سمیه پسندیده
مرکز بین المللی مطالعات صلح-IPSC
مقدمه:
آنچه که امروز در دنیا به عنوان اسراییل شناخته میشود، مجموعهای است از افکار و عقاید سیاسی و نظامی که دارای سابقه نه چندان طولانی در میان اندیشههای سیاسی و نظامی دو قرن اخیر است. این رژیم غاصب که اکنون به اشغال سرزمین فلسطین دست یازیده است، بر اساس نظریههای سیاسی و نظامی بنیانگذاران خود، دارای افکار و اندیشههای بسیار بلندپروازانهای است که اغماض از آنها میتواند امنیت بشریت را در جهان و خاصه در خاورمیانه و به طور کل در جهان اسلام به خطر اندازد. اندیشهها، مبانی و اصول حاکم بر تفکر سردمداران و بانیان این رژیم غاصب باعث شده است تا رژیم صهیونیستی به عنوان یکی از جدیترین دشمنان جهان اسلام در هر گوشهای از جهان که هستند تبدیل گردد. با وجود گرایش خاص رژیم صهیونیستی به خوداتکایی و خود کفایی، نیاز به قدرتهای بزرگ جهانی موضوعی نبوده است که بتوان از آن غفلت کرد. دیوید بن گوریون، اولین نخست وزیر اسراییل، از این مطلب آگاه بود که کشورش نمیتواند بهطور کامل خودکفا باشد. از این رو مسئلهای را مطرح کرد که بعدها دکترین امنیت ملی اسراییل بر اساس آن استوار شد و آن اینکه «همواره لازم است اسراییل حمایت حداقلی یک قدرت بزرگ را پشت سر خود داشته باشد». او بر اساس تحلیلی منطقی معتقد بود که یک دولت کوچک با منابع محدود نمی تواند خود را در زمان جنگ از جامعه جهانی دور نگه دارد. به زعم وی، برای حمایت از منافع و امنیت ملی اسراییل، پشتیبانی دیپلماتیک، نظامی و اقتصادی یک قدرت بزرگ و ترجیحا آمریکا امری حیاتی و اجتناب ناپذیر است. تل آویو همواره ایده بن گوریون را مد نظر داشته است.(1) محیط امنیتی جمهوری اسلامی ایران از همسایگان بلافصل تا خلیج فارس، مناطق خاورمیانه، آسیای مرکزی و قفقاز و نظام بینالملل تشکیل شده است و در هر یک از این حلقهها، تهدیدات خاصی برای آن وجود دارد. در این میان، اگرچه رژیم صهیونیستی عمدتا در محیط منطقهای و خاورمیانه مطرح است، از آنجا که بسیاری از سیاستهای جهانی و نیز برخی تحرکات ضد ایرانی در کنار مرزها به نوعی متاثر از اسرائیل است، لذا پرداختن به موضوع اسرائیل و بررسی وجوه و ابعاد و چگونگی ارتباطات سیاسی، اقتصادی، امنیتی و نظامی آن با کشورها همسایه ایران از اهمیت زیادی برخوردار است، بنابراین در نوشتار پیشرو تلاش شده است تا نفوذ وابعاد فعالیتها و چگونگی ارتباطات اسرائیل با کشورهای منطقه آسیای مرکزی مورد بحث و بررسی قرار دهد.
