دکتر علی قلی جوکار
کارشناس حوزه های فرهنگی ، اجتماعی و روابط بین الملل
مركز بين المللي مطالعات صلح-IPSC
مقدمه
همان طور که می دانیم ترکیه به واسطه میراث داری تاریخی از امپراتوری اسلامی عثمانی و جایگاه تاریخی اش در میان مسلمانان، روابط قومی و زبانی پراکنده در آسیای میانه و قفقاز تا غرب چین ، دارا بودن موقعیت ژئوپلیتیکی و جغرافیایی به عنوان دروازه ورود تمدن جدید غرب به جهان اسلام، به مجاورت سرزمینی با روسیه محسوب شدن سرپل مقابله غرب با روسیه، حضور موثر در پیمان امنیتی نظامی سازمان اتلانتیک شمالی( ناتو) و اشتراکات فرهنگی و دینی با همسایگان و خاورمیانه ، دارای جایگاهی پر اهمیت است.بر این اساس و با توجه به پیشینه کنشگری های سیاسی و بین الملل دولت های گذشته تا حال ترکیه ، ملاحظه می شود سعی ترکیه طی قرن اخیر در نزدیکی به غرب بوده ، به پیمان امنیتی ناتو پیوسته، و در صدد پیوستن به اتحادیه اروپا برآمده است که در این زمینه ناکام مانده است.
شکست در پذیرش در اتحادیه اروپا از یک طرف و شکست بلوک شرق و فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی از طرف دیگر، ترکیه را وادار نموده است تا به تجدید نظر در رویکرد یک سویه به غرب، و بازتعریف هویتی خود در نگاه منطقه ای، فرهنگی و تاریخی به عنوان میراث دار امپراطوری عثمانی ،بپردازد. از طرفی هم جریانات و تحولات منطقه ای و جهانی از بهار عربی در جهان عرب گرفته تا جنگ اخیر روسیه و اوکراین، با سرعتی زیاد در حال رُخ نمودن بوده و ترکیه را بر آن داشته است تا از رویکرد به حد صفر رساندن تنش های خود با همسایگان و کنشگران خاورمیانه ای بوده است عبور کرده و به تجدیدنظر در برخی از کنش های خود در سطح منطقه و جهان بپردازد.حال سوال اساسی این است که ترکیه در نظام کنش منطقه ای و جهانی متحول ،چگونه کنش های خارجی خود را تنظیم خواهد کرد ؟ برای پاسخ به این سوال اساسی، به بررسی و تحلیل مولفه های اساسی کنش ترکیه در نظام کنش منطقه ای و جهانی می پردازیم .
باز تعریف نظام کنش ترکیه در سیاست خارجی
همان طور که در مقدمه آمد نخبگان سیاسی و حکومتی ترکیه به سبب دارا بودن هویت تاریخی و فرهنگی ناشی از میراث داری امپراطوری عثمانی،داشتن موقعیت مناسب جغرافیایی و ژئوپلیتیکی، رقابت دنیای غرب با روسیه و نزدیکی سرزمینی ترکیه به روسیه، باعث شد که کشور خود را دارای پتانسیل هایی در راستای تبدیل شدن به قدرت منطقه ای و کنشگری مطلوب بیابند. برهمین اساس دولت ترکیه در همان ابتدا بر مبنای کاهش تنش های خود در حد صفر با همسایگان، و انجام اصلاحات مدنی، اجتماعی و دموکراتیک برای نزدیک شدن و پیوستن به اتحادیه اروپا تلاش کرده است که در این مسیر به دلیل عدم تامین شاخص های مورد نظر اتحادیه اروپا و یا مخالفت برخی از کشورهای عضو دارای تعارض منافع با ترکیه، با مشکل مواجه بوده است. با روی کار آمدن دولت اعتدال و توسعه، نخبگان دانشگاهی و حکومتی نسبت به سیاست خارجی کشور تغییر رویکرد داده و با تجدید نظر در رویکرد یکسو نگرانه به غرب، و بازتعریف هویت فرهنگی خود به عنوان یک کشور مسلمان و میراث دار امپراطوری عثمانی، به زعم نگارنده با ترکیب رویکردهای غربگرایانه،بازتعریف هویتی جدید و رویکرد قومی زبانی در خاورمیانه، آسیای میانه ، قفقاز تا غرب چین به عنوان کشوری دارای قدرت نرم، رویکردی ترکیبی و جدید شامل؛ نگرش به غرب(اروپا و آمریکا) ،نگاه منطقه ای به همسایگان و خاورمیانه ، و نگرش زبانی و قوم گرایانه، در پیش گرفته اند .
