طهمورث غلامی
مرکز بین الملی مطالعات صلح – IPSC
بیان رخداد
به دنبال پیروزی باراک اوباما در دور دوم انتخابات ریاست جمهوری، بحث تغییر وزیر خارجه و وزیر دفاع این کشور مطرح شد. اوباما ابتدا سوزان رایس نماینده این کشور در سازمان ملل را برای سمت وزارت خارجه در نطر داشت که در اثر مخالفت جمهوری خواهان، رایس مجبور به کناره گیری از این سمت شد. اوباما در نهایت، جان کری رئیس کمیته روابط خارجی مجلس سنا را به عنوان وزیر خارجه معرفی کرد. از طرفی آنگونه که در رسانه ها مطرح است، قرار است سناتور چاک هاگل نیز برای وزارت دفاع و جانشین لئون پانتا وزیر دفاع فعلی این کشور معرفی شود. آنچه که در این میان اهمیت دارد پیامدها و نتایج این تغییرات جدید برای سیاست خارجی ایالات متحده و نیز دیگر کشورهای درگیر در سیاست خارجی آمریکا می باشد. سوالی که این نوشتار قصد بررسی و پاسخ به آن را دارد این است که تغییر یاد شده در کابینه اوباما در چه جهتی می باشد و دارای چه پیامدهای برای سیاست خارجی این کشور در ارتباط با مناطقی مانند اروپا، خاورمیانه، شرق دور و نیز کشورهای مانند ایران و روسیه می باشد. در پاسخ به این سوال استدلال می گردد که تغییرات یاد شده گامی در جهت تقویت و تثبیت هرچه بیشتر چندجانبه گرایی غرب محور اوباما برای اداره نظام بین الملل از یک سو و نیز و تعامل رقابت جویانه و توام با احترام با چین و روسیه از سوی دیگر است نتایج این تغییر و تحول در کابینه اوباما سبب شکل گیری و تقویت هرچه بیشتر فرایند اجماع سازی علیه ایران می شود.
کلیدواژگان: جان کری و هاگل، جان کری و ایران، اوباما و چندجانبه گرایی
تحلیل رخداد
باراک اوباما زمانی که به قدرت رسید آمریکا در گیر مسائلی بود که این مسائل سبب شد وی در سیاست خارجی خود مشی ای را در پیش گیرد که سبب تشدید و بدتر شدن مسائلی که آمریکا درگیر آن بود، نشود. در ابتدای کار اوباما، امریکا درگیر جنگ های هزینه بر افغانستان و عراق بود، ایالات متحده دچار بحران اقتصادی شدیدی شده بود که سبب تضعیف جایگاه این کشور شده بود، استراتژی یکجانبه گرایانه بوش سبب شده بود که متحدین آمریکا از این کشور فاصله بگیرند و هزینه های مدیرت نظم را آمریکا به تنهایی پرداخت کند، اعتبار آمریکا به واسطه مداخلات نظامی به ویژه در دنیای اسلام کاهش یافته بود و مشکلات دیگر. در این شرایط، اوباما به دنبال عدم درگیر شدن در مسائل هزینه بر، همراه کردن متحدین سابق و آشتی با آنها، کاهش هزینه ها با پایان دادن به جنگ عراق و طرح خروج از افغانستان تا 2014 و اجتناب از وقوع جنگ جدید و توجه بیشتر به اقتصاد آمریکا بود. با این حال مسائل حل نشده ای در عرصه بین المللی وجود داشت که لازمه حل آن همکاری دیگر کشورها بود. این رویکرد در دوره نخست باراک اوباما به موفقیت منجر شد و همگان اذعان دارند که وی در سیاست خارجی خود موفق بود. نیاز به تداوم این رویکرد در دور دوم اوباما بیش تر احساس شد. آمریکا قصد دارد تا سال 2016 خود را از مسائل موجود در مناطق مختلف رها کند و توجه خود را صرفا بر مهار چین معطوف سازد. در این شرایط، جان کری با توجه به مقبولیتی که در کشورهای مختلف دارد و نیز به رویکرد چندجانبه گرایانه و اجتناب از درگیری مستقیم باور دارد، کمک بزرگی برای اوباما باشد. در ادامه تلاش می شود نقش جان کری را در ارتباط با موضوعات مختلفی که در دستور کار سیاست خارجی آمریکا قرار دارد، مورد بررسی و تحلیل قرار گیرد.
جان کری و روسیه: روسیه برتری آمریکا را پذیرفته است و بیان کرده است که اگر ایالات متحده روسیه را به عنوان یک قدرت بزرگ در نظر بگیرد و نیز به حاکمیت ملی آن احترام بگذارد، حاضر است در موضوعات مختلف با آمریکا همکاری کند. در این بین، جان کری چه در رقابت های انتخاباتی خود و چه در اعلام نظرهای بعد از آن، روسیه را به عنوان بازیگری در نظر گرفته است که ظرفیت بالایی برای تبدیل شدن به دوست آمریکا را دارد. کری هیچگاه روسیه را تهدید جدی علیه آمریکا ندانسته است که بر ضرورت مقابله با آن تاکید کند. توجه به نظرات روس ها در بحث سپر دفاع موشکی توسط جان کری می تواند سبب همراهی این کشور در موضوعات متعددی با آمریکا شود. همانند سال های نخست ریاست جمهوری اوباما، به نظر می رسد که اقدامات جدی توسط کری برای تعامل با روسیه برداشته شود که این امر دارای پیامدهای منفی برای ایران خواهد بود.
