محمد بهرامی
مرکز بین المللی مطالعات صلح – IPSC
بیان رخداد
روابط میان کشورها متأثر از عوامل و فاکتورهای مختلفی از جمله موقعیت ژئوپلیتیک، منافع ملی، ایدئولوژی، رهبران و الیت حاکم، شرایط منطقهای و ساختار نظام بین الملل است. در این راستا روابط ترکیه و روسیه از آغاز پیدایش جمهوری ترکیه در سال 1923 تا کنون در سیر تکوین و تطور خود فراز و نشیبهای زیادی را به خود دیده است. روابط دو کشور در طول این سالها از تنش و منازعه تا همکاری و وابستگی متقابل در نوسان بوده است. طی این سالها عوامل متعددی بر روابط مسکو- آنکارا تأثیر گذار بودهاند. ترکیه بخش مهم و جدایی ناپذیری از سیاست خارجی روسیه بوده است و روسیه نیز نقش و جایگاه مهمی در سیاست خارجی ترکیه داشته است. مقامات سیاسی آنکارا و مسکو، بهبود روابط و ایجاد وابستگی متقابل بر اساس منافع مشترک را به سود منافع بلند مدت طرفین قلمداد میکنند. از این رو گسترش روابط دو کشور بیش از آنکه صرفاً تاکتیک و ابزاری کوتاه مدت در سیاست خارجی باشد تابعی است از استراتژی های بلند مدت منطقهای. در این مقاله با بررسی روابط میان روسیه و ترکیه از آغاز تا کنون با تأکید بر روابط دو کشور در دوران حاکمیت حزب عدالت و توسعه در ترکیه به دنبال یافتن پاسخی برای این سئوال هستیم که مهمترین علل و فاکتورهای تأثیرگذار بر روابط میان دو کشور کدامند؟ چالشهای پیش رو در روابط ترکیه و روسیه به خصوص در سطح منطقه از چه عواملی نشأت میگیرند و چه تاثیری بر روند همگرایی دو کشور بر جای خواهند گذاشت. در این راستا با تبیین شرایط جاری منطقهای و بینالمللی و تأثیرپذیری سیاست خارجی دو کشور از محیط پیرامونی و بینالمللی به دنبال ترسیم چشم انداز روابط میان مسکو و آنکارا در پرتو این تحولات هستیم.
تبیین رخداد
در این بخش ابتدا به بررسی روابط میان روسیه و ترکیه پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی سابق و متعاقباً پایان جنگ سرد و از میان رفتن گفتمان جنگ سردی مبتنی بر ساختار دو قطبی میپردازیم. سپس روابط دو کشور در دروان حاکمیت حزب عدالت و توسعه مورد بررسی قرار میگیرد. در این قسمت بررسی روابط دو کشور در عرصههای سیاسی، اقتصادی و همکاریهای منطقهای دو کشور مورد نظر بوده و در پایان نیز تبیین و بررسی تحولات جاری منطقهای با تأکید بر استقرار سپر دفاع موشکی ناتو در ترکیه و بهار عربی و تأثیر این دو عامل بر روابط مسکو و آنکارا، هدف اصلی این مقاله را تشکیل میدهد.
1- نگاهی تاریخی به سیر روابط روسیه و ترکیه
پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی سابق فصل جدیدی در روابط میان ترکیه و روسیه آغاز شد. با پایان یافتن جنگ سرد و محو منطق و گفتمان جنگ سردی، نوع نگاه ترکیه نسبت به روسیه تغییر پیدا کرد. روسیه در دوران جنگ سرد به عنوان یک رقیب ژئوپلیتیک قلمداد می شد و همواره از دغدغههای امنیتی نخبگان حاکم در ترکیه به شمار می رفت. پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی سابق این نگاه تا حد زیادی از میان رفت و دیگر همچون گذشته روسیه تهدیدی جهت امنیت و منافع ترکیه قلمداد نمیشد و یا حداقل از شدت این تصور و پندار نسبت به روسیه کاسته شد. بدین سان بود که بازتعریف مسائل امنیتی در مسکو و آنکارا از موجودیت یکدیگر و تغییر در نگرش نخبگان حاکم منجر به توسعه روابط دو کشور شد.
