مریم خالقی نژاد
پژوهشگر روابط بینالملل
مرکز بین المللی مطالعات صلح- IPSC
قزاقستان کشوری است که از از نظر وسعت جز ده کشور بزرگ دنیا قرار دارد و سواحل شمال شرقی دریای خزر در خاک قزاقستان قرار گرفته است. جمهوری اسلامی ایران جز اولین کشورهایی بوده است که این کشور را به رسمیت شناخت و سپس دومین کشوری بود که پس از امریکا اقدامات دیپلماتیک از قبیل نمایندگی سیاسی خود را در این کشور افتتاح نمود.
ازدیدگاه باستانشناسی، منطقه قزاقستان در سده های متمادی زیستگاه قوم صاحب نام سکا یا سیت بوده است که قبایل کوچنده ایرانی از اجزاء متشکل آن به حساب می آید. این کشور پس از فروپاشی شوری و به رسمیت شناختن آن توسط ایران با اکثریت 70 درصد مسلمان در روابط خود با ایران دارای فراز و نشیب های زیادی بوده است. علی رغم روابط سیاسی پر پیچ و خم اما هیچ گاه اشتراکات فرهنگی میان ملت ها را نمی توان در تقویت روابط انها نادیده انگاشت و آنها را جهت دهی و یا کمرنگ نمود.
بر همین اساس با عطف به تمامی موارد مشترک سیاسی و یا اقتصادی و برخی موقعیت های جغرافیایی به نظر می رسد عوامل فرهنگی برای بسترسازی و ایجاد ارتباط بیشتر میان دو کشور از پیشینه خوبی برخوردار است حتی در بررسی های کنونی تایید شده است که برخی از کردهای قزاقستان ریشه های ایرانی تبار دارند. با آغاز دوره اسلامی، رابطه فرهنگ دوره ایران و سرزمین قزاقستان را باید در داد و ستد فرهنگی جستجو کرد. با شکل گیری خانات قزاق و رقابت آنها با ازبکان که موجب بروز اختلاف های مرزی، و تاخت و تازهای طرفینی بوده است، زمینه مناسبی برای ایجاد رابطه دیپلماتیک میان ایران و خانات قزاق فراهم آمد که فرازهای از آن در تاریخ نادرشاه موجود است. این ارتباط در دوره پس از نادر نیز ادامه یافته و فرهیختگان قزاق درسده های اخیر، با فرهنگ و ادب ایرانی مأنوس گشته اند که آبای شاعر ملی قزاق در رأس آنها قرار دارد. با فروپاشی اتحاد شوروی و استقلال قزاستان، زمینه مساعد جهت تبادل فرهنگی بین دو کشور ایران و قزاقستان فراهم آمد و گامهایی هر چند محدود در این خصوص برداشته شده است. انتشار ترجمه فارسی از کتاب اندیشه ها و نیز سخن راه آبای به فارسی از این گونه اند. ما امروز در صدد تنظیم و تجدید روابط خود با کشورها و ملت هایی هستیم که از دیرین زمان با ما روابط تاریخی، سیاسی و دینی داشته اند.
دو کشور ایران و قزاقستان دارای علائق و مشترکات زیادی است که روابط و مناسبات دوجانبه عمدتأ متکی بر آنهاست، اگرچه در طول حکومت 70 ساله بالشویکها با این اصالت فرهنگی مبارزه شده است، اما پس از استقلال مشخص شد که بهترین محمل و مجرا برای تجدید روابط میان طرفین، این پیشینه مشترک است که هم اکنون نیز میتواند براحتی و بدون هیچگونه تحمیلی دو ملت را بسوی هم بکشاند.
پیشینه و فرهنگ دو ملت را میتوان از طریق دانشمندان و شعرا، مظاهر ملی، آداب و رسوم، زبان و ادبیات دو کشور برسی و ادراک نمود
حضور جمعیّتهائی از ایرانیان در نقاط مختلف قزاقستان و بالعکس جمعیّتهائی از قزاقها در ایران در حفظ پیوندهای تاریخی و فرهنگی میان دو ملت مؤثر بوده است.
بر همین اساسِ اشتراکات تاریخی است که می توان از این عناصر به عنوان پلی برای برقراری ارتباطات بیشتر میان دو کشور استفاده نمود و در ادامه به مولفه های مختلف این امر از جهت تاریخی پرداخته می شود.
