طهمورث غلامی
مرکز بین المللی مطالعات صلح – IPSC
تهدیدات و اعمال فشارهای ایران، انگلستان را مجبور کرد که برای حل مسالمت آمیز مسئله جزایر سه گانه در اکتبر 1971، مذاکرات خود را با ایران ادامه دهد. بریتانیا به خوبی دریافت بدون حمایت قدرتمندترین کشور ساحلی خلیج فارس، نمی توان امیدی به بقا و توفیق فدراسیون عربی داشت. مذاکرات بین سر ولیام لوس و شاه ایران در اکتبر 1971 آغاز شد که خود حکایت از اهمیت مذاکرات بود. مذاکرات بعدی ایران و بریتانیا در 11 نوامبر 1971، در تهران آغاز شد و به مدت 7 روز ادامه یافت. این مذاکرات با توجه به قریب الوقوع بودن خروج نیروهای بریتانیا از خلیج فارس و اعلام موجودیت فدراسیون ، بسیار حساس، حیاتی و تعیین کننده توصیف شد. مذاکرات در 18 نوامبر پایان یافت و سر ولیام لوس، به امارت شارجه و سپس لندن رفت که این خود حاکی از توافق میان ایران و بریتانیا، 12 روز قبل از خروج این کشور از خلیج فارس بود. نه ایران و نه بریتانیا، رضایت شیخ رأس الخیمه را در مورد جزایر تنب کوچک و بزرگ، را ضروری ندانستند. زیرا جزیره تنب، بالای خط میانه بود و ایران یک روز قبل از خروج بریتانیا، جزایر تنب را تصرف کرد. هنگام ورود نیروهای ایران به جزایر تنب، نیروهای امارت رأس الخیمه، به مقاومت پرداختند که این خود باعث شهادت سه نفر از نیروهای ایران و کشته شدن چهار نفر از نیروهای رأس الخیمه شد. واکنش امارت رأس الخیمه، ناشی از تحریکات عوامل عراق و یمن جنوبی بود.
اما در مورد جزیره ابوموسی، مذاکرات ایران و بریتانیا، منجر به امضای یک یادداشت تفاهم بین ایران و بریتانیا از یک سو و شارجه از سوی دیگر شد. این یادداشت تفاهم به تأیید بریتانیا رسید و میان ایران و شارجه مبادله شد. شیخ خالد حاکم امارت شارجه طی اعلامیه ای که از رادیو شارجه پخش شد، موافقت نامه را منطبق با امیدها و آرزوهای مردم خود دانست. برادر وی نیز که بعدها جانشین او شد، به هنگام ورود نیروهای ایرانی به ابوموسی، اعلام کرد که ما 80 سال امانت داری کردیم و اکنون آن را به شما می سپاریم و دوباره پیوند همیشگی خود را با میهن بزرگ اعلام می داریم.
در 30 نوامبر 1971 (9 آذر 1350)، درست 24 ساعت بعد از این که شارجه توافق خود را با ایران در مورد جزیره ابوموسی اعلام کرد، نیروهای مسلح ایران وارد جزیره شدند و پرچم ایران را به اهتزاز در آوردند. در این هنگام حاکم شارجه به همراه گروهی به استقبال از نیروهای ایران آمدند و به دریادار عطایی خیر مقدم گفتند. یادداشت تفاهم یاد شده، دارای یک مقدمه و شش بند است. در بند اول، اعلام شده است که نیروهای مسلح ارتش ایران وارد ابوموسی خواهند شد و در مکان های معین شده، مستقر خواهند شد و در این مکان ها ایران صلاحیت کامل خواهد داشت و پرچم ایران برافراشته خواهد شد. این درحالی است که در قسمت ب بند دو، شیخ شارجه صرفاً حق داشتن یک فرماندهی انتظامی (به کارویژه های ارتش و نیروی انتظامی توجه شود) دارد و صرفاً برفراز آن فرماندهی نظامی حق دارد پرچم خود را نصب کند. در واقع وجود این پاسگاه، صرفاً به خاطر رسیدگی به وضعیت مردم عرب شیخ نشین شارجه بود. هر چند در شرایط خروج انگلستان، وضعیت اضطراری بود، اما این بدان معنی نبود که ایران حاضر باشد که با احیای حاکمیت خود بر بخشی از جزیره، از حقوق حاکمیت خود بر نیم دیگر جزیره، صرف نظر کند.
