مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

تحریم جمهوری اسلامی ایرن در پرتو استراتژی تقابل مرحله ای

اشتراک

طهمورث غلامی

مرکز بین المللی مطالعات صلح – IPSC

بیان رخداد

در عرصه ی روابط بین الملل، هنگامی که میان قدرت های کوچک و بزرگ در اثر تضاد و اختلاف منافع تقابل شکل می گیرد، یکی از استراتژی های اساسی قدرت بزرگ در ارتباط با قدرت کوچک تر، سیاست تحریم و اعمال فشار اقتصادی است، آنجایی که ورود به جنگ را به هر دلیلی مطلوب نمی داند. قدرت بزرگ با تحریم و اعمال فشار اقتصادی که یک فرایند تدریجی است، به دنبال فرسایش تدریجی قدرت و قابلیت های کشور هدف است. از این راهبرد عموماً تحت عنوان راهبرد مقابله ی مرحله ای یاد می شود. در این راهبرد کشور تحریم کننده در رابطه با کشور هدف برای خود مراحل مختلفی از تقابل را تعریف می کند که این مراحل تقابل به هر میزان که به سمت جلوتر حرکت می کند بر شدت آن افزوده خواهد شد. یکی از دلایل اساسی راهبرد گام به گام و تقابل مرحله ای کاهش هزینه های احتمالی ناشی از تقابل های آینده در هر شکلی است.

بر این مبنا، باید گفت که به هر دلیلی میان ایالات متحده در مقام یک قدرت بزرگ جهانی و جمهوری اسلامی ایران در مقام یک قدرت منطقه ای از فردای پیروزی انقلاب اسلامی تقابلی شکل گرفته است. در اثر این تقابل ایالات متحده –  که تاکنون تمایلی به ورود به جنگ مستقیم با جمهوری اسلامی ایران نداشته است-  سیاست اعمال فشار و تحریم اقتصادی را علیه ایران در یک فرایند تدریجی آغاز کرد. این تحریم در ابتدا توسط خود ایالات متحده و به صورت یکجانبه اعمال می شد، اما با طرح مسئله  هسته ای ایران به تدریج دولت های دیگری در کنار ایالات متحده قرار گرفتند و بدین ترتیب تحریم ها با سرعت بیشتری به ویژه از سال 2010، به بعد علیه ایران اعمال شد. در این میان دولت باراک اوباما مصمم به ادامه این روند است و استفاده از گزینه نظامی علیه ایران را زود می داند و دست اسرائیل را برای هر گونه حمله ی نظامی احتمالی و ناگهانی به تأسیسات هسته ای جمهوری اسلامی بسته است. نوع موضع ایالات متحده در مقابل جمهوری اسلامی، راهبرد تقابل مرحله ای را به ذهن می رساند که در دهه ی 1990، علیه عراق و توسط دولت دموکرات بیل کلینتون اعمال شد. سؤالی که این نوشتار قصد بررسی آن را دارد این است که مراحل راهبرد تقابل مرحله ای در ارتباط با جمهوری اسلامی ایران چگونه در حال اجرا شدن است.

کلید واژگان: آمریکا، جمهوری اسلامی ایران، تحریم، راهبرد، تقابل.

تحلیل رخداد

نگارنده معتقد است که راهبرد تقابل مرحله ای ایالات متحده در ارتباط با جمهوری اسلامی ایران دارای سه مرحله اساسی است که شامل بعد اقتصادی، بعد سیاسی و بعد نظامی می شود. این تقابل با بعد اقتصادی شروع شده است و انتظار ایالات متحده این است که دو بعد دیگر را تحت تأثیر خود قرار دهد. در ادامه به شرح هر کدام از ابعاد سه گانه فوق به عنوان مراحل سه گانه تقابل ایالات متحده با جمهوری اسلامی ایران اشاره می شود.

