مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

سیاست های عربستان در بهار عربی و دورنمای روابط با ایران گفتگو با دکتر حسن احمدیان، کارشناس مسائل خاورمیانه و پژوهشگر ارشد مرکز تحقیقات استراتژیک

اشتراک


کامران کرمی

مرکز بین المللی مطالعات صلح – IPSC

به عنوان سوال اول بفرمایید که با توجه با تأثیر تحولات بهار عربی بر محیط پیرامونی عربستان سعودی، واکنش های این کشور به تحولات بهار عربی چگونه بود؟

 به هر حال عربستان یکی از بازندگان این تحولات بود، چرا که بزرگترین متحد عرب خود را که مبارک بود از دست داد، متحدی که در محور موسوم به اعتدال عربی بود. اکثر تحولات در اغاز خیزش های عربی در واقع دامن متحدان این کشور را گرفت و به همین دلیل عربستان عمدتاً مخالف بود و همچنان هم مخالف است. عربستان به عنوان کشور طالب حفظ وضع موجود بوده و هیچوقت دنبال تغییر نبوده است. اما از آنجا که تحولات شروع شد و بسیاری از کشورهای متحد عربستان را فرا گرفت، این کشور از تحولات در کشورهای مخالف در محور مقاومت و متحد ایران و به طور مشخص سوریه استقبال کرد. از اینرو عربستان در ابتدا مستقیماً از مبارک حمایت کرد، مخالف تحولات تونس بود، در بحرین مداخله نمود، در یمن با مداخله، ابتکار، پیگیری ها و میانجیگری هایی که انجام داد به نتیجه رسیدن قیام مردمی و عمومی را متوقف کرد و در نهایت به نحوی که می خواست تحولات را به سرانجام رساند. به طور کلی عربستان در برابر بهار عربی ایستاد، اما نه در کشورهای محور مقاومت و به طور ویژه سوریه. با نگاهی به سیر قیام هایی که در منطقه صورت گرفت، عربستان از یک موضع تدافعی و کاملاً منفعل به یک موضع فعال تغییر جهت داد و در واقع این امر ثمره انتقال قیام ها از کشورهای متحد عربستان به کشورهای مخالف و در واقع کشورهایی که در مقابل سیاست های منطقه ای عربستان بودند.

هدف عربستان از فشار بر دولت اسد و رویکرد تهاجمی  و فعال نسبت به تحولات سوریه چیست؟

می توان دلایلی را برای این رویکرد عربستان برشمرد: دلیل اول این است که سوریه از محور مقاومت و متحد ایران است و به طور مشخص دلیل عربستان برای حمایت از تحولات و قیام بر علیه دولت اسد این است که این کشور در محور مقاومت یا محور متحد ایران قرار می گیرد. عربستان مشخصاً سوریه را از نگاه عینک رقابت های منطقه ایش با ایران نگاه می کند و برای همین در مقابل نظام اسد و همراه و در دفاع از قیامی که علیه این نظام صورت گرفته گام بر می دارد.

دلیل دوم اینست که عربستان بعد از آغاز بهار عربی کاملاً منزوی شد و موضع منطقه ای و سیاست های منطقه ای این کشور در انزوا قرار گرفت. قیامی که در سوریه رخ داد یک فرصت طلایی برای عربستان بود که از حالت انفعالی به حالت فعال یا کنش فعالانه در واقع تغییر سیاست داد و از این فرصت استفاده کرد و تا الان به خوبی توانسته است سیاست هایش را به پیش ببرد و در واقع در نتیجه حمایتی که از تحولاتی که در سوریه اتفاق افتاد، چهره منطقه ای این کشور از یک کشور مخالف خواست و مطالبات مردمی در جهان عرب بهبود پیدا نمود.

دلیل سوم اینست که در واقع عربستان از زمان مرگ حافظ اسد و روی کار آمدن بشار اسد نگاه مساعدی به سوریه نداشته است. چرا که بشار اسد بسیار مستقلانه تر از سیاست های منطقه ای عربی عمل نموده است. مثلا میبینیم که در دهه 90 مثلث عربستان، مصر و سوریه جهت دهنده به دیپلماسی کلی جهان عرب بود و مشکلات و بحران های جهان عرب در چارچوب این مثلث تعریف می شد. اما از زمان به قدرت رسیدن بشار اسد، این مثلث تضعیف شد و نهایتاً از سال 2005 به طور کامل از هم فروپاشید و به دو محور تقسیم شد که یک محور مشخصاٌ ایران و سوریه است. برای همین عربستان هیچ نگاه مساعدی به نظام سوریه بعد از حافظ اسد نداشته و این فرصت خوبی را برای عربستان فراهم نموده است.

