فرزاد رمضاني بونش
مركز بين المللي مطالعات صلح – IPSC
در هفته هاي گذشته داوود اوغلو وزیر خارجه ترکیه به نمایندگان پارلمان این کشور وعده داد که آنکارا رهبری خاورمیانه جدید را به دست میگیرد. اين سخنان هر چند از نظر برخي از كارشناسان دور از انتطار نبود، اما بي گمان موجب تعجب برخي ديگر نيز گشت. در اين حال برای واكاوي و درک بهتری از چيستي و چگونگي سیاست خارجی تركيه در خاورميانه و توانايي ها، ناتوانايي ها و چالشهاي رهبري اين كشور در منطقه به گفتگویی با دكتر مهدی مطهرنيا استاد دانشگاه، کارشناس مسایل بین المللی و آینده پژوه سیاسی پرداخته ایم:
واژگان كليدي: توانايي، ناتوايي، تركيه، رهبري خاورميانه، داوود اوغلو، فرپندار
مرکز بین المللی مطالعات صلح: به نگاه برخي تسلط حاکم کردن نگاه تاریخی بر صحنه سیاست در کتاب عمق استراتژیک احمد داود اوغاو، تبلور عینی يافته است. در اين بين با توجه به اينكه اين كتاب ظرفیت های جغرافیایی امروز ترکیه را به ظرفیت های تاریخی آن پیوند داده و هویتی چندگانه براي اين كشور تعریف می نماید. آيا داعيه كنوني رهبري تركيه در خاورميانه در راستاي نظرات اوغلو در اين كتاب است؟
در هنگام نخست بگویم بسی خشنودم که این موضوع را در دستور کار قرار داده اید.سال ها است که بر این نکته پای می فشارم که ترکیه در پی ایجاد فضای تنفسی پرگستره با پهنای باند خاورمیانه برای ورود قدرتمندانه به نظام آینده ی حاکم بر جهان است. درهم تنیدگی دو عنصر زمان و مکان برای اثبات توانایی ترکیه توسط داود اوغلو حرکتی هوشمندانه برای فضاسازی تبار شناسانه نه حتا دیرینه شناسانه؛ برای احیای عثمانی و نو عثمانیون در خاورمیانه است. فضاشناسی طرح این موضوع نیز هنرمندانه صورت می پذیرد. اعراب در دو معنای امت عربی و دولت های عربی هریک در گیر اولویت های خاص خود هستند. امت عربی به اسراییل و حواشی آن مشغولند دولت های عربی هم در آن به ایران و کنترل ایران در چارچوب ایران هراسی دگر آفریده برون منطقه ای به سر می برند. هردوی این ها یعنی نگرش های امت محور عربی و دولت محور با وجود گریزپذیری های تاریخی از عثمانی گرایی که در آثار بزرگانی چون عبدالرحمان کواکبی نیز دیده می شود، در این زمان به ترکیه در وجه بسیار بدبینانه اش درمقام یک رقیب می نگرند. این در حالی است که با وجود فضاسازی های موجود در خاورمیانه و پیوستگی هدفمند اسلام گرایان ترکیه با غرب در دهه ی اخیر در چارچوب پنداشته ی “جنگ نامتعادل “، در برابر ایران ، توانسته است به صورت متحد اعراب در منطقه تبدیل و حساسیت های آن ها را به طرف ایران سوق دهند. پس هم از دید موضوعی و هم از دید موقعیتی درهم تنیدن عناصر زمانی و مکانی تبارشناسانه ی قدرت ترکیه برای رهبری منطقه مناسب است . ترک ها در مسایلی چون پرونده هسته ای ایران ، مذاکرات طالبان با دولت افغانستان، مدیریت بهار عرب و … در چنین قاب (فريم) دیده یا چارچوب نگرش عمل می کنند. آن ها تلاش دارند با این رویکرد از این موضوع تعریف عملیاتی داشته باشند. از این رو می گویم ترکیه این رویکرد را با ابرام و پایفشاری ذهنی و عملیاتی دنبال می کنند. بنابراين این کتاب از اسناد ذهنی این فرپندار یا سناریوی خاورمیانه ای ترکیه است.
