مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

کرونا و بحران های فریز شده اروپا

اشتراک

دکتر علی بمان اقبالی زارچ

کارشناس ارشد یورآسیا

مركز بين المللي مطالعات صلح-IPSC

خلاصه :

در جهان درگیر کرونا ؛ جهانی ناامن که  شرایط خاص ، پیچیده و بسیار سیالی را تجربه نموده و سرعت بالای تحولات و رویکردهای غیر قابل پیش بینی بویژه نحوه تصمیم گیری و اتخاذ مواضع ترامپ وضعیت کنونی را به نوعی منحصر بفرد نموده است ، اروپا تلاش دارد در تحولات بین المللی نقش بارزتری را ایفاء نماید . واقعیت این است که سیر تحولات در اواخر قرن بیستم در اروپا و برتری اقتصاد بازار و دمکراسی غربی بر اقتصاد متمرکز و سیستم بسته اردوگاه کمونیسم ، موازنه را به نفع رهبران غرب قاره تغییر داده و اکنون که دو  دهه از هزاره سوم میلادی میگذرد اتحادیه اروپا در عین شکنندگی به واقعیتی ملموس ، قدرت برتر اقتصادی بویژه در مبادلات خارجی تبدیل شده که بخش عظیمی از مرکز و جنوب شرق قاره سبز را نیز در بر می گیرد.

در عین حال این نهاد مهم همراه با گسترش و توسعه نتوانسته است از بروز و ظهور چرخه ای از مشکلات و چالشها ملی و قومی  بویژه برای اعضاء متوسط و ضعیف خود جلوگیری  نماید. بهر حال سوال اساسی در چرایی رشد ملی گرایی و پوپولیست ها و تا حدودی  سبزها در برابر افول احزاب سنتی می باشد؟! و سوال مهمتر اینکه این روند تا چه میزان بر واگرایی اتحادیه در عرصه قاره سبز و تحولات بین المللی تاثیرگذار خواهد بود؟؟

کرونا و بحران های فریز شده اروپا

واقعیت این است که علیرغم گسترش قابل توجه اتحادیه به شرق قاره در دو دهه گذشته و پیشرفت های محسوس در بخش های امنیت هوایی ، محیط زیست ، ارتباطات ، تقویت حریم خصوصی ، اروپا برای سال های آینده با چالش های زیادی مواجه خواهد بود که برخی از موارد آن عبارتند از:

الف : بسیاری از مشکلات ریشه اقتصادی دارد و رشد اقتصادی غیر متوازن و رقابت شرق و غرب در اروپا موجب گردیده که این قاره به سرزمین غنی و فقیر تقسیم گردد و به اذعان یورواستات  حدود یک پنجم جمعیت اروپا در خط فقر بسر برده که جمعیتی قریب یک صد میلیون را شامل می شود.این موضوع در اکثر نظرسنجی ها نیز مورد تایید قرار گرفته و بیش از 73 درصد اروپاییها فقر را مشکل بزرگ دانسته و 89 در صد نیز معتقدند که کشورهایشان باید با فقر مبارزه کنند . البته در اروپا عنوان فقیر به کسی اطلاق می شود که دریافتی اش از 60 درصد متوسط حقوق کشوری کمتر باشد.

ب: بحرانهای قومی و ملی بویژه تاثیرات فروپاشی یوگسلاوی سابق نیز در بروز مشکلات جدید برای اتحادیه نقش قابل توجهی را داشته است . شواهد حکایت از آن دارد که اتحادیه در مدیریت بحران قومی در جنوب شرق قاره توفیقی نداشته و اگر مداخله آن سوی آتلانتیک نبود چه بسا همچنان دامنه بحران قومی ادامه می یافت در اروپا ملی گرایی و قومیت بخش لاینفک عواطف و روحیه انسانی بوده و سیاستمداران جهانی نیز به اندازه کافی ظرفیت بالقوه را برای بروز بحران های قومی در مقاطع مورد نظرشان طراحی و پیش بینی کرده اند. از طرفی همین روزها دوباره شاهد نا امنی و برخی درگیریها در شمال کوزوو هستیم ؛ به طوری یکی از محورهای مهم مذاکرات وزیر خارجه روسیه با مقامات بلگراد در هفته آینده چگونگی قطعنامه 1244 شورای امنیت در مورد کوزوو می باشد و از طرف دیگر مشاجرات سیاسی بوداپست و بخارست در مورد ترانسیلوانیا احیا شده است.

ج: نسل جدید رهبران اروپایی برخلاف اسلاف خود در عملکرد بین المللی خود را وابسته به امریکا نشان داده و رهبران بخش جوان قاره نیز رقابت شدیدی را برای نزدیکی و متابعت بی چون و چرا از سیاست های جنگ طلبانه بوش به نمایش گذاشتند ، روندی که در دوره ترامپ نیز روح و جان تازه ای یافته است که یکی از نشانه های ملموس آن عدم توانایی اتحادیه اروپا در جدایی از رویکرد افراطی آمریکا در موضوع برجام ، جدیدترین مورد آن بیانیه سه کشور اروپایی در آژانس بین المللی انرژی اتمی و تروریسم اقتصادی بر علیه جمهوری اسلامی ایران می باشد.

