مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

اسناد ویکی لیکس: چرائی نگرانی های کشورهای عربی در قالب نظری مجموعه امنیت منطقه ای

اشتراک

طهمورث غلامی

مرکز بین المللی مطالعات صلح-IPSC

 

مقدمه: روابط ایران با کشورهای عربی فراز و نشیب های فراوانی داشته است. در دوره محمد رضا شاه پهلوی هر چند برخی از دولت های عرب نظیر مصر، عربستان و اردن به دلیل قرار گرفتن در بلوک غرب تعاملات نسبتاً دوستانه ای با ایران داشتند اما همزمان برخی از دولت های عربی نیز مانند عراق، سوریه، لیبی و……. که در بلوک شرق قرار داشتند تعاملات خصمانه ای با ایران داشتند. با پیروزی انقلاب اسلامی ایران، در این تعاملات دوستانه و خصمانه صرفاً تغییر کوچکی حاصل شد، بدین معنا که دولت سوریه که در زمان شاه مخالف ایران به شمار می رفت بعد از انقلاب اسلامی به سمت دوستی با نظام سیاسی جدید در ایران حرکت کرد. اما در مقابل اکثر دولت های عرب مثل اعضای شورای همکاری خلیج فارس دولت اردن، عراق، مصر و…در مسیر دشمنی با نظام سیاسی که جدیداً بر ایران حاکم شده بود حرکت کردند. اعضای شورای همکاری خلیج فارس نه تنها در جنگ عراق بر علیه ایران، از کشور عراق حمایت می کردند بلکه در سالهای بعد با حمایت از ادعاهای امارات متحده عربی نسبت به جزایر سه گانه در همان مسیر تخاصم باقی ماند. موضع خصمانه دولت های عرب منطقه نسبت به ایران به خاطر دغدغه ها و نگرانی هایی است که آنها دارند. اخیراً نیز سایت ویکی لیکس با انتشار اسنادی نشان داده است که اکثر دولت های عرب منطقه از فعالیت های هسته ای ایران نگران هستند و دولت هایی مانند بحرین، امارت متحده عربی، عربستان و اردن از مقامات ایالات متحده خواسته اند تا به تاسیسات ایران حمله کند و به  قول ملک عبدالله شاه عربستان “سر مار را از بدن جدا کرد”. به نظر نگارنده با توجه به نوع مناسبات و مواضع اکثر کشورهای عربی پس از پیروزی انقلاب اسلامی به ایران و به خصوص از زمان طرح مسائل هسته ای ایران، اسناد ویکی لیکس کاملاً غلط نیست و در بردارنده عناصر مهمی از واقعیت است. حال سوال این است که چرا عمده دولت های عرب چنان از فعالیت هسته ای ایران نگران هستند که خواهان حمله یک دولت فرا منطقه ای به تاسیسات هسته ای ایران می باشند؟ریشه نگرانی دولت های عربی در رابطه با جمهوری اسلامی ایران به کجا بر میگردد؟ ؟ نگارنده پاسخ به این سوالات را در قالب مدل نظری مجموعه امنیت منظقه ای بوزان مورد بحث و بررسی قرار می دهد. نگارنده در ابتدا به صورت مختصر به شرح این مدل می پردازد و سپس در قالب آن مناسبات ایران با دولت های عربی را با تاٌکید ویژه بر فعالیت های هسته ای کشورمان و نوع نگاه عربی به آن مورد تحلیل قرار می دهد.