دکترین «دیوید بن گورین» و نفوذ تدریجی اسرائیل در منطقه آسیای مرکزی
از نگاه نو واقعگرایان دولتها در محیطی آنارشیک قرار گرفتهاند که به علت فقدان یک قدرت مرکزی فائقه و سلسه مراتب قانونی، هیچ تضمینی برای امنیت ملی آنها وجود ندارد. از این رو در درجه نخست، امنیت ملی هر کشوری به قدرت آن کشور وابسته است. این موضوع در نظریه امنیت ملی رژیم صهیونیستی، صورت مفرطی پیدا کرده است، بهطوری که بیش از هر کشور دیگری به جمعآوری سلاح و اقدام به جنگ روی آورده است و نیروهای نظامی را تنها راه حل مشکلات خود میداند.(2) از دوران بن گوریون مرسوم شد که وزارت دفاع، مبانی استراتژی همه جانبه یا مفاهیم امنیت راهبردی( یا ملی) را تعیین و ستاد کل نیروهای مسلح، دکترین نظامی و نیازمندیهای عملیاتی و تاکتیکیاش را مشخص کند.(3)
دکترین پیرامون، که به دکترین «بن گوریون» مشهور شد، توسط بن گوریون و الیاهو ساسون مطرح شد و بر این پایه است که اسرائیل بایستی با ممالک غیر عرب نزدیک به منطقه روابط محکم و دوستانه برقرار کرده تا در مقابله با خطر اعراب، موازنه قدرت حاصل آید. دیوید بن گورین به عنوان یکی از بانیان رژیم صهیونیستی که خود اولین نخست وزیر آن لقب گرفته است از همان روزهای اول تأسیس این رژیم سیاست اتحاد پیرامونی را پیش کشید. چون میدانست تا چند دهه آینده با اعراب سازگاری نخواهد داشت، و همانطور که از وقایع اخیر در منطقه خاورمیانه بر میآید پیشبینی او درست بوده است. با توجه به تحولات انجام شده در منطقه به خصوص در ایران و ترکیه، رژیم صهیونیستی علاقهمند است از دکترین پیرامونی عبور کرده و فعالیتش را در مرزها و مناطق دورتر دنبال کند. امروزه تلآویو با حمایت آمریکا در برخی از کشورهای جهان نفوذ پیدا کرده است و به عنوان مثال میتوان به کره جنوبی و هند اشاره کرد که اسرائیل در آنها سرمایهگذاری میکند.(4)
در حال حاضر نیز رژیم صهیونیستی با برخی از کشورها که به خصوص در حاشیههای امنیتی جمهوری اسلامی ایران قرار دارند، رابطه نظامی- اطلاعاتی برقرار کرده، که کشورهای منطقه آسیای مرکزی از نمونههای آن است.
تجدید حیات در آسیای مرکزی، قدرتهای جهانی مثل واشنگتن، مسکو، پکن، بروکسل…را بر آن داشت تا با دست گذاشتن بر حوزههای سودآور عمدتا در راستای یافتن شرکایی مناسب برای خود اقدام به عمل آوردند و حتی دست دیگر رقبا را از منطقه کوتاه نمایند و به خصوص اغلب این قدرتها به عقد قراردادهای بلند مدت در زمینه انرژی در این منطقه علاقمند هستند. اما مسائلی از قبیل ایجاد پایگاههای نظامی، پروژههای بزرگ انرژی، همکاری در زمینه بحران آب و….در آسیای مرکزی حاکی از تغییر در روند تعیین اولویتها و به احتمال زیاد نوع جدیدی از سیاست خارجی برخی قدرتها مثل آمریکا و پیرو آن اسرائیل است.(5)
به دنبال سقوط اتحاد جماهير شوروي سابق و ظهور جمهوريهاي جديد در قفقاز و آسياي مركزي، رژيم صهيونيستي تلاش گستردهاي براي نفوذ اقتصادي و سياسي در اين منطقه، كه اكثريت آنرا مسلمانان تشكيل ميدادند،آغاز كرد. هدف اصلي اين تلاشها از ديد اسرائيل پيشگيري از تهديد بنيادگرايي اسلامي و مانع تراشي در برابر گسترش نفوذ عربي و به خصوص ايراني در جمهوريهاي جديد بود، و از توسعه نفوذ ج.ا.ایران در کشورهای این منطقه با توجه به ریشههای مشترک دینی، زبانی و فرهنگی و علاوه بر آن، از طرف دیگر از گسترش نفوذ روسیه در میان این کشورها بیم داشته و دارد.
