دکتر محمدحسن صنعتی
کارشناس ارشد اورآسیا
مرکز بین المللی مطالعات صلح- IPSC
روز دوشنبه 20 ژانویه 2025 دونالد ترامپ در حالی کار خود در کاخ سفید را شروع کرد که با انتخاباتی نسبتاً کم دغدغه مجدداً به پست ریاست جمهوری دست می یافت و دیگر لازم نبود چالش های رقابتی میلی متری را پشت سر بگذارد . این کاندیدای جمهوری خواه که از حزبی موسوم به جناح بازها وارد میدان رقابت شده بود ، برخلاف یکی – دو دوره قبلیِ انتخاباتی این بار ، یک سر و گردن بالاتر از رقیب دموکرات خود از حزب موسوم به کبوترها ایستاده بود و این ضمناً می توانست به این معنی باشد که در کنار رأی مردم امریکا ، بخش وسیعی از مرتبطین قدرت در ایالات متحده به این نتیجه رسیده اند که پست ریاست جمهوری این بار باید به کسی چون ترامپ واگذار شود .
ترامپ که در چهار سال فاصله با قدرت سعی کرده بود سیاست های خود در دور قبلی ریاست جمهوری را مورد مرور قرار دهد ، به نظر این بار با رویکردی غیرمنفعلانه و البته واقع بینانه پا به میدان گذاشته تا به موازات حل چالش های فراروی امریکا ، برنامه های پیش دستانه خود را پیگیری کند. او در نخستین گام شورشیان 6 ژانویه 2021 را که خود نیز در باب حمله آنان به کنگره متهم شناخته می شد مورد عفو عمومی قرار داد تا با خاطری آسوده از جوسازی های رسانه ای برنامه عمل خویش را پیش بَرَد ؛ برنامه ای که با شعار “نخست ، امریکا” روی میز او قرار دارد ، و درگام های نخست خود نشان می دهد که بیش از منافع حزبی ، منافع ملی امریکا به مثابه قدرتی جهانی اما آسیب خورده دائرمدار آن است . شاید از همین رو است که ترامپ در اقدامی جالب توجه در نخستین روز استقرار در کاخ سفید ، سخن از تغییر اسم خلیج مکزیک به نام امریکا و ویلیام مکّین لی – بیست و پنجمین رئیس جمهور امریکا که در آغاز قرن بیستم به دست یک آنارشیست ترور و کشته شد – به میان می آورد و این البته تنها یک بند از بندهای قانونی سلبی و ایجابیِ پیش بینی شده از سوی او و تیم برنامه ریز همراه اوست .
اولین تصمیمات ترامپ که از آنها رونمایی شده نشان می دهد که او ابتدا مجموعه ای از اقدامات سلبی را در دستور کار خواهد داشت . در این رویکرد ، او برای جلوگیری از مهاجرت ها به امریکا اقداماتی در مرزهای جنوبی را نیز در نظر گرفته و به همین منظور دستور استقرار نیروهای نظامی در این مناطق را صادر کرده است . در تکمیل این تصمیم دستوری آماده اجرا شده که در اعلام آن تعبیر به ” اخراج میلیونها و میلیونها تبهکار” شده است . ترامپ می خواهد بگوید آنچه را از اقدامات یکجانبه و تهاجمی از قبیل ترک پیمانهای مربوط به آب و هوا و اقلیم یا سازمان بهداشت جهانی در دوره اول ریاست جمهوری خود در دستور کار قرار داده بوده درست می داند و کماکان به این قبیل سیاست های خود ادامه می دهد ؛ چرا که این کشور باید به زعم او از بار تعهدات خود بکاهد و ناگفته پیداست که وی می کوشد برای پیشبرد اقدامات تهاجمی خود دستگاه های سیاست و قدرت در امریکا را سبکبارتر و چالاک تر وارد میدان کند .
