مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

دورخیز اتحادیه اقتصادی یورآسیا

اشتراک

دکتر علی بمان اقبالی زارچ

 کارشناس ارشد اروپا

مركز بين المللي مطالعات صلح – IPSC

بیش از 23 سال از طرح اولیه ایجاد این اتحادیه از سوی نظربایف رییس جمهور قزاقستان می گذرد و هنوز این ساختار منطقه ای و بین المللی به دوام و قوام مورد انتظار و منطبق با ظرفیت های درونی اش نرسیده است در شرایط جاری جامعه بشری و عرصه بین المللی در هزاره سوم در پرتو پیشرفت های عظیم تکنولوژیک و دهکده جهانی رتباطات با شرایط  جدید سیاسی دست و پنجه نرم می نماید که در قالب تحولات اکراین ،ناسیونالیسم افراطی در شرق اروپا ،  برگزیت  ، مشارکت شرقی ناتو ، اتحاد شرقی ، تلاش بارز روسیه در کنترل اوضاع در سوریه و به تبعه آن نقش این کشور در مذاکرات صلح  ،  برجام  و پدیده شوم داعش در عراق و شامات  با به ارمغان آوردن نتایج تراژیک و اسف بار ، پیروزی ترامپ در امریکا و دیگر موارد مهم نوید دهنده مرحله جدیدی باز تعریف تعاملات بین المللی و منطقه ای می باشد.

دو دهه و نیم  از فرو پاشی شوروی سابق و استقلال جمهوری های این اتحادیه و انهلال مهمترین اتحادیه اقتصادی بلوک شرق سابق یعنی کمکون می گذرد و در این دوره ،  سرزمین رهایی یافته از تفکرات تمرکزگرایی بلشویکی و حاکمیت کمونیستی چندین بار برای ایجاد ساختاری اقتصادی برای همکاری نزدیک و مقابله با تهاجم اقتصادی بیرونی و بویژه جهانی شده تلاش نموده ولی تاکنون نتیجه ملموسی حاصل نشده است که کم مهترین عامل عدم آمادگی روسیه به عنوان قدرت محوری در این بخش بوده است.مسکو پس از تهاجم غرب به لیبی روند جدیدی را برای مقابله با غرب و نه گفتن به زیاده خواهی های محور ناتو آغاز نمود و در دو موضوع بزرگ و مهم منطقه ای و بین المللی یعنی اکراین و سوریه واکنش قاطع نشان داده و این پیام را به غرب داد که دوران یکه تازی متوقف خواهد شد.

اکنون بیش از دو سال از توجه جدی پرزیدنت پوتین به اتحادیه اقتصادی یورو آسیا منطقه ای با جمعیت بیش از 180 میلیونی با تولید ناخالص داخلی 4000 میلیارد دلار با عضویت کشورهای روسیه سفید ، قزاقستان و ارمنستان در کنار روسیه می گذرد ، اتحادیه ای که می تواند در آینده کشورهای تاجیکستان ، قرقیزستان ، ازبکستان و ترکمنستان را نیز در برگیرد و در واقع شامل محوری بسیار مهم بین دو قاره آسیا و اروپا تحت عنوان مرکز ثقل مبادلات اقتصادی و تامین انرزی جهانی می شود و  بطور کلی هدف اصلی آقای پوتین در این روند ایجاد قدرتی یورآسیایی بزرگ با مرکزیت کشورش  است که برای آن نیز سه طرح ویژه پان اروپایی با ائتلاف آلمان ، پان خاورمیانه ای با مشارکت ایران و پان آسیایی با حمایت چین و ژاپن تدوین و در حال اجرای آنان می باشد. روس ها در مدیریت همکاری های پیرامونی ، منطقه ای و بین المللی  از دو اهرم  اقتصادی و انرژی و توانمندی های و دفاعی برخوردارند و نیم نگاهی نیز به حل و فصل بحران های فریز شده نظیر قره باغ بین آذربایجان و ارمنستان ، بحران آبخازیا  و اوستیای جنوبی در گرجستان ، بحران ترانسنیستر در ملداوی و غیره دارند . در عین حال که اتحادیه اروپایی در تدوین راهبرد کلان و درازمدت به نقش روسیه توجه ویژه دارد و سابقه رفتاری در ربع قرن اخیر گواه آن است که  اتحادیه اروپا کمتر در حل و فصل بحران های خود موفقیتی داشته است. آنچنان که صدراعظم آلمان در اظهار نظر خود در خصوص بحران اکراین ضمن دعوت از مقامات روسیه به حل و فصل احتلافات با کیف از طریق مذاکره می گوید :”روسیه عامل مهم و ضروری برای امنیت اروپاست و تحریم ها به هیچ عنوان هدف نبوده و مذاکرات با روسیه ادامه می یابد گرچه این کشور تمامیت ارضی اکراین را نقض کرده است و آلمان در صورت تهدید یک عضو ناتو از اصول و ارزش های همبستگی استفاده خواهد نمود.”

