مرکز بین المللی مطالعات صلح – IPSC
داعش در سال ۲۰۱۵ اعلام کرد که برای تشکیل ولایت خراسان خود (ISIS-K)به افغانستان و پاکستان نیرو میفرستد و از آن زمان حملههای متعددی در این مناطق صورت داده و کشتههای زیادی بر جای گذاشته است. در این راستا در یک سال گذشته نیز این نیروها با بمبگذار انتحاری در مسجد شیعیان در کابل و حمله به دادگاه عالی کابل در ماه فوریه موجب مرگ دهها شدند. در این بین نوشتار زیر به بررسی وضعیت کنونی و آینده حضور و نفوذ داعش در افغانستان پرداخته است.
با نگاه به وضعیت میدانی داعش در افغانستان طی یک سال گذشته روند حضور داعش در افغانستان با چه تحولاتی رو به رو بوده است. در این بین دولت مرکزی افغانستان در ارتباط با حضور داعش در این کشور اطلاعات دقیقی نمیدهد و قبلاً اصلاً حضور نیروی داعش در آنجا را انکار میکردند ولی بعد از آن که حادثهی قندوز مسائلی در مورد امنیت افغانستان گفته شد گروههایی مخل امنیت هستند. در این شرایط دستگاه حکومتی یعنی دولت وحدت ملی پذیرفت که در بعضی از مناطق داعش فعال شده است. البته داعش در افغانستان با داعش در خاورمیانه، متفاوت است. به این معنا که آنها عمدتاً گروههای بومی (یعنی کسانی که از گروه طالبان یا از شبکه حقانی ناراضی بودند و یا نسبت به سیاستهای القاعده حرفی داشته اند،) هستند. در واقع آنان وقتی از گروه اصلی جدا شدند، به داعش پیوستند و اعلام کردند که ما با ابوبکر البغدادی بیعت کردهایم. بنابراین داعش در افغانستان بر خلاف خاورمیانه (که گفته میشود از هفتاد کشور نیرو جمع کرده و عمدتاً در سوریه و عراق فعالاند) داعشی بومی است. در کنار این مسأله واقعیت این است که چند گروه دیگر در پاکستان هم با داعش اعلام بیعت کردند. یعنی تحریک طالبان است در مناطق مرزی افغانستان و پاکستان با آنها بیعت کردهاند، لشکر طیبه و جیش محمد است که عمدتاً علیه هند فعال بودند، اکنون به داعش پیوستهاند. در واقع داعش پرچمی است که همه گروههای مخالفی که از سایرگروهها چون طالبان جدا شدهاند یا مشکلاتی با حاکمیتها پیدا کردهاند، به داعش پیوسته و به تحت پرچم داعش عمل میکنند. بنابراین وقتی به داعش نگاه میکنید باید به این موضوع توجه داشته باشید.
اخبار و گزارشها نشان میدهد، حضور داعش در مناطق مختلف مسلم است، اکنون داعش در سه منطقه فعال شده است. نخست در منطقه ننگرهار در جنوب یا شرق افغانستان و هممرز با منطقه وزیرستان یعنی منطقه قبایلی پاکستان است. در آنجا ظاهراً خیلی فعال شده و در نظر دارند آن را مرکز اصلی حضور خود در افغانستان تبدیل کنند. منطقهی دیگر منطقهی هلمند در جنوب افغانستان و دیگر در فراه ، زابل و هلمند است که گفته میشود، داعش فعالیتهایی انجام میدهد و در بعضی اوقات با گروههای طالبان برخورد بر سر این که حوزهی فعالیت هر کدام کجا باشد کردهاند. اخیراً نیز در بدخشان ، قندز و فاریاب در شمال افغانستان و در نزدیکی مرزهای آسیای مرکزی حضور دارند. در این مناطق داعش فعال شده است و حضور جدی پیدا کرده است. جدا از این موثقترین اطلاعی سخنان آقای پوتین است وی اعلام کرده است که از 3۴ ایالت، در بیست و چهار ایالت افغانستان داعش حضور دارد. در این بین داعش با توجه به تحولات در خاورمیانه پیشبینی میشود که در سوریه و هم در عراق خلافت اسلامیاش یکی از جاهایی که نیروهایش را منتقل کند افغانستان خواهد بود.
