فاطمه خادم شیرازی
پژوهشگرو مدرس دانشگاه
مرکز بین المللی مطالعات صلح-IPSC
بحران اوکراین را می توان تعبیر به اولین جنگ جهانی اقتصادی پوتین کرد،که اتحادیه اروپا و غرب اهداف او هستند.درهمین راستا ، روسیه سعی دارد از دو طریق برنده این جنگ باشد. در سطح جهانی ، حفظ روابط نزدیک با دشمنان سنتی و رقبای غرب ، و پیشبرد نفوذ و منافع بازیگران نوظهور جهانی از جمله کشورهای بریکس است. روسیه گروه بریکس را به عنوان جایگزین برای غرب معرفی کرده ، تا با تمرکز در روابط با چین و هند پیوندهایی را ایجاد کند، تا در مواقعی همچون بحران اوکراین در رویارویی احتمالی با غرب مقاومت کنند.
لذا با تهاجم روسیه به اوکراین، گروه بریکس در چارچوب نظم جدید جهانی وابستگی های اقتصادی و مشارکت های سیاسی اهمیت ویژه ای پیدا کرده است.گروه بریکس به عنوان شرکای تجاری و تامین کنندگان مواد خام، با موقعیت سیاسی خود می توانند تاثیر تعیین کننده ای بر درگیری داشته باشند.بریکس می تواند از روسیه با اعتبار حمایت کند.اما با وجود این پیوند ها، بریکس بلوک سیاسی همفکری نیست.از طرفی موضع گیری دربین کشورهای گروه بریکس با توجه به این که بحران در آستانه این کشورها نیست و مستقیماً آنان را درگیر نمیکند،متفاوت خواهد بود. سوال مهم این خواهد بود: بلوک بریکس تا چه حد با توجه به ارتباط این کشورها با آمریکا می تواند اعتبار قواعد بازی روسیه در اوکراین را حمایت کند؟
– تغییر ژئوپلیتیک قدرت بین المللی دو قطبی به چند قطبی
در سال 2018، اقتصاد جهانی در آستانه یک تغییر دگرگون کننده قرار گرفت، و دنیای چند قطبی جایگزین رژیم ژئوپلیتیکی دوقطبی آمریکا و روسیه شد. بلوک بریکس به عنوان یکی از این قطب های جدید قدرت، به ویژه قدرت اقتصادی شکل گرفت.
از طرفی صعود چین به عنوان یک رقیب جدی اقتصادی و ژئواستراتژیک برای ایالات متحده و قاطعیت فزاینده آن با برنامه هایی مانند یک کمربند، یک جاده یا ساخت چین 2025 نفوذ این کشور را در صحنه چند قطبی شدن تقویت کرده است.
نظام اقتصاد چند قطبی امروزی منعکس کننده توسعه گسترده بازارهای نوظهور ، و کاهش نسبی طبقه متوسط در بازارهای توسعه یافته است.از زمان بحران مالی 2008، نابرابریها نه به اندازه درون کشورها، به ویژه در کشورهای توسعهیافته، افزایش یافته است.بسیاری از خانوارهای طبقه متوسط بیشترین ضرر اقتصادی را داشته اند.این نابرابری ها سبب تغییر سیاسی شد، و مردم را به سمت دولت های پوپولیستی با دستور جدیدی برای بازگرداندن رفاه و امنیت طبقه متوسط غربی کشانده است.در نتیجه، سیاست اقتصادی در غرب به سمت سیاست های مالی و حمایت گرایی بیشتر متمایل شده است. هدف اصلی دولت های تازه انتخاب شده حمایت از اقتصاد داخلی خود از طریق ایجاد شغل و افزایش دستمزدها در داخل و مقررات بالقوه یا مالیات بخش ها یا صنایع خاص است.در مورد بازارهای نوظهور، به دلیل حجم بالای جمعیت، آگاهی بیشتری وجود دارد که آنها بازارهای مصرفی آینده هستند.(1)
اقتصادهای نوظهور پویا در حال تکامل هستند تا جایگاه خود را در رأس اقتصاد جهانی به دست آورند، اما در هیچ زمانی در تاریخ مدرن، کشورهای در حال توسعه در خط مقدم نظام اقتصادی چندقطبی نبوده اند.(2)
– نقش حمایتی بریکس از روسیه در بحران اوکراین
کشورهای عضو بریکس در حال حاضر به هسته یک جهان چند قطبی تبدیل شدهاند. انجمن تجاری ادعا می کند که آنها به عنوان یک بلوک اقتصادی قدرت دارند. اقتصاددانان بر این باورند که گروه بریکس به دلیل هزینه های پایین نیروی کار و تولید، به تامین کنندگان عمده کالاها، خدمات و مواد خام تولیدی تبدیل خواهند شد. فرض بر این است که تا سال 2050 این اقتصادها از بسیاری از قدرت های بزرگ اقتصادی فعلی ثروتمندتر خواهند بود.