با پایان نظم جهانی تک قطبی، ترکیه با چالشهای جدیدی مواجه شد. غالباً ترکیه در تعقیب منافع خود به خصوص در سطح منطقهای با روسیه دچار تضاد و اختلاف بود. تعارضات منطقهای در ناگورنو- قره باغ، اوستیای جنوبی، آبخازیا، چچن و بالکان در مرزها و پیرامون ترکیه افزایش یافته بود. ظهور دولتهای مستقل ترک زبان (آذربایجان و جمهوریهای آسیای مرکزی) و تغییرات محیطی دیگر ترکیه را به باز تعریف استراتژی سیاست خارجی اش مجبور کرد.
در این چارچوب اصول کمالیست چندان مطلوب و رضایت بخش نبود. چرا که تا حد زیادی این اصول بر مسائل داخلی و نوعی انزواگرایی تأکید داشتند. حدود 10 درصد ساکنان ترکیه (تقریباً هفت میلیون نفر) دارای ریشه قومی هستند که منشأ آنها به منطقه قفقاز و دریای سیاه بر میگردد. این گروه های قومی هنوز نیز نگرش های منفی نسبت به روسیه دارند. این نوع نگرش تا حد زیادی بر اساس حافظه تاریخی مردم از روسیه و پیشینیان آنها در دوران اتحاد جماهیر شوروی سابق باز میگردد. تمام این فاکتورها موجب تنش میان ترکیه و روسیه پس از فروپاشی شوروی شده بود. از زمانی که روسیه، به عنوان وارث قانونی اتحاد جماهیر شوروی سابق و قوی ترین ملت ( از نظر نظامی و اقتصادی) اشتیاق خود را برای نفوذ و تسلط بر این بخش جهان نشان داد دشمنی ترکیه و روسیه نیز شدت بیشتری گرفت. علیرغم این شرایط، از اوایل دهه 1990 چند عامل موجب شد تا دو کشور به علایق و نگرانی های متقابل توجه کرده و واقعگرایی به خصیصة اصلی رفتار دو کشور تبدیل شود.
1- از میان رفتن نگرانی روسیه از گرایشهای پان ترکی در ترکیه. روسها پس از مدتی متوجه شدند در مورد احساسات و تمایلات پان ترکی در ترکیه بزرگ نمایی شده است. در واقع ترکیه در این زمینه بسیار منطقی رفتار کرده است. به عنوان مثال روابط ترکیه و آذربایجان هیچ گاه فراتر از خط قرمزهای که موجب آزرده خاطر شدن مسکو می شد نرفت. ترکیه همچنین از مداخله مستقیم در تعارض ناگورنو- قره باغ اجتناب کرد. در این راستا ترکیه تلاش کرد بعد از پایان خشونت بارترین برهه های زمانی مکانیسمهایی دیپلماتیک برای حل تعارضهای منطقهای بیابد. بنابراین نگرانی های روسیه در مورد اینکه ترکیه تمایلات پان ترکی را در این منطقه ترویج و دنبال میکند کاهش یافت. از این رو روابط میان دو کشور بهبود یافت. نکته قابل تأمل در این میان دیدار عبدالله گل رئیس جمهور ترکیه و رجب طیب اردوغان نخست وزیر این کشور در سال 2010-2011 از قازان مرکز جمهوری تاتارستان (بزرگ ترین جمهوری ترک زبان در فدراسیون روسیه) است. علاوه بر این، تماس میان تجار و کار آفرینان ترک از تاتارستان به نحو چشمگیری افزایش یافته است. در 2008، تجارت میان ترکیه و تاتارستان به بیش از سه میلیارد دلار رسید. این موضوع حکایت از رفع نگرانی های روسیه از سیاست های پان ترکی ترکیه در منطقه داشت.