بنا به تحلیل ترامپ و اعضای اتاق فکرش در سالهای گذشته قدرت و ظرفیتهای این کشور در عرصه های گوناگون جهانی مورد سوء استفاده قرار گرفته است . از همین رو رئیس جمهور جدید امریکا صراحتا اعلام می کند که ” اجازه نمی دهیم از ما سوء استفاده شود” . البته مصداقهای روشنی در این زمینه به عنوان نمونه مطرح یا رسانه ای نشده . اما واقعیت این است که در جنگ پرهزینه اسرائیل – یکی از متحدین استراتژیک و خاورمیانه ای امریکا – با مردم ناحیه ای کوچک از فلسطین اشغالی به نام باریکه ی غزه میلیاردها دلار هزینه شد تا پس از 470 روز جنگ نابرابر و کشته شدن بیش از 47 هزار نفر انسان بیگناه و غالبا زن و مردِ بی بهره از هر نوع امکان دفاعی و به بار آمدن افتضاحاتی چون حمله به افراد غیر نظامی و بیمارستانها و حتی نهادهای آموزشی وابسته به سازمان ملل ، اسرائیل بتواند خود را از باتلاقی که در آن مانده بود و هر روز شرمساری بیشتری نزد افکار جهانیان نثار آن می شد خود را نجات دهد .
اکنون ، روی کار آمدن ترامپ – که یکی دو بار هم از قصد شیطنت آمیز نتانیاهو برای کشاندن پای امریکا به جنگی گسترش یابنده سخن گفته بود – همزمان شده است با قبول آتش بس از سوی اسرائیل ، در حالی که رژیم صهیونیستی نتوانسته تقریباً به هیچ کدام از اهداف اعلامی خود دست یابد و یک چهارم اعضای کابینه این رژیم پذیرش آتش بس را شکستی برای ماشین جنگی خود به شمار می آورند؛ به ویژه آنکه این احتمال می تواند قدرت یابد که محکومیتهای نتانیاهو – چهره ای که در داخل نیز با اتهامات مختلف در دستگاه قضایی اسرائیل مواجه است – در دادگاه بین المللی لاهه پیگیری و منجر به بازداشت و محاکمه او و همکارانش در فاجعه نسل کشی وکشتار جمعی علیه مردم مظلوم غزه شود . در این خصوص انتقاد جوزپ بورل مسئول پیشین سیاست خارجی اتحادیه اروپا در باب برخورد دوگانه و مسامحه آمیز کشورهای اروپایی در عمل به رأی یک دیوان بین المللی علیه نتانیاهو و وزیر دفاع کابینه اش نظر محافل رسانه ای را به خود جلب نموده است .
در این بین ترامپ در نخستین اظهارات رسمی خود در نخستین روز حضور به عنوان رئیس جمهوری امریکا در کاخ سفید با اشاره به مواردی چون انفجار پیجرها در لبنان – لابد به مثابه قدرت نفوذ امنیتی و اطلاعاتی اسرائیل در کشورهای منطقه – ، شهادت رهبران حزب الله و – به ادعای ترامپ – هدف قرار گرفتن پدافند هوایی ایران ، – در نخستین روز بهمن ماه یعنی چهل و هشتمین بهمن پیروزی ملت مستقل و توانمند ایران – مدعی ” تضعیف جمهوری اسلامی ایران ” در اثر این حوادث شده است. این سخن البته از این منظر که هر رئیس جمهورامریکا در آغاز روی کار آمدن به نحوی وفاداری خود به تعهدات سنتی و ثابت در حمایت از اسرائیل را اعلام می دارد امری عادی به شمار می آید . مع الوصف از منظری دیگر ، می توان چنین موضعی را بیانی تحریک کننده برای دریافت پاسخهای قابل تحلیل ایران و رسیدن به تصمیم در میانه ی دوگانه ای چون مذاکره یا مقابله ارزیابی کرد . این در حالی است که ترامپ پیش از دست یابی به قدرت ، در بحران های مختلف بین المللی مثلا در مسئله اوکراین نشان داده است که نه تنها از ورود در چالش های هزینه برِ تازه استقبال نمی کند ، که به دنبال بیرون کشیدن پای امریکا از حضور مستقیم در میدان های نظامی و مقابله های سخت و در عوض در صورت نیاز در پی واگذاری برنامه های خود به دولتها یا نیروهای نیابتی است . بنا بر این محتمل است که از دوگانه مذکور ، تمایل به مذاکره وزن بیشتری داشته باشد . در این صورت ، می توان امیدوار بود که کارگزاران عرصه دیپلماسی در جمهوری اسلامی در اندیشه ی سناریوهایی باشند که بتوانند به تناسب اقبال ضمنی به این نیاز امریکا آورده های قانع کننده ای برای پیشبرد سیاست های منطقه ای و حتی جهانی ایران در پی داشته باشند . گام نخست این اقبال در صدور دستور بررسی اف . ای . تی . اف در مجمع تشخیص مصلحت نظام جمهوری اسلامی ایران خود را نشان داده است و البته ملاحظات و زوایای دیگر این رویکرد در آینده خود را نشان خواهد داد .