در دو دهه گذشته و بعد از فروپاشی اتحاد شوروی، دولت اسرائيل در آغاز ديپلماسي و تجارت را بر استفاده از نفوذ داخلي يهوديان در جمهوريهاي جديد آسياي مركزي اولويت داد. بدين ترتيب اسرائيل در پايان سال 1992 كشورهاي آذربايجان، قزاقستان، قرقيزستان و تاجيكستان را به رسميت شناخت و در سال 1993 با تركمنستان روابط ديپلماتيك برقرار كرد. در ژوئن 1992 جامعه دوستي آذربايجان – اسرائيل اجلاسي در حيفا بر پا كرد و درآن خواستار حمايت اسرائيل از دولت آذربايجان در مبارزهاش عليه ارمنستان شد. در سپتامبر همان سال آژانس يهود يك اردوگاه تابستاني براي كودكان قزاقستان و قرقيزستان سازمان داد. در طرف مقابل نيز مقامات سياسي اين كشورها با توجه به نفوذ رژيم صهيونيستي در سياست خارجي و اقتصادي آمريكا، برقراري روابط با اسرائيل را كليد توسعه روابط خويش با آمريكا و بهرهگيري از كمكهاي سياسي و اقتصادي آمريكا در عرصه هاي مختلف منطقهاي و جهاني ميدانند، و ضمن آن اغلب اسرائیل و آمریکا در این منطقه در کنار هم و با سیاستهای مشترک دیده میشوند. به بیان عمیقتر، جمهوری های جدید التأسیس به دلیل سرگشتگی (سرگردانی) سیاسی و به منظور نجات اقتصاد بیمار خود و… به سوی رژیم غاصب اسرائیل گرایش یافتهاند و از سوی دیگر، این رژیم برای خروج از بن بست سیاسی و اعمال فشار به ایران به گسترش روابط با آسیای مرکزی پرداخت. رژیم صهیونیستی، بنیادگرایی اسلامی را برای ثبات سیاسی و امنیت نظامی خویش خطرناک و ایران را کانون آن تلقی می کنند، و از طرفی هم کشورهای آسیای مرکزی از رشد بنیادگرایی اسلامی در درون مرزهای خود نگرانند و این مسأله بهانهای برای گسترش روابط متقابل آنها شده است. بنابراین، حضور اسرائیل در کنار مرزهای ایران، با توجه به حمایت بی دریغ آمریکا از اسرائیل، قدرت هستهای این کشور، ذخایر تسلیحات استراتژیک و سیاستهای سلطه جویانه آن، این کشور را به یک منبع تهدید دائمی برای کل جهان اسلام آورده است.(6)
در میان کشورهای آسیای مرکزی قزاقستان بیشترین ارتباطات را با اسرائیل داراست؛ نور سلطان نظر بايف در دسامبر 1995 از اسرائيل ديدار كرده است و علاوه بر كشاورزي اسرائيل در بخشهاي ديگر از بانكداري گرفته تا ايجاد فروشگاههاي بزرگ و ارتباطات در قزاقستان سرمايه گذاري كرده است. در سال 2010 میان اسراییل و قزاقستان توافقاتی در زمینه سرعت بخشیدن به همکاریهای حوزه صنایع نظامی و همچنین پژوهشات و مطالعات هوا و فضا صورت گرفته است. اکنون در پارلمان قزاقستان انجمن دوستی اسراییل و قزاقستان وجود دارد که اساس آن از سال 2009 گذاشته شده است، ولی فعالیتهای مستمر آن بنابر دلایل گوناگون بهطور مداوم صورت نمیگرفت، نمایندگان این مجلس روابط بین دو کشور را در درجه اول در عرصه سیاسی و اقتصادی مورد توجه قرار میدهند. دو هیات نظامی قزاقستانی نیز در اواخر فوریه 2011 به اسراییل سفر کردند تا طیف وسیعی از مسائل امنیتی از قبیل همکاری در حوزه امنیت و تقویت همکاریهای اقتصادی و فعالیتهای نظامی را مورد بحث و بررسی قرار دهند.(7)
