر به قول آمریکا تنها بر علیه داعش هم نباشد، بخشی از آن بر علیه داعش است که کار آمریکا را در زمینه ی مبارزه بین المللی با داعش و ائتلاف بین المللی بر ضد داعش مشروعیت می بخشد.
نتیجه ی دیگری که برای روسیه در کوتاه مدت و میان مدت دارد، همگرایی بیشتر برای افکار عمومی در حمایت از سران مسکو به ویژه پوتین در رویکرد عاطفی مردم نسبت به این موضوع، زمینه ی ایجاد همگرایی بیشتر بین نیروهای متحد با روسیه، (مانند آنچه که اخیرا انتشار پیدا کرده است یعنی همکاری چهار جانبه کشورهای عراق، ایران، سوریه و روسیه با یکدیگر و ورود کنشگران پیرامونی مانند کره شمالی و چین در ماجرای سوریه است) همه این موارد مقدمات ورود منطق تک – چند قطبی برای مدیریت بحران سوریه بعد از مدیریت بحران هسته ای در ایران می باشد.
واژگان کلیدی: نگاه روسیه و امریکا به سوریه، نگاه روسیه به سوریه ، نگاه امریکا به سوریه، روسیه ، امریکا، سوریه