بسترسازی: مجموعه امنیت منطقه ای

به اعتقاد بوزان همه دولت های موجود در نظام بین الملل در شبکه ای از به هم وابستگی امنیتی گرفتارند. بدین معنا که امنیت یا فقدان امنیت آنها تابع امنیت داشتن یا فقدان امنیت دیگران است. اما از آنجا که بیشتر تهدیدات سیاسی و نظامی در مسافت های کوتاه راحت تر منتقل می شود تا مسافت های دور، لذا قالب دولت ها از مناطق مجاور خود بیشتر هراس دارند تا از دولت هایی که با آنها فاصله بیشتری دارند.پس به هم وابستگی امنیتی در کل نظام بین الملل به شکل یکسانی توزیع نشده است. الگوی معمول به هم وابستگی امنیتی در نظام بین المللی که دارای تنوع جغرافیای و آنارشیک است به صورت دسته بندی های منطقه ای است که باری بوزان آن را مجموعه امنیتی منطقه ای می نامد. مجموعه امنیتی منطقه ای عبارت است از دست هایی از دولت ها که برداشت ها و نگرانی های امنیتی عمده آنها چنان به هم جوش خورده است که مسائل امنیت ملی آنها را نمی توان از هم جدا و به شکل معقولی به تحلیل گذاشت. به هم وابستگی امنیتی دولت های موجود در یک منطقه به مراتب شدیدتر از دولت های بیرون از منطقه است. بوزان بیان می دارد که نباید برای توصیف هر گروهی از دولت ها، مجموعه امنیتی را به کار برد. زیرا آن گروه باید دارای نوعی الگوی سرزمینی مشخص به هم وابستگی امنیتی باشد که آنها را از سایرین متمایز  سازد و همچنین آن الگو باید آن اندازه نیرومند باشد که معیار گنجاندن یا کنار گذاشتن دولت های منطقه در آن را تا حد معقول روشن سازد. بوزان به طور کلی ویژگی های یک  مجموعه  امنیت منطقه ای را این گونه بر می شمارد: 1. از دو یا

چند دولت تشکیل شده است. 2. دارای جغرافیای منسجم باشد. اهمیت جغرافیا بدین خاطر است که تهدیدات در فواصل کوتاه راحت تر انتقال می یابد. 3. دارای به هم وابستگی امنیتی باشد. (به شکل ایجابی و سلبی) که به دلیل قوی تربودن این ویژگی نسبت به خارج وجه مشخصه آن مجموعه است. 4. الگوی به هم وابستگی امنیتی باید ژرف و بادوام باشد.

در مجموعه امنیتی منطقه ای، دولت های موجود در آن مجموعه بر همدیگر تاٌثیر می گذارد و تاٌثیر می پذیرد. از این رو بحث امنیت آنها به هم وابسته است. در هر مجموعه امنیت منطقه ای تعاملاتی میان دولت های موجود در آن منطقه وجود دارد که تداوم و تکرار آن منجر به شکل گیری الگوهای تعامل می شود. این الگوی تعامل که به دو شکل دوستی و دشمنی است از مولفه های مختلفی تاٌثیر می پذیرد که به نظر بوزان مهم ترین آنها ساختار قدرت ( توزیع قدرت) در منطقه و روابط تاریخی است. منظور از ساختار قدرت، شکل توزیع قدرت بین واحدهای اصلی است که حاکی از آن است که در آن مجموعه تقارن قدرت (یعنی واحد های اصلی به لحاظ قدرت نسبتاً هم وزن  و برابرند) وجود دارد و یا عدم تقارن قدرت ( یعنی یکی از واحدها از قدرت بیشتری در مقایسه با سایر واحدها برخوردار است). اگر در مجموعه امنیت منطقه ای تقارن قدرت وجود داشته باشد در آن صورت مجموعه در حالت ایستا قرار دارد و ثبات نسبی حاکم است اما اگر عدم تقارن حاکم باشد تلاش ها برای رسیدن به وضعیت تقارن قدرت آغاز می شود که ممکن است منجر به بی ثباتی شود. به اعتقاد مورگان در وضعیتی که عدم برابری قدرت در یک منطقه حاک باشد ممکن است دولت های که از عدم برابری قدرت نگران هستند برای جبران این نابرابری قدرت به دولت های فرا منطقه ای متوسل شوند. پس کارکرد یک مجموعه امنیت منطقه ای تابع صورتبندی ساختار قدرت در آن است.

مجموعه امنیتی خاورمیانه:

بسیاری از پژوهشگران عرصه و روابط بین اللمل، روابط کشورهای خاورمیانه رابر پایه الگوی رئالیستی بررسی می کنند. برای مثال جوزف نای بر این باور است که روابط کشورهای خاورمیانه به الگوی رئالیستی موازنه قدرت نزدیکتر است. و یا زیو مائوز چنین می پندارد که خاورمیانه محلی مناسب برای تحلیل تئوری های سنتی و بدبینانه روابط بین الملل است. باری بوزان نیز معتقد است اگرچه برخی تلاش می کنند که به هم وابستگی امنیتی در منطقه خاورمیانه را بر پایه ایده های چون ایرانیت در برابر عربیت، اسلامیت در برابر یهودیت، شیعه در مقابل سنی و … بررسی نمایند، اما این تنها عناصری از واقعیت است و تمام حقیقت نیست. زیرا بسیاری از تعاملات، رقابت ها، دوستی ها و دشمنی ها در خاورمیانه بر حسب قدرت( تقارن یا عدم تقارن آن) قابل توضیح است ونه صرفاً با اتکاء به ایده ها. پس مولف ساختار قدرت است که بیشترین تاٌثیر را بر نوع تعاملات در منطقه خاورمیانه می گذارد. منظور از ساختار قدرت در منطقه این است که آیا توزیع قدرت در منطقه به شکل برابر است ( تقارن قدرت) و یا نابرابر (عدم تقارن قدرت) است. پویایی و ایستایی مجموعه تابع ساختار قدرت است.