سیاست خارجی روسیه با بهره مندی از بزرگترین منابع نفت و گاز جهان (بیش از 10% نفت ، 16% گاز و 4% زغال سنگ کره خاکی ) در دو دهه اخیر به ترتیب الویتی بر محورهای ذیل متمرکز بوده است:

الف: امریکا و  اتحادیه اروپا با هدف نوسازی اقتصادی و جذب سرمایه خارجی

ب: آسیای شرقی و خاور دور با محوریت چین و ژاپن برای فروش انرژی و جذب تکنولوژی و سرمایه

ج:خاورنزدیک با تمرکز بر جمهوری های شوروی سابق و طرح اتحادیه شرقی

البته تلاش های مسکو برای ایفای نقش برتر در تعاملات منطقه ای و بین المللی مورد استقبال و رضایت غرب بویژه امریکاییها نیست و در شرایط جدید منافع حیاتی امریکا حداقل در 5 محور ذیل در تضاد با روسیه می باشد :

الف : توازن قدرت در اروپا و آسیا با حفظ نقش رهبری امریکا

ب:امنیت انرژی

ج: منع بکارگیری سلاح های هسته ای و عدم اشاعه سلاح های کشتار جمعی .

د:مبارزه با گروههای  ترورریستی در خاورمیانه بویژه سوریه

ه:نقش و جایگاه روسیه در مجامع بین المللی بویژه داشتن حق وتو در شورای امنیت سازمان ملل متحد

یکی دیگر از اهداف مسکو برای تقویت اتحادیه اقتصادی یورآسیا که از نظر واژه لغوی هم محدوده بسیار وسیعی را می تواند در بر گیرد ، ایجاد شرایط بهتر برای رشد و توسعه منطقه ای و پیشگیری و تهدیدات بیرونی است . جمهوری فدراتیو روسیه با 17075400 کیلومتر مربع وسعت پهناورترین کشور جهان‏ است. این کشور دارای 21 جمهوری خودمختار، 49 استان،6 خطه، دو شهر خودمختار مسکو و سنت پترزبورگ(لنین‏گراد)است. و به لحاظ بین المللی و منطقه ای وجود اقوام مختلف در روسیه سیاست خارجی این کشور را در این زمینه بسیار حساس نموده و حتی در مواردی که غربی ها خواهان نفوذ در کشورهای طرفدار  سیاست های مسکو بوده اند را با واکنش جدی خود مواجه ساخته است. پیگیری جدی این سیاست توسط روسیه نشان دهنده اهمیت این موضوع در سیاست های کلان مسکو است.