مرکز بین المللی مطالعات صلح: به نگاه شما هدف تركيه در رهبري در خاورميانه تا چه حدي در جهتگیریهای همگرايانه تركيه با كشور هايي همانند قطر و عربستان در سیاست منطقهای تاثير دارد؟
رویکرد ترک ها در فرپنداشته ی عمل گرای واقع بینانه آرایه ی محتوایی می پذیرد و در آرایه ی اسلام گرایانه ی منطقه ای – آرایه ی شکلی می گیرد. هم محتوا و هم شکل در خدمت یک امر بدیهی یقینی یعنی منافع ملی و اهداف تعریف شده ی ناشی از آن منافع است. در چنین بستری تمامی کنش گران در گستره ی نگرش ابزاری – ارزشی ترکیه قرار می گیرند. عقلانیت ارزشی در حوزه ی ادبیات سیاسی برجسته می شود ، از همگرایی و همکاری سخن به میان می آید ولی این مفاهیم در خدمت عقلانیت ابزاری در بهره مندی از این مفاهیم برای کاهش هزینه برای دستیابی به فایده ها ی تعریف شده در ساحت رفتار وکنش سیاسی به کار می روند. در آنی که در آن قرار گرفته ایم این همگرایی مورد نیاز ترک ها است. هم از نگاه آرایه ی شکلی و هم از دیدگاه آرایه ی محتوایی این همگرایی ابزاری در خدمت پارادایم اصلی، یعنی هدف دستیابی به رهبری خاورمیانه در پیوست با نظام بین اللمل در ساخت آینده ی قدرت در جهان است.
مرکز بین المللی مطالعات صلح: راهبرد تركيه در اعلام رهبري در خاورميانه چه نسبتي با سياست اعلام شده پيشين نگاه تنش زدا و به کارگیری سیاست صفر نمودن مشکلات با همسایگان دارد ؟
در مسیری مستقیم و موثر، چرا که این تنش زدایی و سیاست صفر ضرورتی گریز ناپذیر برای فضاسازی مناسب و فربه گرایی محیطی برای این اقدام بود. سیاست با دوستان مروت با دشمنان مدارا البته با سویه گیری ماکیاولیستی در مکتب واقع گرایی قدرت چنین سیاستی را برای رسیدن به این رهبری دیکته می کند. رویکرد رفتاری رجب طیب اردوغان در دافوس در برابر اسراییل در عین گسترش هم سویی های عملیاتی با اسراییل را باید در این زمینه مورد تحلیل قرارداد. در این معنا هر دوی این سویه گری های به ظاهر متضاد؛ مکمل یکدیگرند. ترک ها در عمل و ساحت کنش سیاسی با اسراییل درگیر نمی شوند. همکاری نسبی را به انجام می رسانند و در عین حال در عرصه ی رفتار سیاسی به نمایش قهرمان گرایانه یی می پردازند تا در پرتو آن افکار عمومی منطقه را به نفع خود مدیریت کنند و عکس های رهبران ترک در کنار رهبران حماس در فلسطیت قرار گیرد . حال اگر ترک ها این سیاست را با ایران دنبال نکرده بودند بعد از دافوس رهبران ما به نخست وزیر اسلام گرای ترکیه تبریک می گفتند؟ این رفتارها ناشی از لازم بودن و موفق بودن این سیاست برای پیاده سازی پنداشت رهبری خاورمیانه یی ترکیه بوده است.
مرکز بین المللی مطالعات صلح: آيا هدف نهایی تركيه در رویکرد راهبردی رهبري خاورميانه تعامل و پیوندی نزدیک با نظام جهانی و ارتقاء موقعیت ترکیه در منطقه و جای گرفتن این کشور در میان قدرت های بزرگ است؟
بله. به بیان این مطلب در پاسخ پرسش های قبلی اشاره داشتم. ترک ها در این نگرش برای خود شخصیتی فرا خاورمیانه ای با اتکا بر فرماندهی خاورمیانه قائل هستند. خاورمیانه منبع قدرت آن ها در این سند استراتژیک است. ترک ها از این منبع برای رسیدن به امتیاز های فرا منطقه ای می اندیشند وگرنه پرداخت هزینه های حداقلی هم در کسب و حفظ آینده ی رهبری خاورمیانه ای ترکیه از تحلیل عقلاتی برخوردار نخواهدبود
مرکز بین المللی مطالعات صلح: رویکرد رئالیستی حزب عدالت و توسعه در عرصه سیاست خارجی و اكنون نيز داعيه رهبري در خاورميانه با چه واكنشهايي در داخل تركيه روبرو خواهد بود؟
واکنش ترک ها مثبت است. پیروزی این حزب در دهه ی گذشته در محیط میلیتاریستی و سکولار ترکیه وابسته به همین معنا است. در این گستره ی مشارکت آفرین در میان افکار عمومی در دو حوزه ی توده ها و نخبگان در همین مسیر شکل و محتوا می پذیرد. مخالفان و رقبای این حزب به واسطه ی مشارکت پذیری مثبت این تفکر در لایه های گوناگون مردم ، و نظام انگیزشی ناشی از آن موفق نبوده اند. مدیریت مقاومت حزبی و کنترل آن در برابر این حزب از طریق همین رویکرد قابل ارزیابی است. از همین رو این پنداشته هم در گستره ی داخلی و هم در پهنای بین المللی پیامدها و نتایج مطلوبی برای حزب عدالت و توسعه به همراه دارد. بر همین اساس است که رودرویی با حزب عدالت و توسعه رودرویی با ترکیه آینده و قدرت آن در آینده ی زمان تلقی می شود.
