مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

اهمیت ژئواستراتژیک لیبی برای طرف درگیر در بحران

اشتراک

دکتر مریم وریج کاظمی

پژوهشگر مطالعات ژئواستراتژیک

مرکز بین المللی مطالعات صلح- IPSC

 

موقعیت ژئواستراتژیک لیبی و نقش آن در تولید و صادرات نفت و گاز به این معنی است که تحولات داخلی لیبی نه تنها برای مردم لیبی، بلکه برای کشورهای همسایه هم در شمال آفریقا و هم در سراسر دریای مدیترانه در جنوب اروپا حیاتی است. بنابراین، کاهش یا جلوگیری از شرایطی که می تواند منجر به تبدیل شدن لیبی به یک کشور شکست خورده شود، از اهمیت حیاتی برخوردار است.

اهمیت ژئواستراتژیک لیبی به این معناست که قدرت‌های خارجی به هیچ یک از طرفین اجازه نخواهند داد به پیروزی قاطع دست یابد.چرا که  مداخله کنندگان در کشور به دنبال پیشبرد منافع خود هستند نه لیبی. مشارکت مالی چشمگیر ترکیه و قطر در لیبی پس از انقلاب به طور مساوی بین همه طرف ها توزیع شده است. بدین ترتیب هر کس بگوید که قطر فقط از اسلام گرایان حمایت می کند، اشتباه می کند. مشارکت کشورها در سال اول انقلاب برای لیبیایی ها مفید بود. با این حال، دخالت امارات متحده عربی، عربستان سعودی و مصر با هدف لغو مفهوم تبدیل لیبی به یک کشور دموکراتیک است(1).

موقعیت استراتژیک لیبی در قلب دریای مدیترانه، و به عنوان دریچه ای به سمت جنوب صحرای آفریقا، و همچنین ذخایر قابل توجه نفت و گاز و تحولات انقلابی آن، به این معنی است که این کشور در اهداف ایدئولوژیک و اقتصادی قدرت های منطقه ای و جهانی نقش مهمی دارد. البته با فروپاشی بقایای دولت و بی‌ثباتی لیبی، نظر کشورهای مانند مصر و فرانسه بیشتر به سمت این کشور جلب شد که می توانست فرصتی را برای ایجاد یک کشور دوست که می‌تواند برای منافع اقتصادی، امنیتی و سیاست‌گذاری منطقه‌ای خود مفید باشد، فراهم کند.

 

  • بحران ژئواستراتژیک

جنگ داخلی لیبی به یک مبارزه ژئواستراتژیک رقابتی رو به رشدی تبدیل شده است. البته حل و فصل با میانجیگری سازمان ملل متحد که از سوی کشورهای غیر متعهد حمایت می شود، مناسب ترین وسیله برای تنش زدایی پایدار است که لیبی را قادر می سازد تا حاکمیت خود را بازیابی کند. درگیری در لیبی جان ده‌ها هزار نفر را گرفت و بی‌ثباتی را در سراسر آفریقای شمالی و سواحل آن ایجاد کرده و به کانونی برای رقابت ژئواستراتژیک تبدیل شده است. 

از آوریل 2019، جنگ داخلی در لیبی به ویژه در غرب این کشور تشدید شد، جایی که ارتش ملی لیبی به رهبری ژنرال خلیفه حفتر، طرابلس را در تلاش برای سرنگونی دولت وفاق ملی مورد حمایت سازمان ملل متحد محاصره کرد. ارتش ملی لیبی و نیروهای وابسته به آن حداقل 850 حمله هوایی دقیق با هواپیماهای بدون سرنشین و 170 حمله دیگر توسط جنگنده بمب افکن ها را بین آوریل 2019 تا ژانویه 2020 انجام دادند. بنا بر گزارش ها، حدود 60 حمله هوایی دقیق توسط هواپیماهای جنگنده مصری و اماراتی انجام شده است. در همین حال، دولت وفاق ملی و نیروهای وابسته به آن تقریباً 250 حمله هوایی انجام دادند. تأثیر اقتصادی این درگیری ها باعث شد تا تولید ناخالص داخلی این کشور بیش از 12 درصد کاهش یابد. محاصره پایانه‌های نفتی توسط ارتش ملی لیبی از ژانویه 2020، بحران اقتصادی را بیشتر عمیق‌تر کرده است. تولید نفت از 1.000.000 بشکه از دسامبر 2019 به حدود 120000 بشکه در روز کاهش یافت. این امر منجر به زیان مالی تقریباً 2 میلیارد دلاری در ماه برای شرکت دولتی شده است. در حالی که امارات متحده عربی، قطر و مصر از مراحل اولیه درگیری در لیبی از طرف‌های رقیب حمایت می‌کردند، مخاطرات ژئواستراتژیک از سپتامبر 2019 تا کنون با استقرار مزدوران روسی در حمایت از نیروهای حفتر تشدید شد. این امر همچنین باعث تسریع مداخله نیروهای زمینی ترکیه در حمایت از دولت وفاق ملی گردید(2).