2- مخالفت با جنبش های جدایی طلب. مسکو و آنکارا هر دو مخالف برجسته کردن جنبش های جدایی طلب در خاک دیگری به عنوان یک ابزار سیاست خارجی هستند. گر چه ترکیه بارها از سیاست های روسیه در قبال چچن انتقاد کرده است، اما در سطوح رسمی ترکیه همیشه از تمامیت ارضی روسیه دفاع کرده است. این مسئله در طرف مقابل نیز صادق است. مقامات روسی همواره منکر وجود هر گونه ارتباطی با حزب کار گران کردستان ترکیه (پ. ک. ک) هستند. روسیه همواره فعالیت های تروریستی این گروه را محکوم و در گذشته نیز از اعطای پناهندگی سیاسی به عبدالله اوجالان رهبر این گروه اجتناب کرده است.
3- مخالفت دو کشور با حضور بازیگران فرامنطقهای در منطقه. ترکیه و روسیه هر دو موضع مشترکی در قبال نقش بازیگران غیر منطقهای در حوزه دریای سیاه دارند، منطقهای که آنکارا و مسکو یک نقش تعیین کننده در آن بازی می کنند. از این رو دو کشور خواهان حفاظت از نص و روح کنوانسیون مونترو 1936 هستند که در آن کنترل ترکیه بر عبور و مرور دریایی در تنگه های بسفر و داردانل به رسمیت شناخته شده است.
4- مخالف ترکیه با احیای تعارضات قومی. ترکیه هر گز به دنبال «احیای» تعارضات قومی- سیاسی در منطقه نبوده است. ترکیه در مقایسه با دیگر دولتهای عضو ناتو، در زمان جنگ روسیه و گرجستان، سیاست های خود را با توجه به منطقه مورد مناقشه آبخازیا در گرجستان تنظیم کرده و به نگرانیهای روسیه توجه داشته و در درگیری میان روسیه و گرجستان همچون دیگر متحدان ناتویی خود زبان به انتقاد شدید از روسیه نگشوده است. ترکیه همچنین از لابی و اعمال نفوذی برای عضویت اوکراین و گرجستان به ناتو در دهه 2000 استفاده نکرده است و در این راستا مواضع ترکیه به سیاستهای روسیه نزدیک بوده است.
2- روابط آنکارا- مسکو در دوران حاکمیت حزب عدالت و توسعه
به قدرت رسیدن حزب اسلام گرای عدالت و توسعه در ترکیه به رهبری رجب طیب اردوغان موجب بهبود روابط آنکارا- مسکو شد. استراتژی اصلی دولت اردوغان به خصوص در سال های نخست، تنش زدایی با همسایگان و گسترش روابط سیاسی- اقتصادی با کشورهای منطقه بود. سیاستی که از آن با عنوان «تنش صفر با همسایگان» و نگاه به شرق یاد می شد. در این راستا ترکیه و روسیه به عنوان بازیگران اصلی در قفقاز، آسیای مرکزی و دریای سیاه دارای اختلافات اساسی بودند که از گذشته بر روابط دو کشور سایه افکنده بود. از این رو حل اختلافات با روسیه به یکی از اولویتهای سیاست خارجی ترکیه تبدیل شد. از این روی دو کشور به منظور دستیابی به اهداف و منافع مشترک اقداماتی را جهت کاستن از اختلافات دیرین آغاز کردند. این سیاست که از آغاز دهه 1990 و با پایان جنگ سرد آغاز شده بود در دوره حاکمیت حزب عدالت و توسعه شتاب بیشتری گرفت.
