ولی کوزهگر کالجی
مرکز مطالعات بین المللی صلح – IPSC
مقدمه: دکتر پرزیمسلاو اوسیویسز[1] متول سال 1979 در لهستان و فارغ التحصیل رشته روابط بینالملل از دانشگاه آدام میکیویتز[2] در پوزنان[3] است. رساله دکتری وی با عنوان «طرحها و ابتکار عملها برای حل و فصل مسالمتآمیز مناقشه قبرس: جنبه های سیاسی و حقوقی» نگاشته شده است. در حال حاضر نیز به عنوان استادیار روابط بینالملل در دانشگاه آدام میکیویتز و کارشناس موسسه سوبیسکی[4] در ورشو به فعالیت مشغول است. پژوهشگر مهمان در سودرتورنس هوگسکولا[5] در استهکلم سوئد، دانشگاه مدیترانه شرقی در فاماگوستای قبرس،[6] دانشگاه فرهنگی چین در تایپه تایوان،[7] دانشگاه ملی تایپه در تایوان،[8] دانشگاه سلوک در کنیای ترکیه،[9] دانشگاه مرسین در ترکیه،[10] دانشگاه لینانئوس در سوئد[11] و قنت کالج بلژیک[12] نیز از سوابق علمی و پژوهشی دکتر اوسیویسز به شمار میرود. مناقشات و منازعات بینالمللی، کشورهای به رسمیت شناخته نشده، امنیت عرضه انرژی، روابط ترکیه و یونان، مناقشه قبرس، روابط ترکیه و اتحادیه اروپا، روابط ترکیه و اتحادیه اروپا، سیاست خارجی ایران و تنگناهای روابط سرزمین اصلی چین و تایوان از عمدهترین علایق پژوهشی این پژوهشگر لهستانی میباشد که طی سالهای اخیر همکاری هایی نیز با دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی وزارت امور خارجه ایران نیز داشته است. از اینرو بر آن شدیم تا با توجه به شناخت عمیق این پژوهشگر لهستانی از تحولات کشور لهستان، مهمترین چالشهای کنونی این کشور، بحران اقتصادی در اروپا و تحریمهای اعمالی اروپا علیه ایران را مورد واکاوی قرار دهیم تا درک بهتری از ابعاد و ماهیت این تحولات حاصل شود.
مرکز مطالعات صلح: همان طور که مستحضر هستید، انتخابات پارلمانی لهستان برای انتخاب نمایندگان هر دو مجلس سنا و سجم[13] (مجلس سفلی) در 9 اکتبر 2011 برگزار شد و طی آن حزب سکوی مدنی[14] موفق شد بیش از 207 کرسی در مجلس ملی لهستان تصاحب کند که این امر موجب شد تا دونالد توسك،[15] رهبر این حزب، نخستین نخستوزیری باشد که از زمان سقوط کمونیسم در لهستان، مجدداً این سمت را عهده دار میشود. ارزیابی شما از این انتخابات چیست؟
– به نظر من این انتخابات ثابت کرد که کلیه فرایندهای مربوط به تحول سیاسی در لهستان کامل شده است. کلیه تغییراتی که پس از سال 1989 یعنی پس از سقوط رژیم کمونیستی آغاز شده بود، منجر به شکلگیری یک نظام باثبات و قابل پیشبینی شد که آن را باید به عنوان نمونهای از یک نظام لیبرال دموکراسی طبقهبندی نمود. علاوه بر مساله یادشده، نتایج انتخابات اخیر باید به عنوان پذیرش عمومی از خط مشی کنونی دولت ائتلافی متشکل از دو حزب سکوی مدنی و حزب کشاورزان لهستان[16] نگریسته شود. اتخاذ تصمیمات مناسب و سیاستهای منطقی که موجب شد لهستان بتواند با مدیریت، مانع از پیامدهای بحران مالی جهانی شود، را احتمالاً باید مهمترین دلیلی دانست که لهستانیها را بر آن داشت تا به جای تغییر به تداوم (فعالیت دولت کنونی) بیاندیشند. اما مساله یادشده این حقیقت را تغییر نمیدهد که دولت توسک مجبور به مواجهه با برخی مشکلات و نیز معرفی یک اصلاحات نامعلوم در سال 2012 خواهد بود. یکی از موارد اصلاحات مربوط به طرح بازنشستگی است.
