مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

نقش فقه زبان و ادبیات در تأمین و تضمین حقوقی صلح و امنیت در جهان

اشتراک

محمد جعفری

پژوهشگر  در حوزه علمیه قم

مرکز بین‌المللی مطالعات صلح – IPSC

مقدمه

صلح و امنیت گزاره‌هایی است که از هویت نفسانی بشر و خوی جاه‌طلبی و سهم خواهیاوبر خواستهتا جایی که بازخوانی مستندات پیش از دوران رنسانس می‌تواند نقاب ساختگی حقوق بشر امروز را برای عقل نمایان سازد.

در چنین الگویی دین‌مداری گره از زندگی بشر گشود و گسترش اسلام چشم بشریت را به‌سوی حقایق بازکرده است، در این میان آنانی که متکی بر قوه‌های قهریه خود به‌جایگاهی دست‌یافته بودند و منافعی را به اعتبارات خود افزوده نور حقیقت‌یاب دین را برنتافته و با بدل از زدن از اصالت‌های کلام به ساحتی از علم (بدلی) دست یافتند تا بتوانند صلح و امنیت که پایه و اساس الگوی تعامل انسانیت است را در تضامین حقوقی گرفتار سازند؛ این بود که بشریت با قانون بدل زده‌شده از قانون فطرت خود عبور و به ساحتی دیگر از دانش برای هدایت زندگی خود وارد شد، اما آنچه شگفتی قلم را در این معادله برانگیخته این است که دین علاوه بر پیش‌بینی چنین وضعیتی راه‌حل‌های عبور از آن را در اختیار ائمه حق قرار داده تا امت بتواند با الهام از دستوراتشان از چنین دست‌اندازهایی عبور کنند.

معادله به امر الهی هویتی پیچیده به خود گرفت تا جایی که غیبت امام معصوم عج الله تعالی فرجه الشریف زمینه تحیر گروه‌هایی از امت شد، اما پیچیده‌ترین الگوی تقابل را نیز به ملت‌های اسلامی آموخت؛ بر این اساس در این مقاله به دنبال طرح مقدماتی از نظریه نوین «فقه زبان و ادبیات» بوده تا ضمن بررسی برخی از ابعاد این نظریه تأثیر آن نیز بر موضوع در تأمین و تضمین حقوقی صلح و امنیت در جهان پرداخته شود.

فقه زبان و ادبیات! چیستی و آثار

تفقه در دین مبین اسلام راهبردی‌ترین گزاره هدایت امت به‌سوی حقایق است تا جایی که دعوت به تدبر، تعقل و تأمل بیشترین کلمات قرآن کریم را به خود اختصاص داده، بر این اساس بیش از 300 مورد دعوت مستقیم خداوند به تعقل از قرآن کریم گزارش‌شده است.

آنچه به تفقه در اسلام مفهوم می‌بخشد درک حقیقت گزاره‌هایی است که در مستندات و نصوص ثقلین به دست ما رسیده است؛ بر این اساس اصول فقه در شیعه با تکیه‌بر قلم باایمان علمای بزرگ جهان اسلام تاامروز هویت و اصالت نصوص را اصالت یابی کرده و به همت شیخ انصاری به الگویی از هدایت فردی در حوزه فقه دست‌یافته است.

حوزه‌های امروز جهان اسلام نیز با الهام از این قلم کهن و قوی تفقه را در حوزه فردی به مسائل ریزودرشت تعمیم داده و در قالب رساله‌های عملیه به تعیین و تکلیف وضعیت‌های گوناگون مسائل پرداخته‌اند این در حالی است که قلم خود شیخ اعظم به این ساحت از فقاهت ورود پیدا نکرد و حتی تاریخ گزارش داده است که گاهی اوقات مراجعان از شیخ می‌خواستند که رساله‌ای بنویسد و شیخ امتناع می‌کرد.

تاریخ در این نقل آموزنده خود گواه داده است که «شیخ در پاسخ به این جمله که ما مسائل خود را از فتاوای شما در رسائل و مکاسب برداشت می‌کنیممی‌گوید: اشکالی ندارد به همان رسائل و مکاسب مراجعه کنید اگر فتوایی یافتید به آن عمل کنید»

امروزه بر هیچ دانش‌پژوهی پیچیدگی فهم الگوی استنباط رسائل و مکاسب پوشیده نیست و این مواجهه حکیمانه شیخ انصاری با درخواست مردم نشان می‌دهد که فقاهت ساحت اندیشه ورزی است و مکلف نیز نباید به‌صرف احکام استنباط شده تکیه کند این در حالی است که رسائل و مکاسب اندیشه ورزی را نیز به مخاطب خود می‌آموزد.