مرکز بین المللی مطالعات صلح: ترك ها در رسيدن به رهبري منطقه اي در خاورميانه با چه چالش ها و مشكلاتي (همچون وجود ذهنيت منفی از عثماني در افكار ملل عرب و ادامه چالش با كشورهاي همسايه ) روبرو خواهند بود ؟
این چالش ها کم نیستند. چه از لحاظ دسته بندی به چالش های ذهنی و چه چالش های عینی و چه چالش های توسعه ای چه به لحاظ چالش های سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، امنیتی، و….مهم ترین این چالش ها چالش ذهنی است امروزه روزگار رهبری کردن بر جوامع رو به پایان است. روزگار ، روزگار مدیریت کردن و آن هم مدیریت مشارکتی است. دانایی فردی، قدرت متکثر شده است. این قدرت متکثر شده، چند قطبی و میکروگرا است؛ از این رو رهبری پذیر نیست بلکه مدیریت خواه و هماهنگی پذیر نیست. امروز ملت ها نه تنها عثمانی گریز بلکه اقتدارگریز هستند. پژواک همین معنا در عرصه ی عمل، وارد می شود. امروز سه الگوی مدعی در خاورمیانه وجود دارد. الگوی سنتی اسلام گرایی عربستان، مدل اسلام انقلابی ایران، و الگوی سوم، الگوی اسلام لیبرالیستی ترکیه است. خود این الگوها در چالش معنادار با الگوهای وارداتی فرا منطقه ای روبرو هستند. امروز دانایی ملت ها در برابر قدرت دولت ها در حال صف آرایی است این چالش زیرین همه ی این چالش های زبرین را در برمی گیرد. آینده ترکیه را نمی توان بالضروره با ترکیه ی آینده یکی دانست. آینده پر از عدم قطعیت است و ترکیه با آینده نگاری مطلوب خود یعنی رهبری خاورمیانه عجولانه به میدان آمده است. صبر ترک ها در بیان این مطلوب کم بود . لذا با بیان زود هنگام این آینده ی مطلوب پنداشته ی تُرک ها را با تَرک رو به رو می کند.
مرکز بین المللی مطالعات صلح: در مقام مقایسه با کشورهایی چون ایران، عربستان و مصر آيا دولت آنکارا داراي توانايي ها، اهرمها، متحدان منطقهای و ابزارهای لازم برای ایفای نقش رهبری در خاورمیانه (يا منطقه جغرافیایی که امروزه «هارتلندنو » نامیده شده) است؟
همان گونه که بیان شد چالش تاشی از تعریف عملیاتی این رویکرد در برابر ترکیه ناشی از مقاومت های این حوزه های سخت در برابر زیاده اندیشی ترک ها است ولی ترک ها نشان داده اند بسیار فرصت سازند. در حالی که رقبای مدعی شان بسیار فرصت سوزند. الگوی سنتی عربستان با ترک خوردگی درونی روبرو است و کهنسالی اش را نمی تواند کتمان کند. ایران نیز با در دیدداشت بحران های متنوع فرسایش گری که از سوی غرب برایش پرداخته شده است و آسیب های درونی ای که ناشی از چالش های درون ساحتی است با چالش هایی روبرو است این در حالی است که ایران در رویکرد انقلابی و جهاد درون محورانه ی خود در چارچوب مدل اسلامی ایرانی پیشرفت و همچنین مقاومت در منطقه، در دهه ی چهارم تحرک انقلابی خود به عنوان الگوی اصلی رقیب ترکیه در منطقه رخ نشان می دهد. مصر در دوران اولیه ی گذار قرار دارد. دوران گذار بحران زا و بحران زی است و از این رو در آنِ زمان با وجود دارا بودن تباری بالا و دیرینه ای قابل اعتنا در هوای حرکت ترکیه با نیم نگاهی جدی به مدل ایران حرکت می کند و در آینده تلاش خواهد داشت خود به صورت یک الگوی منطقه ای چهره نشان دهد. با پروای آنچه آمد در می یابیم که در حال زمان به نسبت ترکیه دارای جایگاه مطلوب تری برای عملیاتی کردن دیدگاه خود را داراست. اما در برابر ترکیه الگوی ایران انقلابی خواه ناخواه دیر یا زود به صف بندی خواهد پرداخت. من قائل به نظریه باشلاری هستم که می گوید تاریخ ازلی – ابدی نیست و هر مقطعی از تاریخ گفتمان خاص خود را دارد. از این رو نمی خواهم بگویم مثلا رقابت ایران دوران صفویه با ترکیه ی دوران عثمانی تکرار پذیر خواهد بود ولی می توان پیش بینی کرد که با وجود ایران امروز و مصر آینده، صحبت از رهبری خاورمیانه توسط یک کشور و تک قطبی کردن منطقه در این زمینه بر خلاف رویکرد پراگمارئالیستی ترکیه از نوعی ایده الیسم تخیلی در رنج است.