امیدهای رژیم صهیونستی برای افزایش نفوذ در تاجیکستان عمدتا از طریق تلاش برای توسعه روابط با تاجیکستان و دستیابی به پیشرفت در زمینه همکاری با این کشور آسیای مرکزی و اغلب از طریق ورود و گسترش فعالیت کارفرماها و تجار یهودی در بخشهای مختلف اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی این کشور انجام میگیرد. خانوادههای این تجار یهودی، قبل از فروپاشی اتحاد شوروی و اعلام استقلال تاجیکستان با درک حساسیت اوضاع در سال اول مقاومتهای سیاسی داخلی در تاجیکستان، از این کشور به غرب و اسرائیل کوچ کرده بودند، این افراد اکنون در تلاش هستند تا جایگاه از دست رفته خود در آسیای مرکزی و تاجیکستان را با استفاده از ساختارهای سیاسی تل آویو احیا کنند. اکنون از طرف رئیس “آریان بانک ” تاجیکستان که نه تنها از شخصیتهای ثروتنمند و بانفوذ، بلکه از نزدیکان رئیس جمهوری نیز هست، ساختمان مناسبی در مرکز دوشنبه به کنیسه یهودیان اعطا شده است که این امر حتی از نظر خود یهودیان نیز دلیل روشن تمایل دوشنبه به همکاری با تل آویو به شمار میآید، و البته نباید فراموش کرد که چنین اقدامی قطعا بدون رضایت «امامعلی رحمان» صورت نگرفته است. از نگاه دولتمردان تاجیکستان، این کشور که به تازگی از جنگ داخلی رهایی یافته و دارای اقتصاد ورشکسته با پیامدهای سنگین بحران مالی جهانی است، راهیابی به بازار جهانی و همکاری نزدیک با کشورهای مترقی، مثل آمریکا و تبع آن اسراییل می تواند گامی بزرگ در راستای احیای وضعیت اقتصادی و موقعیت سیاسی به شمار آید.
نایب رییس کمیته کشاورزی و اکولوژی مجلس ازبکستان بر این باور است که بهرهگیری از تجربه اسرائیل در استفاده از منابع آب قادر خواهد بود بسیاری از مشکلات آسیای مرکزی را در این زمینه حل نماید. ازبکستان بزرگترین تولید کننده پنبه در آسیای مرکزی است و این طلای سفید یکی از پایههای اصلی ثروت اقتصادی کشور به شمار میآید لذا تمایل به همکاری و استفاده از تجربه و مکانیزمهای آبیاری اسراییل برای ازبکستان بسیار دارای اهمیت است. رژيم صهيونيستي پروژه بزرگ آبياري قطرهاي تحت عنوان «آيزنبرگ» را در ازبكستان اجرا كرده است و اولين سفير رژيم صهيونيستي در آسياي مركزي در ازبكستان منصوب شده است، البته اینگونه به نظر میرسد که منابع گازی ازبکستان در این خدمت رسانی اسراییل بی تاثیر نبوده است.
