مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

روسیه و آمریکا؛ چالش ابرقدرت و قدرت بزرگ

اشتراک

طهمورث غلامی

مرکز بین المللی مطالعات صلح – IPSC

بیان رخداد

پس از پایان جنگ جهانی دوم، اتحاد جماهیر شوروی در مقام یک ابرقدرت در مقابل ایالات متحده در حوزه های مختلف به رقابت و زورآزمایی پرداخت. رقابت دو ابرقدرت شرق و غرب تا پایان جنگ سرد و فروپاشی شوروی ادامه داشت. فروپاشی شوروی دارای یک پیامد بسیار مهم بود و آن تنزل جایگاه شوروی از یک ابرقدرت به یک قدرت بزرگ در قالب روسیه بود. روسیه که جایگزین شوروی شده بود، برای مدت زیادی از بی ثباتی ها و ناآرامی های داخلی رنج می برد و به دلیل اقتصاد ضعیف، قادر به رقابت و مقابله با نفوذ غرب در محیط پیرامونی خود نبود. در این میان، ایالات متحده نیز با روسیه مانند یک کشور شکست خورده در جنگ برخورد می کرد. بدین معنی که تلاش می کرد با گسترش نفوذ خود در اروپای شرقی، آسیای مرکزی و قفقاز که در دوران جنگ سرد متعلق به شوروی بود، بیش از پیش روسیه را در تنگنا قرار دهد به گونه ای که دیگر شرایط امکان ظهور دوباره ی ابرقدرتی مانند شوروی وجود نداشته باشد. در این میان، روس ها با اذعان به تنزل جایگاه آنها در اثر فروپاشی شوروی، خود را یک قدرت بزرگ می دانند. آنها برای این ادعای خود دو دلیل دارند. یکی عضویت روسیه در شورای امنیت سازمان ملل است که خود نهادی مرکب از قدرت های بزرگ دنیا می باشد و دوم این که روسیه دارای سلاح های استراتژیک هسته ای هم سطح ایالات متحده می باشد. آنچه که این نوشتار قصد پرداختن به آن را دارد این است که ایالات متحده به دنبال آن است که این دو شاخصه ی قدرت بزرگ بودن روسیه را به چالش بکشد و از این طریق جایگاه روسیه را بیش از پیش در عرصه ی بین المللی تنزل ببخشد. در ادامه چالش های آمریکا برای دو شاخصه ی اساسی قدرت روسیه مورد بحث و تحلیل قرار می گیرد.

کلیدواژگان: روسیه و ایالات متحده، روسیه و شورای امنیت، سلاح های هسته ای روسیه، سپر دفاع موشکی ملی آمریکا.