مکاتبات بعدی میان ایران و شارجه که توسط دولت بریتانیا صورت گرفت و آن مکاتبات جزء تفکیک ناپذیر یادداشت تفاهم هستند، این نقیصه برطرف گردید و صرفاً عنوان شد که ایران حق مردم ساکن در جزیره که دارای تابعیت شارجه بودند را به رسمیت بشناسد که ایران نیز رعایت حقوق آنها را متعهد شد. بندهای دیگر یادداشت تفاهم، درباره ی امور مربوط به ماهیگیری، تعیین مرز دریایی و منابع مشترک بود. ایران بلافاصله دولت جدید امارات متحده عربی را در همان روز به رسمیت شناخت و پس از آن آمادگی خود را به منظور همکاری با فدراسیون و بر اساس دوستی و احترام متقابل اعلام داشت. رئیس امارات متحده عربی، با پیروی از یک سیاست واقع بینانه درخواست برخی از کشورهای عربی مانند عراق، سوریه، لیبی و یمن جنوبی مبنی بر لغو یادداشت تفاهم 1971 و قطع روابط سیاسی با ایران تا خروج نیروهای ایران از جزایر را عملاً رد کرد. پس از رسیدن به توافق، اقداماتی به منظور تعیین مرزهای دریایی ایران با امارات به عمل آمد. حدود مرزهای دریایی ایران با امارت شارجه، با اعمال مقررات دوازده مایلی دریای سرزمینی ایران، در مورد جزیره ابوموسی، تعیین شد. چون اعمال دوازده مایلی موجب تداخل کرانه های جزیره ابوموسی با آبهای کرانه ای امارت ام القوین می شد، در نتیجه توافق شد که در این قسمت حد میانه نسبت به دو کرانه اعمال شود.
به دنبال ورود نیروهای ایرانی به جزایر سه گانه، اقدام ایران با واکنش های متفاوت، ضعیف و شدید دنیای عرب، روبرو شد. هر چند در این رابطه می توان دولت های عربی را به دو دسته ی تند رو و میانه رو تقسیم کرد، اما تقریباً همه کشورهای عربی با استقرار نیروهای ایرانی در جزایر سه گانه مخالفت کردند. این امر ناشی از چند دلیل عمده بود؛ اول این که گروهی از کشورهای عرب، مانند مصر، مراکش، تونس، لبنان، عربستان، اردن، قطر و بحرین بنا بر ملاحظات سیاسی برای ابراز عکس العمل منفی تحت فشار بودند و با اعلامیه های انفرادی، اقدام ایران را محکوم کردند، اما به طور خصوصی از ایران عذرخواهی کردند. این کشورها در اتحادیه عرب و شورای امنیت، سیاست ملایمی را در پیش گرفتند و حتی لحن مطبوعات آنها مسالمت آمیز بود. دوم این که، عکس العمل منفی برخی از محافل عربی ناشی از استنباط غلط و عدم آگاهی آنها از واقعیات مربوط به جزایر تنب و ابوموسی بود. سوم این که در اغلب گزارش های منابع خارجی، عنوان «اشغال» به جزایر داده می شود. اطلاق این عنوان، باعث توسعه ی استنباط غلط می شود. در این گزارش ها به حسن نیت ایران در مورد انصراف از ادعای خود نسبت به بحرین در مقابل تأمین حقوق آن در جزایر سه گانه، اشاره ای نمی گردد. این امر شاید به خاطر آن است که بین این دو، هجده ماه فاصله ایجاد شده بود. چهارم این که عکس العمل منفی برخی از کشورهای عربی مانند عراق، سوریه، لیبی و یمن جنوبی به خاطر این بود که آنها اقدام ایران را فرصت مناسبی می دانستند که – با توجه به اختلافات مرزی، سیاسی و ایدئولوژیکی که با دولت ایران داشتند- با حداکثر تبلیغات، احساسات دنیای عرب را علیه ایران تحریک کنند. در 3 دسامبر 1971، نمایندگان چهار کشور یاد شده، با ارسال نامه ای به شورای امنیت، تقاضای تشکیل جلسه ی شورا را برای رسیدگی به اقدام ایران