مرکز بین المللی مطالعات صلح: آینده نقش و سیاست خارجی تركيه در خاورميانه و همچنین برخورد با بازیگران منطقه ای (همچون ایران، مصر و عربستان) و بازیگران فرامنطقه ای همانند ایالات متحده امریکا را با چه سناریوهایی مورد بررسی قرار می دهید ؟
سناریو نویسی یا آنچه فرپنداری می خوانم؛ با عقل جمعی برگزیدگان در ارتباط است اما من در حد بضاعت علمی خود به چند سناریو اشاره می کنم:
سناریو”فرپنداتر” شرک : داستان شرک بدقیافه ی خوش قلب را می دانیم . در این سناریو ترکیه اگرچه با یادداشت قدرت عثمانی به ظاهر به پاسداشت قدرت ترکیه اشاره دارد. اما در عمل به سمت و سوی ایجاد فضای همگرایی منطقه ای و پاسداشت آن همت می نهد و از این رو در درازمدت چالش های فرارو را مدیریت و به صورت یک قهرمان منطقه ای به جلب و جذب حمایت های درون منطقه ای خواهد پرداخت.
سناریو”فرپندار” پسر شجاع :پسر شجاع شخصیتی مستقل و در عین حال پیوسته به “پدر پسر شجاع ” است. در این سناریو ترکیه به مثابه پسر شجاع در عین حفظ استقلال خود، به پیوستگی با نظام قدرت بین المللی از طریق نزدیک شدن به غرب به ویژه امریکا برای پیوستن به اروپای متحد می اندیشید.
سناریو”فرپندار” شیپورچی :شیپورچی در کارتون پسر شجاع یک شخصیت غیر متعادل پرهیاهو را بازی می کند که تنها نقش بارز او به هم زدن فضای بازی بازیگران موثر است . در این گستره ترکیه تنها در حوزه ی عقلانیت ابزاری غرب قرار می گیرد. غرب شیپور ترکیه را می نوازد تا نگاه ها از دیگر بازیگران به ترکیه جلب و با مدل سازی از ترکیه سویه گیری های دیگر را از متن به حاسیه هدایت کند.
سناریو”فرپندار” لوک خوش شانس : لوک خوش شانس گانگستر سپید پوستی است که هیچ خانه و کاشانه ای ندارد؛ اما همیشه فرشته نجات سرخ پوستان بومی است و وجودش باعث می شود که افراد و قبیله های گوناگون، هیچ گاه وارد جنگ و دعوا نشوند. او به همراه اسب بذله گو و سگ شوخ طبعش همیشه به دنبال تبهکاران است و در پایان هر بخش، تنها به سوی غروب خورشید می رود. در این سناریو ترکیه به رهبری فرهمندانه ی خاورمیانه نایل می آید، اما در نهایت بر مبنای کتاب مقدس به سوی غروب خورشید یعنی سرزمین موعود یهودیان می چرخد
سناریو “فرپندار” تام وجری، این دو شخصیت نیاز به معرفی زیادی ندارند. در این سناریو ترکیه با الگوهای رقیب در رقابت و رفاقت های تو در تو قرار می گیرند. در نهایت این بازی به همانگونه که میان تام و جری ماندگار است میان کشورهای منطقه نیز باقی خواهد ماند.