تقابل در بعد اقتصادی: تقابل با جمهوری اسلامی ایران بدین خاطر از عرصه ی اقتصادی شروع شده است که اقتصاد در مقام تولید ثروت مبنای اساسی قدرت هر کشوری است. به عبارتی چون در اثر توسعه ی اقتصادی ثروت شکل می گیرد و ثروت است که در مرحله بعد به قدرت تبدیل می گردد. این به حاطر آن است که بین ثروت به عنوان مفهوم کانونی اقتصاد با مفهوم قدرت به عنوان مفهوم محوری عرصه ی سیاست ارتباط محکمی وجود دارد. امروزه ایالات متحده این رابطه را هدف گرفته است. بدین معنی که برای تضعیف و تحلیل قدرت جمهوری اسلامی ایران، در ابتدا به دنبال ضربه زدن به مبانی تولید ثروت کشور است. در این جا اقتصاد جمهوری اسلامی ایران خود به دو شکل در معرض تهدید قرار می گیرد. شکل اول آن است که بازیگرانی مانند ایالات متحده و متحدینش به شکل مستقیم از طریق تحریم و محصور سازی اقتصادی، اقتصاد ایران را در معرض فشار قرار می دهند. شکل دوم تهدیدات برای اقتصاد ایران خود دارای دو بعد است؛ بعد اول ناشی از نوع کارکرد اقتصاد جهانی و نهادهای آن است. در این بعد، ساختارهای اقتصاد جهانی که مبتنی بر بازار است برای بازار فروش نفت ایران و نیز خرید ایران از آن بازار ایجاد محدودیت می کند. بعد دوم ناشی از کژکارکردی ساختارهای اقتصاد داخلی است که خود مقوم و مکمل فشارهای اقتصادی بازیگران خارجی و ساختار اقتصاد جهانی است. در این شرایط به هر اندازه جمهوری اسلامی ایران در عرصه ی اقتصادی خود کفا باشد و دارای تنوع سازی اقتصادی باشد، از آسیب پذیری آن در برابر تحریم ها و فشارهای اقتصادی کاسته می شود.

تقابل سیاسی: جدا از این که عوامل خارجی ای مانند مدل های سیاسی غالب، ایدئولوژی های سیاسی غالب و حمایت از مخالفین می تواند نظام سیاسی کشوری مانند جمهوری اسلامی ایران را تهدید کند، باید گفت که شرایط داخلی کشور و از جمله شرایط اقتصادی نیز قادر است ثبات نظام سیاسی را تهدید کند. به دلیل ارتباطی که اقتصاد با سیاست دارد، ایالات متحده به صورت عامدانه و آگاهانه اقتصاد ایران را تحریم کرده است و امیدوار است که تحریم های اقتصادی به صورت اتوماتیک وار بعد سیاسی در ایران را نیز تحت تأثیر خود قرار دهد. تصور دولتمردان کاخ سفید این است که، مشکلات اقتصادی ناشی از فشارها و تحریم ها می تواند منجر به ناکارامدی دولت در پاسخ به مطالبات مردم شود و بدین ترتیب میان دولت و جامعه شکاف شکل بگیرد و فاصله به وجود آید. در این صورت حتی امکان وقوع شکاف در عرصه ی حاکمیت نیز وجود دارد. در نهایت باید گفت که فشارها و تحریم های اقتصادی خود می تواند منجر به ناکارامدی دولت و درنتیجه سلب مشروعیت مردمی از آن شود. بر این مبنا باید گفت که، ایالات متحده مرحله ی دوم تقابل با جمهوری اسلامی ایران را در عرصه ی سیاسی ایران و از طریق غیر مستقیم دنبال می کند. در مرحله ی اول که بعد اقتصادی بود ایالات متحده به صورت مستقیم و بدون واسطه عمل کرد. اما در مرحله دوم انتظار دارد که تقابل میان جامعه و دولت ایران شکل بگیرد و در اثر این تقابل در شرایط مناسب ایالات متحده از آن بهره برداری کند. پس از آنچه که آمد باید گفت که تضعیف نظام اقتصادی مرحله ی اول و تضعیف نظام سیاسی در اثر آثار تضعیف نظام اقتصادی، مرحله ی دوم تقابل ایالات متحده با جمهوری اسلامی ایران است.