رابطه دولت و داعش در افغانستان
بعضیها در داخل افغانستان ابهامات مختلفی مطرح میکنند که داعش یک پروژهی حکومتی است و شخصیتهایی مانند اتمر را مد نظر قرار میدهند و معتقدند داعش به نوعی از طرف بعضی از مقامات افغانستان مورد حمایت قرار گیرد. اما واقعیت آن است که قضاوت سخت است. چون گروههایی که آقای اتمر یا آقای استکزی را مطرح میکنند وابسته به گروههای شمال هستند و با رقابتهای قومی پشتون و تاجیک ارتباط پیدا میکند. این در حالی است که مخالفان این ادعا را رد میکنند و معتقدند که ادعاهای نادرستی است. بنابراین می توان این مسأله را طرح کرد، اما این که تا چه اندازه درست است معلوم نیست.
وضعیت کنونی حضور داعش در افغانستان
داعش در واقع از قبل در افغانستان حضور داشته، اما در ماههای اخیر نیروهایش در افغانستان فعالتر کرده است. البته واقعیت دیگری را نیز باید در نظر داشت که داعش ظرفیتهایی دارد. در واقع جنگ در افغانستان جنگ نیابتی است و همهی گروههای امنیتی و استخباراتی کشورهای مختلف میتوانند منافع خود را از طریق این گروهها پیگیری کنند، در این میان در این نوع گروهها ظرفیتهایی وجود دارد که دستگاههای استخباراتی به راحتی میتوانند کنار بیایند و منافع خود را از طریق این گروهها پیگیری کنند.
عوامل و متغیرهای موثر بر افزایش حضور و نفوذ داعش در افغانستان
داعش در خاورمیانه تحت فشار است و از آنجا نیروهایش را خارج میکند. بخشی از این نیروها در خاورمیانه چون ازبک یا تاجیک، یا وابسته به قومیت اویغور، حضور داشتنهاند. در این میان نهضت ترکستان شرقی، حزب التحریر، حرکت اسلامی ازبکستان، گروه های تاجیکی و ارتش آزادیبخش چچن در خاورمیانه و همراه با داعش جنگیده و اکنون که آن منطقه را از دست میدهند، به مناطق خود برمیگردند. در این شرایط بهترین جا برای نفوذ آنها افغانستان است تا از افغانستان به سمت بدخشان و درهی فرغانه بروند و بعد در حوزه امنیتی روسیه یا چین عملیات کنند. در هر حال این بحث وجود دارد که با توجه به تحولات در خاورمیانه احتمال اینکه به افغانستان مراجعه کنند وجود دارد. به علاوه این که اینان گروههای کارکشته جنگیاند و تجربیاتی در خاورمیانه به دست آوردهاند و وقتی در کنار گروههای دیگری که از طالبان و حکمتیار یا از شبکهی حقانی یا از القاعده جدا شده اند و به داعش پیوستهاند قرار گیرند، ترکیب این نیروها از قدرت عملیاتی بیشتری نیز برخوردار میشوند.
سناریوهای آیندهی داعش در افغانستان
در سناریوی نخست افغانستان هدف اصلی داعش است اما به نظرم این سناریو خیلی با واقعیت مطابقت ندارد، اما این که افغانستان سکوی پرتابی برای داعش برای آسیای مرکزی و ایالت سینکیانگ چین احتمال بیشتری دارد. در واقع داعش افغانستان را به عنوان پایگاه در نظر میگیرد تا از این پایگاه عملیاتش را در مناطقی انجام دهد (که شاید رقابت بینالمللی بین آمریکا و چین و روسیه مورد استفاده قرار گیرد) و از کمکهای امریکا استفاده کند. یعنی اگر مناسبات آمریکا و روسیه و چین بدتر شود، داعش این ظرفیت را دارد که با آمریکاییها کنار آمده و بگوید که ما در خاورمیانه با شما در جنگ بودیم ولی دیگر در جنگ نیستیم و سعی کند که به نوعی از کمکهای غرب استفاده کند. در واقع امکان پذیری این سناریو قویتر است.