دکتر جعفر حق پناه
کارشناس ترکیه
مرکز بین المللی مطالعات صلح – IPSC
روابط ترکیه و عربستان در سالهای اخیر
رابطه عربستان و ترکیه از زاویه روابط دو قدرت منطقه ای قابل تحلیل است. قدرت های منطقه ای دولت هایی هستند که توان امنیت سازی در خرده نظام های پیرامونی خودشان را دارند، به گونه ای که حتی قدرت های بزرگتر و فرامنطقه ای هم نمی توانند موقعیت آن ها را در فرایندهای امنیت سازی نادیده بگیرند. ترکیه و عربستان هر دو از این جهت قدرت های منطقه ای محسوب می گردند که با یکدیگر مجاورت سرزمینی ندارند، اما مسائل امنیتی مشترک باعث می شود دو کشور در برخی مناطق صاحب منافعی باشند، که می تواند این ها را به رقابت یا همکاری برساند. از جمله هر دو کشور از فعالان نظام امنیتی شامات هستند . همچنین هر دو کشور از فعالان نظام امنیتی عراق، ( گرچه نه در محدوده شامات و نه در محدوده خلیج فارس است اما در شرق ایران یک وضعیت استثنایی را به دست آورده است) هستند.. در سال های گذشته مشاهده می شود که عربستان به صورت ثابت همواره در این حوضه ها صاحب نفوذ و منفعت بوده است و نقش آفرینی برتر خود را داشته است، اما این ترکیه تقریبا از سال های 2005 به بعد نقش آفرینی و تحرک بیشتری داشته و به همین موازات حضور فعال تری در حوضه هایی پیدا کرده که با عربستان کشاکش داشته است. در همین راستا در سال های 2005 تا 2010 حضور و نفوذ ترکیه بیشتر در بعد اقتصادی و قدرت نرم این کشور بود. چنانچه در مسئله فلسطین و بحران عربی – اسرائیلی نیز ا به تدریج نقش فعال تر پیدا می کرد اما در تعارض و تصادم سیاسی با عربستان نبود. در این میان در چند سال اخیر روابط دو قدرت منطقه ای روبه رشد بوده است. از جمله می توان به سفر سال 2010 آقای عبدالله گل به عنوان رئیس جمهور ترکیه به ریاض اشاره کنیم. در آن سفرهای قراردادهای متعددی بین دو کشور بسته شد و روابط تجاری دو کشور به مرز بی سابقه ده میلیارد دلار در آن سال ها است. بعد از وقوع انقلاب های عربی، دو کشور موقعیت و نگاهشان نسبت به تحولات تا حد زیادی دچار دگردیسی شد. از وقوع بحران در مصر تا سوریه ، عربستان و بحران فلسطین، روابط دو کشور را شکل داد و تاحد زیادی روابط دو جانبه دو کشور تحت الشعاع این مسئله قرار گرفت. در این بین روابط دوجانبه این دو دولت به لحاظ اقتصادی و یا سیاسی به اندازه مسائل منطقه ای اهمیت ندارد.
نگاه عربستان و ترکیه به بحران های عمده منطقه خاورمیانه
نگاه عربستان و ترکیه در هر یک از موضوعات نگاه ها متفاوت است. به طور کلی نگاه ترکیه به انقلاب های عربی مثبت بود .آن ها فکر می کردند فرصت تاریخی پدید آمده که مدل اسلام ترکیه ای در این کشورها جاری شود. این امر طبیعتا به نفع ترکیه (که هم منافع اقتصادی به دست خواهد آورد و هم قدرت نرم آن بیشتر خواهد شد) خواهد بود .به همین جهت آنها از تحولات مصر به شدت استقبال کردند و رابطه بسیار خوبی با دولت آقای مرسی داشتند. در حالی که عربستان به عنوان یک رقیب بسیار جدی به دولت آقای مرسی و اخوانی ها نگاه می کرد و در صدد اسقاط آن ها برآمد . در نتیجه وقتی که دولت آقای مرسی سرنگون شد تقابل دیدگاه ریاض و آنکارا به اوج رسید، یعنی دولت عربستان به حمایت تمام قد از رژیم کودتایی آقای سیسی پرداخت هزینه های زیادی پرداخت . ترکیه حتی به قیمت قطع روابط و فراخواندن سفیر و ایجاد یک جنگ لفظی با قاهره نیز پیش رفت.
