مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

جايگاه و منافع ايران در آينده دیپلماسی انرژی امريكا -گفتگو با سيد غلامحسين حسنتاش

اشتراک

مركز بين المللي مطالعات صلح-IPSC

بهره گیری از دیپلماسی انرژی، جدا از افزايش توانايي در عرصه منطقه اي و بين المللي  زمینة لازم برای کاهش محدودیتهای بین المللی علیه هر كشوري را فراهم میسازد و به افزايش قدرت ملي كشور كمك شاياني ميكند. در اين حال با توجه به تكنولوژي هاي نوين توليد انرژي در امريكا وجود ذخاير نفت و گاز در امريكا و افزايش برداشت ها و همچنين رويكرد دیپلماسی انرژی اين كشور براي بررسي نقش نفت و گاز در آينده سياسي ديپلماسي انرژي آن و تاثيرات گوناگون امنيتي اقتصادي و سياسي آن بر منافع ملي ايران به سراغ گفتگويي با سيد غلامحسين حسنتاش كارشناس انرژي کشورمان رفته ایم:

 واژگان كليدي: استراتژي نفتي امريكا ، دیپلماسی انرژی امريكا، اهداف ديپلماسي انرژي امريكا ،  تكنولوژي هاي نوين توليد انرژي در امريكا ،دیپلماسی انرژی امريكا و جايگاه ايران، تاثير دیپلماسی انرژی امريكا بر ايران

 

مرکز بین المللی مطالعات صلح: جايگاه ايران در ديپلماسي انرژي امريكا چيست؟

حداقل در شرايط تحريم، شواهد نشان مي‌دهد كه امريكايي‌ها بدنبال حذف كامل ايران از بازار جهاني نفت و گاز هستند. اما من فكر مي‌كنم اگر فشارهاي تحريم قدري كاهش يابد مواضع اروپايي‌ها لزوما با امريكايي‌ها يكسان نيست. اروپايي‌ها به متنوع‌سازي مبادي تامين گاز خود نياز دارند. همانطور كه قبلا اشاره كردم در مسائل انرژي اشتراك منافع كامل ميان امريكا با اروپا از يك سو و امريكا با چين و هند و ژاپن و كره‌جنوبي، از سوي ديگر وجود ندارد و از اين مسئله مي‌توان استفاده كرد.

 

مرکز بین المللی مطالعات صلح: ديپلماسي انرژي امريكا چه پیامدهایی بر روی منافع ملی و اقتصادی ایران داشته است ؟

حركت آمريكا به سمت قطع وابستگي از نفت و گاز خاورميانه و خليج‌ فارس مي ‌تواند براي ساير كشورهاي منطقه و خصوصا عربستان‌ سعودي نيز نگران‌كننده باشد و همين امر مي‌تواند عامل نزديكي روابط ايران با اين كشورها شود. با گرفتن بهانه‌ها از امريكا و كم كردن فشار تحريم‌ها، شايد بتوان فرصت‌هايي را در همكاري انرژي با اروپا و نيز با كشورهاي منطقه فراهم كرد كه تا حدودي سياست‌هاي بلندمدت امريكا را تحت‌الشعاع قرار دهد. مثلا اگر قرار باشد در فعاليت‌هاي هسته‌اي تغيير رويه‌اي ايجاد شود و باب همكاري‌هايي با غرب گشوده شود اين همكاري‌ها مي‌تواند در غالب يك بسته همكاري جامع انرژي با اروپا باشد كه ما در مقابل دادن امتيازاتي در بحث هسته‌اي امتيازاتي را در  بازار گاز اروپا بدست آوريم و اين نوع همكاري در عين حال اثبات خواهد نمود كه ما به نيروي هسته‌اي تنها از منظر تامين انرژي و امنيت انرژي نگاه مي‌كنيم و هرگونه توافقي در اين زمينه را هم با همين رويكرد دنبال مي‌كنيم، اين رويكرد ضمن گرفتن بهانه از امريكا مي‌تواند فرصت‌هايي را براي ما ايجاد كند كه سياست‌هاي بلند مدت انرژي امريكا را تا حدي خنثي كند.

 

مركز بين المللي مطالعات صلح: آيا افزايش ظرفيت توليد نفت امريكا پيامد هاي منفي اي بر استراتژي نفتي ايران و كاهش وابستگي به نفت ايران در سطح بين المللي خواهد داشت؟

طبيعتا همينطور است، هم اكنون تقريبا يك قطره از نفتي كه تنگه هرمز عبور مي‌كند به مقصد امريكا نمي‌رود و بيش از هشتاد درصد آن به آسياي شرقي و مقداري به اروپا و افريقا مي‌رود، البته امريكايي‌ها هنوز به نفت منطقه خاورميانه وابستگي دارند، اما نفتي كه عمدتا در درياي سرخ (نفت عربستان)  يا مديترانه (نفت عراق) بارگيري مي‌شود. و به هرحال افزايش توليد نفت به هر ميزان،  بازار ما را محدودتر مي‌كند و رقابت را بيشتر مي‌كند.