مبنای نظری رویکرد قدرت نرم ترکیه در روابط با کنشگران بین المللی
اصولا قدرت بخصوص در مفهوم نرم آن ، مفهومی است سیال ، انتزاعی، شمول پذیر و دارای صورت های چندگانه تعیُّن یافتگی است. مهمترین حوزه ها و ابعاد در تعریف قدرت را می توان شامل ؛ نقش قدرت ، ماهیت قدرت و نحوه ی اِعمال قدرت توسط بازیگران، دانست. با درنظرداشت این ابعاد و حوزه های سه گانه ی قدرت، می توان سه نوع نگرش کلی به قدرت را در نظر گرفت که عبارتند از ؛ الف) چارچوب کثرت گرایی(تک بُعدی)، ب)چارچوب اصلاح طلبانه (دیدگاه دو بُعدی)، و ج)نگرش رادیکال( بنیادین) به قدرت. به عنوان مثال وقتی بازیگر « الف» قدرتمند است که بتواند خواسته ها و نارضایتی های قدرت « ب» را در نقطه ای تعریف کند که خودش می خواهد، و موثرترین قدرت عبارت است از نفوذ و مدیریت افکار و تمایلات بازیگران،و پیش بینی رفتار بالقوه ی آنان .
به اعتقاد برخی از صاحب نظران بر قدرت رادیکال یا چهره ی سوم قدرت، سه اصل اساسی شامل؛ الف)تفاوت میان ترجیحات ذهنی بازیگر و منافع واقعی او ( به گونه ای که ترجیحات رفتاری او الزاما بر اساس منافع واقعی او نیست ) ،
ب) تعیین و تشخیص منافع عینی از منافع ذهنی یا ادراکی ( که مستلزم احاطه ی اطلاعاتیِ کاملِ بازیگر است اما در مناسبات قدرت،به واسطه ی ایجاد خودآگاهی کاذب از سوی صاحبان قدرت، قربانیان قادر به تشخیص منافع اصیل خود نیستند)، و
ج)پایان دادن به رابطه توسط قربانیان به محض آگاهی از روابط سلطه و درک منافع واقعی خود(نمونه بارز قدرت رادیکال عبارت است از شرایط و وضعیتی است که بازیگران از اِعمال قدرت بر خود آگاه نیستند اما به محض آگاهی از روابط سلطه و درک منافع واقعی، قربانیان به این رابطه پایان خواهند داد) حاکم است.
از آنجا که قدرت نرم بر ترجیحات دیگر بازیگران تاثیرگذار است با منابع قدرت معنوی و نامحسوسی چون فرهنگ، ارزش ها و دستور کارهایی که توسط نهادهای مشروع جهانی توصیه شده است ارتباط دارد. با توجه به این که قدرت نرم عبارت از توانایی دریافت خواسته ها از طریق جذابیت به جای اِعمال زور و فشار است، قدرتِ نرم دارای توان تاثیر گذاری بر دیگران با استفاده از تنظیم دستور کار، متقاعد کردن و کشف جذابیت های مثبت برای دستیابی به نتایج مطلوب خواهد بود. بر این مبنا می توان منابع قدرت نرم کشورها در کنشگری ها در نظام روابط بین الملل را شامل؛ فرهنگ آن کشور(آن بخش هایی که برای دیگران جذاب است)، ارزش های سیاسی( شامل ارزش هایی که در داخل و خارج از مرزهای آن کشور مورد توجه و اقبال باشند) و سیاست خارجی( شامل سیاست هایی که مبتنی بر قانون و مسئولانه به نظر برسند) ، دانست .