زیر مجموعه امنیتی خلیج فارس یکی از زیر مجموعه های منطقه خاورمیانه است که به اعتقاد باری بوزان از بعد جنگ جهانی دوم مبتنی بر یک مثلث رقابت آمیز میان ایران، عراق و عربستان(که بعداً دیگر کشورهای عرب حوزه خلیج فارس را در قالب شورای همکاری خلیج فارس هدایت و رهبری می کرد). بوده است. رقابت های ایران با عراق مجموعه ای از مسائل مانند اختلافات مرزی، قدرت برتر بودن و… را بر می گشت. رقابت های ایران و عربستان نیز تا قبل از پیروزی انقلاب اسلامی متاثر از تلاش های دو کشور ایران و عربستان برای تبدیل شدن به قدرت های برتر منطقه ای بود. پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران بحث و رهبری جهان اسلام نیز به آن افزوده شد.

اولین مساله ای که اهمیت توازن قدرت در منطقه خلیج فارس را نشان داد وقوع انقلاب اسلامی ایران بود.شور انقلابی و بحث صدور انقلاب از طریق ارئه الگو باعث شد که عراق و عربستان به شدت نگران برتری ایران در منطقه شدند.شاید بتوان گفت که یکی از اهداف عراق در حمله به ایران جلوگیری از تحقق این برتری بود. عربستان سعودی نیز با هدایت شورای همکاری خلیج فارس با این تصور که انقلاب اسلامی ایران توازن قدرت در منطقه را به هم خواهد ریخت و عدم تقارن قدرت به نفع ایران را در منطقه حاکم می کند از جنگ عراق بر علیه ایران حمایت کرد. به دنبال برخی از پیروزی های ایران در جبهه های جنگ و بیم از اینکه ایران بتواند مناطق

زیادی از عراق را تصرف کند و به این ترتیب به قدرت برتر تبدیل شود، شورای همکاری خلیج فارس به ایران پیشنهاد داد که در صورت توقف جنگ و پذیرش آتش بس توسط ایران حاضر است قسمت زیادی از خسارات ایران را پرداخت کند.

دومین مساله ای که با ردیگر بحث اهمیت موازنه قدرت را نشان داد حمله عراق به کویت بود. حمله عراق به کویت و ضمیمه این کشور به عراق می توانست منجر به برهم خوردن توازن قدرت در منطقه به نفع عراق و به زیان ایران و عربستان شود. چون در مجموعه  امنیتی خلیج فارس امنیت کشورها به هم وابسته بود اقدام عراق منجر به احساس نگرانی و ناامنی برای ایران  و عربستان شد. لذا ایران اقدام عراق را محکوم و خواهان حفظ تمامیت ارضی کشور کویت، که در جنگ عراق بر علیه ایران از عراق حمایت کرده بود، شد. ضمیمه عراق به کویت می توانست این کشور را قدرتمند کند و این مطلوب جمهوری اسلامی ایران نبود. از طرف دیگر عربستان نیز با محکوم کردن عراق به همکاری با نیروی ائتلاف بین المللی به رهبری امریکا برای بیرون کردن عراق از کویت پرداخت. این اولین بار بود که عربستان برای حفظ توازن قدرت و جلوگیری از تبدیل شدن عراق به قدرت برتر با نیروهای نظامی فرا منطقه ای همکاری کرد. اسلامی بودن ملت عراق مانع این شد که عربستان از اقدامات نیروهای ائتلاف استقبال نکند.زیرا حفظ توازن قدرت در منطقه برای عربستان بسیار مهمتر از ایده عربی بودن عراق و حتی اسلامی بودن عراق بود.