اختلاف ها و چالش های موجود روابط عربستان و ترکیه
سهم خواهی از بحران سوریه و این که هر کشور سعی می کند با پرداخت کمترین هزینه بیشترین سود را به دست آورد که این باعث ایجاد یکی از مشکلات بین این دو کشور است. در مورد عراق احتمالا هماهنگی ها توافق های آن ها نسبتا زیاد است. زیرا تاکنون هردو منافع مشترکی دارند و در آنجا وضعیت بحرانی است و به محلی برای تقسیم غنایم تبدیل نشده است. در مورد بحران فلسطین نیز دو کشور نقش و کارکردهای متفاوتی دارند و هیچ یک نمی تواند نقش دیگری را ایفا کند. در حقیقت آنجا عرصه برای نقش آفرینی هردو کشور فراهم است. این وضعیت در مورد مصر بیشتر باید تعیین تکلیف شود، یعنی اگر مصر به این ائتلاف بپیوندد، بسیار معنادار و در عین حال خطرناک خواهد شد.
نگاه دو کشور به همکاری در شرایط کنونی
بدیهی است که امروزه مصر رو به ثبات رفته است . در این شرایط هم ترکیه به اندازه ای واقع بین تر شده است و آن دیدگاه رادیکال را ندارد و عربستانی ها نیز با این واقعیت مواجه شدند که باید مصر را به عنوان قدرت منطقه ای کما بیش بپذیرند و نمی توانند نقش این کشور را در تحولات از سوریه تا فلسطین نادیده بگیرند. به نظر می رسد تهدید مشترکی (که هم ترکیه و عربستان) علیه ایران احساس می کنند موجب میشود تاحدودی اختلاف ها و رقابت های خود را کنار بگذارند . نگاه ترکیه نیز در روزهای اخیر شباهت بیشتری به عربستان پیدا کرده است و نشانه آن نیز سخنان آقای داود اوغلو در سازمان ملل (که از حضور و نفوذ ایران در عراق و اقداماتی که برای مقابله با داعش انجام می دهد ابراز نگرانی کرده است) بود. عربستان به شدت از ناحیه رقابت با ایران در عراق احساس نگرانی می کند و سعی می کند یارگیری منطقه ای در عراق بیشتر داشته باشد . لذا به نظر می رسد در این زمینه نیز در حال رسیدن به تفاهم ها و همکاری ها هستند . ترکیه در مورد بحران یمن منفعت یا نقش آفرینی پررنگی ندارد و آنجا حوزه نفوذ سنتی عربستان است. این امر تابع تبادلاتی است که بین دو طرف صورت می گیرد، و می تواند در موضع ترکیه نیز اثر بگذارد.
امکان افزایش روابط ترکیه و عربستان در آینده
دو طرف ظرفیت محدودی دارند و علی رغم مهم بودن دیدارهای رهبران دو کشور، مسائل جدی و اصلی بین دو کشور در وضعیت فعلی باقی می ماند. این دو کشور نمی تواند به همکاری با هم روی آورند چون هر دو به شدت رقیب یکدیگر هستند و گفتمان های متفاوتی را نمایندگی می کنند. لذا شاید بیشتر تهدید های مشترک مانند ایران آنها را کنار هم قرار دهد. به ویژه احتمالا آن ها احساس کرده اند، پرونده هسته ای ایران در حال رسیدن به توافق است و بخواهند یک جبهه جدیدی برای مهار ایران در منطقه ایجاد کنند.
امکان جبهه جدید متشکل از مصر، عربستان و ترکیه
امکان جبهه جدید متشکل از مصر، عربستان و ترکیه به لحاظ سیاسی و تبلیغاتی تاحدودی امکان پذیر است اما در عین حال هیچ منفعت جانبی، مشترک و کاملی بین آن ها وجود ندارد و آن ها همچنان رقابت های خود را خواهند داشت و محدودیت های خود را دارند و حاضر نیستند رهبری و یا قیادت یک کشور دیگر را عهده بگیرند. هرکدام مدعی سهم خواهی بوده و در همین اندازه با یکدیگر همکاری می کنند. همچنین آمریکا نیز در منطقه نیست تا این کشورها را با هم هماهنگ کند، به نظر می رسد در صحنه عمل سعی بر این است که همکاری موردی افزایش و همکاری سیاسی را گسترش دهند و به لحاظ اقتصادی نیز سعی کنند به همدیگر بیشتر کمک کنند و به گونه ای به انزوای ایران دامن زنند. در این بین همکاری های امنیتی عربستان و ترکیه در منطقه افزایش بسیار جدی و پررنگ تر خواهد بود. مشکل این همکاری ها این است که جنبه های پنهانی دارد و عوارض آن پس از مدتی آشکار خواهد شد
واژگان کلیدی: افزایش روابط ترکیه وعربستان، روابط ترکیه وعربستان، ترکیه وعربستان، همکاری ترکیه وعربستان، تهدیدات مشترک روابط ترکیه وعربستان