روابط آنکارا- مسکو در دروان حاکمیت حزب عدالت و توسعه تا بدانجا توسعه یافت که در سال 2009 و به دنبال ملاقات ولادیمیر پوتین (نخست وزیر روسیه) از آنکارا که طی آن 15 موافقت نامه بین دولتی و 7 پروتکل به امضای طرفین رسید، رجب طیب اردوغان نخست وزیر ترکیه از روابط و همکاری های دو کشور با مفهوم «ماهیت استراتژیک» یاد کرد. قائل شدن ماهیتی استراتژیک برای توصیف روابط روسیه- ترکیه نشان از تمایل ترکیه برای توسعه روابط با رقیب دیرینه دارد و گواهی است بر این مدعا که ترکیه بیش از پیش بر اهمیت روابط با همسایه خود و تأثیر آن در دستیابی به اهداف سیاست خارجی پی برده است.
الف) همکاریهای اقتصادی مسکو- آنکارا
بر خلاف روابط ژئوپلیتیک، که از نظر تاریخی آزار دهنده بوده است، روابط اقتصادی میان روسیه و ترکیه عمدتاً به عنوان ابزاری جهت ایجاد و توسعه روابط دوجانبه سیاسی عمل کرده است. در طول جنگ سرد، اتحاد شوروی نقش عرضه کننده گاز و ترکیه نقش دریافت کننده را بازی کردهاند. عرضه گاز طبیعی از اتحاد جماهیر شوروی سابق به ترکیه در طول خط لوله ترانس- بالکان، که از 1987 آغاز شد، نشان دهنده تحولی در روابط سنتی دو کشور بود. مرحله بعدی روابط اقتصادی ترکیه و روسیه با موافقت نامه ساخت خط لوله گاز موسوم به جریان آبی که میزان گازی که روسیه برای ترکیه عرضه می کرد را افزایش داد آغاز شد. این موافقت نامه علیرغم آشفتگیهای متعدد در روابط سیاسی میان دو کشور عملی شد. دلایل اصلی تنش های تجدید شده، محدودیت هایی بود که از سوی ترکیه در مورد انتقال و عبور کشتی های دریایی از طریق تنگه های دریای سیاه اعمال شده بود و عامل دیگر هدف مشخص ترکیه در گسترش نفوذ خود در آسیای مرکزی و قفقاز جنوبی و تلاش برای تسخیر «قلبها و اذهان» ساکنان مسلمان سرزمین روسیه بود.
دو عامل شکل دهندة دور جدیدی از تعامل اقتصادی میان دو ترکیه و روسیه بوده است: نخست، اشتیاق تازه ترکیه برای بهره گیری از مزیت موقعیت جغرافیایی خود و دوم، وابستگی ترکیه به انرژی خارجی. ترکیه خود را به عنوان پل و مسیر ترانزیت بین المللی مواد خام انرژی روسیه، قفقاز، دریای خزر و تا حدودی دولتهای عربی به اروپا و اسرائیل می بیند. در 2002 روسیه علاقه خود را به اجرایی کردن پروژه دوم جریان آبی نشان داد. این طرح که شامل ساخت دومین خط لولهای بود که از ترکیه به سمت کشورهای واقع در مرزهای جنوبی و غربی این کشور عبور میکرد. در سال 2011 نیز دو کشور در مورد ساخت خط لوله جدید ترانس آناتولی به توافقهای مهمی دست یافتند. طرحهای انتقال خط لوله گاز ترکیه و بهرهگیری از این موقعیت دارای ماهیت پیچیدهای است. این موضوع فرصتی را در اختیار ترکیه قرار داده تا با افزایش قدرت مانور خود در قبال روسیه و اتحادیه اروپا از این موقعیت به عنوان برگی برنده در سیاست خارجی استفاده کند. از پروژههای گازی ترکیه برخی موجب وابستگی بیشتر کشورهای غربی به روسیه می شود و روسیه را به منبع اصلی انرژی اروپا تبدیل می کند و برخی دیگر از وابستگی کشورهای غربی به منابع گازی ترکیه میکاهد.
