سمیه پسندیده
مرکز بین المللی مطالعات صلح – IPSC
مقدمه
ایران و روسیه در طول سالیان متمادی روابط پرفراز و نشیبی داشته و دارند که عمدتاً تحت تاثیر تعاملات سیاسی این دو کشور با عثمانی، فرانسه، انگلیس و آمریکا دچار شدت و ضعف میشد. بعد از فروپاشی شوروی علیرغم اینکه مقامات این کشور اعلام کردند که سیاست نزدیکی با ایران را در پیش میگیرند، اما تهاجم شووری به افغانستان و اتخاذ موضعی سخت از سوی امام خمینی علیه سیاستهای شوروی، روابط دو کشور را دچار تنشهایی نمود. در ژوئن 1989 بعد از دیدار آقای هاشمی رفسنجانی از مسكو نخستین گام عمده در برقراری مناسبات دو جانبه بر مبنایی استوار برداشته شد. با شکلگیری فدراسیون روسیه در سال 1991 يلتسين با سياست پيشين شوروي مبني بر توسعه روابط دوستانه با ايران موافق نبود، چرا که در مبارزه خود با گورباچف خواهان کسب حمايت غرب بودند و غرب نيز با ايران دشمني داشت. گذشته از اين، اسلام را به عنوان مهمترين خطر بالقوهاي که امنيت و منافع روسيه را تهديد ميکرد، به شمار میآورد. بر اساس همین باور ایران را بيشتر به ديده تهديدي بر منافع روسيه مينگريست، اما با روی کار آمدن پوتین این روند رو به تغییر نهاد. تاریخ تکرار شد و اینک برای بار سوم ولادیمیر پوتین با سمت ریاست جمهوری فدراسیون روسیه راهی کرملین شد، و همه کشورها به مرور دوباره تجارب تاریخی خود از ریاست جمهوری پوتین پرداخته و هر یک در این اندیشه هستند که سیاستگذاری کشورشان را در ارتباط با فدراسیون روسیه چگونه بنا نهند.
تحلیل مسئله
از زمان روی کار آمدن ولادیمیر پوتین از سال 2000 تا کنون شاید بتوان گفت که ج. ا. ایران در زمان ریاست جمهوری وی شاهد دشمنی آشکار از سوی فدراسیون روسیه نبوده است و حتی در مواردی تلاش نمود تا برخی تنشها را از میان بردارد. یعنی میتوان گفت که در پی سیاست نگاه به شرق و همچنین سیاست تکیه به قدرت و هویت روسی پوتین، تهران و مسکو در فضای مطلوب سیاسی قرار داشتند و در واقع پوتین برای ایران فردی آزموده شده به شمار میآید، که به عنوان آخرین نمونه میتوان به برخی موضعگیریهایش نسبت به سوریه اشاره نمود. روسیه و ایران هر دو دارای موضع مشترک نسبت به تحولات رخداده در سوریه هستند، چراکه سیاستمداران روس بر این عقیده هستند که اگر آمریکا بتواند به خواستههای خود در سوریه دست یابد هدف بعدی خود را ایران و سپس روسیه تعین خواهد نمود، بنابراین سوریه منسجم و قدرتمند خواست ایران و خواست روسیه است.
پوتین به شدت با جهان تک قطبی مخالف است، بنابراین این سیاست روسیه عامل بازدارنده خوبی در برابر غرب و آمریکا به شمار میآید. همانطور که سخنان ضد آمریکایی پوتین در رسانههای ایرانی بازتاب دارد، سیاستهای ضد آمریکایی و ایستادگی ایران در برابر آمریکا نیز در روسیه بازتاب مناسبی دارد. شخص نگارنده در تجربه خود این حس مشترک ضد آمریکایی میان مردم روسیه و ایران را کاملا لمس نموده، و در مباحثات خود با برخی اساتید حوزه سیاست و حتی مردم عادی شاهد آن بوده که روسها ایستادگی ایران در برابر آمریکا را ستایش میکنند. البته باید خاطر نشان کرد که گرچه میان روسیه و آمریکا در ارتباط با نقش روسیه در اروپا و در تقابل با ناتو اختلاف وجود دارد، اما این اختلاف در قیاس با اختلاف ایران با آمریکا در درجه دوم قرار دارد، در واقع آمریکا برای روسیه یک رقیب است نه یک دشمن.