ارتباطات قرقیزستان و رژیم صهیونیستی بیشتر تحت پوشش همکاری نظامی با آمریکا صورت میگیرد. بعد از روی کار آمدن اوباما سیاست واشنگتن در منطقه تغییری نکرد و هنوز هم بر اقدامات و حمایت از عملیات نظامی در افغانستان متمرکز شده و در درجه اول قرار دارد و از پایگاه نظامی ماناس در قرقیزستان به عنوان مرکز ترانزیت بهره میبردند. طرح پنتاگون برای ایجاد پایگاهی به منظور مبارزه با تروریسم و آموزش نیروهای نظامی در منطقه باتکن(در جنوب قرقیزستان) با سرمایه اولیه 5،5 میلیون دلار گویای پیشی گرفتن آمریکا در این منطقه است. در واقع، تحکیم و تقویت موضع واشنگتن در کشورهای آسیای مرکزی توسط متحد استراتژیک آمریکا، یعنی اسرائیل، بهویژه در سطح همکاریهای با قزاقستان، ازبکستان و قرقیزستان مورد پشتیبانی و حمایت قرار میگیرد.(8)
به طور کلی روابط اسرائیل با کشورهای منطقه آسیای مرکزی حول دو محور اقتصاد و سیاست در حرکت است. به عنوان مثال اکنون مدتهاست که اسرائیل در ازای بهرهبرداری از منابع نفتی تاجیکستان امکان استفاده از سرویسهای اطلاعاتی موساد را و خدمت رسانی آنرا فراهم کرده است، و البته قرارداد مشابهی بین رژیم صهیونیستی و ازبکستان نیز منعقد شده است. ترکمنستان اکنون در برخی از پروژههای گازی و به ویژه در بخش اکتشافات و احداث خط لوله با اسرائیل همکاریهایی دارد و در کل کشورهای آسیای مرکزی در بخشهای گوناگون مثل توسعه فناوریهای پیشرفته و همچنین در زمینه حملو نقل با اسرائیل به تبادل اطلاعات میپردازند. اهداف سیاسی رژیم صهیونیستی را میتوان در مواردی مثل جلوگیری از پیوستن کشورهای مسلمان منطقه آسیای مرکزی و قفقاز به سازمان های اسلامی مخالف اسرائیل، ممانعت از انتقال فناوری و کارشناسان هستهای کشورهای دارای توان هسته ای آسیای مرکزی و قفقاز به کشورهای دشمن اسرائیل، فشار به ایران از طریق حضور در کنار مرزهای شمالی و انجام اقدامات جاسوسی به منظور مقابله و یا کاهش حضور ایران در لبنان، تشویق و ترغیب یهودیان آسیای مرکزی و قفقاز به مهاجرت به اسرائیل و ترویج تفکرات صهیونیستی در میان یهودیان مقیم منطقه، کسب مشروعیت منطقه ای و جهانی یا افزایش آن، از طریق برقراری رابطه با کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز جستجو کرد.(9)
یکی از بزرگترین اهداف سیاسی اسرائیل در برقراری ارتباط با منطقه آسیای مرکزی شامل به انزوا کشیدن جمهوری اسلامی ایران است. بنیامین نتانیاهو نخست وزیر رژیم صهیونیستی در کتاب خویش به نام «جایی میان ملتها» در مورد ج.ا.ایران اینگونه مینویسد:
“جمهوری اسلامی ایران از همان ابتدای تاسیس به طور خستگی ناپذیری در برانگیختن مسلمانان در آسیا، آفریقا و اروپای غربی برآمد و تلاشهای اساسی برای برانگیختن تودههای مسلمان در خاورمیانه به عمل آورد. ظهور پدیده تعصب مذهبی به سردمداری ایران بهطور جدی بازگشت مجدد کمونیسم به رهبری اتحاد شوروی را طی دهههای بیست و سی قرن کنونی یادآور میگردد، که برخوردار از یک اعتقاد و ایدئولوژی مبارزهای است که یک کشور مبلغ آن میباشد و از میلیونها طرفدار این نظریه در کشورهای مختلف بهره میگیرد، افرادی که هدف آنها اسغال جهان است……“(10)
صرف نظر از کنایات و اتهامات جنون آمیز نتانیاهو و دیگران سران صهیونیستی که ناشی از عمق کینه آنها است، از عبارات فوق میتوان دریافت که رژیم صهیونیستی چه دیدگاهی راجع به جمهوری اسلامی ایران دارد و تاثیر انکارناپذیر بیداری و خودباوری مردم و ملل منطقه پس از پیروزی انقلاب اسلامی چه دامنههایی در مبارزه ضد صهیونیستی ایجاد کرده است.(11) این است که یکی از مهمترین دلایل سران صهیونیسم برای گسترش خصومت علیه ایران و بر همین اساس است که رژیم صهیونیستی سعی میکند تمامی شاخههای ارتباطی جهانی جمهوری اسلامی ایران را به نحوی مخدوش کرده و یا به طور کلی قطع کند، لذا یکی از دلایل نفوذ در کشورهای آسیای مرکزی با هدف احاطه ایران و محدود کردن ایران در این کشورها است.
