بهنام دنیاجو
مرکز بین المللی مطالعات صلح- IPSC
بیان رخداد
مداخله نظامی ناتو در لیبی از جهات بسیاری متفاوت از اعمال نظامی آمریکا و متحدانش در چارچوب ناتو در سایر مناطق و کشورهای جهان از جمله بالکان، عراق و افغانستان بود. مهمترین تمایزهای یاد شده را میتوان در مواردی چون: عدم اعزام نیروهای حافظ صلح به لیبی پس از سرنگونی حکومت قذافی، ایفای نقش محدود آمریکا در عملیات نظامی لیبی موسوم به “حامی متحد” و مشارکت گسترده بین المللی در عملیات یاد شده در مقایسه با جنگ 2003 عراق، خلاصه نمود.[1]
اتمام جنگ داخلی لیبی در اکتبر 2011، مقارن با تصمیم ناتو برای خاتمه دادن عملیات خود در این کشور گردید که اقدامی بی سابقه و سازنده برای شورای انتقالی لیبی بشمار میآمد. این تصمیم ناتو شائبه مداخله بیشتر ناتو در امور داخلی لیبی را تا حدودی تحت الشعاع قرار داده بود ولی با بروز چالشهای امنیتی مختلف در لیبی از جمله کشته شدن سفیر امریکا در لیبی در سپتامبر 2012، زمزمههایی مبنی بر حضور دوباره ناتو ویا برخی از کشورهای اروپایی در لیبی مطرح گردیده است. از این رو در نوشتار حاضر در پی پاسخگویی به دو پرسش زیر هستیم:
• چالشهای امنیتی لیبی پس از قذافی در عرصههای داخلی، منطقهای و بین المللی کدامند؟
• با عنایت به چالشهای یاد شده، نقش آفرینی ناتو و اتحادیه اروپا در عرصههای امنیتی لیبی چگونه خواهد بود؟
واژگان کلیدی: ناتو، لیبی، چالشهای امنیتی، تضاد منافع، اروپا
تحلیل رخداد
در این بخش از نوشتار به بررسی چالشهای امنیتی لیبی پس از قذافی در حوزههای داخلی، منطقهای و بین المللی خواهیم پرداخت. بدیهی است که ارائه ارزیابی واقع بینانه چالشهای یاد شده در این بخش نشانگر چگونگی فراهم شدن مداخله کشورهای غربی در لیبی خواهد بود.
چالشهای امنیت داخلی لیبی: ساختار قبایلی لیبی یکی از مهمترین موارد ایجاد کننده مشکلات امنیتی این کشور است چرا که در طی دوران مبارزه علیه حکومت قذافی، بسیاری از این قبایل با یکدیگر متحد شدند ولی پس از سرنگونی او هر یک از این قبایل به سهم خواهی از قدرت پرداختند. از سوی دیگر با توجه به متمرکز بودن بخش بزرگی از منابع نفت 5/41 میلیارد بشکهای لیبی در شرق این کشور مساله چگونگی هزینه و توزیع درآمدهای نفتی این کشور نیز یکی دیگر از مسائل نگران کننده امنیتی میباشد. در کنار دو مشکل یاد شده، ظهور گروههای تندرو نیز مؤلفۀ دیگری است که اهمیت آن از دو مورد پیش بیشتر میباشد.