 

مركز بين المللي مطالعات صلح: ديپلماسي انرژي امريكا در  رابطه با اوپك و كشورهاي صادركننده گاز را چگونه مورد ارزيابي قرار مي دهيد؟

متاسفانه واقعيت اين است كه اوپك سال هاست كه ديگر چندان سازمان تاثيرگذاري در سيستم جهاني انرژي نيست و حتي بازار جهاني نفت نيست. در شرايطي كه امريكا و كشورهاي صنتي كل انرژي را يك سيستم مي‌بينند و براي آن راهبردهاي بلند مدت دارند، اوپك به نفت محدود است و استراتژي بلندمدت هم ندارد و همگرايي لازم هم ميان اعضاء اوپك براي ايجاد تحول دروني و رسيدن به استراتژي وجود ندارد و لذا من فكر نمي‌كنم كه امريكا خيلي نگران اوپك باشد. ضمن اينكه تاثيرگذارترين عضو اوپك يعني عربستان‌سعودي نيز تا كنون در راستاي منافع امريكايي‌ها و كشورهاي مصرف‌كننده حركت كرده است. در مورد مجمع كشورهاي صادركننده گاز يا  GECF نيز كم و بيش همين مسئله مطرح است و علاوه بر اين گاز طبيعي برخلاف نفت‌خام هنوز  فاقد يك بازار يك‌پارچه جهاني است و در آنجا هم دبيرخانه مجمع در دوحه قطر است كه كشوري است كه در جهت سياست‌هاي ايالات ‌متحده حركت مي‌كند.

 

مركز بين المللي مطالعات صلح: به نگاه شما مهمترين راهكارهاي ايران براي كاستن از هر گونه پيامد منفي استراتژي نفتي امريكا چه راهبردها و رويكردهايي است؟

ايران چه از نظر اقتصاد و توسعه داخلي و براي احتراز از پديده نفرين منابع و بيماري ‌هلندي كه مانع توسعه مي‌شود، و چه از نظر امنيت ملي، بايد اقتصاد خود را متنوع كند و وابستگي خود به صادرات نفت را كاهش دهد.  نفوذ و حضور در بازار گاز اروپا و سهم گرفتن در آن بازار و  استفاده از موقعيت ژئوپلتيكي كشور براي  تبديل شدن به يك هاب انرژي نيز مي‌تواند در اين راستا مهم باشد.

 

مرکز بین المللی مطالعات صلح: آينده جايگاه ديپلماسي انرژي امريكا در جهان و نسبت آن با منافع سياسي و اقتصادي كشور ما را چگونه تحليل مي كنيد؟

همانطور كه از پاسخ سئوالات قبلي مشخص مي‌شود، مسائل انرژي موتور محركه بسياري از  تحولات سياسي جهان است و من قويا توصيه مي‌كنم كه دست‌اندركاران سياست ‌خارجي و ديپلماسي كشور بايد مسائل انرژي و نفت و گاز را خوب بشناسند و تحولات آن را بدقت دنبال كنند. امريكا به تنهايي حدود 24 تا 25 درصد يا يك چهارم انرژي جهان را توليد مي‌كند و اگر خودكفا شود يعني همين مقدار را هم توليد خواهد كرد، چنين كشوري طبعا در راهبردها و سياست‌هاي انرژي جهان بسيار تعيين كننده است بعلاوه اينكه امريكا در آژانس بين‌المللي انرژي كه كشورهاي OECD عضو آن هستند و تنظيم كننده سياست‌هاي كشورهاي صنعتي است، بيشترين راي و تاثيرگذاري را دارد و در بسياري از كشورهاي عمده توليدكننده نفت و گاز هم نفوذ  دارد و اين كشورها در جهت منويات او حركت مي‌كنند و بر شاهراه‌هاي عبور نفت و بخشي از گاز هم كنترل دارد. به نظر من اقتصاد امريكا يك اقتصاد متكي بر سلطه است و بدون سلطه از رقباي اقتصادي‌اش عقب مي‌افتد و در كنار حاكميت دلار بر اقتصاد جهان و بسياري از ابزارهاي ديگر، سياست‌هاي انرژي و اهرم نفت نيز يكي از مهمترين ابزارهاي سلطه امريكاست. بازهم توجه مي‌دهم كه با تحقق سياست خودكفايي انرژي امريكا، امكان آتش‌افروزي اين كشور در شمال آفريقا و خاورميانه افزايش مي‌يابد و شايد در شرايطي امريكا بدش نيايد كه با چنين آتش‌افروزي به اقتصاد رقباي عمده‌اش شوك وارد كند و نرخ رشد اقتصادي چين و ديگران را كُند نمايد. عدم همراهي اخير انگلستان با ايالات ‌متحده در مسئله تهديد نظامي سوريه، در اين رابطه بسيار قابل تامل و بي سابقه است. 

 

گفتگو از: فرزاد رمضاني بونش

مطالب مرتبط