مرکز مطالعات صلح: برونیسلاو کوموروسکی[17] در انتخابات ریاست جمهوری سال 2010 کاندیدای حزب حاکم سکوی مدنی بود و توانست در دور دوم انتخابات در 4 جولای 2010 برنده نهایی این انتخابات شود. با توجه به نتایج انتخابات پارلمانی، نظر شما درباره وضعیت سیاسی کوروسوکی به عنوان رئیس جمهور لهستان چیست؟
– انتخابات پارلمانی 9 اکتبر 2011 وضعیت سیاسی رئیس جمهور برونیسلاو کوموروسوکی را تغییر نداد. اگر چه وی با حمایت حزب سکوی مدنی در انتخابات سال 2010 برگزیده شد، اما مطمئناً اکنون دیگر نماینده حزب حاکم نیست. بر عکس، کوموروسوکی تلاش میکند تا میانجی دولت و مخالفان شود. بدون تردید، این کار وظیفه دشواری است، اما با این وجود، رئیس جمهور معتقد است که با بنش سیاسی خود و به کار بستن تمام کوشش خود باید میان نخبگان سیاسی در لهستان بویژه پس از بروز تنشها میان حزب سکوی مدنی و حزب عدالت و قانون به جای گسستگی، باید یکپارچگی ایجاد کرد.
مرکز مطالعات صلح: مراسم روز استقلال لهستان با اعتراضاتی از سوی ائتلافی از چپها، آنارشیستها و طرفداران سقط جنین و سبزها همراه شد و پلیس بیش از 120 نفر را دستگیر کرد. دلیل این اعتراضات چه بود؟
– در سرتاسر جهان، احزاب سیاسی کوشش میکنند از تعطیلات ملی برای نشان دادن رویکردهایشان نسبت به رویدادهای تاریخی و یا تغییرات در جریان بهره برداری کنند. مشابه این وضعیت در لهستان نیز وجود دارد. با این وجود تا نوامبر 2011 ما شاهد چنین شورشی نبودیم. به نظر من، این اتفاق حاصل برخورد د.و گروه سیاسی افراطی یعنی ملیگراها و چپها است که تنها یک نقش حاشیهای و کم رنگ بر فرایند سیاسی و اجتماعی کنونی لهستان دارند. متاسفانه، فرماندار شهر ورشو به هر دو گروه اجازه اعتراض در یک روز و یک محدوده داد که منجر به بروز شورش شد. البته این امر (بازداشت معترضان) به معنی نیست که هر دو گروه از سوی دولت با سرزنش و محرومیت مواجه شوند چرا که اغلب اعضای آنها جوان و رای دهندگان بالقوه هستند. مشکل اینجاست که هر دو گروه دیدگاههای مخالفی نسبت به لهستان دارند و به دلیل این که تفاوت میان آنها ماهیت ایدئلوژیکی دارد، تغییر نیز نخواهد کرد. با این وجود، مشابه چنین پدیده ای یعنی برخورد گروههای چپ و ملیگرا در اکثر کشورهای اروپایی مشاهده میشود. این امر اثبات شده است که افراد در خلال بحران ها رادیکالتر میشوند. باید اضافه کنم که این مساله بویژه در یک بحران اقتصادی صحیح است.