با ایجاد بحران اوکراین ،در میان بدترین بحران نظامی اروپا در دهههای اخیر، کشورهای سراسر جهان با فشار فزایندهای برای انتخاب طرف بین روسیه و اوکراین مواجه شدند. کشورهای بریکس (برزیل، روسیه، هند، چین و آفریقای جنوبی)با بیش از 3میلیارد نفر و25 درصد از تولید اقتصادی جهانی نیز مجبور به انتخاب می باشند.(3)
جنگ بین روسیه و اوکراین آزمونی واقعی برای انسجام کشورهای بریکس است. رئیسجمهور روسیه، شرکای خود را در این ائتلاف با دقت پرورش داده است، به این امید که در چنین زمانی، بهویژه از نظر اقتصادی، برای او ضربه بزنند. اما به نظر می رسد او اشتباه محاسبه کرده است. (4)
با نگاهی عمیقتر، ضعفها و شکافهایی را در این اتحاد آشکار میکند، که اقدامات آن در بهترین حالت بیطرفانه نسبت به آمریکا و اروپا بوده است.اما این که چرا آن اتحادی که روسیه در بحران اوکراین از بلوک بریکس انتظار داشت به وقوع نپیوست، بنظر می رسد مربوط به انگیزه های ملحق شدن این کشورها به گروه است.
مسکو برای دستیابی به برخی از درخشش ها و برای هماهنگی با رشد چین وارد گروه بریکس شد. چین نیز در پشت متحدان مقطعی ِ خود پنهان می گردد تا چالش هایش را برای پایدارسازی محیط بین المللی، به عنوان یک اصلاحِ جمعی و نه یک تجدیدنظرطلب فردی معرفی کند. هند از بریکس برای احترام بین المللی استفاده کرد. برزیل با پیشنهاد رهبری محیط زیست جهانی به بریکس ملحق گردید. آفریقای جنوبی هم زیر چتر بریکس شتافت تا محو شدن ملت رنگین پوست را جبران کند و ادعای خودش را برای رهبری قاره ای تثبیت کند. (5) بدین ترتیب مواضع بلوک سیاسی نتوانست انتظارات پوتین را برآورده کند.
در بحران اوکراین هند بی طرفی خود را اعلام ، و از رای امنیتی سازمان ملل متحد خودداری کرد.چین از شرط بندی های خود جلوگیری کرده است، اگرچه از نظر سیاسی و دیپلماتیک به مسکو نزدیک است.برزیل از روسیه خواست نیروهای خود را خارج کند و به تمامیت ارضی و حاکمیت احترام بگذارد.بنظر می رسد گروه بریکس میخواستند بیطرف بمانند، اما ماهیت تهاجم به روسیه باعث شد که برخی نظرشان را تغییر دهند و کمی بیشتر از حد انتظار از روسیه انتقاد کنند.(6)
رهبران تحقیقات برزیل آشکارا گفته اند که مخالف تهاجم هستند. آنها همچنین صندوقی برای دانشمندانی که از اوکراین، روسیه و سایر مناطق درگیری فرار می کنند تا به برزیل بیایند، ایجاد کرده اند. همچنین مخالفت محققان در آفریقای جنوبی وجود دارد، اما تعیین نظر دانشمندان در چین و هند دشوارتر است.