جان کری و اتحادیه اروپا: منظور از رویکرد چند جانبه گرایانه غرب محور اوماما، تداوم همراهی متحدین آمریکا با این کشور به ویژه متحدین اروپایی است. زیرا همراهی این متحدین، انجام اقدامات خارج از سازمان های مانند سازمان ملل متحد را امکانپذیر می سازد. متحدین جایگاه ویژه ای برای آمریکا دارند و سبب کاهش هزینه های احتمالی این کشور حتی در مواجه با روسیه خواهند شد. اتحادیه اروپا خواهان داشتن نقش در نظام بین الملل است که جان کری هم به داشتن این نقش برای اتحادیه اروپا اذعان دارد. دلتمردان اروپایی از فردای پس از فروپاشی شوروی نسبت به ظهور سیاست مداران آمریکایی که جایگاهی را برای آنها به رسمیت می شناسد، نگاه مثبتی داشته اند. در دوره چهار ساله دوم اوباما، همراهی اروپا به ویژه در ارتباط با مسئله هسته ای ایران، برای آمریکا اهمیت بالایی دارد. زیرا اوباما قصد ورود به جنگ به ایران را ندارد و به دنبال آن است که از طریق اعمال فشارهای اقتصادی و سیاسی ایران را تسلیم کند، که این امر بدون همراهی اروپا دشوار است. همراهی اروپا و دیگر متحدین آمکریکا در بحث هسته ای ایران، می تواند سبب این شود که آمریکا درگیر یک جنگ هزینه بر با ایران نشود. پس کری تمام تلاش خود را برای همراه کردن بیشتر متحدین آمریکا در مسائل مختلف خواهد کرد.
جان کری و چین: جان کری در آمریکا به آن طیفی تعلق دارد که معتقد است چین به واسطه پذیرش نظام سرمایه داری و داشتن پیوندهای اقتصادی با غرب و به ویژه آمریکا تهدیدی برای این کشور نیست و صرفا باید به مدیریت تعاملات با چین پرداخت تا این تعاملات در جهت دوستی و همکاری گسترش پیدا کند و نه تقابل. البته باید گفت که این دیدگاه در آمریکا دیدگاه غالب نیست ولی کم اهمیت هم نیست. به نظر می رسد که کری تلاش کند یک تعامل رقابت جویانه را با چین در پیش بگیرد تا تقابل رقابت جویانه. این سیاست به نفع همزمان چین و آمریکا است. از این رو، باید گفت که تعامل آمریکا با چین دارای دو بعد رقابت و تعامل و همکاری است. همکاری و تعامل میان چین و آمریکا در مباحثی که مرتبط با امنیت دو کشور به طور مستقیم نباشد و حساسیت بالای نداشته باشد امکان پذیر است.
کری و خاورمیانه: خاورمیانه درگیر مسائلی است که بیش از هر زمان دیگری به چندجانبه گرایی و همراهی دوستان آمریکا نیاز دارد. مسئله سوریه، مسئله هسته ای ایران، بحث فلسطین و اسزرائیل، پیامدهای بهار عربی و .. از جمله مسائل مهم این منطقه است. در ارتباط با اسرائیل باید گفت که همانند دور دوم ریاست جمهوری کلینتون، فشار اوباما به اسرائیل برای صلح بیشتر خواهد شد و در این میان نقش کری بسیار حساس خواهد بود. کری باید بتواند طرفین درگیر را به سازش تشویق و قانع کند و از طرفی سبب مهار اسرائیل برای انجام هرگونه حمله به تاسیسات ایران شود. در ارتباط با سوریه نیز مشی چندجانبه گرایانه اوباما ادامه خواهد یافت.
کری و ایران: این روزها در رسانه های ایران آمدن کری را به معنی مذاکره و حل شدن مسائل بین ایران و آمریکا تفسیر می کنند و در این بین به برخی اظهار نظرهای وی نیز استناد می کنند. در اینجا باید دو نکته اساسی را یاد آور شد: اول اینکه وقتی نقش فرد تغییر می کند بازی او نیز تغییر خواهد کرد. کری نقش وزیرخارجه آمریکا را پذیرفته است که این نقش الزامات خاصی دارد که کری ملزم به رعایت آنها است. دوم اینکه کمیته روابط خارجی سنا که کری ریاست آن را به عهده دارد در وضع تحریم علیه ایران بسیار تاثیرگذار بوده است. کری نیز مانند هر سیاستمدار دیگری در آمریکا مذاکره با ایران را زمانی موفق می داند که با فشار و تحریم همراه باشد. کری همان اندازه که به گسترش و تداوم فشارها به ایران اهمیت می دهد همان اندازه نیز به مذاکره نیز توجه دارد. زیرا تصور می کند در شرایط تحریم و فشار، پیروز مذاکره است. شاید وجه مثبت تغییر وزارای خارجه و دفاع آمریکا برای ایران این باشد که آنها اسرائیل را برای انجام ندادن اقدامات غافلگیرانه تحت فشار قرار خواهند داد.