با ادغام بازیگران خارجی حول دو جناح اصلی لیبی، درگیری به طور فزاینده ای بین المللی شده است. بدین ترتیب بین‌المللی شدن درگیری یک کابوس ژئواستراتژیک برای تلاش‌های سازمان ملل برای ایجاد ثبات است و خطرات جنگ داخلی لیبی را افزایش می دهد و تهدیدی حتی بزرگ‌تر برای امنیت بین‌المللی ایجاد می نماید.

 

  • لیبی صحنه رقابت ژئواستراتژیک و ژئوپلیتیک

مناقشه لیبی به یک رقابت ژئواستراتژیک خطرناک برای نفوذ قدرتهای جهانی تبدیل شده است و امارات متحده عربی، مصر و روسیه را در برابر قطر، اروپا و ترکیه قرار داد. در حالی که امارات متحده عربی، قطر و مصر از مراحل اولیه درگیری در لیبی از طرف‌های رقیب حمایت‌کردند، بازیگران خارجی توانستند مزدوران سوری، چادی و سودانی، پهپادها، سامانه‌های دفاعی زمین به هوا، و سایر دارایی‌های با فناوری پیشرفته را در تلاش برای تغییر موازنه به نفع نیروهای نیابتی خود مستقر کنند.

مداخله سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) در لیبی به سال 2011، که عمدتاً از آسمان صورت گرفت، بیشترین توجه را در بهار عربی به خود جلب کرد. با این حال، مداخلات رقیب قطر و امارات متحده عربی برای تجهیز، آموزش و کمک به شبه‌نظامیان انقلابی لیبی در زمین، که زمینه رقابتی را فراهم کرد تا پیامدهای انقلابی لیبی را مشخص کند، کمتر شناخته شده بود. این دو کشور خلیج فارس از طریق نیابت هایی که از قبل با آنها رابطه داشتند و به نمایندگی از منافع متفاوت آنها آمده بودند، کمک های خود را منسجم کردند.

روسیه مدت‌هاست که از درگیری‌های لیبی برای پیشبرد روابط خود با مصر و امارات متحده عربی استفاده می‌کند و همزمان نفوذ خود را در مرزهای جنوبی اروپا و دسترسی‌اش به منابع طبیعی لیبی را گسترش می‌دهد. روسیه با احساس خلاء بین‌المللی و فرصتی برای اعمال نفوذ خود در کشوری نفت‌خیز در جنوب مدیترانه، خود را از سوریه بیرون کشید.

از آن سو، ترکیه علاقه خود را به لیبی به عنوان یک شریک اقتصادی حفظ کرده است، زیرا بیش از 20 میلیارد دلار قراردادهای به سرانجام نرسیده دارد که در صورت از سرگیری، ممکن است اقتصاد رو به وخامت آن را تقویت کند. علاوه بر این، موفقیت پروژه حفتر باعث تقویت نفوذ امارات متحده عربی و مصر در شمال آفریقا شد و مانعی جدی برای چشم انداز ترکیه در منطقه ایجاد کرد. حمله حفتر به طرابلس، ترکیه را مجبور کرد که یا علیه قمار امارات-مصر-روسیه برای ادعای لیبی حرکت کند یا به آن تن بدهد، همچنین فرصتی برای ترکیه برای پیشبرد منافع شرق مدیترانه فراهم کرد. پس از کشف ذخایر قابل توجه گاز در شرق مدیترانه در فوریه 2018، ائتلافی بین یونان، قبرس، اسرائیل و مصر شروع به توسعه زیرساخت‌های امنیتی و اقتصادی کرد که ترکیه آن را تهدیدی مستقیم برای منافع اقتصادی خود و نقش امنیتی مسلط در منطقه می‌داند(3).

چشم انداز

لیبی به عنوان بخشی از فضای ژئو-دریایی منطقه مدیترانه در نظر گرفته می شود که مسکو و واشنگتن در آن اولویت های سیاسی-استراتژیک مربوط به خود را پیگیری می کنند. لیبی از این نظر اهمیت استراتژیک  و نظامی دارد که در تمرکز تجهیزات با هدف حمایت و حفاظت از منافع متضاد دو رقیب مدیترانه یعنی روسیه و ایالات متحده نقش بسیار مهمی دارد. بدین ترتیب قاطعیت قدرت ها در لیبی به منظور حفظ برتری نظامی مستمر و در عین حال حفاظت از خطوط اصلی ارتباط دریایی و اتصال اصلی دسترسی و خروج از دریای مدیترانه می تواند شرایط بحرانی را در لیبی تشدید کند و امنیت منطقه مدیترانه را با چالش های مواجه سازد.

 

کلید واژگان: لیبی، ژئواستراتژیک، روسیه، ترکیه،  مدیترانه، مریم وریج کاظمی

1- Mohammed El-Katiri, (2022) State-Building Challenges in a Post-Revolution Libya,, https://ssi.armywarcollege.edu/SSI-Media/Recent-Publications/Display/Article/3629390/state-building-challenges-in-a-post-revolution-libya/

2- Tarek, Megerisi, (2020) Geostrategic Dimensions of Libya’s Civil War,,https://africacenter.org/publication/geostrategic-dimensions-libya-civil-war/

3-, Intissar, Fakir (2023) The Western Mediterranean: Energy and Geopolitics,, https://www.mei.edu/blog/western-mediterranean-energy-and-geopolitics

مطالب مرتبط