دین اسلام : بی تردید دین یکی از مهمترین رکن و عنصر مقوم و پیوند دهنده میان دو ملت می باشد و زمینه بوجود امدن سایر مشترکات را فراهم می کند . در اکثر منابع تاریخی گسترش دين اسلام در قزاقستان نيز به عنوان ميراثي ايراني قلمداد شده است. بنابراین دین از جهت نقش موثر در باورها و فرهنگ ها در میان دوکشور بسیار پر اهمیت جلوه می نماید.
آداب و رسوم مشترک از قبیل عید نوروز: يكي از جشنهايي كه در زندگي مردم قزاق و عادت و عرف آن مقام ويژه دارد و از روزگاران قديم از آن تجليل ميشود، جشن نوروز است. مردم قزاقستان نوروز را اعتدال بهاري ميدانند و بر اين باورند که در اين روز ستارههاي آسماني به نقطة ابتدايي ميرسند و همهجا تازه ميشود و روي زمين شادماني برقرار ميشود. همچنين قزاقها معتقدند نوروز روزي است که خير بر زمين فرود آمده و سنگ نيلگون سمرقند آب ميشود. نوروز براي قزاقها بسيار مقدس است و اگر در اين روز باران يا برف ببارد، آن را به فال نيک ميگيرند و معتقدند سال خوبي پيش رو خواهند داشت.
اشتراكات زبان فارسی و زبان قزاقی: زبان ملی قزاق ها- اهالی بومی جمهوری قزاقسنان است. جمعاً به زبان قزاقی در جهان حدود 16 میلیون نفر از جمله در قزاقستان 10 میلیون، 3 میلیون در اتحادیه جماهیر مستقل5؛2 میلیون در چین تکلم می کند وعلاوه بر این؛ این زبان ملی قزاق های افغانستان، پاکستان، ایران، ترکیه و آلمان می باشد. به طور کلی در زبان قزاقی تفاوات منطقه ای زیاد چشمگیر نیست و مبین ها آن را احساس نمی کنند. علتش موقعیت جغرافیایی قزاقستان که در پرتوی آن قبایل و عشایر به جایی که با ملل مجاور ارتباط بر قرار کنند همیشه با همدیگر در تماس بودند. طبق اخرین امار موجود رسمی، در زبان قزاقی حدود سه هزار واژه فارسی وجود دارد که خود نیز دلیلی بر وجود اشتراکات تاریخی و کهن میان کشورها است.
معماری : معماري از هنرهايي است که هميشه ميتواند بيانگر و نمايندة يک فرهنگ باشد؛ حال آنکه آن بنا ممکن است در نقطهاي دور از سرزمين اصلي، به وجود آورندهی خطوط اصلي اين شيوهی معماري بوده و به نوعي، سفير فرهنگي براي کشور به وجود آورندهی الفباي اصلي آن خطوط معماري باشد. مقبره خواجه احمد یسوی توسط خواجه حسن شیرازی به شیوه معماری ایرانی که هم از نظر نقشه و طرح بنا و هم از جنبهی تزييني کاملا يک بناي ايراني است. از لحاظ تزييني، کاشيکاري و ازارهاي سنگي و ديگر تزيينات صورت گرفته در اين بنا بسيار شبيه به بناي مسجد بيبيخانم و کاخ آقسراي و ديگر ابنية دوران تيموري در شرق ايران است.
جغرافیا: جاده ابریشم در طی تاریخ حلقه اتصالی بوده است که در آن کاروانهائی که از جاده ابریشم میگذشته اند همراه کالای خود یک نوع فرهنگ و آداب و رسوم را نیز عرضه می کردند و یک نوع مبادله فرهنگی و تبادل اطلاعات علمی از این طریق صورت می گرفت. سرزمین ایران از قدیمی ترین ازمنه تاریخی تا کنون به واسطه جذابیت دینی و تاریخ طولانی و پرفراز و نشیب خود و همچنین بواسطه عقاید اخلاقی متین و گنجینه ادبی و هنری فوق العاده برای شعرا و نویسندگان و نقاشان ملل و اقوام دور و نزدیک بوده است.