همانطور که می بینیم بعد از تحولات خاورمیانه روابط ایران و عربستان تحت شعاع یکسری مسائل قرار گرفت و رو به سردی گرایید، لطفاً دلایل این وضعیت را تشریح بفرمایید؟

روابط ایران و عربستان همیشه متأثر از سیاست های منطقه ای دو کشور بوده است. از زمان شروع تحولات بهار عربی، ایران و عربستان در مورد این تحولات مقابل یکدیگر قرار گرفتند.دلیل این امر هم کاملا مشخص است، ایران از تحولاتی که در کشورهای متحد عربستان و کشورهای محافظه کار و محور موسوم به اعتدال عربی رخ می دهد یا رخ داده حمایت کرده است. مشخصاٌ از تحولاتی که در تونس، مصر، یمن و بحرین اتفاق افتاد، حمایت کرده است و در واقع آن را پیروزی اراده ی ملت های مسلمان منطقه بر اراده حاکمان محافظه کار این کشورها می داند که متحد غرب هستند، روابط خوبی با اسرائیل دارند و در مقابل خواست ملت ها ایستادگی می کنند. عربستان هم در مقابل تحولات ایستاد و در واقع هر تحولی که ایران از ان حمایت نموده عربستان در مقابلش ایستاد. دلیل این قضیه ساده است، چرا که این تحولات بر علیه متحدان عربستان روی می داد. متقابلاٌ عربستان در مقابل تحولات سوریه که روی داد، کاملاٌ جانبداری نمود و آن را فرصتی برای جبران ضعف محوری که عربستان در رأس آن قرار داشت و تضعیف محوری که ایران در رأس آن قرار دارد. از اینرو از این فرصت به خوبی استفاده نمود و این عامل اصلی سردی روابط ایران و عربستان در منطقه در طی این دوره بوده است، بخصوص تحولات سوریه و بحرین. عربستان از یک جهت دیگر به مسأله روابطش با ایران نگاه می کند و آن این است که عربستان در تلاش است تا مسئله ی نوستالژیک عربی را در مورد تهدید ایران و نگرش ایران نسبت به عرب ها را در قالب مسائل قومی و مذهبی نگاه کند که در واقع نگاه ها و توجهات فزاینده به تحولات داخلی جهان عرب را معطوف به ایران کند. از این جهت می بینیم که عربستان به شدت نسبت به مسائلی چون، ادعاهای نظام بحرین در مورد مداخله ایران و ادعاهایی که در واقع از سوی ایران مطرح می شود و همچنین مسئله اتهام ترور سفیر عربستان. اینها مسائلی است که از طریق رسانه های متعلق به این کشور بسیار پر رنگ جلوه می دهند و در تلاش اند تا مسئله توهم تهدید بزرگ ایران را در مقابل تحولات داخلی علیه نظام های محافظه کار عربی را پر رنگتر و بزرگتر جلوه دهند.

همانطور که می دانیم عربستان و ایران دو کشور تأثیرگذار منطقه ای در خاورمیانه هستند که همکاری و همراهی متقابل این دو کشور می تواند بسیاری از مشکلات منطقه را حل و فصل نماید. دورنمای روابط دو کشور را چگونه می بینید؟

