دكتر حسين معين آبادي
استاددانشگاه
مركز بين المللي مطالعات صلح – IPSC
اخيرا شاهد سفر دوره ای فرانسوا اولاند رییس جمهوری فرانسه به خاورميانه با هدف تقویت مناسبات سیاسی و تجاری و نظامی با کشورهای این ناحیه بویژه قطر و عربستان سعودی بوديم. نوشتار زير در همين زمينه است.
واژگان كليدي: اهداف نظامي و سياسي اولاند از سفر به خاورمیانه، اولاند، خاورمیانه، اهداف اولاند در خاورمیانه، اهداف نظامي و سياسي فرانسه در خليج فارس
فرصت ها و متغيرهاي مهم مد نظر فرانسه در خاورمیانه:
کشور ها معمولا خودشان را یا اقتصادی یا سیاسی ویا فرهنگی تعریف می کنند. تعریف این کشور ها از خود طبیعتا بر سیاست خارجی آن ها موثر است. یعنی اگر، فرهنگی تعریف کنید طبیعتا باید بر روی قدرت نرم تاکید داشته باشید . بحث نفوذ فرهنگی و مباحث مرتبط با این ها با روش های نرم ستیز مثل موسیقی و کتاب و رسانه ، حتی ساختار نظام سیاسی نیز می تواند به عنوان مدلی باشد که دیگران از آن استفاده می کنند این تاثیر این عوامل حتی به صورت زبانی است. در حوزه اقتصادی طبیعتا کشورهایی که به دنبال پول برای خود هستند. اما معمولا وقتی مي گوییم کشوری خود را سیاسی تعریف می کند، یعنی مولفه های فرهنگی و مولفه های اقتصادی را باید کاملا داشته باشد، یعنی کشوری که دارای توانایی هایی برای معرفی خود در عرصه سیاسی است و .وقتی خود را سیاسی تعریف می کند ، طبیعتا از نظر قدرت اقتصادی و فرهنگی در رتبه بالایی قرار دارد و می خواهد در معادلات جهانی و مباحث مرتبط با مذاکرات و تفاهمات موثر باشد. بر همين مبنا است كه مثلا پاریس یا واشنگتون محور حل و فصل اختلافات جهانی و یا ایجاد سازمان ها و نهاد های بین المللی قرار گیرد .
بنابراین طبیعتا با توجه به تعریف هر کشور می توانیم رفتار آن کشور را در سیاست خارجه تعریف کنیم و یا حتی تغییر داد. .من معتقد هستم ما در حال حاظر در رابطه با فرانسه حتی در زمان گروه های راست مثل سارکوزی و ژاک شیراک و همین طور در حزب سوسیالیست با حضور آقاي اولاند ، فرانسه خود را بیشتر سیاسی تعریف می کند، یعنی سعی دارد در امور جهانی وارد شده و مدیریت کند. طبیعتا این تعریف سیاسی از قدرت سیاسی خارجه فرانسه باعث نزدیکی های بیشتر این کشور به آمریکا می شود. یعنی بر خلاف گذشته که ما شاهد اختلافاتی بین فرانسه و آمریکا ( از جمله خروج آن ها از ناتو در زمان شارل دوگل، عدم ورود به جنگ علیه عراق در زمان ژاک شیراک) بوديم و همچنین اختلافاتی با بریتانیایی ها در اتحادیه اروپا بوديم و بریتانیا برای جلوگیری از نزدیکی آمریکا و فرانسه در گذشته تلاش هایی را اعمال کرد اما این حوادث مواردی است که در گذشته روی داده است. لذا من معتقد هستم در حال حاضر یک تغییر رویکرد در سیاست خارجه فرانسه اتفاق افتاده است. موضوع دیگری که به نظر من حائز اهمیت است ، این نکته است که ما در آینده نزدیک در خاورمیانه شاهد یک خلا قدرت موثر خواهیم بود. این خلا قدرت را آمریکایی ها ایجاد می کنند و این خلا قدرت در خاورمیانه توسط برخی از قدرت ها پر می گردد، حال با توجه به رقابت آمریکایی ها به صورت جدی با چین و باید بر روی چین متمرکز باشند و محتملا ناوگان نظامی خود را به آنجا منتقل خواهند کرد فرصتي براي فرانسوي ها است. همچنین آمریکایی ها در حال گذار از تمدن نفتی می باشند، یعنی جایگزینی انرژی های پاک به جای سوخت های فسیلی و تولید انرژی های پاک از جمله برق آبی و استفاده از نور خورشید موجب شده وابستگی استراتژیک آمریکا به نفت خاورمیانه (یعنی نفتی که مقدار عمده ای از آن در منطقه خاورمیانه است و در حدود 43 درصد واردات آمریکا را تشکیل می دهد.) در حال کاهش یافتن باشد. طبیعتا این خلا قدرت توسط هم پیمان های آمریکا از جمله قدرت های منطقه اي و یا قدرت های اروپایی پر می گردد.
