فرزاد رمضانی بونش
مرکز بین المللی مطالعات صلح – IPSC
آسیای مرکزی با وجود دو دهه از فروپاشی شوروی و تشکیل پنج جمهوری نو بنیاد از جمله مناطقی است که سیاست خارجی تركيه با حساسیت ویژه ای بدان نگريسته و همزمان با تلاش قدرتهاي منطقهاي و فرامنطقهاي براي نفوذ در آن تلاش خود را براي حضور در اين منطقه، آغاز كرده است. تلاشي كه همچنان در ابعاد گوناگون ادامه يافته است. در این بین برای واکاوی بيشتر سیاست خارجی تركيه در این منطقه و بررسي پتانسیل ها، ابزارهاي نفوذ و رویکرد های این کشور به گفتگویی با دکتر بهرام امير احمديان پژوهشگر، استاد دانشگاه و كارشناس آسياي مركزي پرداخته ایم:
واژگان كليدي : تركيه،آسياي مركزي، ايران، پتانسيل، اهداف
مرکز بین المللی مطالعات صلح: اگر نگاهی مقایسه ای به سیاست خارجی تركيه در آسیای مرکزی در سالهای اخیر با پيش از روي كار آمدن اسلام گرايان حزب عدالت و توسعه داشته باشیم به نگاه شما سیاستها و رویکردهای تركيه در این منطقه تا چه حدی تغییر کرده است ؟
من فكر مي كنم تركيه پس از روي كارآمدن حزب عدالت و توسعه تلاش كرده است نفوذ و نقش خود را در آسياي مركزي در بعد اقتصادي گسترش دهد. تركيه در دهه نخست استقلال جمهوريهاي اين منطقه به دنبال ترويج انديشه پان تركيسم براي گسترش نفوذ بود، در حالي كه در يك دهه اخير از اين مسير دور شده و اين سياست را كنار گذاشته است و به ابعاد اقتصادي و نفوذ فرهنگي در اين مناطق توجهي بيشتر كرده است. در اين حال با تاسيس نهادهاي فرهنگي و اقتصادي تلاش كرده در اقتصاد منطقه نقش مهمي بازي كند و موفق هم عمل كرده است . يعني هر چند چين توانسته از نظر اقتصادي در اين منطقه نفوذ داشته باشد، اما من فكر مي كنم كه تركيه با استراتژي توجه به اقتصاد (بويژه در بخش خدمات و مباحثي مانند گردشگري) توانسته موفق باشد و در بعد اقتصادي و فرهنگي نقش مهمي را بازي كند. از آنجا كه تركيه از سوي اتحاديه اروپا و ايالات متحده به عنوان الگوي توسعه كشورهاي اسلامي معرفي شده، هم با دست باز تر عمل مي كند و هم از پشتيباني غرب برخوردار است. اين مورد رمز موفقيت تركيه است. از همه مهمتر تركيه كشوري مسلمان و غيرايدئولوژيك است و ادعاي ارشاد جوامع اسلامي را ندارد. از اين رو دولتهاي منطقه حضور تركيه در كشورشان را نافي جايگاه و منافع خود نمي بينند.
مرکز بینالمللی مطالعات صلح: با توجه به نفوذ و حضور روبه گسترش دو قدرت مهم ایالات متحده امریکا و چین در آسیای مرکزی در واقع اهرمها و ابرازهای مهم تركيه برای تداوم و حضور در کشورهای این منطقه چیست؟
عمده فعاليت چين در منطقه بيشتر به بخش انرژي مربوط است. چرا كه چين براي حضور در منطقه به آن مي انديشد كه اگر بتواند كشورهاي اين منطقه را درگير در مسائل اقتصادي و بويژه انرژي كند از ساير مناطق ( كه ممكن است زير نفوذ امريكا باشد ) بي نياز مي شود. به همين سبب چين بيشتر به منطقه آسياي مركزي و سرمايه گذاري در نفت و گاز آن توجه كرده است. البته چين در برخي از كشورهاي منطقه مانند تاجيكستان در پروژه هاي عمراني(از جمله راه سازي و ساختمان) نقش بارزتري داشته ولي بيشتر به سوي كشور هاي داراي انرژي حركت كرده است. آمريكا بيشتر در ساختارهاي سياسي و نهادهاي حقوق بشري و يا سازمان هاي مردم نهاد منطقه تاثيرگذار بوده و نياز زيادي به اقتصاد اين منطقه ندارد.
