روح اله سوری
کارشناس مسائل منطقه ای
مرکز بین لمللی مطالعات صلح – IPSC
پان آذریسم و باکو
به دنبال شکلگیری حزب مساوات در سال 1911 تلاشها برای گردهم آوردن جمعیتهای ترکزبان آسیای صغیر تحت پوشش یک کشور واحد در جمهوری آذربایجان آغاز گردید. ایده ای که اگرچه به دنبال وقوع انقلاب 1917 روسیه و نهایتاً قدرت گرفتن بلشویکها و قرار گرفتن جمهوری آذربایجان در زیرمجموعه اتحاد جماهیر شوری مجالی برای تحقق در عرصه عمل پیدا نکرد، اما پس از فروپاشی شوروی و استقلال جمهوری آذربایجان بار دیگر بهعنوان یک ایده و خواسته وارد ادبیات سیاسی حاکمان جدید این کشور گردید بطوریکه در برهههایی از تاریخ کوتاه جمهوری آذربایجان بهویژه در دوران ایلچی بیگ شاهد شکلگیری برخی ادعاهای سیاستمداران این کشور در ارتباط با تمامیت ارضی جمهوری اسلامی ایران بودهایم. آنچه مسلم است این است که با توجه به قدمت بیشتر فرایند دولت – ملت سازی در ایران و همچنین شکلگیری نوعی وحدت ملی حول محور برخی ارزش های برآمده از انقلاب اسلامی، تهدید ناشی از تجزیه طلبی در داخل ایران در شرایط کنونی یک تهدید حیاتی برای امنیت جمهوری اسلامی ایران به حساب نمی آید و به همین خاطر سرمایه گذاری و برنامه ریزی برخی کشورها همچون جمهوری آذربایجان در این رابطه امری منطبق بر واقعیت های موجود نمی باشد. اما به هرحال این مسئله برای جمهوری اسلامی ایران به دلیل داشتن مرز مشترک با جمهوری آذربایجان و همچنین حضور جمعیت قابل توجهی از آذریزبان ها در تعدادی از استان های خود بهویژه با توجه به رویکرد و نگاه خاص جمهوری آذربایجان به مسئله اتحاد آذری زبان های دو سوی رود ارس از اهمیت بسزایی برخوردار می باشد.
در رابطه با چرایی پیگیری این سیاست نزد سیاست مداران آذربایجانی نگارنده بر این باور است که به منظور دست یافتن به درک دقیق تر از موضوع می بایست که آن را در سه سطح تحلیل زیر مورد توجه قرار داد:
- سطح تحلیل ملی
- سطح تحلیل بازیگران خارجی
- سطح تحلیل تلفیقی
سطح تحلیل داخلی :
در این سطح از مهمترین فاکتورهای تاثیرگذار بر اتخاذ سیاست پان آذری از سوی جمهوری آذربایجان را می توان موضوعاتی چون مشکلات موجود در مسیر فرایند دولت – ملت سازی، تنوع قومی و وجود گرایشات گریز از مرکز از سوی برخی اقوام جمهوری آذربایجان از جمله لزگی ها و تالشی ها و همچنین مشکلات مرتبط با تمامیت ارضی و سرزمینی آذربایجان در نظر گرفت.
باید توجه داشت که یکی از مشکلات دولت های تازه تاسیس همواره بحث دولت – ملت سازی و شکل دادن به یک هویت ملی می باشد که این مهم در مورد کشورهای قفقاز جنوبی با توجه به مشکلات مرتبط با حضور اقوام متعدد در درون مرزهای انها و سایر مشکلات به جای مانده از دوران شوروی سابق همچون مشکلات اقتصادی و یا دولت های ناکارامد از اهمیت خاصی برخوردارمی باشد.
در رابطه با روند دولت – ملت سازی در جمهوری آذربایجان نیز بایدگفت که این روند تحت تاثیر عوامل مهمی چون تنوع قومی زیاد در این کشور، وجود تعارضات داخلی میان دولت مرکزی با برخی اقوام ساکن در این کشور و همچنین مسئله اختلاف این کشور با ارمنستان در موضوع قره باغ با مشکلات و موانعی روبرو بوده است. به همین لحاظ به نظر می رسد که بخش مهمی از دلایل تاکید سیاستمداران آذربایجانی بر مسئله قومیت آذری زبان ها را بایستی تاثیر پذیرفته از مشکلاتی دانست که دولت این کشور در سال های پس از فروپاشی شوروی و کسب استقلال در داخل با آن مواجه بوده است به همین خاطر نگاه پان آذری در این کشور را می توان بهعنوان راهکار اتخاذی از سوی سیاستمداران این کشور در جهت غلبه بر مشکلات داخلی، شکلگیری یک هویت ملی و در نهایت تسهیل و تثبیت فرایند دولت – ملت سازی در نظر گرفت.
سطح تحلیل بازیگران خارجی و منافع آنها
از جمله عوامل مهمی که در تحلیل سیاست پان آذری جمهوری آذربایجان می بایست به آن توجه ویژه داشت بحث منافع و انگیزه های بازیگران خارجی در رابطه با جمهوری آذربایجان می باشد.که در این میان می توان از سه بازیگر تاثیر گذار یعنی ترکیه، رژیم صهیونیستی و ایالات متحده نام برد که در ادامه به صورت مختصر به نقش و منافع هریک از این سه بازیگر پرداخته می شود.