مسئله اشاره شده با مرگ سفیر آمریکا و سه تن از کارمندان سفارت آمریکا در کنسولگری این کشور در بنغازی – در 11 سپتامبر 2012- جلوه بیشتری نمود. مطابق با گزارشهای رسمی حکومت لیبی برخی از عناصر گروه سلفی موسوم به “انصار الشریعه” در میان حمله کنندگان به کنسولگری آمریکا در لیبی حضور داشتند. از سوی دیگر مقامات امنیتی آمریکا نیز اعلام کردند که موفق به ردیابی ارتباط تلفنی میان اعضای این گروه و عوامل “القاعده در مغرب اسلامی” نیز گردیدهاند که اثبات کننده همدستی این دو گروه برای حمله به سفیر آمریکا میباشد.[2]
حمله یاد شده را میتوان ادامه حملات گروههای تندرویی قلمداد کرد که از ابتدای ژوئن 2012 اقدام به حملات متعدد علیه شخصیتها و بناهای مهم لیبی کردند، در این میان سفیر انگلستان در لیبی نیز مصون نبود و خودروی حامل وی با راکت مورد حمله قرار گرفت. لازم به اشاره است که بسیاری از اماکن مقدس صوفیان نیز توسط سلفیهای تخریب میگردد و همین عامل احتمال منازعه میان این دو گروه و در نتیجه برهم خوردن نظم و امنیت ملی لیبی را افزایش داده است.[3]
چالشهای امنیت منطقهای لیبی: تاثیر بحران لیبی بر امنیت منطقهای نیز دارای ابعاد مختلفی است. از دیدگاه بشر دوستانه حدود یک میلیون لیبیایی در طی جنگ داخلی، از این کشور به مقصد کشورهایی چون ایتالیا، تونس و مصر فرار کردند و این کشورها را به شدت با مشکلات مهاجرتی روبرو کردند. از سوی دیگر کارگران بسیاری از کشورهایی چون نیجریه و مالی به لیبی مهاجرت کرده بودند که با بروز ناآرامی در این کشور مجبور به بازگشت به کشورهای خود گردیدند. واضح است که اوضاع نابسامان اقتصادی نیجریه و مالی فاقد توان اداره و اشتغال زایی برای مهاجران یاد شده میباشد و از همین رو بروز مشکلات متعدد اقتصادی و سیاسی در این کشورها دور از ذهن نمیباشد. عدم کنترل انبارهای سلاح و مهمات قذافی در طی جنگ داخلی و توزیع گسترده سلاح میان قبایل مخالف قذافی نیز یکی دیگر از موارد بر هم زننده نظم و امنیت منطقهای میباشد. در این میان کشورهای مغرب، چاد و سودان (دارفور) در معرض خطر بیشتری میباشند. چرا که در این کشورها منازعه میان حکومت و گروههای شورشی در جریان است.[4]
چالشهای امنیت بین الملل لیبی: در نتیجه تائید و حمایت اتحادیه عرب از قطعنامه 1973 شورای امنیت سازمان ملل متحد که منجر به مداخله نظامی ناتو در لیبی گردید، تغییر در موازنه قدرت منطقهای و بین المللی نیز متصور میباشد. قذافی مشکل بزرگی برای کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس به شمار میرفت بنابراین سرنگونی قذافی فرصت بی نظیری در اختیار کشورهای حامی مخالفان وی قرار داده است تا با تحکیم موقعیت خود توازن منطقهای و بین المللی را به نفع خود رقم بزنند.
مرگ قذافی علاوه بر مورد یاد شده، پیامدهای زیادی بر اتحادیه آفریقا نیز خواهد داشت چرا که وی درباره چگونگی ساختار این اتحادیه اختلاف نظرهای فراوانی با دیگران داشت. از این رو در دوره پس از قذافی فرصت نقش آفرینی کشورهایی چون آفریقای جنوبی در این اتحادیه افزایش پیدا خواهد کرد و فعالیتهای این کشور در اتحادیه یاد شده با استفاده از قدرت نرم بیشتر خواهد گردید.[5]
دورنمای رخداد
عملیات ناتو در لیبی بدلیل نقش حمایتگرانه – نه رهبری- ایالات متحده آمریکا، عدم حضور نیروهای ناتو در این کشور پس از سرنگونی قذافی و پذیرش نقش هدایت عملیات توسط کشورهای اروپایی عضو ناتو یک مورد استثنایی در تاریخ ناتو بود که فرصت فوق العادهای برای کشورهای اروپایی بشمار میآمد. لازم به اشاره است که لیبی در حال گذار بدلیل ویژگیهای خاص جمعیتی، فرهنگ سیاسی، نهادهای سازمان نیافته و تاریخ طولانی آشوب و سرکوب، از نظر امنیتی در وضعیت بسیار شکنندهای قرار دارد و همین مسئله فضای مانور و رقابت سیاسی- نظامی را برای اتحادیه اروپا و ناتو فراهم کرده است چرا که از یک سو دو نهاد یاد شده دارای اختلاف منافع فراوان درباره کشورهای حوزه مدیترانه میباشند و به باور اروپا، مسائل سیاسی، اقتصادی و امنیتی حوزه اشاره شده به شدت بر اتحادیه اروپا تأثیر دارد و از سوی دیگر لیبی با ثبات از نظر امنیتی، از ورود مهاجران غیر قانونی به اروپا در شرایط بحرانی اقتصاد این قاره جلوگیری خواهد کرد.