تاریخ قرون گذشته بیانگر آن است برخی شهرهای قزاقستان که متعلق به ایران بزرگ بوده اند. طي قرون متمادي، شهرهاي بسياري که روزگاري در جغرافياي ايرانِ بزرگ قرار داشتند، از سرزمين ايران جدا افتادند و با وجود دارا بودن فرهنگ و جايگاه مرتبط با سرزمين اصلي، تاريخي جديد را تجربه کردند. شهرهاي اسفيجاب، طراز و ترکستان از جمله شهرهايي هستند که در گذشته، در دورههاي گوناکون تاريخي بخشي از ايران بزرگ را تشکيل ميدادند، ولي اکنون در بخش جنوبي کشور قزاقستان واقع شدهاند. بر اين اساس، جايگاه تاريخي و ويژگيهاي آنها براي پيونددهي به کشورهاي ايران و قزاقستان داراي اهميت است.
تاثیر پذیری شخصیت و چهره های مهم قزاقی از ایرانیان و زبان فارسی شخصیت و چهره نام آوری به نام شاکریم خدابردیف از مهمترین شخصیت ها در این کشور است و در ميان زبانهايي که وی به عنوان یک شخصیت مهم ميدانست، فارسي جايگاهي ويژه داشت و همين امر، زمينهی سودبري از ميراث انديشهورزي ايراني مانند آثار مولانا و حافظ را براي او فراهم آورده بود و تاثير عميق اين افکار را در آثار برجاي مانده از شاکريم ميتوان بازجست.
خواجه احمد یسوی و فارابی دو شخصیت بزرگ تاریخی مورد توجه هر دوملت می باشند. خواجه احمد یسوی از جمله شاگردان بزرگ مکتب خواجگان است که بنیانگذار آن خواجه ابو یوسف همدانی در سمرقند بود. همچنین فارابی در کتب الحروف به بررسی مقایسه ای زبانهای فارسی، عربی و یونانی می پردازد. آبای شاعر و مصلح بزرگ قزاقستان به حافظ و ادب فارسی عشق وافری داشته است. امروز در مقبره خواجه احمد یسوی آثار معماری ایرانی به چشم می خورد. مهمتر از همه وجود بیش از دو هزار لغت فارسی در زبان قزاقی است که خود نشانه روابط ریشه دار فرهنگی دو ملت است. بر اساس همین روابط بوده است که امروز کرسی های زبان فارسی در کشور دوست قزاقستان گسترش یافته است. اولین کرسی زبان فارسی در سال 1368 در دانشکده خاورشناسی دانشگاه ملی قزاقستان (فارابی) تأسیس شد. امروز تعداد فارسی آموزان قزاق در دانشگاها و مدارس به دو هزار نفر می رسد.
آثار طبیعی باستانی به جای مانده نیز حاکی از اشتراکات تاریخی مشترک در سالهای طولانی گذشته است.
در ميان نقوش صخرهاي سنگ نگارههاي مکشوف از دو کشور به خوبي نمايان است و نشانهی شيوههاي معيشتي و فرهنگي مشابهي طي زمان بوده است. بررسي و مطالعه ی سنگ نگارههاي کشف شده در ايران و قزاقستان، نه فقط نمايانگر استفاده از تکنيکهاي ساخت مشابهاند، بلکه از ديدگاه نشانهشناسي، محتوايي و مفهومي، اشتراکات و ويژگيهاي شاخصي را نشان می دهند. از دیگر میراثات مشترک فرهنگی می توان به کتابخانه ابوریحان بیرونی، موزه های ملی. عبدالرحمان جامی و کتاب های وی در بلخ اشاره کرد.
با عطف به برشمردن برخی از پیشینه های تاریخی مشترک میان دو کشور از قبیل دین مشترک، برخی اشتراکات زبانی و قومیتی، گرایش مردمان قزاق به اداب و رسوم و جشن هایی مانند نوروز و تمایل برخی مشاهیر و مفاخرشان به مفاخر و نام آوران ایرانی و … به نظر می رسد که قزاقستان یکی از نزدیکترین کشورهایی است که از نظر تاریخی با ایران دوران باستان و ایران کنونی دارای اشتراکات فراوان فرهنگی است و در این خصوص نیاز است تا برخی از ارگان های دولتی و غیر دولتی به اقدامات مشترکانه بیشتر بپردازند تا شاهد افزایش روابط هرچه بیشتر دو کشور باشیم.
واژگان كليدي: اشتراکات ، بسترهای فرهنگی، ایران، قزاقستان، مریم خالقی نژاد