تقابل در عرصه ی نظامی: دولت ها عموماً قبل از انجام هر گونه جنگی به دنبال آن هستند که در صورت امکان توان نظامی رقیب خود را ضعیف کنند تا در صورت وقوع تقابل نظامی احتمالی هزینه های جنگ پایین باشد. در این میان اساسی ترین ویژگی دکترین نظامی ایالات متحده در مقاطع مختلف این است که به دنبال انجام جنگ های بسیار کوتاه مدت هستند. جنگ زمانی کوتاه مدت است که از یک طرف توان نظامی ایالات متحده بیشتر باشد و از سوی دیگر توان نظامی طرف مقابل ضعیف تر باشد. بر مبنای این دکترین ایالات متحده به دنبال آن است که قبل از انجام هر گونه تقابل نظامی با ایران، تا حد امکان توان نظامی ایران را تضعیف کند. توان نظامی ایران دو پایه ی اساسی دارد: یکی از آن پایه ها اقتصاد است. لازمه ی داشتن یک نیروی نظامی قدرتمند و مجهز، آن است که اقتصاد کشور پویا باشد و با تولید ثروت زمینه را برای شکل گیری منابع قدرت و از جمله قدرت نظامی فراهم کند. ایالات متحده که به دنبال تضعیف نظام اقتصادی ایران است، امیدوار است که در کوتاه مدت نظام سیاسی ایران ضعیف شود و در میان مدت و بلند مدت توان نظامی ایران در نتیجه نبود منابع لازم و کافی تضعیف شود. پایه ی دوم توانمندی های نظامی، مدیریت سیاسی آن است که هر گونه اخلال در مسیر آن، خود سبب کاهش کارآمدی نیروی نظامی ایران می شود. بنابراین بعد سوم تقابل ایالات متحده با جمهوری اسلامی ایران بعد تقابل نظامی غیر خشونت آمیز است که ایالات متحده امیدوار است بتواند در میان مدت و یا حداکثر در بلند مدت در اثر تضعیف نظام اقتصادی و به تبع آن نظام سیاسی ایران، تضعیف توانمندی های نظامی ایران نیز حاصل گردد . اعمال محدودیت هایی که در زمینه تسلیحات نظامی علیه جمهوری اسلامی ایران توسط آمریکا صورت می گیرد، خود شکلی دیگر از تقابل مستقیم ایالات متحده با جمهوری اسلامی ایران در بعد نظامی است.در استراتژی تقابل مرحله ای و گام به گام عنوان می شود که باید مرحله به مرحله حریف را ضعیف کرد و بعد از ضعیف کردن اساسی آن اقدامات بعدی مانند حمله نظامی کوتاه مدت را انجام داد. این سیاست در دهه 1990 در ارتباط با عراق اعمال شد. از این رو، ضرورت دارد که دولتمردان جمهوری اسلامی ایران با هوشیاری تمام به دنبال در پیش گرفتن اقدامات ضد باشند.

دورنمای رخداد

از آنچه که آمد هدف بیان این نکته بود که راهبرد برخورد ایالات متحده با جمهوری اسلامی ایران یک راهبرد مرحله ای و گام به گام است. هدف اساسی این راهبرد هم تضعیف تدریجی نظام سیاسی جمهوری اسلامی ایران است. این راهبرد این فهم را به ما می دهد که چرا ایالات متحده در شرایط فعلی گزینه ی نظامی را در اولویت قرار نمی دهد و اینکه چرا مصمم است که راهبرد تقابل مرحله ای ادامه پیدا کند. روشن است که این راهبرد هر چند سه مرحله ای است و اقتصاد در مرحله ی اول آن قرار دارد، اما این امکان نیز وجود دارد که به صورت همزمان دنبال شود. ایالات متحده بر مبنای ارزیابی خود مبنی بر این که در چه مرحله ای از تقابل با جمهوری اسلامی ایران قرار دارد، سیاست های خود را تغییر خواهد داد. نگارنده تلاش داشت که راهبرد تقابل مرحله ای ایالات متحده را صرفاً در ارتباط با جمهوری اسلامی ایران و بدون توجه به شرایط منطقه ای نشان دهد. زیرا هر کشوری در نهایت مجبور است که برای تداوم بقای خود صرفاً به خود متکی باشد.

مطالب مرتبط