در واقع چهار كشور از جمهوريهاي آسياي مركزي ترك زبان هستند. تركيه با گسترش مراكز آموزش زبان تركي، مدارس تركي، مدارس ديني و دانشگاه هايي در اين كشورها (مانند قزاقستان قرقيزستان) و اعطاي بورسيه به آنان بعد از فراغت از تحصيل و استخدام در دستگاههاي دولتي، عملا طبقه تحصيل كرده تركيه اي را تشكيل مي دهد كه به لابي مهمي براي تركيه و ادامه نفوذ تركيه در اين كشورها بدل مي شوند. حتي در تاجيكستان فارس زبان هم اين كنش از سوي تركيه وجود دارد . در اين حال چون كشور هاي منطقه به نفوذ شيعيان علاقمند نيستند، ترك ها نسبت به ايرانيان در اين منطقه دست بالاتري در حوزه فرهنگي دارند. در اين حال اداره وقفيات تركيه و حوزه هاي ديني اين كشور براي ساخت مساجد و . . نهادهاي ديني، در منطقه فعال است. از سويي ديگر دانشگاه هاي تركيه در اين منطقه هم فعال است و همين امر زيربنايي براي گسترش نقش تركيه در حوزه خدمات و صنايع سبك هم هست و تركيه مي تواند دست بالايي نسبت به ديگر كشورهاي همسايه آسياي مركزي از جمله ايران، پاكستان، چين و حتي روسيه در اين منطقه داشته باشد.
مرکز بینالمللی مطالعات صلح: سرمايه گذاري هاي دهها ميليارد دلاري، نفوذ اقتصادی و پیوندهای اقتصادی تركيه با كشورهايي نظير تركمنستان قزاقستان و قرقيزستان را چگونه مورد ارزيابي قرار مي دهيد ؟
تركيه با استفاده از بازارهاي منطقه تلاش كرده است در منطقه مثلا در بخش هتلداري و حمل و نقل سرمايه گذاري كند و به خوبي عمل كند. در عين حال تركيه هيچ گاه ادعا نكرده است كه در صدد صدور ايدئولوژي هاي ديني به اين كشورها است و همين امر شرايط را براي ورود سياسي تركيه به اين منطقه آسان تر كرده است. برخي جريانها در منطقه ايران هراسي را گسترش مي دهند بطوري كه حتي در ميان جامعه تاجيكان نيز از ايراني كه با آنان همزبان است، هراس انداخته اند. ما هم ضعف مديريت داشته ايم كه سبب توسعه جايگاه تركيه شده است. ايران توانهاي خوبي براي حضور در منطقه دارد كه كمتر بدان توجه مي شود. در حالي كه تركيه بخش خصوصي قدرتمندي دارد كه دولت از آن حمايت مي كند، ايران بخش خصوصي ضعيف و دولتي قوي دارد. دولت نتوانسته است در زمينه اقتصادي موفق عمل كند.
