کارشناس ارشد مسائل امنیتی
مرکز بین الملل مطالعات صلح- IPSC
واژگان کلیدی: استراتژی دفاعی نظامی، ارتش، امارات متحده عربي، ناتوی عربی، بودجه نظامی
در سالهاي گذشته امارات متحده عربي تلاش كرده است تا ضمن خريدهاي تسليخاتي كلان قدرت نظامي و دفاعي خود را افزايش دهد. گفتگوي زير به بررسی آينده ائتلاف سازي و وضعیت نظامی-دفاعی امارات متحده عربی پرداخته است.
مرکز بین المللی مطالعات صلح: هدف امارات از ائتلاف سازی نظامی و عربی و تعریف ناتوی اسلامی و ائتلاف های مختلف، در وضعیت کنونی چیست ؟
بحران محور سعودی با قطر که از سوی آمریکا برنامه ریزی شده است، موجب شد قطر نیز به سریال معاملات تسلیحاتی با آمریکا ملحق شود و به این ترتیب ترامپ توانست مبالغ هنگفتی را نصیب کشورش کند و علاوه بر این از سایر کشورهای عربی خلیج فارس بهای حمایت از آنان را در برابر تهدید ساختگی و نه واقعی یا همان تهدید ایرانی را بگیرد.نکته قابل توجه اینکه ناتو عربی در حالی مطرح است که اقدامات مشابه از سوی دولتهای مختلف آمریکا برای تشکیل ائتلاف رسمی با متحدان عرب خلیج فارس علیه تهدید ساختگی ایران در گذشته ناکام ماند و این بار نیز آمریکا و ابزارهایش در منطقه خلیجفارس مانند عربستان و امارات متحده عربی در برابر ایران شکست خواهند خورد؛ آینده این را ثابت خواهد کرد. ناتوی عربی در مسیر تشکیل با چالشهای عمدهای روبرو است که مهمترین آن بحران و دو قطبی در شورای همکاری خلیج فارس است که قرار است ستون فقرات ناتوی عربی را تشکیل دهد. ایده گرتهبرداری از پیمان آتلانتیک شمالی “ناتو” و تشکیل یک قدرت نظامی عربی به نام “ناتوی عربی” چیز تازهای نیست. اصل این ایده مصری است. در ژوئن ۱۹۸۸، محمد حسین طنطاوی وزیر وقت دفاع مصر در نشستی نظامی در قاهره با حضور نمایندگانی از عربستان، اردن، امارات، بحرین و پاکستان خواستار تشکیل یک سازمان نظامی عربی برای مقابله با چالشهای فراروی جهان عرب شد .در آن زمان این انگاره پیگیری نشد تا این که عبدالفتاح سیسی رئیس جمهوری مصر در فوریه ۲۰۱۵ در سفر به امان پایتخت اردن از ملک عبدالله دوم پادشاه این کشور خواست از تشکیل ناتوی عربی حمایت کند. قرار بود سیسی این موضوع را در مارس همان سال نیز با پادشاه عربستان در میان بگذارد .قوام طرح مصری ناتوی عربی ۴۰ هزار نیروی نظامی از شش کشور عربی مصر، اردن، عربستان، امارات، مغرب و سودان به استثنای قطر بود، اما اختلافات درون عربی مانع آن شد .این ایده مصری در آن زمان حامیانی هم در دولت آمریکا داشت و ژنرال مایکل فلین رئیس وقت سازمان اطلاعات دفاعی آمریکا از جمله آنها بود.این موضوع مسکوت ماند تا این که در دوره ریاست جمهوری دونالد ترامپ و قبل از سفرش به ریاض در می ۲۰۱۷ دوباره بر زبانها افتاد.روزنامه واشنگتنپست در آن زمان به نقل از مقامات آمریکایی نوشت که ترامپ در این سفر خود تشکیل ناتوی عربی اسلامی سُنی را پیشنهاد خواهد کرد.پس از این نشست نه خبری از “ناتوی اسلامی” شد نه “ناتوی عربی”، بلکه بر عکس آن ظرف دو هفته پس از سفر دونالد ترامپ به ریاض شاهد سختترین شکاف عربی بودیم و چهار کشور عربی (عربستان، مصر، امارات و بحرین) علیه قطر وارد عمل شده و از زمین، دریا و آسمان آن را محاصره کردند و نزدیک بود مورد تهاجم نظامی هم قرار دهند. این مساله عملا دو قطبی خطرناکی را در کل جهان عرب ایجاد کرد؛ البته قبل از آن نیز این شکافها وجود داشت، اما این بار عمیقتر شد.حال رویترز به نقل از مقاماتی آمریکایی و عربی خبر داده است که رئیسجمهوری ایالات متحده، در پی ایجاد ائتلافی امنیتی و سیاسی با کشورهای عربی همپیمان است تا جلوی نفوذ ایران در منطقه را بگیرد.این کشورها شامل شش کشور عربی عضو شورای همکاری خلیجفارس، اردن و مصر هستند.
یقینا ناتوی عربی در مسیر تشکیل با چالشهای عمدهای روبرو است که مهمترین آن بحران و دو قطبی در شورای همکاری خلیج فارس است که قرار است ستون فقرات ناتوی عربی باشد.این معضل میطلبد ترامپ ابتدا رهبران چهار کشور عربستان، مصر، امارات و بحرین را با امیر جوان قطر آشتی دهد. گفته میشود ترامپ قرار است از رهبران شورای همکاری خلیج فارس دعوت کند تا آنها را آشتی دهد. بدون این آشتی و قطر ناتوی عربی نافرجام خواهد بود.بماند که این آشتی هم در صورت تحقق باز بحران میان آن چهار کشور و قطر را ریشهای حل نخواهد کرد.چالش دیگر اختلافات پنهانی است که از دیرباز میان ریاض و قاهره درباره زعامت جهان عرب وجود داشته است و مسائلی چون رهبری ناتوی عربی و مقر آن نیز میتواند این اختلافات و حساسیتها را شدت بخشد. باید دید ترامپ چطور این چالش را نیز حل میکند.