با توجه به اسناد و مدارک، نقش آفرینی ناتو در تحکیم قوای نظامی- امنیتی لیبی به دو دلیل کم سو جلوه مینماید. دلیل اول عبارت است از استراتژی ناتو در لیبی مبنی بر بهبود چهره خود در میان کشورهای عربی، جایی که این سازمان تاکنون دو مجمع گفتگو و مشارکت را تحت عنوان “گفتگوی مدیترانهای” در سال 1994 و “ابتکار (طرح) همکاری استانبول” در سال 2004 را به ترتیب با کشورهای شمال آفریقا و حاشیه خلیج فارس راه اندازی کرده است. لذا به همین دلیل ناتو بلافاصله پس از اتمام عملیات در لیبی اقدام به عقب نشینی از این کشور کرد. دلیل دوم نیز عبارت است از نقش آفرینی حاشیهای ایالات متحده در عملیات حامی متحد و بروز اختلاف میان اعضاء اروپایی ناتو، در تمام اتحادیههای موفق نقش یک یا چند کشور که به عنوان موتور محرک اتحادیه عمل میکنند، حائز اهمیت بسیار میباشد، نقش یاد شده در ناتو بر عهده آمریکا بود و با کناره گیری این کشور از نقش رهبری عملیات و با توجه به مشکلات اقتصادی آمریکا، نقش آفرینی ناتو در مسائل نظامی- امنیتی لیبی دور از ذهن مینماید.
ایفای نقش اتحادیه اروپا نیز در لیبی بعید بنظر میرسد چرا که این اتحادیه از یک سو فاقد بازوی نظامی برای انجام عملیات نظامی در کشورهای دیگر است و از سوی دیگر اتحادیه اروپا دارای تضاد منافع فراوانی در مورد لیبی است که تصمیم گیری یکپارچه از طریق این اتحادیه درباره لیبی را غیر ممکن میسازد. اظهار نظر وزیر دفاع بریتانیا در تاریخ 22 اکتبر 2011 ، اثبات کننده این ادعا میباشد. فلیپ هاموند چنین گفت که بدلیل ایفای نقش محوری بریتانیا در سرنگونی قذافی، شرکتهای بریتانیایی باید در بازسازی لیبی نیز نقش اساسی داشته باشند. از این رو انتظار اقدام یکپارچه در لیبی از طریق اتحادیه اروپا متصور نیست ولی در مقابل با توجه به مطالب ذکر شده میتوان چنین نتیجه گیری کرد که کشورهای اروپایی بویژه فرانسه و بریتانیا که هر کدام متحمل حدود 1 میلیارد دلار هزینه برای انجام عملیات نظامی در لیبی گردیدهاند به ایفای نقش مرکزی در تحکیم امنیت و قوای نظامی لیبی بپردازند.
سند افشا شده ده صفحهای از سازمان ملل که توسط یک تیم ویژه این سازمان برای لیبی طراحی شده بود نیز تا حدود زیادی تائید کننده مطلب فوق میباشد. در این سند به برگزاری انتخابات در لیبی با کمک سازمان ملل نیز اشاره شده بود و از سازمان ملل خواسته شده بود تا نسبت به اعزام 200 ناظر نظامی و 190 افسر پلیس برای آموزش نیروهای نظامی لیبی اقدام نماید. از سوی دیگر دبیر کل سازمان ملل متحد، بان کی مون، نیز از جامعه جهانی درخواست کرده تا با همکاری یکدیگر امنیت را به لیبی بازگردانده و به ناآرامیها در این کشور خاتمه دهند.
[1] – Christopher S. Chivvis, Keith Crane, Peter Mandaville, Jeffrey Martini, “Libya’s Post-Qaddafi Transition: Nation Building Challenge”, p3, Rand Corporation, Available At: www.rand.org/content/dam/rand/pubs/…/RAND_RR129.pdf
[2] – Margaret Coker, “ Militant Suspected In Attack In Libya Remains At Large”, Wall Street Journal, October 17 2012, Available At: http://online.wsj.com/article/SB10000872396390443624204578060412061421202.html
[3] – Christopher S. Chivvis, “Libya’s Downward Spiral”, Foreign Policy, September 13, 2012, Available At: http:// www. Foreign Policy.com/article/2012/09/13/Libyas_Doenward_Spiral.
[4]– Petrus de Kock and Henning Snyman, “Post-Gaddafi Libya: Internal, Regional and International Security Implications”, Available At: http://www.saiia.org.za/feature/post-gaddafi-libya-internal-regional-and-international-security-implications.html
[5] – Ibid