آنچه مسلم است این است که ملت ایران در قبال برافراشتن پرچم استقلال خواهی در میانه ی ناموازنه های زیاده خواهانه جهانی ، متحمل هزینه هایی است و از جمله ، علاوه بر تحمل تحریم های ظالمانه با رفتارهایی چون مصادره سرمایه ها و حتی ساختمان نمایندگی های خود در بعضی کشورها – در حالی که باید مشمول مصونیت دیپلماتیک باشند – روبروست . اخیرا خبر داده شده است از این که هلند نیز در شهر رتردام همچون انگلستان در لندن به بهانه پرونده کرسنت به نحو خودسرانه اقدام به مصادره ساختمان شرکت ملی نفت ایران نموده است . این ممکن است بدین معنی باشد که هنوز هم بخشی از دول غربی ممکن است بخواهند در جایگاه نیروی نیابتی در اردوی امریکا خدمت کنند . هم به این دلیل ایران باید به نحوی واقع بینانه به آرایش سیاسی مناسب تر در قبال مسائل جهانی بیاندیشد و از جمله به تقویت ساز و کار قدرت در همه عرصه ها و مشخصا عرصه های نظامی ، سیاسی و اقتصادی توجه بیشتر ی نماید .
در همین چارچوب ، به نظر می رسد این رویکرد محاسبه شده ای است که در کنار تلاش دولت چهاردهم برای شکل گیری و توسعه وفاق ملی ، ابتدا در منطقه ، تقویت روابط مبتنی بر حسن همجواری و همکاری در بخش های گوناگون در ایفای سیاست همسایگی با کشورهای همجوار در دستور کار قرار گرفته است . در این زمینه نوعی اتفاق نظر راهبردی نیز میان کشورهای همجوار یا دوست در منطقه به چشم می خورد . امام علی رحمان رئیس جمهوری تاجیکستان در سفر اخیر رئیس جمهور پزشکیان به این کشور گفته بود : ” ما از شما سرمایه گذاری نمی خواهیم ؛ خودتان بیایید ” . یا در روابط با کارگزاران کشور افغانستان خبر از ایجاد منطقه ویژه اقتصادی معدنی مشترک داده شده است. در ادامه ی روندی که برای افزایش تحرکات دیپلماتیک و توسعه روابط ایران با کشورهای جهان آغاز شده ، اخیرا یک فروند هواپیما از نوع ایرباس خریداری و وارد شده و گفته شده که تا پایان سال جاری 5 فروند دیگر از آن نیز وارد ایران خواهد شد. به موازات این قبیل خبرها ، کارشناسان از افزایش صادرات ایران به اروپا سخن گفته اند و اینکه افزایش در این بخش آغاز شده است .
چنین اقداماتی در کنار توسعه حضور جمهوری اسلامی ایران در پیمانهای قدرتمند منطقه ای و جهانی چون شانگهای و بریکس همچنین امضای قراردادهای بلند مدت راهبردی با قدرتهایی چون روسیه و چین که همواره به ساز و کاری مستقل از هژمونی امریکا اهتمام داشته اند ، نشان می دهد که ایران کماکان به عنوان کشوری دارای توان ایفای نقش موثر در تحولات بین المللی خود را برای مواجهه مناسب با وضعیتهای مترتب بر رویکردهای جدید امریکا که به نظر می رسد بنا به قرائنی بیش از گذشته به سمت خاورمیانه ، مدیترانه و خلیج فارس یعنی آبهای بین المللی و کانون های انرژی معطوف خواهد بود ، آماده کرده است . در این بین کارگزاران سیاست خارجی ایران امیدوارند کشورهای منطقه هم با عنایت به ضرورت شکل گیری وفاق منطقه ای ، بیش از گذشته خود را برای کشف یا کسب توانمندیهای تازه از سوی جمهوری اسلامی ایران آماده کنند و اجازه ندهند با اقدامات بعضی نیروهای فعال در حوزه های رسانه ای از قبیل تاسیس رسانه های جهت دار مصداق این سخن شوند که : “یکی بر سر شاخ و بن می برید” .