دولت چین می گوید که در قبال تهاجم روسیه به اوکراین موضع بی طرفی خود را حفظ می کند. و از آن جایی که بانکهای منتخب روسیه اکنون از پلت فرم معاملات مالی بینالمللی سوئیفت محروم هستند، احتمالاً در پرداختهای بین روسیه و چین از ارزهای مربوطه این کشورها استفاده میشود.(7) بانکهای مرکزی کشورهای بریکس قبلاً موافقت کردهاند که پنجمین آزمایش مکانیزم بانکی را انجام دهند که به آنها اجازه میدهد ذخایر ارز جایگزین را برای محافظت از اقتصادشان در برابر شوکهای خارجی به طور مشترک جمع کنند. (8)
گرچه کشورهای بریکس، همگی با تحریمهای آمریکا و برخی دیگر از کشورهای ناتو علیه روسیه مخالف هستند.امایک جنگ طولانی، پویایی بریکس را فراتر از انتظارات آنها تغییر خواهد داد.با وجود حمایت برزیل از قطعنامه سازمان ملل برای توقف خشونت، تاکنون، شرکای بریکس که درگیر آن نیستند، موضع نسبتاً خنثی در مورد تهاجم پیشبینی کردهاند. اما با طولانی شدن جنگ و منزوی شدن مسکو، زمینه برای سایر کشورهای بریکس به طور فزاینده ای متزلزل می شود.برای هند که موضع بی طرفی دارد، توجه به این نکته مهم است که ایالات متحده با تجارت 112.3 میلیارد دلار در سال گذشته، بزرگترین شریک تجاری این کشور بود.(9)
لذا بلوک بریکس باید تصمیم بگیرند که در کدام طرف قرار دارند. کشورهای بریکس برای اتخاذ موضعی آشکار می توانند از غرب درخواست پاداش کنند که می تواند علاوه بر ارتقاء در سازمان ملل، نفوذ و وزن در صندوق بین المللی پول یا بانک جهانی باشد. به نوبه خود، چین می تواند فشار آورد تا به عنوان یک میانجی در مناقشه پذیرفته شود، که این امر افزایش آن را در سیاست جهانی تایید می کند.(10)
بنظر می رسداحتمال بقا و حمایت روابط دوجانبه بسیار بیشتر از خود گروه بریکس است.وتا زمانی که روسیه از طریق تغییرات سیاسی احیا نشود یا از نظر نظامی شکست بخورد، ادامه فعالیت برای آن دشوار خواهد بود.
با توجه به موارد ذکرشده ،جهان شاهد اولین جنگ جهانی اقتصادی خود در دوران مدرن است. و به تدریج، پیامدهای تحریم روسیه بر اقتصاد جهانی روشن می شود.هنوز ابزارهایی که روسیه می تواند علیه غرب به کار گیرد، چندان واضح نیست.
References
1-https://www.weforum.org/agenda/2019/01/a-multipolar-world-brings-back-the-national-champions/
2-https://www.project-syndicate.org/commentary/are-we-prepared-for-a-multipolar-world-economy
4-https://ewn.co.za/2022/03/01/russia-ukraine-conflict-a-real-test-for-brics-especially-with-sa-flip-flopping
5- Brutsch, Christian and Papa, mihaela (2013), “deconstruction the brics: bargaining coalition, imaginel community or geopolitical fad?”, The chines journal of international politics. Vol6.
6-https://ewn.co.za/2022/03/01/russia-ukraine-conflict-a-real-test-for-brics-especially-with-sa-flip-flopping
7-https://www.nature.com/articles/d41586-022-00945-3
9-https://www.gfmag.com/topics/blogs/ukraine-war-hits-brics
10-https://pledgetimes.com/brics-and-the-war-in-ukraine-what-position-to-take-this-is-money/