به نظر من مباحثی که راجع به تروریسم می باشد که مرتبط با شمال آفریقا ، آفریقای ساحلی و بحث های مرتبط با بورکینافاسو، نیجریه، بوکوحرام و گروه های متعدد دیگر( که متاسفانه دارای نگاه افراطی اسلامی هستند) باعث شده است که بتوانند وارد آفریقا شوند. مباحثی مثل داعش در عراق و یا گروه های دیگری که در سوریه و جاهای دیگر و حتی جبهه النصره در مقابل آقاي اسد می تواند آنها را تقویت کند و از جمله عواملی است که می توانیم به آن اشاره کنیم. بحث دیگری که به نظر من قابل توجه است، بعد از شورای قیمومت آنها قیمومت مدیترانه شرقی را به عهده داشتند مثل لبنان ، فلسطین ، این نیز باعث گردید که آنها مجددا حیثیت خود را در خاورمیانه و مدیریت سیاسی خاورمیانه داشته باشند. بر خلاف گذشته اولاند به اسرائیل نگاه مثبت تری نسبت به قبل دارد( دولت های قبلی همچون شیراک و ژان دوگل و دیگران نسبت به اسرائیل نگاه منفی تر ی وجود داشت و حتی نسبت به فلسطین نگاه پر رنگ تری داشتند)
مهمترین اهداف اولاند در خاورمیانه
مهمترین موضوعاتی که برای اولاند در سفر به منظقه مطرح است، مباحث اقتصادی و امنیتی باشد. در بعد اقتصادی با توجه به تعریف این کشور از لحاظ سیاسی نباید بی توجه باشیم. بحث اقتصادی بیشتر مربوط به فروش جنگ افزار است. در این رابطه حضور وزرای دفاع و خارجه حائز اهمیت است. در رابطه با حضور وزیر دفاع این امر می تواند یک جنبه امنیتی داشته باشد. می دانیم كه خاورمیانه یکی از بالاترین رقم های خرید کالايي مثل فروش جنگ افزار را دارد. عربستان سعودی به تنهایی در سال گذشته بیش از هفتاد و دو میلیارد دلار خرید جنگ افزار داشته است و یا قطر در همین سفر، حدود شش و سه دهم میلیارد دلار قرارداد خرید هواپیما معامله کرده است. این به نظر من یکی از عوامل موثر است، یعنی در بحث جنگ افزار بازار خاورمیانه بازار نفتی و اقتصادی قابل توجه ای است و این بازار دارای جذابیت می باشد.
به نظر من حضور وزیر دفاع می تواند به خاطر فروش جنگ افزار باشد. همچنین حضور وزیر خارجه می تواند اهداف سیاسی فرانسه را تامین کند. از طرف دیگر به نظر من در وضعیت موجود از جمله عواملی که فرانسه درصدد استفاده از آن است مسئله ایران هراسی که بین کشور های عرب و حوزه خلیج فارس و منطقه خاورمیانه وجود دارد است. این کشور ها به فرانسه به عنوان قدرتی که می توانند با آن کنار بیایند تا مقابله ایران بایستند توجه دارند، من معتقد هستم که در کار شکنی های بحث های اتمی ما برای فراهم سازی یک پایگاه برای فرانسه است (که اگر چه در ادامه سیاست های قبلی و حضور آنها در خلیج فارس و پایگاه دائمی شان در امارات و ابوضبی، انجام مانورهای نظامی در گذشته است) اما در حال حاضر من معتقد هستم که فرانسه می خواهد در خاورمیانه باقی بماند و افزایش احساس امنیت را در بین کشور های عربی داشته باشند. بنابراین من معتقدم که آنها آمده اند که بحث اقتصادی، فرهنگی وهم بحث فروش جنگ افزار را با کشورهای حوزه خلیج فارس داشته باشند و با حضورشان در منطقه پول های بیشتری از نفت را خواهند برد.
آینده ی حضور و نفوذ فرانسه در منطقه
با توجه به این که فرانسه دارای چندین میلیون مسلمان است، اقداماتش در منطقه خاورمیانه بایستی با احتیاط های زیادی همراه باشد. با و جود این که در بین کشور های اروپایی تقریبا می توان این را گفت که بیشتر فشارها در کشور فرانسه بر روی مسلمان ها قرار دارد.حتی در بحث آزادی هم آن ها آزاد هستند که به ارزش های اسلامی نیز توهین کنند. من معتقد هستم که فرانسه در وضعیت لبه ی تیزی قرار دارد، یعنی یک شمشیر دو لبه است. درجه اول حضورش در خاورمیانه و اقدامات منفی اش می تواند نا امنی داخلی برایش در پی داشته باشد، در درجه دوم من معتقد هستم که فرانسه خودش را برای مدیریت منطقه خاورمیانه بازتولید می کند. منطقه خاورمیانه، جدا از مباحث نفتی، به عنوان منطقه ای است که پتانسیل های توسعه اقتصادی را نیز دارد، به گونه ای که شما می توانید حوزه خلیج فارس و منطقه خاورمیانه عربی را در این منطقه به عنوان یک موتور برای توسعه کشور های عربی و خاورمیانه هم در نظر بگیرید. به نظر من این یک بازار خوب اقتصادی برای فرانسه خواهد بود، که در این جا حضور داشته باشد و با چراغ سبز های آمریکا قطعا پایگاه های نظامیشان را نیز در منطقه افزایش خواهند داد. حضور آن ها در افریقا و شاخ آفریقا به نظر من مکمل حضور نظامیشان در منطقه خاورمیانه خواهد بود.فرانسه عموما به دنبال مدیریت بر منطقه خاورمیانه است. طبیعی است که اختلافاتش با ایران برایش مشکل ساز خواهد بود و از طرفی نیز از کشور هایی حمایت می کند که این کشور ها خودشان حامی تروریست اند. یعنی اگر واقعا فرانسه نگران گسترش تروریست در منطقه آفریقا و شاخ آفریقا است و حتی در کشور خودش، به کشور هایی نزدیک می شود که حداقل متهم به حمایت از این گروه ها هستند گروه هایی مثل داعش و گروه های برانداز. لذا من معتقدم که فرانسه در وضعیت شمشیر دو لبه است، یعنی امکان بازیگری در منطقه خاورمیانه را دارد ولی با این نگرشی كه به کشورهای عرب نزدیک می شود خود عامل بی ثباتی هستند.