د:موضوع حاکمیت قانون و عدم دخالت دولت در امور قضایی نیز به یکی از چالش های مهم اتحادیه بویژه در مواجه با کشورهای مرکز و شرق اروپا نظیر مجارستان ،  لهستان و رومانی شده است ، بطوریکه اتحادیه مصمم است تا این کشورها را مشمول مجازات اقتصادی نماید.

ه: عدم توفیق همه جانبه اتحادیه در رسیدن به هویتی دمکراتیک از دیگر موضوعات مهم است . یعنی اتحادیه در ایجاد جامعه کشورهای دمکراتیک حول مجموعه ای از ارزش های گرانقدر نرسیده است .در عین حال که برخی ملاحظات خاص تعدادی از کشورهای عضو به ویژه آلمان، تصمیم گیری در موضوعات مهم مربوط به اقدامات روسیه و چین را سخت نموده است.

و: نقش و تاثیر قدرتهای بزرگ چون امریکا  ، چین و روسیه نیز باید همواره مورد توجه باشد. واقعیت این است که اروپا همواره آوردگاه قدرتهای بزرگ بوده و در اواخر قرن بستم بخش شرقی قاره سبز به میدان رقابت و نزاع آمریکا و روسیه تبدیل شده است و مهمترین نمونه های این رقابت  را در موضوعات مهمی چون فروپاشی یوگسلاوی سابق ، تعیین سرنوشت بوسنی و کوزوو و گسترش ناتو به شرق و سامانه سپر دفاع موشکی شاهد بوده ایم .

ت : اتحادیه وابستگی شدیدی به واردات سوخت و انرژی به ویژه نفت و گاز دارد بطوریکه بیش از 54 درصد نیاز انرژی خود را از واردات تامین می نماید . اکنون اتحادیه 61 درصد گاز خود مصرفی را وارد می نماید رقمی که طبق پیش بینی کمیسیون انرژی اتحادیه به 75 درصد تا سال 2025 ارتقاء خواهد یافت. 

ح : :برگزیت نیز به یکی از دغدغه های مهم رهبران اتحادیه تبدیل شده است .

ط: :مهاجرت بی رویه از شرق به غرب خصوصا پس از بحران  سوریه به بحرانی مهم برای کشورهای شرق اروپا و نوع تعاملات بزرگان اتحادیه با این کشورها تبدیل شده است و اگر چه کشورهایی نظیر آلمان تا حدودی از فرایند مهاجرت برای تامین نیروی کار استقبال می نمایند ولی کشورهای نظیر مجارستان و ایتالیا معتقدند روند کنونی مهاجرت توازن اجتماعی ،  فرهنگی و دینی اروپا را دستخوش تغییر خواهد نمود.

ی: روند گسترش ناتو به شرق به زودی متوقف نشده و اهداف مهمتری چون توسعه ناتو تا قلب آسیای میانه ؛ از سویی برای محاصره تمام عیار روسیه نئوتزاری و از سوی دیگر رسیدن به مرزهای شمالی ایران حتی تا حوزه خزر را در بر می گیرد و بحران های متنوع و فزاینده منجمد شده نظیر کوزوو ، بوسنی ؛ مولداوی ، ناگورنو قره باغ و غیره به عنوان آتش زیر خاکستر امنیت و ثبات درازمدت منطقه را تهدید می نماید و مهمتر اینکه دول اروپایی در ساختار اتحادیه ای خود با تمرکز بر رویکرد فرهنگی و اجتماعی برای حل بحران های امنیتی کمتر بر موضع ایجاد یک نیروی تمام نظامی برای دفاع از کیان و ثبات خود سرمایه گذاری نموده و لذا توان و ظرفیت لازم برای عملیات هوایی و دریایی در خارج از جغرافیای خود برخوردار نبوده و در این مسیر به آمریکا وابسته می باشند . واقعیت این است که پس از فروپاشی کمونیسم و اضمحلال پیمان نظامی ورشو ، ملی گرایان در شرق اروپا با دلیلی برای ادامه حیات ناتو مواجه نبودند و روسیه بیش از دیگران با توسعه ناتو به شرق مخالف بود اما تحرکات جدایی طلبی در یوگسلاوی سابق ، حوزه آلبانی تبارها ، مولداوی ، گرجستان و حوزه قفقاز ، کشورهای جنوب شرق اروپا و حوزه بالتیک را بیش از هر زمان دیگر راغب پیوستن به ناتو کرد ؛ روندی که در هزاره سوم نیز ادامه داشته و حتی کشوری مثل آلبانی و مقدونیه شمالی نیز به ناتو پیوستند.روس ها نیز در سال اخیر با استفاده از ابزار انرژی و بهره گیری از مشکلات اقتصادی اتحادیه اروپا و بحران های فریز شده نظیر ترانس نیستر ، بوسنی ، صربستان و موضوعات مبتلا به اقلیت های قومی مجاری ، آلبانیایی، صرب ، روس تبارها برای کند کردن موتور محرکه اتحادیه و توقف حرکت رو به جلو اتحادیه اروپا بهره گرفته اند.