کلمه اساسی‌ترین محور تفقه در نظریه «فقه زبان و ادبیات» است با این معنا که با تکیه‌بر این نظریه می‌توان به استنباط‌هایچندوجهی و اجتماعی امت اسلام پرداخت و حدودوثغور احکام فردی و حکومتی و الگوی تعامل حکومت و مردم را تعیین مشی کرد.

کلمه در مبانی دین مبین اسلام جایگاه و اصالت ویژه‌ای دارد تا جایی که هویت و اصالت کلمه از حریم اولیاءالله و ائمه حق (امامان معصوم علیهم‌السلام) توصیف‌شده است و خطر تحریف کلمه در چهارچوب کلام به چنین تحلیل‌شده است که «مِنَ الَّذِينَ هَادُوا يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ عَنْ مَوَاضِعِهِ وَيَقُولُونَ سَمِعْنَا وَعَصَيْنَا وَاسْمَعْ غَيْرَ مُسْمَعٍ وَ رَاعِنَا لَيًّا بِأَلْسِنَتِهِمْ وَطَعْنًا فِي الدِّينِ وَلَو ْآن‌هم قَالُوا سَمِعْنَا وَ أَطَعْنَا وَ اسْمَعْوَا نْظُرْنَا لَكَانَخَيْرًا لَهُمْوَأَقْوَمَوَ لَكِنْلَعَنَهُمُاللَّهُبِكُفْرِهِمْفَلَايُؤْمِنُونَ إِلَّاقَلِيلًا؛ برخی از کسانی که یهودی‌اند، حقایق [کتاب آسمانی] را [با تفسیرهای نابجا و تحلیل‌های غلط و ناصواب] از جایگاه‌های اصلی و معانیحقیقی‌اش تغییرمی‌دهند و [به زبان ظاهر به پیامبر] می‌گویند: [دعوتت را] شنیدیم و [به باطن می‌گویند]: نافرمانی کردیم و [از روی توهین به پیامبر بر ضد او فریادمی‌زنند: سخنان ما را] بشنو که [ای‌کاش] ناشنوا شوی؛ و با پیچ‌وخم دادن زبان و آوازشان و به نیّتعیب‌جویی از دین [به آهنگی، کلمه] رعنا [را که در عربی به معنای «ما را رعایت کن» است، تلفظ می‌کنند که برای شنونده، رعنا که مفهومی خارج از ادب دارد، تداعیمی‌شود]؛ و اگر آنان [به‌جایاین‌همه اهانت از روی صدق و حقیقت] می‌گفتند: شنیدیم و اطاعت کردیم و [سخنان ما را] بشنو و ما را مهلت ده [تا معارف اسلام را درک کنیم] قطعاً برای آنان بهتر و درست‌تر بود، ولی خدا آنان را به سبب کفرشان لعنت کرده، پس جز عده اندکی ایماننمی‌آورند.»

فقه زبان و ادبیات در حقیقت الگویی از تفقه در مبانی دین مبین اسلام است که اصالت گزینی مبانی و نصوص را بر محور کلمه مورد تحلیل قرار داده چراکه کلمه متکی بر اسلوب اسماء جهت‌گزینی شده و قابل بدل زده‌شده از سوی باطل نیست این در حالی است که همین کلمه در اسلوب کلاممی‌تواندبه‌عنوان بدلی از معنا و مفهوم را از خود به نمایش گذارد.

عصر حاضر عصر جنگ عقل و خرد با ظلم و ستم است؛ تا جایی که بشریت امروز گرفتار مفاهیمی است که بدی‌ها را برای او نیک جلوه داده و همواره او را به پست‌ترینجایگاه‌ها هدایت می‌کند.

برای درک حقیقت و اصالت فقه زبان و ادبیات در تحلیل مسائل نوین روز باید توجه به این مقوله داشت که زبان و ادبیات ریشه تمام معادلات عصر حاضر است برای روشن‌شده این مسئله به ادبیاتی اختصار نگار به بیان مصادیق فقهی در همین حوزه پرداخته و سپس با نتیجه‌ای ابتدایی به تبیین محور عنوان این مقاله خواهیم پرداخت.