با ساقط شدن حزب بعث در عراق، یکی از اضلاع مثلث رقابت حذف شد ولی رقابت های ایران و عربستان کماکان در منطقه و در موضوعات و مسائل مختلف ادامه داشت.این رقابت ها پس از اشغال عراق شدت بیشتری دنبال شد. شاه اردن نفوذ ایران در عراق و لبنان را به حلال شیعی تعبیر کردکه به دنبال برتری در منطقه است. برخی نیز ماند ریچارد هاوس شیعه را عنصر مهمی برای ایران می دانست که باعث می شد ایران به نوعی از برتری استراتژیک در منطقه دست یابد. این وضعیت عربستان را به شدت نگران می کرد. زیرا برتری ایران در منطقه به زیان عربستان بود. از این رو، این کشور نیز حمایت های خود را از برخی از جریانات سیاسی در عراق، لبنان و فلسطین آغاز کرد تا بدین طریق مانع حاکم شدن عدم تقارن قدرت در منطقه به زیان عربستان شود.در این میان، آنچه که باعث شد بر نگرانی های عربستان در مورد امکان تحقق برتری استراتژیک ایران درمنطقه افزوده شد طرح مساله هسته ای ایران بود. دولت های عرب منطقه متاثر از سیاست های ایالات متحده نسبت به فعالیت های هسته ای ایران اعتماد کامل ندارند و بر این تصورند که ایران به دنبال بمب اتم است. بر مبنای این تصور، کشورهای عربی دستیابی ایران به بمب اتم را به معنی تحقق برتری منطقه ای ایران تفسیر می کنند.این بدان خاطر است که در مباحث استراتژیک این باور پذیرفته شده است که که بمب اتم موثرترین مولفه استراتژیک است که فرصت برتری را در اختیار دارنده آن قرار می دهد.فارغ از این،ایران کشوری است که دارای دیگر مولفه های قدرت نیز می باشد.از طرفی این کشور به دنبال برتری منطقه ای در همه عرصه ها طبق سند چشم انداز بیست ساله است.بسیاری از متخصصین سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران ،احتمال موازنه جوی کشورهای عربی به سند چشم انداز بیست ساله و مسائل هسته ای ایران را پیش بینی می کردند.نگرانی دولت های عربی نسبت به فعالیت های هسته ای ایران واحتمال تحقق یافتن برتری ایران در منطقه باعث شد که کارشناسان عرب اعلام کنند که ترجیح می دهند ایران مورد حمله قرار گیرد تا اینکه هسته ای شود.تصور غالب در میان دولت های عربی این است که فعالیت های ایران در راستای دستیابی به بمب اتم است و این متاثر از سیاست امنیتی کردن جمهوری اسلامی توسط ایالات متحده است که نگارنده آن را در مقاله ای دیگر مورد تحلیل قرار داد. بنابراین طبق واژگان بوزان در تظریه مجموعه امنیت منطقه ای ،به دلیل به هم وابستگی امنیتی که در زیر مجموعه امنیت منطقه ای خلیج فارس حاکم است بنا به اعتقاد دولت های عربی اقدام ایران توازن قدرت در منطقه را به هم خواهد زد و این باعث عدم امنیت آنها خواهد شد.زیرا به نظر آنها ایجاد توازن دوباره در مقابل دستیابی احتمالی ایران به سلاح اتمی صرفا در صورتی ممکن است که که آنها نیز به سلاح اتمی دست بیابند.برای ایجاد توازن در مقابل دستیابی احتمالی ایران به بمب اتم کشورهای عربی دو راه بیشتر ندارند:راه اول دنبال کردن موازنه داخلی با اتکا به توانمندی های داخلی است و دوم دنبال کردن موازنه خارجی از طریق اتحاد با دولت های خارجی.دولت های عربی به دنبال این هستند که از هسته ای شدن ایران جلوگیری کنند تا از به هم خوردن موازنه قدرت در منطقه جلوگیری کنند و در آینده مجبور به اتخاذ یکی از آن دو شیوه موازنه جوی نشوند.به منظور جلوگیری از این امر دولت های عرب حاشیه خلیج فارس به به یک قدرت فرامنطقه ای برای حقظ توازن منطقه ای متوسل میشوند و از ایالات متحده می خواهند که ایران را مورد حمله قرار دهد.به عبارت دیگر اگر روزی عربستان از حمله دولت های ائتلاف به عراق برای خارج کردن این کشور از کویت استقبال کرد به نظر می رسد که امروزه نیز بار دیگر ازحمله آمریکا به ایران به خاطر طرح  یک تهدید واهی ناشی از فعالیت های هسته ای کشورمان استقبال می کند.

مطالب مرتبط