تبیین رخداد

  1. آمریکا و مانع شورای امنیت: در دوران جنگ سرد، شوروی بیشترین استفاده را از حق وتو نسبت به دیگر اعضای شورای امنیت کرد و بدین طریق توانست مانع بسیاری از اقدامات شورای امنیت شود. اما در دوران پس از جنگ سرد و ظهور دوران تک قطبی با محوریت ایالات متحده، وضعیت متفاوت شده است. در این دوران ایالات متحده نسبت به روسیه بسیار بیشتر تمایل دارد که اقداماتی را از طریق شورای امنیت دنبال کند. اما این بدان معنی نیست که در صورت مخالفت روسیه مانند دوران جنگ سرد، ایالات متحده قادر نخواهد بود که اقدامات مدنظر خود را خارج از چارچوب شورای امنیت پیگیری کند. زیرا روسیه آن قدرت را ندارد که هم در داخل شورای امنیت و هم در بیرون از آن برای ایالات متحده مانع ایجاد کند. بر این مبنا باید گفت که بن بست در شورای امنیت برای انجام اقدام خاصی به ضرر روسیه است و این کشور همواره نسبت به بن بست در شورای امنیت نگران بوده است. زیرا بن بست بدین معنی است که ایالات متحده اقدامات خود را خارج از چارچوب شورای امنیت پیگیری می کند و چون روسیه قادر به ایجاد مانع نیست، لذا بازنده ی نهایی روسیه خواهد بود. برای مثال در بحث حمله به عراق، روسیه اجازه نداد که حمله به این کشور از چارچوب شورای امنیت صورت گیرد. ولی آمریکا بیرون از شورای امنیت حمله ی نظامی خود به عراق را انجام داد و یا در مسئله ی هسته ای ایران، روسیه در داخل شورای امنیت مانع وضع تحریم های شدید علیه جمهوری اسلامی شده است. ولی ایالات متحده خارج از چارچوب شورای امنیت و بدون ایجاد هیچ گونه چالشی از طرف روسیه توانسته است تحریم های شدیدی علیه ایران وضع کند. در مثال دیگر در سوریه، روسیه اجازه نداده است که از طریق شورای امنیت به سوریه حمله شود، ولی بیرون از چارچوب شورای امنیت، آمریکا توانسته است با بهره گیری از متحدان منطقه ای خود، فشارها علیه دمشق را تشدید کند و مخالفین دولت سوریه را توسط بیش از صد و بیست کشور دنیا به رسمیت بشناساند. پس واضح است که روسیه نمی تواند مانند دوران جنگ سرد، عضویت خود در شورای امنیت را به مثابه ی یک امتیاز بزرگ قلمداد کند. زیرا اگر تصمیمی در شورای امنیت با مخالفت روسیه واقع شد، روسیه دیگر قادر نیست خارج از شورای امنیت مانع اجرای آن تصمیم شود. به این خاطر است که روسیه در موارد زیادی تلاش می کند که بن بست در شورای امنیت در ارتباط با مسائل بین المللی به وجود نیاید.
  2. سلاح های اتمی و سپر دفاع موشکی: قابلیت های هسته ای روسیه این امکان را به این کشور داده بود که بتواند در دوران جنگ سرد در مقابل توانمندی های هسته ای آمریکا توازن ایجاد کند. به عبارت دیگر سلاح های هسته ای شوروی در دوران جنگ سرد، به عنوان یکی نیروی بازدانده عمل می کرد که اجازه نمی داد شوروی مورد حمله واقع شود. از طرفی این امکان را به شوروی می داد که در صورت نیاز بتواند آمریکا را مورد حمله ی هسته ای قرار دهد. این وضعیت منجر به شکل گیری «ثبات استراتژیک» در روابط دو کشور شده بود. بدین معنی که سلاح های هسته ای دو کشور سبب می شد آمریکا و شوروی نتوانند همدیگر را مورد حمله ی اتمی قرار دهند. در این میان جایگاه اروپا برای شوروی بسیار اهمیت داشت. زیرا تهدیدات اتمی شوروی علیه اروپا، سبب می شد که آمریکا به دنبال انجام اقدامات هسته ای علیه شوروی نباشد. اما از زمان ریاست جمهوری ریگان تا کنون آمریکا با تکیه بر طرح ابتکار دفاع استراتژیک که مبتنی بر سامانه ی دفاع موشکی این کشور است، به دنبال آن است که وضعیت فوق را به چالش بکشد. بدین معنی که با تکیه بر سامانه های دفاع موشکی، خطر تهدیدات سلاح های هسته ای روسیه برای اروپا و آمریکا را از بین ببرد. از طرفی سامانه ی دفاع موشکی ملی، این امکان را به آمریکا می دهد که بتواند روسیه را در صورت نیاز مورد حمله قرار دهد ولی روسیه قادر نباشد به تلافی بپردازد. استقرار سامانه های دفاع موشکی آمریکا در اروپای شرقی نیز سبب می شود که روسیه نتواند با تهدید اروپا، مانع ایجاد تهدیدات آمریکا علیه روسیه شود. امروزه ایالات متحده در ایالت های مختلف خود سامانه های دفاع موشکی نصب کرده است و لذا امکان ضربه زدن هسته ای روسیه به آمریکا به حداقل ممکن رسیده است. روسیه صرفاً قادر است با تهدید اروپا به حمله ی اتمی از آمریکا این ضمانت را بگیرد که مورد حمله ی غافل گیرانه ی اتمی آمریکا واقع نخواهد شد. با گسترش و استقرار سامانه های دفاع موشکی آمریکا در اروپا دیگر روسیه قادر نیست با تهدید اروپا از آمریکا امتیاز بگیرد. اگر این وضعیت به طور کامل اتفاق بیفتد، دیگر سلاح های هسته ای روسیه فاقد آن قابلیت هایی می باشد که در دوران جنگ سرد داشت و از این رو دیگر برخورداری از سلاح های اتمی را نمی تواند به عنوان یکی شاخصه ی مهم از قدرت خود بداند. لازم به ذکر است که جمهوری خواهان بسیار بیشتر از دموکرات ها بر گسترش سامانه ی دفاع موشکی آمریکا در مقابل روسیه تأکید دارند تا از این طریق برای همیشه تهدید روسیه را به حداقل ممکن برساند.

دورنمای رخداد

واقعیت آن است که هنوز این نگرش در ایالات متحده وجود دارد که روسیه به دنبال احیای جایگاه شوروی برای خود می باشد و در این صورت یک تهدید جدی برای آمریکا به شمار می رود. از طرفی قدرت گرفتن دوباره ی روسیه سبب خواهد شد نفوذ و منافع آمریکا در مناطق پیرامونی روسیه با چالش و تهدید جدید مواجه شود. از این رو است که بر محدود کردن هر چه بیشتر روسیه تأکید می شود. میت رامنی در تبلیغات انتخاباتی خود روسیه را جدی ترین تهدید علیه آمریکا می دانست که باید مهار شود. تا زمانی که این نگرش در ایالات متحده حاکم است، باید گفت که دولت این کشور تلاش خواهد کرد بیش از پیش روسیه را در تنگنا قرار دهد و با خنثی کردن اثر سلاح های اتمی این کشور، تهدید روسیه برای آمریکا را رفع کند و همچنین اجازه ندهد که مخالفت های روسیه در شورای امنیت مانع اقدامات مد نظر آمریکا شود. این درحالی است که خواسته ی اصلی روسیه از ایالات متحده این است که منزلت قدرت بزرگ بودن روسیه مورد پذیرش آمریکا قرار گیرد. ولی آمریکا مخالف وجود و ظهور قدرت های بزرگی است که خارج از مدار این کشور باشد.

مطالب مرتبط