تفقه در عصر حاضر هویتی از شناخت اصالت‌ها در ساحت مفاهیم است برای مثال اخیراً این مسئلهکه «آیا داخل خودرو سواری شخصی حریم خصوصی هست یا خیر؟» و یا «آیا داخل منزل شخصی حریم خصوصی هست یا خیر؟» به‌کرات از دفاتر مراجع اعظام تقلید استفتاء شده است و همواره در مورد سؤال اول با مخالف یعنی این‌که خودرو حریم خصوصی نیست و منزل حریم خصوصی است مواجه شده‌اند؛ حال مکلفانی بر اساس این پاسخ‌ها از داخل منزل به انتشار تصاویر و یا مؤلفه‌هایی از محتوای مجازی داشته که حدود ظاهری این استفتاء رعایت شده است.

برای تحلیل این مسئله در ابیات فقه زبان و ادبیات فقیه چنین با مسئله مواجه می‌شود که در پاسخ همه این سؤالات قید ویژه و تعیین‌کننده را مطرح می‌کند و آن عبارت است از اینکهحریم خصوصی معیاری برای تشخیص فعل گناه نیست آن چیز که تعیین‌کننده در حدود شرع مقدس اسلام است علنی بودن فعل گناه در چنین مصادیقی است.

با چنین پاسخی واژه وارداتی «حریم خصوصی» که با ردای عقلانی به جوامع اسلامی هجوم آورده و با ظاهری نورانی می‌خواهد حقیقت ظلمت خود را بر هویت و اصالت سبک زندگی آنان تحمیل کند را در اثربخش خنثی و هدایت جامعه اسلامی را در بالاترین متد حقوقی و عقلی در مجرای شرع به سر مقصد امن خواهد رسانید.

مصداق بیان‌شده فقط تلاش داشت الگوی اصولی تفقه به سبک فقه زبان و ادبیات که عنوان نظریه نوین در حوزه فقه حکومتی است را ترسیم کند، اما برای تحلیل حقیقت صلح و امنیت در بیان فقه زبان و ادبیات باید هویت و اصالت‌های این حدود متکی بر شریعت مقدس اسلام بازآرایی شود؛ چراکه طاغوت ظلم و ستم که این روزها با ردای نیک به میان مجامع آمده تا با بدل زدن از حقیقت واژه‌ها بتواند منافع (استعماری) خود را تأمین کند؛ بر این اساس برای تحلیل این موضوع باید به این حقیقت توجه داشت که لیبرالیسم (ردای مدرن ظلم و ستم) با القای معنای غلط دموکراسی و تزریق مفاهیمی همچون فردگراییدر نظام خانواده به تأمین منافع کلان بین‌المللی خود می‌پردازد.

صلح و امنیت؛ عنوان یا ضرورت

نگریستن به مقوله صلح و امنیت آن‌هم با ادبیاتی که امروزه بشر در چهارچوب مفاهیم تخصصی حقوق در پی آن است منافذ بسیاری را برای ما روشن خواهد کرد ازجمله این منافذ می‌توان دو ساحتی بودن رفتار جهان غرب را در مواجهه با این عناوین نام برد؛ جهان غرب امروز در قالب دموکراسی و حقوق به دنبالاعمال قدرت و تثبیت سیطره استعماری خویش است بر این مدار در حوزه امنیت اگر بخواهیم با هویت جهانی به توصیف این عناوین بپردازیم با تفاوت مفاهیم و تقابل آن‌هابا یکدیگر مواجه خواهیم شد.

برای مثال در حوزه‌های گوناگون کنوانسیون‌هایبین‌المللی به دنبال ایجاد بسترهایی هستند که ظاهراً در ابیات گوناگون از آن‌هابه‌عنوانزمینه‌های صلح و امنیت یاد می‌شود این در حالی است که وقتی به کلیدواژه‌هایتعیین‌کننده این کنوانسیون‌ها زمینه ایجاد ناامنی برای اقشار و ملت‌ها است؛ چنین وضعیتی را می‌توان با هویت نگاری احیاء تراث و اصالت‌هایواژه‌ها در فرهنگ فطری بشر جست‌وجو کرد تا جایی که می‌توان اصالت شناسی و بازآرایی اصالت‌های معانی در سیاق کلمات را تنها کلید ایجاد صلح فراگیر و امنیت پایدار دانست.