تلاش مقامات سیاسی در مسکو و آنکارا منجر به توسعه روابط دو کشور در عرصههای مختلف سیاسی، اقتصادی و منطقهای شد. اما شاید بتوان گفت در این میان دو کشور در زمینه گسترش همکاریهای اقتصادی دستاوردهای بیشتری داشته اند. همکاری های دو کشور به خصوص در زمینه انرژی در سالهای اخیر قابل توجه بوده و رشد چشمگیری داشته است. در سال 2008 میلادی روسیه به بزرگ ترین شریک تجاری ترکیه تبدیل شد. این در حالی بود که تا این تاریخ آلمان بزرگ ترین شریک تجاری آنکارا محسوب می شد. حجم تجارت سالانه میان ترکیه و روسیه در سال 2008 بالغ بر 38 میلیارد دلار بود. در این چارچوب دو کشور تمایل خود را برای افزایش حجم تجارت دوجانبه به 100 میلیارد دلار در سال ابراز کردهاند.
در حال حاضر روسیه از عضویت کامل در سازمان تجارت جهانی منتفع میشود. این موضوع بسترهای لازم برای سرمایهگذاری بیشتر بازرگانان ترکیه مهیا کرده است. حجم تجارت مسکو- آنکارا طی یک دهه گذشته از زمان به قدرت رسیدن حزب عدالت و توسعه تا کنون به 100 میلیارد دلار رسیده است. البته قسمت عمده ای از این حجم تجارت در سالهای اخیر صورت گرفته است. در این راستا کارفرمایان ترکی دامنه فعالیت و کسب و کار خود را در روسیه گسترش داده و بیش از 100 هزار کارگر روسی را در کارخانه ها و تأسیسات خود به کار گرفتهاند. تعداد زیادی از توریستهای روسی هر ساله از ترکیه بازدید میکنند. بر اساس پیش بینیها در سال 2012 میزان تعدادی توریستهای روسی در ترکیه به بیش از 4 میلیون نفر خواهد رسید. دو کشور میزان و حجم سرمایهگذاری مشترک در طول دهه گذشته را افزایش دادهاند ودر صدد عملی کردن برنامه های بزرگ و پروژههای بلند پروازانهای مانند نیروگاه هستهای که در جنوب استان مرسین واقع شده و پروژه خط لوله سامسون- جیهان هستند. میتوان گفت بهبود روابط دو کشور در زمینه اقتصاد و تجارت اطمینان و تضمینی برای آینده روابط سیاسی دو کشور است.
ب) همکاریهای سیاسی، امنیتی مسکو- آنکارا در دوران حاکمیت حزب عدالت و توسعه
تلاشهای حزب عدالت و توسعه در راستای به صفر رساندن تنش با همسایگان در مورد رابطه ترکیه با روسیه نیز صادق است. در این راستا ترکیه به منظور حل منازعات منطقه قفقاز به تدوین استراتژی جدیدی اقدام کرد. در این زمینه رجب طیب اردوغان با ارائه برنامهای تحت عنوان «ثبات قفقاز و سکوی همکاری» دیپلماسی فعالی در قبال حل منازعات قفقاز بر عهده گرفت. این سیاستها از حمایت روسیه نیز برخوردار بود. یکی از مصادیق بارز سیاست تنش زدایی ترکیه با روسیه در قفقاز را می توان در جریان بن بست گرجستان در 2008 دانست. در جریان درگیری میان گرجستان و روسیه، ترکیه از طرح انتقادهای تند علیه روسیه خودداری کرد و از متحدان و شرکای ناتویی خود که انتقادات شدیدی علیه روسیه مطرح میکردند فاصله گرفت.