کارشناسان روسی خود بر این باور هستند که ریاست جمهوری پوتین در مقایسه با دوره ریاست جمهوری مدودیف چشمانداز خوبی برای مناسبات ایران و روسیه خواهد داشت. بویژه با روی کار آمدن پوتین امکان همکاری بیشتر نظامی ایران و روسیه وجود داد. مسئلهی تحویل سامانهی موشکی اس ۳۰۰ هم ممکن است با روی کارآمدن پوتین به ایران حل شود، زیرا روسیه هیچوقت اعلام نکرد که مناسبات نظامی کشورش با ایران قطع شده و مقامهای روسی فقط گفتند تحویل موشکهای اس ۳۰۰ به تعویق افتاده است. البته این مسئله تنها دیدگاه نگارنده است که از بررسی اخبار حاصل گردیده است و نظر قطعی را باید از طریق مسئولان ایرانی مرتبط با این موضوع مورد بررسی قرار داد. از طرف دیگر، موضع خاص روسیه در برابر تحریمها و تهدیدات حملات نظامی به ایران مورد توجه است. همزمان با تهدیدات غرب مبنی بر حملات نظامی به ایران روسیه به رهبران اسرائیل هشدار داده است که حمله به ایران فاجعهبار خواهد بود و پیآمدهایی ناگواری را در بر خواهد داشت. پوتین به همکاری با غرب نیاز دارد اما، مخالف هرگونه عملیات جنگی علیه ایران است و میان ایران و غرب میانجیگری خواهد نمود. در دکترین پوتین ایران از جایگاه مهمی برخوردار است و قصد دارد دیپلماسی متعادلی را بین ایران و آمریکا حفظ کند.
اکنون سالیان سال است که هرگاه سخن از مسئله فعالیت هستهای ایران به میان آمده نام روسیه نیز در کنار آن قرار داشته است. توجه به دیدگاه و رویکرد دوگانه روسیه نسبت به برنامه هستهای ایران در حمایت از تلاشهای بینالمللی برای توقف این برنامه نیز ضروری است. هر چند روسیه از تعداد محدودی از تحریمها علیه ایران در سازمان ملل حمایت کرده است؛ اما با تحریمهای بسیار شدیدتری که آمریکا و اروپا اکنون به تنهایی علیه ایران اعمال میکنند مخالفت کرده است. به هر حال ایران همسایهای نزدیک برای روسیه است و این یعنی حتی سیستمهای میانبرد ایران نیز میتوانند عمق روسیه را هدف قرار دهند، و رویکرد دوگانه آن از همین مسئله ناشی میگردد. مواضع پوتین نسبت به فعالیتهای هستهای ایران در مقایسه با مدودیف نرمتر است، او معتقد است که تنها راه جلوگیری از رسیدن ایران به سلاحهای هستهای این است که جامعه جهانی معاملهای را مطرح کند که به موجب آن ایران با عدم رسیدن به سلاحهای هستهای توافق نماید. از سوی دیگر، قدرتهای جهان بپذیرند تا با لغو تحریمها، آزاد کردن داراییهای ایران و پذیرش این کشور در سازمان تجارت جهانی، پذیرای ایران در جامعه بینالمللی باشند.
با توجه به تجارب تاریخی روابط ایران روسیه ما نمیتوانیم با طیب خاطر روسیه را متحد خود بدانیم و بهتر است که روسیه را تنها یک میانجی تقریبا خوب در سطح بینالمللی بدانیم. به عنوان مثال روسیه به ایران اسلحه میفروشد، اما این معامله تنها به عنوان منبع درآمدی با سود بسیار چشمگیر است و ریشه در اتحاد میان روسیه و ایران ندارد. در این مورد ایران بسیار تمایل دارد تا شرکای دیگری را بیابد، اما تحریمهای بینالمللی تا حد بسیار زیادی قدرت انتخاب را از ایران سلب کرده است. در نهایت باید گفت، روسیه به عنوان مهمترین رقیب سیاسی آمریکا در عرصه بینالمللی از قدرت چانه زنی بالایی برخوردار است و در مقایسه با کشورهای غربی، در مواجهه با تحولات موضعی مستقل در برابر دولت ایالات متحده اتخاذ میکند و همین مسئله میتواند در عرصه جهانی به یک تعادل سیاسی به نفع ایران بخصوص در مورد مسائل هستهای بینجامد.