حتي در تاجيكستان ممكن است ايران از نظر اقتصادي نفوذ داشته باشد، اما در حالي كه به ايران امكان داير كردن مدارس فارسي زبان داده نشده و به نوعي از ايران هراس دارند. اين امر سبب امكان نزديك تر شدن روابط اين كشور با تركيه (با وجود عدم همزباني) مي شود. چرا كه ايران به عنوان كشوري انقلابي كه شيعه نيز هست و حتي كشورهاي اين منطقه شيعه را به عنوان افراط گرايي مذهبي طبقه بندي مي كنند لذا تا حدي از نقش ايران هراس دارند. در همين حال تركيه با محصولات فرهنگي، فيلم هاي سينمايي، سريال هاي خود در اين منطقه مي تواند موفق تر عمل كند. كشور ما نيز با اينكه فيلم هاي رايگان در اختيار برخي از اين كشورها قرار مي دهد، اما حاضر به پخش آن نيستند. بنابراين مي توان گفت كه تركيه نسبت به ايران دست بازتري براي انجام سرمايه گذاريهاي فرهنگي، اقتصادي و يافتن جايگاهاي نفوذ دارد.
بايستي ايران به سويي رود كه بتواند با آموزش زبان فارسي و بنيان نهادن مراكز آموزش زبان فارسي در اين مناطق بورسيه هاي در رشته هايي مانند پزشكي و فني به اين مناطق بدهد. مثلا امسال ايران 250 بورسيه دانشجويي به دولت تاجيكستان داده است كه خود امري خجسته است. فرمولي كه تركيه به خوبي از آن بهره گرفته است.در اين حال بايد توجه داشت كه پتانسيل زبان فارسي ضمن توجه به عرفان و اسلام ميانه رو از رشد سلفي گري و طالبانيسم و افراط گرايي در اين منطقه جلوگيري مي كند.
مرکز بین المللی مطالعات صلح: مهمترین اهداف سیاست خارجی تركيه در منطقه آسیای مرکزی در وضعیت کنونی را چه مؤلفهها و اصولی میدانید؟
طبيعي است كه تركيه براي گسترش نفوذ خود گسترش نفوذ زبان و ادبيات تركي در منطقه را مورد توجه قرارداده است و براي يافتن بازارهاي منطقه و فروش محصولات خود و صدور خدمات مهندسي خود به اين منطقه نگاه جدي دارد. در اين حال تركيه براي جلوگيري از شرايطي (مانند اكنون كه دسترسي به انرژي را محدود مي ببيند) لازم است به اين كشورهاي دسترسي داشته باشد. به علاوه تركيه از نظر اقتصادي و براي پركردن خط لوله باكو – جيهان مي تواند جاده ابريشمي را (برخلاف جاده ابريشم سنتي كه از ايران به تركيه مي رفت) تعريف كند، كه از چين و آسياي مركزي به ساحل شرقي درياي خزر(محدوه تركمنستان) كشيده مي شود و نيازي به گذر از خاك ايران در آن ديده نمي شود. زيرا آنان مي خواهند ايران در اين جاده جايگاهي نداشته و از راه دريا از تركمنستان به آذربايجان و تركيه متصل مي شود. بنابراين اهداف تركيه براي آينده اقتصادي خود دسترسي به ابزار انرژي منطقه و صدور خدمات فني مهندسي و كالا و همچنين برقراري روابط فرهنگي عميق تر دراين مناطق براي افزايش وابستگي اين كشورها به خود است. در اين حال بايد گفت هر چند اين كشورها در دوهه اول استقلال مانند تركمستان و ازبكستان از نزديكي به تركيه و حشت داشتند، اما تركيه چون نسبت به ايران از منطقه دور است و مدل تركيه هم مدلي اسلامي است كه به توسعه اقتصاي توجه مي كند اكنون با توجه به دست شستن اين كشور از انديشه پان تركيسم احساس خطركمتري به تركيه دارند. بنابراين بايد گفت تركيه در اين دوره نسبت به گذشته موفق تر عمل كرده است.