در می 2010، در طول ملاقات مدودف از ترکیه، آنکارا و مسکو در مورد اینکه برای سفرهای توریستی و اقامت یک ماهه نیازی به دریافت ویزا ندارند به توافق رسیدند. رهبران دو کشور همچنین موافقت نامهای برای ساخت نخستین نیروگاه هستهای در ترکیه امضا کردند. هزینه احتمالی این پروژه حدود 20 میلیارد دلار تخمین زده شده است. به اعتقاد بسیاری از کارشناسان سیاسی مسائل و نگرانیهای بالقوه در سیاست خارجی ترکیه و روسیه موجب ایجاد روابط دوستانه میان دو کشور خواهد شد. ترکیه و روسیه دارای نگرانیها و علایق سیاسی، اقتصادی منطقهای هستند و همین موضوع موجب نزدیکی بیش از پیش دو کشور شده است. با توجه به ایجاد یک ساختار نهادی تحت عنوان شورای عالی همکاری که از سوی مقامات دو کشور به دنبال سفر دیمیتری مدودف در می 2010 به ترکیه ایجاد شد، ترکیه و روسیه را قادر به مقابله با مشکلات مشترک کرده است. شورای عالی همکاری استراتژی توسعه همکاری دو جانبه در حوزه سیاسی، تجاری، اقتصادی، فرهنگی، طرح و اجرای پروژههای مشترک و سرمایهگذاری و همکاری های دو جانبه برای برقراری صلح و ثبات و امنیت جهانی را تعیین میکند. شورای عالی همکاری (کارگروه مشترک برنامهریزی استراتژیک) اجلاس اجتماعی (سازمانهای جامعه مدنی آن را نمایندگی میکنند و در آن حضور دارند) و شورای مشترک اقتصادی (بازیگران تجاری در آن فعال هستند) تضمین کننده تغییر پاردایم و الگوی حاکم بر روابط خارجی آنکارا- مسکو خواهد بود و نوید دهندة آیندهای روشن در روابط دو کشور است. ترکیه و روسیه به عنوان دشمنان دوره جنگ سرد، گام های بلندی در سالهای اخیر در جهت تعمیق پیوندهای اقتصادی و سیاسی برداشتهاند، به گونهای که برخی از صاحب نظران ترکی، روابط میان دو کشور را به عنوان «اتحاد استراتژیک» توصیف می کنند.
3- چالش های پیش روی ترکیه- روسیه
علیرغم گسترش روابط راهبردی میان آنکارا و مسکو، باید به این نکته توجه داشت که روابط دو کشور در سال گذشته با چالشهایی نیز مواجه بوده است. در این میان شکلگیری تحولات منطقه که از آن به عنوان بهار عربی یاد میشود و همچنین نزدیکی بیش از پیش ترکیه به غرب و موافقت این کشور با استقرار سامانه سپر دفاع موشکی ناتو در خاک ترکیه که روسیه از آن به عنوان تهدیدی برای امنیت ملی خود یاد میکند بر روابط دو کشور تأثیر گذاشته و میتواند تهدیدی برای تقویت و تعمیق همکاریهای دو جانبه باشد. راه اندازی بخشی از سیستم سپر دفاع موشکی در پایگاه راداری کورسیک، که ایالات متحده از آن برای نظارت بر روسیه در طول جنگ سرد استفاده میکرد، نگرانی های شدیدی را در مسکو برانگیخته است. به احتمال زیاد ولادیمیر پوتین رئیس جمهور جدید روسیه در اجلاس گروه 8 که در 18 و 19 مارس در کمپ دیوید برگزار میشود و همچنین در اجلاس ناتو که در 20 و 21 می در شیکاگو برگزار می شود شرکت میکند و در این نشستها در مورد استقرار سامانه دفاع موشکی به تبادل نظر خواهد پرداخت.