مرکز مطالعات صلح: بحران اقتصاد جهانی بر وضعیت مالی عمومی بسیاری از کشورها بویژه در اروپا تاثیر گذاشته است. لهستان نیز به مانند سایر کشورهای عضو اتحادیه اروپا مصون از اثرات این بحران در طی دو سال گذشته نبوده است. بدهی عمومی لهستان به سطح خطرناکی افزایش پیدا کرده است و کسری بودجه همچنان بالا است. در این شرایط، نظر شما درباره پیامدهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی بحران اقتصادی بر جامعه لهستان چیست؟
– همانطور که اشاره کردید لهستان نیز از اثرات بحران جاری مصو.ن نبوده است اما وضعیت لهستان در مقایسه با کشورهایی چون یونان، پرتقال، اسپانیا و مجارستان بسیار مناسب است. بهترین دلیل برای این ادعا رشد بالای اقتصادی لهستان در مقایسه با سایر کشورهای اروپایی است. مطابق با گزارش موسسه استاندارد و فقر، نرخ رشد اقتصادی لهستان (A) بالاتر از نرخ رشد ایرلند (BBB)، ایتالیا (BBB) و پرتقال (BB) است. این نرخ شاید بیشتر هم بشود. هنگامی که پارلمان لهستان لایجه بودجه سال 2012 را تصویب کرد، برخی از کارشناسان مالی اعلام کردند که نرخ رشد لهستان ممکن است به زودی به سطح AA افزایش پیدا کند. که این نرخ رشد هم سطح نرخ رشد فرانسه و اتریش است. در مقالهای که در سال 2011 در مجله اکونومیست منتشر شد، نویسنده از این که آیا کسی از لهستانیها درباره بحران جاری در اروپا خبر دارد یا نه، تعجب نمود. اظهار تعجب نویسنده به سطح نسبتاً پایین بیکاری و نیز سطح بالای مصرف داخلی در لهستان بر میگردد. تمامی مراکز تجاری در لهستان هنوز مملو از مشتریانی هستند که پول خود را صرف همه چیزی میکنند. این مساله به تنهایی اثبات می کند اکثر لهستانی ها، تغییر منفی عمده ای در ارتباط با استانداردهای زندگیشان احساس نکرده اند. روی هم رفته، شرایط کنونی خوب است اما عالی نیست. هنوز موارد زیادی وجود دارد که باید به آن عمل شود تا از پیامدهای منفی بحران اقتصادی در آینده نزدیک جلوگیری شود. اگر دولت برخی از اصلاحات ناشناخته مورد نظر خود در سال 2012 را که مرتبط با مالیاتها و مصارف عمومی است، به روشنی معرفی نکند، لهستانی ها نیز مواجه با وضعیتی مشابه دوستان خود در مجارستان و یا یونان مواجه خواهند شد. از این رو مشکل اینجاست که این روزها هر چیزی به سرعت تغییر میکند و شما نمیتوانید از هیچ چیزی مطمئن باشید. حدس میزنم که این امر بهایی است که ما باید برای جهانی شدن بپردازیم.
مرکز مطالعات صلح: «امیدوارم مردم لهستان که برای قرنها، اروپائیان واقعی بودند، با پرورش ارزشهایشان، جایگاه مناسب خود را در ساختار جامعه اروپایی پیدا کنند». این جمله بخشی از اظهارات پاپ ژان پل دوم فقید (لهستانی الاصل) در باره روند اروپایی شدن لهستان است. در شرایط کنونی، دیدگاه شما درباره روابط لهستان و اتحادیه اروپا و مهم ترین فرصتها و چالشهای دو طرف چیست؟
– لهستان از سال 966 میلادی بویژه از زمان امپراطوری باپتیسم بخشی از تمدن غرب بود. دوره حاکمیت کمونیسم (1989-1945) در مقایسه با تاریخ غنی و نقشی که لهستان در اروپا تا قبل از سال 1939 ایفا میکرد، یک اپیزود (بخش) کوتاه است. اجازه بدهید به این نکته اشاره کنم که اگر سوبیسکی،[18] پادشاه لهستان، مصطفی دوم غازی را در جنگ وین سال 1683 شکست نداده بود، اروپای غربی بخشی از امپراطوری عثمانی میشد. با این وجود، جنگ سرد منجر به تقسیم سیاسی و هویتی در اروپا شد. مدتی طول میکشد تا از این فضا خارج شویم، با این وجود، شخصاً درباره این مساله بسیار خوشبین هستم؛ بویژه زمانی که جوانان اروپایی را در حال مطالعه کنار هم و دوست شدن با یکدیگر از کل قاره اروپا میبینم. بهترین آزمون برای اروپایی شدن لهستانیها، دوره ریاست لهستان بر شورای اتحادیه اروپا در نیمه دوم سال 2011 بود. از آنجا که ریاست لهستان مجبور بود به پیامدهای بحران اقتصادی در اتحادیه اروپا، بحران در حوزه یورو و بیداری عربی بپردازد، وظیفه واقعاً دشواری داشت. با توجه به این که بسیاری از مقامات اتحادیه اروپا از جمله مارتین شولتز[19] رئیس کنونی پارلمان اروپا یکی از بهترین روسا در طی سالهای اخیر بود. واقعاً امیدوارم که اتحادیه اروپا بر کلیه دشوراری های اقتصادی غلبه خواهد کرد. همان گونه که پاپ ژان پل دوم همیشه گفتگوی بین تمدنها را تشویق میکرد و از این رو مورد احترام بسیاری از مسلمانان بود، امیدوارم ما نیز بتوانیم به مسیر وی ادامه دهیم. به نظر من اکثر رهبران اروپایی از جمله رهبران لهستان، به جای هرگونه تقابل خواهان همکاری با جهان اسلام هستند.
