مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

گزارش نشست “روابط ایران و ترکیه در پرتو تحولات جهان عرب”

اشتراک

روز پنجشنبه 18 اسفند ماه 1390، اولین همایش مشترک پژوهشکده مطالعات استراتژیک خاورمیانه و مرکز بین المللی مطالعات صلح با موضوع “روابط ایران و ترکیه در پرتو تحولات جهان عرب” در مرکز مطالعات استراتژیک خاورمیانه برگزار شد. این نشست با حضور اساتید دانشگاه، پژوهشگران ارشد و مهمان پژوهشکده، پژوهشگران مرکز بین المللی مطالعات صلح و جمع کثیری از دانشجویان دکتری و کارشناسی ارشد دانشگاه های مختلف برگزار شد. در این نشست دکتر کیهان برزگر رئیس پژوهشکده مطالعات استراتژیک خاورمیانه و عضو هیئت علمی واحد علوم تحقیقات دانشگاه آزاد اسلامی، آقای محمد فرازمند متخصص مسائل جهان عرب و سفیر سابق ایران در بحرین و دکتر جواد صالحی عضو هیئت علمی دانشگاه شیراز و از پژوهشگران ارشد و مقیم پژوهشکده مطالعات استراتژیک خاورمیانه، به ایراد سخنرانی پرداختند.

ابتدا، دکتر برزگر که ریاست نشست را نیز بر عهده داشتند، با اشاره به بروز تغییراتی در روند نشست های پژوهشکده از جمله اختصاص دادن زمان بیشتر نشست ها و همایش ها به بخش پرسش و پاسخ، بحث خود را با موضوع “روابط غرب و ترکیه در پرتو تحولات جهان عرب” و با سطح تحلیل بین المللی آغاز کردند. ایشان با اشاره به اینکه ترکیه در حال تبدیل شدن به یک کشور فوق العاده مهم در سطح منطقه ای، بین المللی و جهانی است بر اهمیت ترکیه شناسی در مطالعات منطقه ای و روابط بین الملل تأکید کردند.

دکتر برزگر، در خصوص روابط ترکیه و غرب در پرتو تحولات جهان عرب بر سه نکته تأکید کردند. نخست اين كه تحولات كشورهاي عربي موجب شده كه نوع نگاه غرب به ایفای نقش منطقه ای تركيه متفاوت شود. از نظر ایشان غرب تلاش كرده تا نقش تركيه را به گونه اي در سیاست و مدیریت بحران های عربی در قالب پر کردن خلاء قدرت پدید آمده در منطقه تقویت كند. در این چارچوب غرب تلاش كرده است كه تركيه را از جنبه های ‍ژئوپليتيك و ایدئولوژیک جايگزين خلاء قدرتي سازد كه به واسطه انقلاب هاي عربي و جابجايي حكومت ها در منطقه ايجاد شده است. اين مسئله باعث ايجاد تضادهايي بين ايران و تركيه در رقابت هاي منطقه اي شده که البته به نفع منافع این دو کشور و منطقه نيست.

         نكته دوم اين كه اين تحولات سبب شده كه ظرفیت ها و محدودیت های ترکیه و حزب عدالت و توسعه در ایجاد تعادل بین خواسته های سیاست داخلی و ایفای نقش منطقه ای آشکار شود. با موضع گیری صریح ترکیه در بحران سوریه سیاست منطقه ای ترکیه از حالت نقش بیطرفی خارج شده و درست در مقابل سوریه، ایران و روسیه یعنی کشورهای رقیب سابق و دوست فعلی قرار گرفته است. اکنون چالش سیاست خارجی ترکیه این است که مرزهاي دخالت این کشور در مسائل عربي و در روابط با همسایگان مهم خود كجاست؟ و اینکه چگونه ترکیه می تواند بین ظرفیت های سیاست داخلی و افكار عمومي خود با خواسته ها و نقش منطقه اي اش تعادل ایجاد كند. در حال حاضر دو نگاه در اين رابطه در جامعه تركيه وجود دارد. يك نگاه مربوط به سكولارها و اكثريت مردم تركيه است كه معتقدند تركيه ظرفيت هاي اقتصادي و سياسي لازم براي ورود به مسائل جهان عرب را دارا نيست و معتقدند كه حزب حاکم  بيش از حد شعار مي دهد و اين شعارها در چارچوب فرصت طلبي حزب عدالت و توسعه که عادت کرده با شعارهای بزرگ و هزینه اندک سیاست منطقه ای خود را به پيش برد. يك نگاه ديگر متعلق به نخبگان سیاسی حاكم بر تركيه است كه معتقدند كه انقلاب هاي عربي فرصتي براي افزایش نقش منطقه اي و حتی جهاني ترکیه است.