ترکیب ارزش های فرهنگ دینی و دنیای مدرن
در ترکیه مدرن، سکولاریسم به عنوان راه و ابزاری برای تعریف دوباره نقش و معنای دین در جامعه ترکیه مطرح بوده است به نحوی که در عین این که سکولاریسم مخالفین مذهب را مجرم می شناسد اما به عنوان هویت مدرن و پیشرفته مردم شناخته شده ، و به عنوان ابزاری برای بازسازی دین و کنترل آن به شمار می رود. به گونه ای که منافع دولت و نخبگان سیاسی را از زمان تولد جمهوری ترکیه در سیاست خارجی کنترل،مدیریت و حفظ کرده است. حزب حاکم عدالت و توسعه با ارائه نسخه ای جدید از اسلام گرایی که در تضاد با مدرنیته و مدرنیزاسیون نیست مورد حمایت جامعه مدنی، شهرنشین و اقتصاد بازار قرار گرفت. در میان کنشگران جهانی ایالات متحده آمریکا از مدل حکمرانی حزب عدالت و توسعه ( AKP) به عنوان یک مدل موثر برای مسلمانان در همزیستی مسالمت آمیز با غرب به عنوان دموکراسی محافظه کارانه ،حمایت جدی به عمل آورده است. در مقابل ترکیه نیز با تحول فرهنگی در سیاست خارجی خود در چارچوب اسلام معتدل متمایل به لیبرال دموکراسی و گفتمان پوپولیستی، تلاش کرد تا با نشان دادن همسانی ارزش ها، هویت و فرهنگ ترکیه با جوامع مسلمان خاورمیانه، هم بازارهای خود در خاورمیانه را گسترش دهد و هم به عنوان یک الگوی پیشرفته،رهبری مسلمانان جهان اسلام را برعهده بگیرد.
استفاده از قدرت نرم در سیاست خارجی ترکیه
به نظر می رسد مبنای سیاست خارجی دولت ترکیه برخاسته از سه محور؛ میراث داری امپراطوری عثمانی ، ایدئولوژی کمالیستی، و استفاده حداکثری از موقعیت ژئوپلیتیکی و جغرائیایی خود بوده است که نتیجه آن طرفداری از یک سیاست خارجی بی حاشیه و صلح آمیز با همسایگان و جهان بوده است. اما از سال 2002 به بعد دولت ترکیه به رهبری اعتدال و توسعه به درک جدیدی از سیاست خارجی رسید و آن، استفاده از قدرت نرم در پیشبرد سیاست خارجی این کشور بوده است. مبتکر این رویکرد در سیاست خارجی داود اوغلو استاد دانشگاه و وزیر خارجه سابق ترکیه بوده است. گفته می شود رویکرد کلی این نگرش در سیاست خارجی ترکیه، کاهش تنش ها و چالش ها با همسایگان به سطح صفر بوده است که از طریق ایجاد جاذبه، استدلال و اولویت استفاده از ابزار غیر نظامی برای رسیدن به اهداف و منافع ملی ترکیه است. محتوای این رویکرد که در سیاست خارجی ترکیه در مانیفست حزب اعتدال و توسعه، بروز یافته، بر ضرورت یک سیاست خارجی چند بُعدی مبتنی بر یک چارچوب شناخته شده،یکپارچه همراه با تجمیع سوابق تاریخی،عمق روابط و مشترکات فرهنگی و موقعیت استراتژیک و جغرافیای ترکیه، تاکید می کند.
واژگان كليدي: ترکیه, قدرت نرم ,, سخت , کنشگری های جهانی ,دکتر علی قلی جوکار