مرکز بین المللی مطالعات صلح: با در نظر داشتن علقههای فرهنگی و زبانی ترکیه با کشورهای منطقه آسیای مرکزی به نظر شما نگاه مسکو به حضور فزاینده تركيه در منطقه چگونه است ؟
من فكر نمي كنم مسكو از نفوذ تركيه در منطقه ترسي داشته باشد. چرا كه تركيه در منطقه قفقاز روسيه (منظور جمهوري هاي قفقاز شمالي در داخل خاك فدراسين روسيه) هم دخالت داشته و سرمايه گذاري كرده است. چون تركيه نگاهي افراط گرايانه به دين و سياست ندارد و در آنجا هر دو مبحث دين و سياست از يكديگر جدا هستند، روس ها علاقمند هستند نوعي اسلام ليبرالي و متعادلتر در منطقه قفقاز، ولگا و آسيايي فدرسيون(مانند سبيري و شرق دور) رشد كند تا اسلام راديكال. چرا كه اسلام راديكال براي روسيه خطرناك است و ممكن است تجزيه طلبي در جمهوري ها و مناطق خودمختار روسيه را دامن بزند . اما اسلام تركيه اي نوعي تساهل و تسامح را توسعه مي دهد. از اين منظر روسيه هر چند از قدرت يابي تركيه در همسايگي خود اندكي بيمناك است، اما از ايران در منطقه واهمه بيشتري دارد. اين هراس از يك سو به شيعه سياسي برمي گردد و از سويي نيز به دست يابي ايران به تكنولوژي هسته اي. لذا حضور تركيه در آسياي مركزي زياد ناخوشايند براي روسيه نيست. گذشته از اين بايد به امري اشاره كرد و آن هم روسيه در حال از دست دادن موقعيت خود در آسياي مركزي است. چنانچه در قزاقستان نفوذ بينابيني دارد. در تركمنستان در حزو ه انرژي نفوذ دارد و در حوزه استراتژيك نفوذي ندارد. لذا بايد گفت در دهه آينده حتي در تاجيكستان هم نقش روسيه كم تر و كم تر خواهد شد و روسوفيل ها در حال از دست دادن جايگاه خود هستند و نسل جوان تاجيك بيشتر به غرب توجه دارد و ارزشهاي غربي براي آنان مطرح است.
گذشته از اين نيز بايد توجه داشت كه زبان تركي قرقيزي، ازبكي و قزاقي و تركمني ممكن است مشابهت هايي با زبان تركي استانبولي داشته باشند، اما در نشست هاي سران آنان چون زبان يكديگر را نمي فهمند، ناگزير با زبان روسي (يا انگليسي به ندرت) با هم سخن مي گويند و تركيه نيز تلاش دار تا آنان زبان تركي استانبولي را بياموزند.
مرکز بین المللی مطالعات صلح: بنا به برخي از آمارها در حال حاضر در سطح كشورهاي شوروي سابق، بيش از 200 مدرسه تركي فعال بوده و ايجاد مدارس تركي در قزاقستان، قرقيزستان، ازبكستان و تركمنستان و..در دستور كار اين كشور است. در اين بين به نگاه شما تركيه از طريق حضور مستقيم در امر آموزش كادرهاي علمي، آموزشي و نظامي، تا چه حدي زمينه نفوذ سياسي، اقتصادي و امنيتي اكنون و آتي خود را در منطقه آسياي مركزي فراهم كرده است ؟
همان گونه كه اشاره كرديد آفتاب آمد دليل آفتاب. يعني نفوذ تركيه در حالي است كه به اين كشور امكان تاسيس اين مدارس و ديگر نهادهاي فرهنگي و اجتماعي داده شده است . يعني وقتي كشوري در كشوري ديگر مدارس و دانشگاه تاسيس و برقرار مي كند بدين معني است كه با دولت ميزبان در تعامل خوبي است. در مقام مقايسه با ايران امكان داير كردن چنين مراكزي حتي در تاجيكستان به ايران داده نشده است.