نتیجه گیری
در مجموع، فقدان مشروعیت سرزمینی اسرائیل از یک سوء و احساس عدم انطباق و بومی شدن در منطقه پس از نیم قرن از سوی دیگر، رژیم صهیونیستی را به سوی تکیه بر زور و جنگ افزار سوق داده است تا عدم وجود دو مورد مذکور را جبران کند. اسرائیل با تکیه بر دکترین بن گورین سعی کرد تا از منطقه خاورمیانه فراتر رفته و منطقه آسیای مرکزی را با توجه به تزلزلات موجود بعد از فروپاشی برای اهداف خود مناسب دید و نفوذ خود را در این منطقه به آرامی و طور پیوسته افزایش میدهد و سعی میکند تا از پتانسيل اين كشورها در امور اقتصادي و سياسي در جهت تامين منافع خود در منطقه استفاده نماید. دست اندازی بر منابع غنی انرژی و به ویژه نفت و گاز در آسیای مرکزی یکی دیگر از عوامل نفوذ رژیم صهیونیستی در این کشورها است، اما فعالیت در بخش انرژی در مرتبهای بعد از اهداف نظامی و سیاسی در منطقه قرار میگیرد. یکی از انگیزههای اصلی رژیم صهیونیستی بیاعتبار کردن اسلام و بالاخص منزوی کردن ایران است. برداشت مقامات صهیونیستی از کشور ج.ا. ایران به عنوان یک تهدید اساسی است و قرار گرفتن اسرائیل در صدر فهرست دشمنان ایران( طبق سیاستهای اعلامی جمهوری اسلامی ایران) از چنین وضعیتی حکایت دارد. حضور و نفوذ اسرائيل در اين منطقه موجب خواهد شد تا علي رغم اشتراكات زباني، فرهنگي ، ديني و تاريخي ايران با اين كشورها ، نفوذ سياسي ايران كاهش پيدا كند و ضمنا با حضور و سرمايه گذاري شركتهاي آمريكايي و اسرائيلي حضور اقتصادي و صنعتي ايران در اين منطقه توسعه نيافته با مشكل مواجه شود. ضمن آنكه حضور اطلاعاتي و امنيتي اسرائيل در اين منطقه و برخورداري از پايگاههاي شنود راديويي در نزديكي مرزهاي ايران پيامدهاي منفي را براي امنيت ملي ايران در برخواهد داشت.
منابع:
1- کرمی، جهانگیر، دکترین نظامی اسراییل، موسسه مطالعات اندیشه سازان نور، تهران، 1386، ص68
2- همان،ص 62
3- دیاب، محمد زهیر، رژیم صهیونیستی: نیروهای مسلح، ترجمه عبدالکریم جادری، تهران: دوره عالی جنگ سپاه، 1380، ص 18
4- جوان آنلاین،( 6/11/1389 ), http://www.javanonline.ir/Nsite/FullStory/?Id=339570
5- Что делают США и Израиль в Центральной Азии? “Политика и геополитика“
http://mywebs.su/blog/politic/436.html
6- فصلنامه “سیاست دفاعی”، سال هشتم، شماره 1 و 2 ،(1379) ص 19 – 32
7- Казахстан и Израиль: военные секреты в обход забастовки,Александр Коган, 18.01.2011, http://izrus.co.il/dvuhstoronka/article/2011-01-18/13155.html
8- Что делают США и Израиль в Центральной Азии? “Политика и геополитика“
http://mywebs.su/blog/politic/436.html
9- جای پای اسرائیل درآسیای میانه و قفقاز، (خرداد 1384)، http://www.hawzah.net/hawzah/Magazines/MagArt.aspx?MagazineNumberID=4197&id=26768
10- دیدگاهها و تحلیل، دفتر مطالعات سیاسی، شماره 106، ص 86
11- رضوی، مهدی، نیرنگ سازی صهیونیسم، دفتر نشر و فرهنگ اسلامی، تهران(1379)، ص4