           نكته سوم انقلاب های عربی همزمان فرصت ها و چالش هایی در روابط ايران و تركيه ایجاد کرده است. فرصت از اين رو كه ايجاد دولت هاي ملی-اسلامي با نگاه هاي مستقل موجب مي شود كه ايران و تركيه از ژئوپليتيك تنهاي خود به عنوان دو كشور غير عرب خارج شوند و دوستان و ائتلافهاي سیاسی جديد پيدا كنند. اما چالش در روابط ايران و تركيه به ایفای نقش هاي منطقه اي آنها در مدیریت تحولات عربی مربوط است. به خصوص بحران سوريه كه دو كشور دو نگاه متفاوت به اين مسئله دارند. تركيه در تقویت  راه حل غربي خواهان تغيير رژيم در سوريه است ولي ايران خواهان انجام تغييرات در سوريه است به نحوي كه توازن قواي منطقه اي حفظ شود. مسئله اصلی ايران تعادل بين جريان مقاومت و حزب الله و انجام تغييرات در سوريه و اینكه مرزهاي دخالت غرب در بحران هاي منطقه اي باید مشخص شود و چنين رويه اي ايجاد نشود كه غرب تا هركجا كه مي خواهد تغييراتي را در درون منطقه ايجاد كند و ترکیه هم در این چارچوب نقش تسهیل کننده را ایفا کند.

دکتر برزگر در پایان بیان کردند که با تداوم بحران سوریه، ترکیه و ایران به اين نتيجه مي رسند كه اگر در بحران سوريه از همديگر فاصله بگيرند راه حل منطقه ای برای حل این بحران را تضعیف می کنند و این به ضرر منافع هر دو كشور و صلح و ثبات منطقه ای خواهد بود. انقلاب هاي عربي به خصوص در سوريه، دوطرف ايران و تركيه را به نوعي از “همكاري واقع گرايانه” سوق داده است. واقع بيني از اين منظر كه تركيه متوجه شده است حساسيت و مرزهاي منافع ايران در منطقه كجاست و در چه مسائلي ايران واكنش و حساسيت نشان مي دهد. واقع بيني براي ايران از اين نظراست كه ايران متوجه شده است كه تركيه هم در محدوده نهادهاي غربي و مسائل سياسي-امنيتي غرب محدوديت ها و ظرفيت هاي خاص خود را دارد.

در ادامه، آقای فرازمند به عنوان سخنران دوم با موضوع “نقش بازیگران عربی در روابط ایران و ترکیه” و با سطح تحلیل منطقه ای به ایراد سخنرانی پرداختند. ایشان با اشاره به مثلت منطقه ای ایران، ترکیه و عربستان، انقلاب های عربی را تنها عاملی دانستند که موجب پر رنگ شدن این مثلث می شود. آقای فرازمند بر این نکته تاکید کردند که بر اساس نظر بسیاری از کارشناسان، قدرت آمریکا از اواسط دهه 1390 تاکنون در حال افول است و سیاست های این کشور در منطقه موفق نبوده است. چراکه هیچ یک از کشورهای عرب منطقه خواهان دموکراسی طایفه ای عراق که مد نظر آمریکا بوده، نیست. بر این اساس بعد از حادثه 11 سپتامبر شاهد حضور قدرت های منطقه ای در تحولات منطقه هستیم.