مرکز بین المللی مطالعات صلح: نقش سازمان همكاري كشورهاي تركزبان در پيشبرد سياست هاي تركيه در آسياي ميانه تا چه حدي است ؟
اين سازمان هنوز سازمان قدرتمندي نيست. مثلا در حدود شش درصد تجارت در سازمان اكو فقط در بين كشورهاي عضو منقطه صورت مي گيرد، و اعضا بيشتر نگاه به بيرون دارند، لذا سازمان همكاري كشور هاي ترك زبان هم همينگونه است. در واقع هنوز بسيار زود است به اين سازمان همكاري كشور هاي ترك زبان توجه كنيم هر چند ممكن است نقش اين سازمان در آينده برجسته شود، اما اقتصاد هاي اين منطقه مكمل يكديگر نيستند و اين تاثير گذاري در شرايط كنوني قابل توجه نيست. همه كشورها و حتي تركيه، نيازمند تكنولوژي غرب هستند و نمي توانند تكنولوژي نوي توليد كنند و در اغلب موارد كپي سازند تا ابداع كننده. بنابراين نمي توانند در زمينه هاي فني و تكنولوژيكي بي نياز از جهان بيرون باشند.
مرکز بین المللی مطالعات صلح: اهداف سياست خارجي تركيه در منطقه آسياي مركزي تاچه حدي براي ايران تهديد زا است؟
فكر نمي كنم بتوان از واژه تهديد زا براي نقش تركيه در منطقه استفاده كرد. چرا كه ايران و تركيه براي همديگر رقيب هستند، اما اين به مفهوم اين نيست كه بگوييم تركيه بازار ما و جايگاه ما را تسخير كرده و جاي ما را به دست آورده است. از اين منظر ما بايد با آسيب شناسي رفتار خود و واكاوي علل موفقيت تركيه، از آن درس بگيريم. در اين حال بايد توجه داشت كه تركيه اهرم هايي مانند عضويت در ناتو و ساختارهاي غربي را دارد و مورد حمايت نيز قرار مي گيرد. به نظر من با توجه به پتانسيل هاي فرهنگي، اقتصادي و علمي ايران ما توان نقش بيشتري درمنطقه داريم، ولي بايد سياست خاجي متقن و حساب شده اي را پيش بگيريم و با پتانسيلهاي خود اعتماد سازي كنيم. ما بايد نيروهاي توانمندي را كه اكنون (بنا به هر دليل نتوانسته ايم از آنها بهره بگيريم) در بيرون از دولت هستند و به نوعي كنار گذاشته شده اند شناسايي و به بازي بگيريم زيرا منافع ملي فقط به دولت تعلق ندارد و در اين مقوله همه آحاد ملت سهيمند و نگراني دارند و همه ميهندوستان ايراني، در هر كجا كه باشند، (بدون در نظر گرفتن فكر و ايدئولوژي و برداشت شخصي از قدرت). خواستار ايراني آباد و سربلند هستند
مرکز بین المللی مطالعات صلح: با توجه به نگاه دو قدرت عمده ی چین و امریکا برای حضور بیشتر در آسیای مرکزی و همچنین تلاشهای بیشتر کشورهای این منطقه در خروج از وابستگی به روسيه آینده حضور و نفوذ تركيه را در منطقه آسیای مرکزی را با چگونه قابل بررسی می دانید؟
اگر ما نگاه واقع گرايانه اي به تركيه و حضور اين كشور داشته باشيم مي توان گفت تركيه نسبت به ايران دستاوردهااي بيشتري داشته است. چرا كه محدوديت هايي كه براي حضور ايران در منطقه و محيط بين الملل وجود دارد، براي اين كشور وجود ندارد. تركيه با غرب هماهنگ است، تقريبا عضوي از جامعه اروپايي به شمار مي رود، اين اتحاديه به تركيه كمك مي كند و تركيه عضو ناتو است. لذا تركيه در اين فضا نسبت به ايران مي تواند موفق تر نقش منطقه اي داشته باشد. به علاوه نوع اسلام ما (كه از نگاه آنان راديكال است) و سيستم حكومتي ايران براي كشورهاي سني اين منطقه خوشايند نيست. با اين حال من فكر مي كنم كه تركيه در آينده نفوذ بيشتري در منطقه خواهد يافت.