به هر حال همیشه یه راه کارهایی مطرح می شود. اما اینکه چطور می شود که روابط ایران و عربستان را بهبود داد و راه کارهایی که در این مسئله مطرح کرد. روابط ایران و عربستان همیشه تابع متغیرهای منطقه ای و بین المللی بوده است و هر گاه منطقه خاورمیانه آرام بوده و آرامش در منطقه حکمفرما بوده و فضای همکاری منطقه ای و بین المللی ایران و عربستان مهیا بوده، روابط بهبود پیدا کرده است. در مقابل هرگاه تنش در منطقه حکفرما بوده و تقسیم بندی ها و صف بندی های منطقه ایی که ایران و عربستان را در مقابل هم قرار می داد، روابط رو به تیرگی می نهاد و این را در طول این 30 سال بخوبی می توان پیدا نمود که این تقسیم بندی ها و دوره های بهبود روابط و دوره های تنزل سطح روابط. تصور می کنم در وضعیت فعلی و با توجه به موضع گیری های تند عربستان در مقابل ایران بسیار بعید است که بتوان امیدوار بود که روابط بهبود پیدا کند و یا به سطح بهتری به گذشته بر گردد. همزمان با تحولات بهار عربی و خیزش های مردم عرب تنزل پیدا کند و منطقه رو به آرامش برود، تصور می کنم روابط ایران و عربستان رو به بهبودی پیدا کند. نکته ی اصلی اینجاست که روابط ایران و عربستان کاملاٌ متأثر از شرایط منطقه است. در واقع مهمترین  متغیر در روابط ایران و عربستان تلاقی یا هماهنگی سیاست های منطقه ای این دو کشور در طول 30 سال گذشته و حتی قبل از آن است که بحث ما نیست. اما به طور کلی هر وقت سیاست های دو کشور در منطقه هماهنگ بوده و روابط متقابل بوده، شاهد بهبود روابط بوده ایم و بالعکس هر گاه که تنش و صف بندی در منطقه حکفرما بوده، دو کشور در مقابل هم قرار گرفته اند و این یک دلیل کاملاً مشخص و منطقی دارد و آن اینست که دو کشور رقیب اصلی یکدیگر در منطقه هستند. رقیب اصلی ایران در حال حاضر عربستان سعودی است، با توجه به اینکه عراق چندان نمی تواند ایفای نقش کند، مصر هم که فعلاٌ از دور خارج شده است و تنها عربستان رقیب اصلی ما در دیپلماسی منطقه ای و متقابلاٌ عربستان هم به ایران به عنوان بزرگترین رقیب خود در منطقه نگاه می کند و این تلاقی نگاه ها تا زمانی که در منطقه خاورمیانه تنش های داخلی مربوط به قیام ها و تنش بین دو محور معروف در خاورمیانه وجود داشته باشد، روابط ایران و عربستان هم تصور نمی شود رو به بهبودی برود. منتهی منطقه رو به آرامش حرکت خواهد کرد، کما اینکه در حال آرام شدن است با توجه به آرام شدن اوضاع در کشورهایی که از نظام های استبدادی عبور کرده اند.

نقش دستگاه دیپلماسی کشورمان را در مورد بهبود شرایط با عربستان در این مقطع چگونه ارزیابی می کنید، با توجه به اینکه گسترش روابط با عربستان قبل از تحولات بهار عربی از برنامه های جدی وزارت خارجه بود؟

ببینید چون همیشه سیاست مستقل ایران در نظرمان هست، نگاهمان به عربستان از همان زاویه است. در صورتی که عربستان اصولاٌ نگاهش به ایران متأثر از سایر بازیگران، سیاست منطقه ای عربستان و به ویژه روابطش با غرب می باشد. هر وقت روابط ما با غرب بیشتر تقابلی و تنش آمیز و تیره تر بوده است، عربستان از این فرصت استفاده کرده و فشارهایش را بیشتر نموده و در صدد استفاده از این وضعیت بوده است. در صورتی که ایران همواره تلاش کرده، حداقل در دوره اخیر روابط خود را با عربستان بهبود دهد تا به نظم منطقه ای و عرصه ی سیاسی خاورمیانه یک نظمی بدهند. چون ایران قائل به همکاری با عربستان است نه تقابل و حداقل در دهه اخیر بر مبنای این سیاست عمل نموده است.

 البته نمی خواهم بگوییم که عربستان سیاستش مستقل از غرب نیست، اما مولفه های سیاست خارجی عربستان که متأثر از روابطش با غرب است، بسیار بر روابطش با ایران تأثیر گذار بوده و تأثیر گذاشته است. برای همین عربستان، از آن زاویه ای که ما نگاه به رابطش نگاه می کنیم و دستگاه دیپلماسی ما به رابطه خود با عربستان نگاه می کند، متأسفانه در طرف مقابل چنین نگاهی وجود ندارد. به همین دلیل مولفه های منطقه ای و بین المللی روی این روابط بسیار تأثیرگذار است.

مطالب مرتبط