در سال های اخیر جغرافیای سیاسی جهانی تغییرات جدیدی را تجربه می نماید و فرایند جدایی طلبی ، خودگردانی ، استقلال در دو بخش قاره سبز نیز  از گستردگی و گونگونی زیادی برخوردار است و حداقل 50 مورد کانون جدایی طلبی در دو بخش قاره فعال است . مكتب مليت از محصولات دوران معاصر است که از اصول اصلی آن تمايل به حكومت بر خويشتن و تحصيل استقلال همراه با  بسط و توسعه اراضي و كشور گشايي بدين عنوان كه گروههاي همزبان و هم نژاد ملي را كه در خارج از كشور زندگي مي كنند بايد جزء كشور نمود تا از مزاياي تابعيت ملت استفاده كنند. و نهایتا” تلاش در مستهلك ساختن و هژمونی اقليتهاي ملل تابعه در درون اكثريت ملي هدف مهمی می باشد که  با پايان دوره فئوداليسم  و درهم شكستن امپراطوري هاي قرون وسطي و آغاز عصر رنسانس در اروپا در نيمه دوم قرن 16 تخم آن كاشته شده و در قرن 17 نمو كرد و در قرن 19 به اوج خود رسيد اما از آغاز قرن بيستم و بخصوص بعد از جنگ جهاني اول و بالاخص از جنگ جهاني دوم به بعد پايه هاي  آن در اروپا سست و متزلزل گرديده است. از دلایل مهم ترویج ملی گرایی از سویی فرصت طلبی قدرت های بزرگ برای رسیدن به اهداف پنهان و آشکار خود. بر کسی پوشیده نیست که تحرکات جدایی طلبی در اروپا در سال های پایانی قرن بیستم از سوی آمریکایی ها برای به نمایش گذاشتن ضعف اروپا در حوزه مدیریت بحران و تامین امنیت بود و از سوی چوب لای چرخ اتحادیه اروپا گذاشتن و در واقع تلاش دوسویه امریکا و روسیه برای پیشگیری از شکل گیری ایالات متحده اروپا، حتما اگر اتحادیه اروپا با نوع بحران های جنوب شرق اروپا بویژه یوگسلاوی سابق مواجه نبود امروزه بسیار قدرتمندتر بوده و با اقتدار بیشتر با روسیه و امریکا تعامل می نمود. اسناد منتشره از سوی ویکیلیکس نیز بارها این امر را تایید نموده است که امریکا با دخالت در امور کشورهای اروپایی سعی در تامین منافع خود داشته است .

جمع بندی : بر کسی پوشیده نیست که  اضمحلال کمونیسم ، ترویج آزادی بیان ، آزادی تردد و ایجاد پلورالیزم سیاسی فرایندی را موجب شده  که در عین محاسن بسیار زیاد ،موجب باز شدن عقده های تاریخی ملی ، قومی و دینی نیز شده است. بنظر می رسد پس از بروز کرونا موج جدیدی از ناسیونالیزم ، جدایی طلبی و گرایشات قومی و دینی در اقصی نقاط دنیا در حال اوج گرفتن است که انفجار اجتماعی ناشی از اوضاع بد اقتصادی ، نفرت طبقات متوسط و پایین اجتماع و بیکاری و بی عدالتی و به حاشیه رفتن ارزش های اخلاقی در آن نقش کلیدی داشته است. بهرحال روند جدایی طلبی و استقلال حرکتی نوین در دائره المعارف سیاسی دنیا نبوده و همواره ابزار خوبی برای تامین منافع قدرت های بزرگ بوده است؛ بنابراین در مقاطع خاص تاریخی برای دسترسی آسان به اهداف مورد توجه قرار می گیرد . مهم این است که نیروهای سیاسی هر کشور و منطقه درک درستی از تحلیل اوضاع و تحولات مربوط به جغرافیای سیاسی داشته و خود به عامل اجرایی سناریوی قدرت های بزرگ در لوای شعار زیبای استقلال و خودمختاری تبدیل نشوند . پدیده ای که متاسفانه شبیه آن را نیز در نزدیکی مرزهای کشورمان شاهد آن هستیم و ضرورت دارد جمهوری اسلامی ایران مجدانه از تمامی ابزار و امکانات خود برای ممانعت از اجرایی شدن یک توطئه پیچیده و خطرناک در سوریه و حتی عراق  و تجزیه احتمالی این کشورها بهره گیرد .  

واژگان كليدي: کرونا , روسيه , بحران , فریز شده, اروپا,دکتر علی بمان اقبالی زارچ, یورآسیا

مطالب مرتبط