کردند. آنها خواهان حضور در جلسات شورای امنیت، بدون داشتن حق رأی بودند. نماینده ی ایران، در جلسه ی شورای امنیت، امیر خسرو افشار، سفیر ایران در لندن بود. وی در ابتدای صحبت های خود عنوان کرد که بحث جزایر سه گانه کاملاً یک بحث داخلی است و نه تنها ربطی به دولت های عربی ندارد، بلکه سازمان ملل نیز حق ورود به آن را ندارد. وی دو دلیل را برای شرکت خود در جلسه ی شورای امنیت عنوان کرد. اول قائل شدن حرمت برای سازمان ملل و دوم اطمینان از این که هر چه پیرامون جزایر بحث و تحقیق شود، حقانیت ایران در رابطه با جزایر بیشتر نمایان خواهد شد. لازم به ذکر است که در جلسه شورای امنیت، نماینده انگلستان، دخالت دولت های عربی تند رو را رد کرد و از توافق ایران با بریتانیا صحبت کرد. شورای امنیت حتی بدون صادر کردن یک بیانیه اقدام ایران را تأیید نمود و این یک شکست برای دولت های رادیکال عرب بود که حتی شیخ شارجه حاضر نشد دعوت آنها را برای حضور در شورای امنیت سازمان ملل بپذیرد و اعلام کرد که اختلافی با ایران ندارد.
ایران به واکنش این عده از دولت های عربی هیچ اعتنایی نکرد. زیرا ایران به حقانیت خود نسبت به جزایر سه گانه ایمان داشت و ثانیاً روابط خوبی با تعداد قابل توجهی از کشورهای عربی مانند عربستان و مصر داشت. این دولت ها در جلسه اتحادیه عرب نیز نسبت به بحث جزایر سه گانه موضع میانه ای گرفتند. دولت مصر اعلام کرد؛ نباید توجه افکار عمومی عرب از اسرائیل به سمت خلیج فارس حرکت کند. ایالات متحده نیز از کوشش های ایران در حل اختلافات ارضی پشتیبانی کرد. به گفته یک پژوهشگر آمریکا در راستای دکترین نیکسون، کاملاً از اقدام ایران راضی بود. دولت شوروی نیز از شکایت دولت های رادیکال عرب متحد خود در شورای امنیت حمایت نکرد و رسانه های آن کشور در روز ورود نیروهای ایرانی به جزایر سه گانه از همکاری های سازنده ی ایران و شوروی و اثرات مثبت آن بر صلح و امنیت بین المللی صحبت می کردند. به دنبال توافق ایران و عراق در 1975، این کشور نیز تا وقوع انقلاب اسلامی در ایران، هیچ سخنی از جزایر سه گانه به زبان نیاورد و روابط دوستانه و حسنه ای با ایران برقرار کرد.
پس از انقلاب اسلامی ایران و برای اولین بار یعنی هشت سال بعد، دولت های عربی به طرح دوباره ی جزایر سه گانه پرداختند. سیاست اعلامی جمهوری اسلامی ایران ، مبنی بر اینکه سیاست های شاه را در خلیج فارس دنبال نمی کند، باعث شده بود که برخی از کشورهای عربی تصور کنند که این وضعیت منجر به ایجاد تغییراتی در خصوص جزایر سه گانه می شود. درحالی که سیاست اعلامی جمهوری اسلامی ایران، به این معنی نبود که آنها حاضرند به از دست دادن بخشی از سرزمین خود رضایت دهند. با این حال با پیروزی انقلاب اسلامی ایران، دولت های منطقه ای و فرامنطقه ای برخلاف موضع گیری های سال 1971، یا به حمایت از ادعای امارات متحده عربی پرداختند و یا به گونه ای موضع گیری کردند که بر حاکمیت و مالکیت ایران بر جزایر تردید ایجاد شود. در این راستا، امارات متحده ی عربی با همراهی و پشتیبانی دیگر کشورهای عربی در نامه ای به دبیرکل سازمان ملل در سال 1980، بر اعاده حاکمیت خود بر جزایر سه گانه تأکید کرد و آمادگی خود را برای مذاکره با ایران اعلام کرد.