فقه زبان و ادبیات در حقیقت نوعی بازآرایی اصالت‌های معانی در واژه‌ها را محیا و بازخوانی حقیقت معانی را در کلمات تراث راحت‌ترمی‌کند این در حالی است که این الگوی تفقه با بازآرایی اصالت‌ها از حوزه فردی و نظام خانواده شروع‌شده تا ضمن تحکیم مبادی حقوق بین‌الملل اسلامی به تبیین حقوق بین‌الملل در حوزه‌های گوناگون آن بپردازد. صلح و امنیت همانند مثالی که در بخش قبلی بدان اشاره شد عنوانی است که اربابان چهره مدرن ظلم و ستم (لیبرالیسم)حدود آن را تعریف و تبیین کرده‌اند تا جایی که هر مجمع علمی اگر بخواهد برای چنین حوزه‌ایقلم‌فرسایی کند باید این حدود از تعریف را به‌درستی رعایت و بدان ملتزم باشد در چنین معادله‌ای صلح (در این ادبیات)برای تأمین امنیت و در قبال آن جنگ برای صلح ضرورتی غیرقابل‌عبور خواهد شد.

اسلام مبین از هویت صلح و امنیت تعریفی اصیل ارائه می‌کند تا جایی که حوزه صلح ریشه در نظام خانواده ایمانی دارد و در تقابل با خصم هیچ‌گاه از چنین هویتی بهره نمی‌گیرد چنانکه در تقابل با چنین هویتی (تقابل با طاغوت –لیبرالیسم ردای نوین طاغوت) از ساحت واژه «مقاومت» بهره گرفته است این در حالی است که منظومه آموزه‌های شرع مقدس نشان می‌دهد که اسلام برای گسترش فرهنگ خود مرزهای اعتباری را به رسمیت نمی‌شناسددرحالی‌که حفظ حدود و حقوق ملت‌ها را بر مؤمنان لازم می‌داند؛ بر این اساس اسلام در چنین معادله‌ایهیچ‌گاهآغازگر جنگ نیست که هویت امنیت ملت‌هادرخطر باشد و از طرفی صلح را در حدود ملت‌ها با مضامین و آموزه‌های خود انتقال می‌دهد الگویی که لیبرالیسم 2018 بشدت نگران ترسیم الگوی تقابل با آن است.

تفقه به سبک فقه زبان و ادبیات هویتی اصیل از الگوی تدوین حقوق ملی و بین‌المللی (حقیقی) را در اختیار محقق و بزرگان ملت‌ها قرار می‌دهد تا بتوانند حقیقت و لذت صلح و امنیت در حدود حقیقی آن را درک کنند، بر این مدار فقه زبان و ادبیات برمدار اصولی مدرن از تفقه در نظام فقه حکومتی برخوردار است که به‌زودی در چهار جلد باقی‌مانده مبادی منتشر و در اختیار پژوهندگان حقوق اسلامی قرار خواهد گرفت.

نتیجه‌گیری

فقه زبان و ادبیات تنها راه برون‌رفت موفق از جنگ عقلی دو قطب فعال (حق و باطل) عصر حاضر است؛ هرچند بیرق ظلم مرزهای خانواده‌ها را درنوردیده اما نتوانسته هویت و اصالت مقاومت را درک کرده و الگویی برای تقابل با آن طراحی کند. در چنین هویتی از معادله فقه زبان و ادبیات کنش‌های نوین فقهی ملت‌های اسلامی را طراحی و بازآرایی خواهد کرد تا ضمن عقب راندن دشمن از زمین‌های مقدس مفاهیم حقیقت صلح و امنیت جهانی را برای ملت‌هادر قالب یک الگوی مدرن ارائه کند.

صلح و امنیت نیز در عصر حاضر به حدود این نبرد ورود کرده و بیشترین حدود کنش‌های سیاسی جهانیان را پوشش می‌دهد بر این مدار بازخوانی این رفتارهای نوعی همراهی با شاخصه‌های تحمیلی در این نبرد به‌ظاهر عقلانی است و آنچه جهان لیبرالیسم را در برابر این الگوی فقهی به خشم درخواهد آورد تغییر مرزهای اعتباری حدود تعاریف و تبیین هویت اصیل این عناوین خواهد بود.

واژگان کلیدی: نقش فقه زبان و ادبیات در تأمین و تضمین حقوقی صلح و امنیت در جهان

مطالب مرتبط