بطور کلی در راهبرد سیاست خارجی روسیه بحث انرژی  در کنار تنش زدایی منطقه ای و گسترش روابط دو و چند جانیه در وهله اول با همسایگان و بعد در حوزه CIS، در مرحله بعد هم با کشورهای مختلف مورد توجه و تاکید قرار گرفته است و  در واقع در این راهبرد، وضعیت و جایگاه تمام کشورها و سیاست اتخاذی روسیه برای همکاری با تمامی جهان به دقت تعریف و تبیین شده است. یکی از اهداف دیگر در برنامه جدید تقویت اتحادیه اقتصادی یورو آسیا بهره گیری از ظرفیت این نهاد در روابط با اتحادیه اروپا است و طبیعی است که در حوزه اروپا همچنان با توجه به وضع موجود سه کشور در حوزه شوروی سابق مانند کشورهای مولداوی، اوکراین و روسیه سفید نقش مهمی را در تعاملات روسیه با اروپا دارند. برای روس ها رابطه با اروپا در حوزه اقتصادی و در موضوع امنیت و همچنین  در موضوع مقابله با تروریسم و قاچاق مواد مخدر و مباحث جدی ای که به حوزه نفوذی روسیه در این منطقه از دنیا برمی گردد بسیار اهمیت دارد.

در برنامه های جدید  مسکو موضوع تجارت و بحث انرژی بسیار مهم است. شرکت های روسی در زیرساخت های اروپا و حوزه CIS سرمایه گذاری چند صد میلیارد دلاری کرده اند و ما شاهد هستیم که در سفرهای اخیر آقای پوتین به آسیای میانه انعقاد قراردادهای مهم در حوزه انرژی و تجارت از اهمیت بالایی برخوردار است ، در عین حال که  از نظر بازار مصرف و هم به لحاظ مبادلات تجاری و تضمین سرمایه گذاری های انجام شده، روابط با اروپا و حوزه CIS، برای کرملین  از اهمیت شایانی برخوردار است و باید اذعان نمود که یکی دیگر از اهداف این نهاد نوپا حمایت از بازار داخلی با هدف افزایش تولیدات منطقه ای و مواجه با جهانی شدن در فرایندی که غول های بزرگ اقتصادی سعی در رویکرد انحصاری سیطره بر بازار مصرف جهانی می باشد.

البته نباید از نقش و جایگاه دیگر کشورها نظیر قزاقستان به عنوان عضو مهم و چین به عنوان دومین قدرت اقتصادی جهان در دورنمای این اتحادیه اقتصادی غافل بود چرا که از طرفی  پکن نیز روابط مشارکت راهبردی با روسیه را دنبال نموده و اهداف مهمی برای تامین انرژی از این منطقه دارد و از طرف دیگر این منطقه بازار خوبی برای کالاهای مصرفی چین و سکوی پرتابی برای دسترسی آسان تر به خاورمیانه و احیای راه تاریخی ابریشم می باشد. قزاقستان نیز کشوری با ظرفیت هسته ای که این روزها در حل وفصل بحران منطقه ای نظیر سوریه و برگزاری مذاکراث صلح در آستانه نقش مهم می نماید و بی شک به عنوان یکی از مبتکران طرح حمایت جدی و تمام عیار از شکوفایی اتحادیه بعمل خواهد آورد .

در مجموع ارائه ارزیابی و تحلیل بنیادین بسیار زود هنگام است. چرا که این نهاد نوپا چونان بسیاری دیگر از نهادهای مهم منطقه ای و بین المللی دوران مقدماتی و ثبات گام را تجربه می نماید و اگر چه تا تبدیل شدن به یک اتحادیه تاثیرگذار بین المللی باید مراحل مهمی را سپری نموده و انواع بسترسازی های اساسنامه ای ، حقوقی ، مدیریتی و به تعبیری ایجاد شرایط کافی برای اعمال اصل مهم تفکیک قوا را تجربه نماید ولی باید اذعان نمود که بسیاری از مولفه های لازم میدانی برای خیز جدید این اتحادیه فراهم شده است.

واژگان كليدي: دورخیز، اتحادیه، اقتصادی، یورآسیا ، اتحادیه اقتصادی ،اورآسیا

مطالب مرتبط