به دنبال پیروزی های ایران در جبهه های جنگ علیه عراق و از ژوئیه ی 1981 تا اوت 1992، نه عراق و نه امارات هیچ یک ادعایی درباره ی جزایر نداشتند. اما در آوریل و اوت 1992 بود که امارات متحده عربی، با صحنه سازی از پیش تعیین شده، باعث شکل گیری بحران در منطقه شد. در بحران آوریل 1992، ایران اعلام کرد که در راستای تدابیر امنیتی جزیره، ساکنان جزیره باید دارای کارت شناسایی باشند و اتباع غیر شارجه ای که قصد دیدار از جزیره دارند، بایستی جوازهای امنیتی دریافت کنند. ایران طی یادداشتی با اشاره به این که طبق یادداشت تفاهم 1971، مسئول تأمین امنیت جزیره است، قصد خود را به امارات متحده عربی اطلاع داد. علت این اقدام ایران به خاطر ورود قایق های تندرو مسلح با سرنشینان هلندی و وابسته به سرویس های امنیتی غرب بود که به قاچاق کالا و جاسوسی در آبهای جزیره ابوموسی پرداختند. امارات متحده عربی با نادیده گرفتن تدابیر ایران، در آوریل 1992، یک گروه از اتباع غیر شارجه ای و غیر اماراتی را عازم جزیره ابوموسی کرد که ایران مانع ورود آنها به جزیره شد. به دنبال این واقعه، امارات متحده عربی و دیگر دولت های عربی، اقدامات ایران را نقض یادداشت تفاهم دانستند و اعلام کردند که ایران تمامی اتباع اماراتی را از جزیره بیرون کرده است. وزارت خارجه ایران ادعاهای امارات را کذب محض دانست و درخواست این کشور را برای مذاکره رد کرد. در بحران اوت 1992 نیز امارات متحده عربی، برای دویست دانش آموز، صد و چهار نفر از اتباع امارات و کشورهای دیگر با عنوان معلم و بدون مجوز عازم جزیره کرد. دولت ایران با توقیف سه روزه ی کشتی، مانع از ورود 94 نفر از آنها شد و کشتی خاطر را به بندر خالد در شارجه بازگرداند. در این هنگام تبلیغاتی وسیعی علیه ایران صورت گرفت. وزیر دفاع انگلستان و معاون رئیس ستاد ارتش آمریکا از امارات بازدید کردند. تمامی اعضای شورای همکاری خلیج فارس، 2+6 و اتحادیه ی عرب از امارات حمایت کردند. حمایت های دولت های عربی و غربی از امارات باعث شد که این کشور از بازگرداندن جزایر با هر وسیله ی ممکن صحبت کنند. درواقع تصور آنها این بود که سناریوی کویت اینجا تکرار خواهد شد. یعنی ابتدا موضوع جزایر در شورای امنیت مطرح و سپس گامهای بعدی به اجرا در خواهد آمد.
واکنش مطبوعات ایران بسیار تند بود اما بیانیه ی وزارت خارجه نسبتاً ملایم بود. با این حال، فرماندهان نظامی ایران، هشدارهای لازم را به امارات متحده عربی و حامیان منطقه ای و فرامنطقه ایش دادند. محسن رضایی، فرمانده سپاه پاسداران در طی یک ماه، سه بار سخنرانی کرد و دولت های عرب را تهدید کرد. شورای عالی امنیت ملی نیز با صدور بیانیه ای اعلام کرد که هیچ تعرضی را نمی پذیرد و با قدرت و شدت تمام، با آن مقابله می کند.
در راستای حل سوء تفاهمات، مذاکراتی بین دو کشور در 27 سپتامبر1992، به مدت 2 روز صورت گرفت. این مذاکرات شکست خورد. زیرا طرف ایرانی برای رفع سوء تفاهمات درباره ی جزیره ابوموسی حاضر شد بر سر میز مذاکره بنشیند اما طرف مقابل به طرح جزایر تنب نیز پرداخت و همین باعث شد که هیئت ایرانی به مذاکره ادامه ندهد. از آن زمان تا کنون، امارات متحده عربی از طریق کانال های مختلف ادعای خود را دنبال کرده است.