مساله دیگر اهداف تشکیل ناتوی عربی است. گفته شده است تشکیل احتمالی ناتوی عربی با هدف مقابله با ایران است. بعید است این تنها هدف باشد. بله، یکی از اهداف اصلی است اما کل آنها نیست. تمرکز رسانهای بر این هدف برای بازاریابی و سرپوشی بر دیگر اهداف است.مقابله با ترکیه در درازمدت نیز بخشی از اهداف ناتوی عربی است. ترکیه اردوغان اختلافات اساسی با آمریکا، غرب، اسرائیل، عربستان و مصر دارد که تنها در تحولات بهار عربی خلاصه نمیشود. غرب احساس میکند ترکیه دیگر آن کشور سربزیر سابق نیست و از موضع رقابت رفتار میکند. عربستان و مصر نیز نگران عثمانیگری اردوغان و حضور نظامی این کشور در خلیج فارس و آفریقا هستند. در این میان، تلآویو نگرانتر از همه نسبت به ترکیهِ آینده است.اعضای احتمالی ناتوی عربی هر کدام کم و بیش روابطی با تلآویو دارند که در میان آنها روابط قاهره و امان رسمی و آشکار است و بقیه هم غیر رسمی است .به احتمال زیاد طرح ناتوی عربی با معامله قرن ترامپ درباره حل یکطرفه نزاع در فلسطین نیر مرتبط است و بخشی از آن است. آمریکا وقتی به ابتکاری در خاورمیانه دست میزند که در وهله اول تعارضی با امنیت اسرائیل نداشته باشد؛ حال طرح مهم و راهبردی چون ناتوی عربی را تنها زمانی عملیاتی میکند که در راستای این امنیت و تامین کننده آن باشد. از این رو، بهتر است این ساختار نظامی احتمالی را “ناتوی عربی اسرائیلی” بنامیم. ناتوی عربی میتواند سرآغاز ورود آمریکا به عصر جدید جنگهای نیابتی در آینده به جای جنگهای مستقیم پرهزینه باشد .
مرکز بین المللی مطالعات صلح: آینده راهبردها و وضعیت نظامی –دفاعی امارات را چگونه پیش بینی می کنید؟
اقتصاد قوی و پویا نقطه قوت این کشور در سطح منطقه محسوب میشود. عضویت امارات متحده عربی در شورای همکاری خلیج فارس، عامل جذب جریانهای مالی از سراسر جهان به این کشور شده است. نرخ پایین و ناچیز بیکاری و تامین نیروی کار از خارج و تلاش برای به حداقل رساندن آسیب از نوسانات قیمت جهانی نفت، اقتصاد امارات را در زمره بهترینها قرار داده و در سال 2012 به رتبه 29 اقتصادهای برتر دنیا ارتقا پیدا کرده است.
درآمد بالای حاصل از فروش نفت، امارات را از یک امیرنشین ساده به یک دولت مدرن با استانداردهای بالای زندگی، نظام آموزشی پیشرفته و زیربناهای خوب مبدل کرده است. صادرات نفت خام این کشور در سال 2011 حدود 2395 میلیون بشکه در روز بوده که امارات لقب چهارمین صادرکننده نفت دنیا را به خود اختصاص دهد.
نیروهای مسلح امارات از نظر کمی ضعیف، اما از نظر کیفی مدرن و قدرتمند است. نیروهای مسلح امارات متحده عربی متشکل از نیروهای زمینی، دریایی و هوایی است که مقر اصلی آنها در ابوظبی میباشد. هر چند شمار این نیروها کم است، ولی به پیشرفتهترین سامانههای تسلیحاتی خریداری شده از کشورهای فرانسه، انگلستان و ایالات متحده مجهز میباشند. در تازهترین اقدام هم ارتش شمار خارجیها در این نیروها را کم کرده است و در حال حاضر تمامی افسران رده بالا از ملیت اماراتی برخوردار هستند. همچنین توانسته است، روابط گستردهای با کشورهای صادرکننده اسلحه، چون آمریکا، روسیه، فرانسه و انگلستان برقرار کند و همواره سعی کرده است در خرید تسلیحات تعادل را بین صادرکنندگان اسلحه حفظ کند.
یکی از نقاط ضهف این کشور اتکا به نیروی کار خارجی یا وارداتی است که در آینده معادلات منطقه غرب آسیا تاثیرگذار است. به این دلیل امارات در قیاس با قدرتهای منطقهای همچون ایران، ترکیه و عربستان، از توانایی محدودی در زمینه جمعیتی و مهارتهای فردی شهروندان برخوردار است.
طی چند سال گذشته پیوستن شهروندان اماراتی به گروههای افراطگرای اسلامی و حمایت شیوخ از القاعده و داعش گزارش شده است. این امر در صورت عدم کنترل در آینده میتواند مشکلات زیادی را برای حاکمان اماراتی به همراه داشته باشد.
ضعف نیروهای نظامی و آموزشی در میان گروه جمعیتی اصیل امارات یکی دیگر از محدودیتهای این کشور در آینده به شمار میآید و عدم عمق استراتژیک ابوظبی در منطقه و نبود کاریزما برای تاثیرگذاری بر کشورهای خاورمیانه یا بازیگران غیردولتی، یکی دیگر از موانع دولت امارات برای توسعه قدرت در آینده است.