فاطمه خادم شیرازی
پژوهشگر ومدرس دانشگاه
مرکز بین المللی مطالعات صلح- IPSC
نفوذ و قدرت راهبرد اصلي در سياست خارجي كشورها اسـت. دولـت هـا، در درجـة اول بـه دنبـال امنيـت هستند، و نفـوذ مركـز توجه آنها است. نفوذ به معناي توان كنترل و شكل دهي يك دولت به محـيط پيرامـوني خـود است.دولـت هـا ی ثروتمند ، ارتش هاي بزرگ ایجاد می کنند و درگيـر مسائل خارج از مرزهایشان ، و به دنبال افزايش نفوذ و قدرت بين المللی خود مي روند. باوجود روش هاي گوناگوني كه دولت ها از منافعشان تعريف می كنند، اما بيشتر به دنبال نفوذ خارج از مرزهاي خود هستند، و چنين نفوذي را تا حدي دنبال مي كنند كه بتوانند آن را انجام دهند.
راهبرد نفوذ و قدرت در محیط های پیرامونی و بین المللی، بر اسـاس حوزه هاي سخت كه با منافع حياتي كشورها ، كمك به رشد اقتصادي، انسجام داخلي، افزايش قـدرت نظـامي، اسـتفاده از انـرژي به عنوان اهرم سياسي، اقتصادي و راهبردي به ويژه در ارتباط با كشورهاي حوزة خارج نزديـك و اتحاديه ها و بسيج منابع سياسي- نظامي گسترش پیدا می کند. منطقه خاورمیانه نیز با توجه به مواردی که بیان شد در حوزه سه نفوذ و قدرت قرار گرفته است.
با خروج تدریجی آمریکا از خاورمیانه ، یک قطب برتر و واحد در منطقه وجود ندارد ،گسترش نفوذ دولت ها و ایجاد جنگ های داخلی و ناکارآمدی های سیاسی در خاورمیانه عامل ورشکستگی دولتهایی چون لیبی، عراق، سوریه، لبنان و یمن شده است.
در منطقه خاورمیانه با حوادث اخیر جنگ قره باغ، عادی سازی روابط امارات و بحرین با اسرائیل ، سه مرکز نفوذ و قدرت یکی در شمال ،ترکیه و دیگری در بخش مرکزی ،ایران و بخش جنوبی، اسرائیل و عرب در حال شکل گیری است. این سه حوزه نفوذ، به جز ایران ، درگیر دو دیدگاه سیاسی رقیب در درون اسلام سنی با محوریت اخوان المسلمین است، این رقابت سیاسی ، ترکیه و قطر را رو در روی مصر، عربستان سعودی و امارات قرار داده است. کشورهای عربی اخوان المسلمین را یک جنبش تروریستی و تهدیدی برای قدرت خود می دانند.
ترکیه به علت موقعیت جغرافیایی،تاریخی خاص خود، وعمق استراتژیکی که دارد، خود را در زمره » قدرت هاي مرکزي »می داند و نه منطقه اي ، و معتقد است باید نقش رهبري را در چندین منطقه ایفا کند.عوامل ژئوپلیتیک و رشد اقتصادی در پی ریزي سیاست خارجی ترکیه این کشور را به چین اروپا تبدیل کرده است. ترکيه با حمايت کامل آمريکا به مسير اصلي انتقال انرژي از درياي خزر به سوي اروپا تبديل شده، و چنین رشد اقتصادي مصرف انرژي را در این کشور افزایش داده است.ترکیه سعی دارد علاوه بر اتحاد با لیبی و قطر ، حوزه نفوذ جنوب شرقی و جنوب غربی خود را، از شمال سوریه تا عراق و قفقاز گسترش دهد.
ایران حوزه نفوذ خود را در لبنان ، عراق و سوریه و یمن حفظ کرده ، و مصر، اردن و برخی از اعضای شورای همکاری خلیج فارس همچون کشورهای امارات، بحرین، سودان و مراکش از طریق همسویی ،محور اسرائیلی و عربی را شکل داده اند. عربستان سعودی و بسیاری از دولت های عربی اعتماد به دموکرات ها ندارند و معتقدند آن ها شرایط را تغییر خواهند داد. ترامپ به عربستان یک پوشش حمایتی برای امنیت خود در قبال ، آزادی عمل اسرائیل در الحاق سرزمین های فلسطینی ، خرید تسلیحات نظامی از آمریکا ، و عدم پایبندی به حقوق بشر و دموکراسی داده بود.
اما دموکرات ها چون در سیاست خارجی اعتقاد به تعامل و آرام سازی دارند ، و در عین فروش تسلیحات نظامی، به مداخله نظامی و تغییر دولت کشورهای دیگر اعتقادی ندارند. عربستان سعودی مجبور است دست از کشتار مردم یمن بردارد. در غیر این صورت آمریکا در فروش سلاح تجدید نظر خواهد کرد.زیرا از نگاه دمکرات ها دولت سعودی قابل اعتماد نمی باشد.آمریکا دیگر به نفت عربستان نیاز ندارد و در نتیجه تامین امنیت این کشور با هزینه های سنگین از بودجه امریکا حذف خواهد شد.عربستان سعودی ، نیز مجبور است به چند دلیل از جمله قدرت و نفوذ ایران ،اخوان المسلمین در دایره نفوذ و قدرت شورای همکاری خلیج فارس قرار گیرد.
خروج تدریجی آمریکا از خاورمیانه و گسترش نفوذ و قدرت ترکیه ، کشورهای عربی را به سمت تسلیحات مدرن و فناوری و اطلاعات سطح بالای اسرائیل سوق می دهد. خاورمیانهی بیش از حد به سمت قطبیشدن رفته است، به گونه ای که به لحاظ زیرساختهای نهادی ، یک منطقهی خطرناک در جهان معروف شده است.عادی سازی روابط امارات و دیگر کشورهای عربی با اسرائیل نشان دهنده نوعی ترس از قدرت نظامی ترکیه و ایران است چون محور توافقات با اسرائیل بیشتر روی مساله امنیت، تمرکز یافته است.
این بازیگران منطقهای سعی دارند در آینده نقش پررنگتری با دو عامل تغییرات اقلیمی و انرژی در مقابل قدرت های بزرگ فرامنطقه ای، خصوصا تضعیف سیاستهای سنتی غرب بازی کنند.
خروج آمریکا از خاورمیانه اگر با اقدامات دیپلماتیک و با یک معماری سیاسی و امنیتی برای منطقه، با حضور سازمان ملل، و قدرتهای فرا منطقهای و منطقه ای توام نباشد با افزایش تنشها در خاورمیانه مواجه خواهیم بود.این تنش ها با توجه به شکل گیری سه منبع نفوذ و قدرت در خاورمیانه دخالت کشورهایی چون روسیه ،چین و اتحادیه اروپا را به دنبال خواهد داشت. این تنش ها علاوه بر آسیب به امنیت دریاها، مخازن انرژی را به خطر خواهد انداخت.تاثیر این تنش ها یک سری تبعات داخلی و اقتصادی،و وقوع اعتراضات اجتماعی را به دنبال دارد، و دولت ها در برابر تنش های داخلی موقعیت سیاسی اشان متزلزل خواهد شد.