            ایشان در ادامه با اشاره به اشتراکات رفتاری سه کشور قدرتمند منطقه از جمله “الگو محور بودن”، در مورد روابط ایران و عربستان به این مبحث اشاره کردند که این دو کشور در جهان عرب نقطه مقابل یکدیگرند. لذا نه تنها غیر از یک رابطه رسمی بین آنها تحولاتی را شاهد نیستیم بلکه رقابت سنتی این دو در حال تبدیل شدن به خشونت است. اما ایران و ترکیه از نظر ایشان توانسته اند در تحولات مربوط به جهان عرب تعامل داشته باشند. این دو کشور از قدرت گرفتن اسلام گرایان میانه رو حمایت می کنند و تنها در سوریه مقابل هم قرار دارند که این مسئله را می شود از طریق گفتگو و دیپلماسی حل کرد.

در ادامه ایشان ترکیه را به عنوان کشوری معرفی کردند که همواره از تغییر در کشورهای عربی حمایت کرده است. از دیدگاه ایشان، سیاست های حزب عدالت توسعه ترکیه با انقلاب های عربی به چالش کشیده شده و ترکیه نگران چکونگی هماهنگی ظرفیت داخلی با خواسته های منطقه ای خود است. برخی از کارشناسان باور دارند که ترکیه ظرفیت ورود به جهان عرب را ندارد و در مقابل الیت حاکم در ترکیه باور دارند که انقلاب های عربی فرصت جدیدی است تا ترکیه فراتر از منطقه به عنوان بازیگر جهانی عمل کند. به هر حال ترکیه از ابتدای وقوع تحولات عربی در سال 2011 از انقلاب ها حمایت کرده و در همه جا هم به عنوان فاتح ظاهر شده است. هم اکنون محبوبیت ترکیه در جهان عرب استثنایی است. به علاوه اینکه کارنامه خوبی هم در داخل دارد. بنابراین بیشتر کشورها خواهان پیروی از الگوی ترکیه هستند. آقای فرازمند در مورد روابط ترکیه و عربستان هم بیان کردند که ظاهرا روابط این دو کشور رقابتی نیست. اما در مورد تحولات جهان عرب چالش دارند، چراکه ترکیه الگوی یک دولت اخوانی است و تمام اختلافات میان اخوان المسلمین و سلفیه می تواند در روابط این دو کشور در آینده ظاهر شود. ایشان در آخر نتیجه گیری کردند که در منطقه خاورمیانه، سه کشور ایران، ترکیه و عربستان از پتانسیل تاثیرگذاری برخوردارند. با توجه به اینکه ایران و ترکیه غیر عرب هستند، می توانند با هم تعاملات بیشتری داشته باشند و در آینده ی تحولات خاورمیانه، نقش بیشتری را نسبت به عربستان که خواستار ثبات است بازی کنند و مقابل این کشور قرار بگیرند.

            در پایان، دکتر صالحی به عنوان آخرین سخنران، با موضوع ” “امکان پذیری مدل ترکیه برای جهان عرب”، و با سطح تحلیل داخلی نکات خود را مطرح کردند. ایشان به این مسئله اشاره کردند که هر چند دستیابی به مدل های دموکراتیک سابقه چند دهه ای در منطقه دارد، اما جهان عرب یک دوران 100 ساله آزمون و خطا را برای دستیابی به مدل مورد انتظار طی می کند. دکتر صالحی علت این امر را در مواردی از جمله نبود “جامعه مدنی مطلوب” و “رهبران مناسب توسعه” در منطقه دانستند. سپس ایشان بر این مسئله تاکید کردند که چهار مدل در خاورمیانه برای کشورهای عربی وجود داشته که هر کدام نقاط قوت و ضعفی دارند.      

          اول، مدل “سکولار غربی” که با وجود آنکه از نظر الیتیستی ظرفیت قابل توجهی داشته اما نتوانسته نمود عینی پیدا کند. دکتر صالحی علت اصلی به حاشیه رفتن این مدل را بحث تجارب مداخله گرایی (که معتقد است سکولاریسم نمی تواند در منطقه مورد پذیرش قرار گیرد) می دانند. اما در مورد نقاطی دیگر از جمله لیبی و تونس عملا نبود زیر ساخت های اجتماعی باعث شده است تا نه غرب و نه سکولارها بخواهند به عنوان بازیگران انحصاری بر آن تمرکز کنند. دوم، مدل “عربستان” که نماینده اسلام سلفی و محافظه کار در منطقه است. این مدل بیشتر انفعالی است،  تلاش برای حفظ وضع موجود دارد، از قدرت مالی برخوردار است و در پی حفظ یک اندیشه است. بنابراین این مدل مورد استقبال چندانی از طرف روشنفکران و جوانان عرب که امروز میدان دار واقعیت های صحنه هستند، قرار نگرفته است. مدل سوم، “ایران” است که با وجود آنکه بر ارزش هایی مثل غرب ستیزی، اسرائیل ستیزی، هویت انحصاری یا اسلامی منطقه تاکید می کند، اما در عرصه منطقه ای و جهانی تمایلی به این مدل دیده نمی شود. چراکه مواردی از جمله اسلام شیعی، برجسته کردن تهدید ایران، فقدان اتحاد نهادینه بین ایران و جهان عرب، تمایز هویتی، برجسته کردن بحث سنی و شیعه حد این ایدئولوژی را مهار می کند.