در زمینه تحولات عربی نیز پوتین تغییر رژیم در لیبی را به عنوان یک تهاجم توسط صلیبیون توصیف کرد. سیاست دولت روسیه در قبال تحولات عربی مقابله با سیاست دولتهای غربی است. در این زمینه روسیه مواضعی متفاوت از غرب و ترکیه در قبال دمشق اتخاذ کرده است. گر چه مسکو رهیافت و نگرانیهای ترکیه نسبت به تحولات سوریه را درک میکند. اما در مقابل هر اقدامی که در راستای تغییر رژیم در سوریه صورت بگیرد مخالفت خواهد کرد. مواضع مختلف مسکو و آنکارا در قبال تحولات سوریه میتواند در آینده تأثیری منفی بر روابط دو کشور بر جای بگذارد. در واقع می توان از بهار عربی و استقرار سامانه سپر دفاع موشکی ناتو در ترکیه به عنوان رویدادهایی یاد کرد که روابط در حال شکوفایی ترکیه و روسیه را به بوته آزمایش می گذارد.
چشم انداز پیش رو
مقامات سیاسی روسیه روابط با ترکیه را به عنوان روابطی بلند مدت و استوار در نظر میگیرند. روسیه بر نقش سازمان ملل به عنوان بخشی از گفتمان حاکم در ساختار چند قطبی بینالمللی تأکید میکند و از آن به عنوان سیاستی برای موازنه نقش ایالات متحده و ناتو استفاده میکند. یکی از ستون های اصلی این رهیافت بطور مشخص و آشکار گسترش روابط با ترکیه است. از این رو باید گفت بهبود روابط با ترکیه حرکتی تاکتیکی نیست بلکه می توان آن را انتخابی استراتژیک از سوی روسیه قلمداد کرد. بنابراین سطح کنونی روابط ترکیه و روسیه امری تصادفی و بدون برنامه نیست بلکه تابعی است از علایق و منافع استراتژیک روسیه. اما آیا روابط ترکیه و روسیه و تماس های متقابل این دو کشور در زمان پس از جنگ سرد صرفاً بر اساس اعتماد متقابل بوده است؟ به دو دلیل این چنین نبوده است. نخست اینکه روابط بین مسکو و آنکارا در طول دو دهه گذشته در مسیر پیچیده و پر فراز و نشیبی ادامه پیدا کرده است. دوم اینکه علیرغم گسترش همکاری و درک متقابل، ترکیه و روسیه هنوز دیدگاه های متفاوتی در مورد چگونگی برخورد با مسائل منطقهای و بینالمللی دارند. از این روی برخی از کارشناسان سیاسی، از روابط میان آنکارا و مسکو در این برهه زمانی با عنوان «دوگانگی سیاسی» یاد میکنند. به این معنی که روابط دو کشور در حال حاضر شامل ترکیبی از همکاری و رقابت است.
رجب طیب اردوغان نخست وزیر ترکیه و ولادیمیر پوتین رئیس جمهور جدید روسیه روابط گرم و دوستانه را در سالهای آتی حفظ خواهند کرد. چرا که هر دو کشور بر این امر واقف هستند که روابط دوستانه دو کشور از الزامات دستیابی به صلح و ثبات پایدار در منطقه است. در واقع عاملی که موجب تقویت روابط دو کشور خواهد شد تحولات احتمالی در مسائل جهانی و نیاز به همکاری جهت یافتن راهی مشترک برای حل آن است. از این رو به نظر میرسد دو کشور سیاستهای مشابهی در حوزه دریای سیاه و منطقه قفقاز اتخاذ کنند. از سوی دیگر دو کشور همچنان در زمینههای انرژی، تجارت و توریسم روابط خود را گسترش داده و به شرکای استراتژیک تبدیل میشوند. اما همگرایی و همکاری ترکیه و روسیه در حوزة مسائل امنیتی، سیاسی تا حد زیادی تحتالشعاع نزدیکی بیش از پیش ترکیه به کشورهای غربی به خصوص در زمینة تحولات منطقهای و استقرار سامانه دفاع موشکی ناتو در خاک ترکیه قرار گرفته و به عنوان مانعی جدی در راه تبدیل شدن دو کشور به شرکای استراتژیک در تمام ابعاد آن شده است.