مرکز مطالعات بینالمللی صلح: همانگونه که مستحضرید، ایالات متحده و اتحادیه اروپا تحریمهای مختلفی را علیه ایران وضع کردهاند. در مقابل ایران در واکنش به افزایش فشارهای بین المللی تهدید به بستن تنگه هرمز نموده است؛ تهدیدی که با بستن راه اصلی بینالمللی عبور نفت از منطقه خلیج فارس میتواند افزایش تنش را میان ایران با کشورهای عربی و غربی درپی داشته باشد. تحلیل شما از پیامدهای این رویداد چیست؟ نظر شما در مورد دیدگاه و نقش لهستان در وضعیت کنونی چیست؟
– حدس می زنم هیچ کدام از دو طرف از شرایط کنونی رضایت نداشته باشد. البته اتحادیه اروپا به عنوان یک بازیگر مستقل بین المللی حق تحمیل چنین تحریمی را علیه ایران داشت. لهستان نیز بر مبنای انسجام اتحادیه اروپا، اعمال این تحریمها را پذیرفته است. حداقل به نظر خودم آشکار است که کلیه دولتهای اروپایی همکاری با ایران را بر اعمال تحریمها ترجیح میدهند. تحریمهایی که نه تنها برای ایران بلکه برای برخی از کشورهای عضو اتحادیه اروپا نیز ضررهایی را به دنبال دارد. اگرچه لهستان از ایران نفت وارد نمیکند، ولی همچنان گفتگو با مقامات ایران را تشویق می کند. مایل هستم تاکید کنم که لهستانیها به خاطر دارند که در خلال جنگ جهانی دوم چگونه ایرانی ها از یتیمان لهستانی پذیرایی کردند. در سال جاری ما سالگرد این رویداد را برگزار کردیم. واقعاً امیدوارم که هر دو طرف با هدف یافتن بهترین راه حل سیاسی ممکن هر چه زودتر به پای میز مذاکره برگردند. لهستان یک بار بین عراق و ایالات متحده مینانجی شد. در فوریه 2012 نیز بین سوریه و آمریکا میانجی بود و بویژه از طریق سفارت لهستان، نمایندگی آمریکاییها را در دمشق بر عهده داشت. چه کسی میداند؟ شاید لهستان بتواند نقش میانجی را بین کشورهای عضو اتحادیه اروپا و ایران را در مقطع کنونی بر عهده گیرد؟ اگر چه در عمل ما در یک طرف مناقشه قرار داریم، اما لهستان سالهاست که روابط بسیار خوبی با ایران دارد. این چیزی است که ما نباید آن را از دست بدهیم.
– مرکز مطالعات بینالمللی صلح: از پاسخها و همکاری شما سپاسگذاریم.
1. Przemyslaw Osiewicz
2. Adam Mickiewicz University
3. Poznań
4. Sobieski Institute
5. Södertörns Högskola
6. Eastern Mediterranean University (Famagusta, Cyprus)
7. Chinese Culture University (Taipei, Taiwan)
8. National Taipei University (Taiwan)
9. Selcuk Universitesi (Konya, Turkey)
10. Mersin Universitesi (Turkey)
11. Linnaeus University (Sweden)
12. University College Ghent (Belgium)
13. Sejm
14. Civic Platform Party
15. Donald Franciszek Tusk
16. Polish Peasants’ Party (PSL)
17. BronislawKomorowski
18. Sobieski
19. Martin Schulz