رژیم صهیونیستی:
حمایت رژیم صهیونیستی از کشور آذربایجان را باید تاثیرگرفته از چند عامل مهم در نظر گرفت:
- تلاش برای برقراری ارتباط با کشورهای غیر عرب
- مشروعیت زایی برای خود از طریق ایجاد پیوندهای بیشتر با جامعه جهانی
- دستیابی به منافع و اهداف خود در ارتباط با جمهوری اسلامی ایران
دولت اسراییل تلاش دارد تا از طریق برقراری رابطه با جمهوری آذربایجان ضمن گسترش روابط خارجی به مناطقی دورتر از مرزهای خود، سیاست فشار بر جمهوری اسلامی ایران را نیز دنبال نماید. در واقع رژیم صهیونیستی از یک سو حمایت از سیاست های پان آذری آذربایجان را مسیری برای بهبود روابط سیاسی و اقتصادی خود با آذربایجان و در نتیجه دستیابی به دو هدف نخست در نظر می گیرد و از سویی دیگر سعی دارد تا از آن بهعنوان عاملی برای افزایش فشارها بر ایران بهعنوان مهمترین کشور دارای تضاد منافع با خود بهره برداری نماید.
ترکیه :
آنچه در مورد ترکیه می توان به آن اشاره نمود انگیزه این کشور برای ایفای نقش بیشتر در منطقه و تلاش برای الگوسازی از خود بهعنوان کشوری اسلامی و در عین حال دموکراتیک در منطقه می باشد. همچنین وجود برخی مشکلات تاریخی با ارمنستان و نگاه ترکیه به سیاست های پان آذری آذربایجان در راستای برآورده نمودن اهداف این کشور برای افزایش فشار بر ارامنه منطقه قفقاز جنوبی را نیز می توان از جمله انگیزه های حائز اهمیت این کشور برای حمایت از جمهوری آذربایجان به حساب آورد.
ایالات متحده امریکا:
جمهوری آذربایجان در سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا واجد اهمیت زیادی می باشد. هم مرز بودن آن با ایران و روسیه، مسئله رژیم حقوقی دریای خزر و همچنین تضاد میان منافع ایالات متحده با روسیه در منطقه قفقاز جنوبی از جمله مهمترین فاکتورهایی هستند که باعث اهمیت یافتن جمهوری آذربایجان نزد ایالات متحده گردیده است.به همین خاطر حمایت ایالات متحده از دولت آذربایجان به منظور کاهش نفوذگذاری روسیه و ایران در قفقاز جنوبی مرکز ثقل سیاست های ایالات متحده در رابطه با آذربایجان می باشد. در واقع ایالات متحده از طریق حمایت از آذربایجان و گرجستان و تلاش برای نزدیک ساختن آنها به خود در برابر سیاست های دوستانه تر ارمنستان نسبت به روسیه،سعی دارد مانع از تغییر موازنه قوا در منطقه قفقاز جنوبی به نفع روسیه شود.
در ارتباط با نوع روابط آذربایجان با ج.ا.ا هم به نظر می رسد که ایالات متحده با حمایت و یا عدم مخالفت با سیاست های پان آذری آذربایجان و ادعاهای سیاستمدارن اذربایجانی در رابطه با استان های آذری زبان ایران به دنبال تامین بخشی از اهداف خود در ارتباط با افزایش فشارها بر این ایران می باشد.
سطح تلفیقی:
این سطح که در واقع ترکیبی است از منافع و انگیزه های داخلی جمهوری آذربایجان با منافع بازیگران خارجی، به نظر می رسد که تحلیل واقعی تری از چرایی سیاست پان آذریسم توسط جمهوری آذربایجان را به ما نشان خواهد داد .
در توضیح این سطح تحلیل باید گفت که سطح تحلیل تلفیقی هم به انگیزه های درونی جمهوری آذربایجان توجه دارد و هم به انگیزه های بازیگران خارجی دخیل در این کشور .
آنچه در این سطح تحلیل مورد تاکید می باشد این است که جمهوری آذربایجان از یک سو به دلایل داخلی از جمله مشکلات موجود در مسیر دولت ملت سازی و تهدیدات داخلی ناشی از حضور قومیت های متعدد با انگیزه گریز از مرکز سعی دارد تا از سیاست پان آذریسم در راستای غلبه بر مشکلات داخلی خود بهره برداری نماید و از طرفی دیگر هم اسراییل، ایالات متحده و ترکیه نیز به دلایلی از جمله تضاد منافع با ج.ا.ا و روسیه در پوشش حمایت از آذربایجان و برخی سیاست های قوم گرایانه این کشور مصمم به تامین منافع خود در رابطه با کشورهای رقیب خود می باشند. به عبارت بهتر جمهوری آذربایجان با درک منافع و اهداف این بازیگران در منطقه، پیگیری سیاست پان آذری را بهعنوان نوعی کارت بازی برای خود به منظور کسب حمایت و امتیاز از بازیگران گفته شده بدل نموده است و بازیگران خارجی نیز به منظور دستیابی به برخی منافع خود به ترغیب بیشتر جمهوری آذربایجان برای مطرح نمودن سیاست پان آذریسم می پردازند. به همین دلیل نگارنده بر این باور است که تحلیل سیاست پان آذریسم جمهوری آذربایجان از دریچه انگیزه های درونی این کشور و یا انگیزه و منافع بازیگران خارجی به تنهایی گویای چرایی وجود این سیاست در جمهوری آذربایجان نخواهد بود و به منظو ردرک بهتر این مسئله بایستی تحلیل سیاست پان آذریسم از زاویه ای صورت گیرد که در آن شاهد تعامل و تاثیر پذیری هر دو سطح تحلیل( مشکلات داخلی و منافع بازیگران خارجی) از همدیگر باشیم.
واژگان کلیدی: تحلیل، سیاست، پان آذریسم، باکو ، جمهوری آذربایجان