 اما مدل چهارم، “ترکیه” است که افرادی مثل راشد القنوشی و کشورهایی از جمله آمریکا از آن به عنوان مدل جایگزین یاد می کنند. اما دکتر صالحی در مورد اینکه واقعا این مدل می تواند عملی شود یا نه؟ به تحقیقات و نظر سنجی های صورت گرفته اشاره کردند. ایشان بیان کردند که موسسه بیل گاس، IAP ، TUSIAD  تحقیقاتی در مدل ترکیه صورت داده اند که در آن  75%  انتظار دارند که ترکیه نقش مهم تری در منطقه ایفا کند و 60% بر نقش مثبت ترکیه در سازندگی منطقه ای تاکید کردند. اما بعضی نظر سنجی ها به دلیل اینکه ترکیه یک کشور اصیل اسلامی نیست به این کشور نگاه منفی دارند.  از نظر زبانی هم این کشور، با جهان عرب متفاوت است. در این نظر سنجی 11%  از مصاحبه کنندگان که عمدتا لبنانی بودند باور داشتند که خاورمیانه به مدل نیازی ندارد. 14% هم باور داشتند که الگوی ترکیه به دلیل داشتن رابطه با غرب مناسب نیست. بنابراین از نظر ایشان نگاه مطلقی نسبت به مثبت بودن الگوی ترکیه وجود ندارد. دکتر صالحی در پایان، ضعف های عمده مدل ترکیه را در مواردی از جمله بحث پیشینه تاریخی ترکیه و ورود به جهان عرب از نظر “نوعی باززایی امپراطوری”، “شکاف زبانی” و “حساسیت های عربستان”، “فقدان تساهل قومی” یعنی مشکلی که ترکیه با ارامنه یا کردها دارد، “فقدان آزادی بیان و مطبوعات در ترکیه”،  دانستند. در مجموع ایشان این مدل را با وجود اقبالی که می تواند کسب کند دارای مشکلات خاص خود دانستند و باور داشتند که این موانع در عرصه ی اجرایی خود را نشان می دهد و در آینده منازعاتی را پدید می آورد.

در ادامه نشست، بعد از پرسش و پاسخ حاضرین، دبیر سوم سفارت ترکیه آقای بیلان امره بیرال که در جلسه حضور داشتند با تشکر از برگزاری این نشست و سخنرانان بر اهمیت روابط ایران و ترکیه و نقش این دو کشور به عنوان دو کشور ریشه دار و با قدمت برای حرکت آزادی خواهانه منطقه تأکید کردند. علاوه براین، ترکیه برای الگو شدن ادعایی ندارد اما اگر کشورهای منطقه بخواهند ترکیه می تواند تجربیاتش را در اختیار آن ها بگذارد. در آخر ایشان منفعت ترکیه را برقراری آرامش در منطقه دانستند و بیان کردند که برای این کار ترکیه هزینه زیادی پرداخت نمی کند چرا که مردم کشورهای مختلف با دیدن سریال ها و سفر به این کشور، در آمد اقتصادی خوبی را برای این کشور حاصل می کند. در نهایت، آخرین نشست از سلسله نشست های پژوهشکده مطالعات استراتژیک خاورمیانه در سال 1390 بر اساس سنت همیشگی با گرفتن آخرین عکس یادگاری در این سال، به پایان رسید. 

 

گزارش: منیر حضوری، فارغ التحصیل کارشناسی ارشد علوم سیاسی

مطالب مرتبط