دورنمای رخداد
انتخابات ریاستجمهوری در روسیه یکی از عواملی است که بر مواضع مقامات کرملین در حوزه سیاست خارجی و در قبال سایر کشورها تأثیر گذار بود، و روابط میان ایران و روسیه نیز از این تأثیرات مستثنی نیست، چرا که شعار پوتین حتی از دوره اول ریاست جمهوری وی مبنی بر مواضع ضدامریکایی و نشان دادن استقلال عمل در سیاست خارجی بوده و اکنون نیز است. در دورهای که نظام بینالملل به شکل نظام یک قطبی یا چند قطبی است، هیچ یک از بازیگران نمیتوانند رابطه خود با کشور دیگر را بدون توجه به ملاحظات قدرت اصلی این نظام تنظیم کنند. چرا که این ساختار الزامات خاص خود را به دنبال دارد، برای روسیه نیز در روابط با ایران، طبیعتاً این فاکتور وجود دارد.
از اواسط سالهای ریاست جمهوری مدودیف روابط ایران و روسیه به سردی گرایید و این رفتار نشانه آن است که نگرش جدیدی در سیاست خارجی روسیه در حال شکلگیری است و علت این تفاوت را باید در تغییر ساختار سیاسی دولت فعلی جستوجو کرد. اما پوتین و نخبگان طرفدار او که طیف سنتی و سوسیالیسم هستند با توجه به منافع مشترک بین ایران و روسیه معتقدند که روابط روسیه با ایران باید دوستانه و نزدیک باشد. لذا به احتمال قوی با ریاست جمهوری پوتین هم طرف روس و هم طرف ایرانی به آینده روابط فیمابین امیدوار شده و در این مسیر گام برمیدارند. موضوعات جدیدی نیز برای همکاری مشترک وجود دارد، که از این جمله میتوان به موضوع سوریه و فشارهای داخلی و خارجی بر این کشور، یا طرح گام به گام حل مسئله هستهای ایران اشاره کرد، بر این اساس باید تحولی در روابط تهران- مسکو شروع شود و این تحولات صرفاً به حرف و اندیشه محدود نشود.
در پایان کلام میتوان گفت همانطور که پیش از مدودف، روابط ایران و روسیه در دوران آقای پوتین بهتر بود، با توجه به تکرار تجربه تاریخی مجددا این روابط توسعه خواهد یافت. در دوره مدودف که با روی کار آمدن اوباما در امریکا بود، روابط روسیه و امریکا تغییر کرد. به همین دلیل شاید بتوان گفت گرایشهای مدودف حداقل در سیاست خارجی با پوتین متفاوت بود و تا حدی خود را لیبرالتر نشان میداد و سعی میکرد از گرایشهای آتلانتیکگرایانه در سیاست خارجی خود استفاده کند. همین امر سبب شد که با غرب به ویژه امریکا روابط نزدیکتری داشته باشد و همین روابط نزدیک با غرب با توجه به دیدگاهی که ایران نسبت به غرب دارد، موجب شد که بین دو کشور فاصله بیفتد و حتی تیرگیهایی بوجود آید. اما شعار و باور پوتین احیای ملیگرایی و اوراسیاگرایی است، همین امر سبب شده است به کشورهایی که در تعارض با آمریکا هستند، همچون ایران بیشتر نزدیک شوند. در نتیجه میتوان پیشبینی کرد با روی کار آمدن پوتین باردیگر روابط میان ایران و روسیه رو بهبود رفته و همکاریهای میان دو کشور بنسبت به دوره قبل بیشتر شود.