مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

چشم انداز روابط هند و پاکستان

اشتراک

سجاد بهرامی مقدم

استادیار روابط بین الملل دانشگاه گیلان

 مرکز بین المللی مطالعات صلح IPSC

دو حزب و دو داستان متمایز ژئوپولیتیکی در آسیای جنوبی

در 1858میلادی، بریتانیا حکمرانی بر شبه قاره هند را از شرکت هند شرقی گرفت و استعمار بریتانیا بر سراسر شبه قاره بسط داده شد و شبه قاره به عنوان بخشی از امپراتوری مستعمراتی بریتانیا، به سبب منافع اقتصادی و سیاسی به مثابه نگین مستعمرات بریتانیا شناخته شد. در درون این مستعمره نیروهای گوناگونی مشغول مبارزه با استعمار بریتانیا شدند، مسلم لیگ به عنوان حزبی سیاسی که برای آزادی مسلمانان از استعمار بریتانیا مبارزه می کرد و در دسامبر 1906، موجودیت یافته بود در سال 1916، تحت رهبری محمد علی جناح قرار گرفت. حزب کنگره دیگر نیروی سیاسی برجسته در درون این مستعمره بود که علیه استعمار مبارزه می کرد.

حزب کنگره در 1919 تحت رهبری جواهر لعل نهرو قرار گرفت. بدین ترتیب محمدعلی جناح و جواهر لعل نهرو در کنار مهاتما گاندی به چهره های شناخته شده رهبری مبارزات ضد استعماری تبدیل شدند. اما در ادامه دو حزب مسلم لیگ و کنگره در کشاکش تحولات دو داستان متمایز را در پهنه ژئوپولیتیکی شبه قاره رقم زدند. در 1940، اختلافات بین دو حزب مسلم لیگ و کنگره به گسترش تنش در بین مسلمانان و هندوها منجر شد. در پی آن محمد علی جناح خواستار دولتی جدید و مستقل برای مسلمانان شبه قاره شد.

پیدایش پاکستان

هفت سال پس از آن در 14 اگوست 1947، روند تحولات به پیدایش پاکستان تحت رهبری محمد علی جناح به عنوان دولتی مستقل انجامید. ده روز پس از آن و ده ماه قبل از موعد مقرر، هند نیز به استقلال دست یافت. در واقع مستعمره پیشین بریتانیا به دو دولت مستقل هند و پاکستان تجزیه شد، دو دولت مستقل همسایه که خطوط مرزی مشترکشان در حوزه کشمیر نهایی نشده بود. حوزه کشمیر در شمالی ترین نقطه هند و شمال شرقی پاکستان واقع است که از سمت شرق وارد قلمرو چین می شود که تقریبا نیمی از آن در تصرف هند و نیمی در تصرف پاکستان است، حاشیه شرقی آن نیز که غالبا خالی از سکنه است جزو خاک چین محسوب می شود.

منازعه طولانی

در بدو استقلال پاکستان و هند، در اکتبر 1947، نخستین جنگ بین هند و پاکستان بر سر کشمیر رخ داد که در پی آن برآورد می شود که بین 12 الی 15 میلیون نفر تا پایان نوامبر همان سال، آواره شده اند. این گونه که هندوها و سیک هایی که در نیمه شمالی کشمیر که در کنترل پاکستان قرار دارد به هند و مسلمانانی که در نیمه جنوبی کشمیر تحت کنترل هند ساکن بودند به دولت پاکستان پناهنده شدند.  متعاقب آن هند و پاکستان سه بار دیگر بر سر کشمیر وارد جنگ شده اند و با بدل شدن به قدرت هایی اتمی، طولانی ترین رقابت ژئوپولیتیکی را در امتداد هفت دهه گذشته در جنوب آسیا رقم زده اند.

گرچه هند و پاکستان هر دو به مثابه دولت هایی با نظام سیاسی مبتنی بر حق رای و انتخابات شکل گرفتند اما سرنوشت متمایزی داشته اند. هند پس از چهل سال غلبه اخلاق گرایی جهان سوم گرایانه و گرایشات شبه سوسیالیستی، از اوایل دهه 1990، عمل گرایی اقتصادی را برای افزایش ثروت و منابع قدرت خود در پیش گرفته است، که در نتیجه آن با میانگین رشد  اقتصادی تقریبا 8 درصدی با بالغ بر دوتریلیون و دویست و شصت میلیارد دلار تولید ناخالص به پنجمین اقتصاد بزرگ  دنیا تبدیل شده است و انتظار می رود تا سال 2025، با پیشی گرفتن از ژاپن، آلمان، پس از چین و ایالات متحده به بزرگترین اقتصاد جهان بر طبق شاخص تولید ناخالص داخلی تبدیل شود. مخارج نظامی هند  نیز به 56 میلیارد دلار در 2017 رسیده است. این نتایج اقتصادی و نظامی پیامد رشد نیروها و احزاب سیاسی است که عمل گرایی اقتصادی را در دستور کار قرار داده یا به عبارتی در پیوند با دیگر عوامل نتیجه پارادایم شیفت هند از اخلاق گرایی جهان سوم گرایی نهروئیسی به عمل گرایی اقتصادی است.

نیروی های سیاسی

از طرفی در پاکستان، در طول هفتاد سال گذشته، هیچ یک از نخست وزیران نتوانسته اند دوره 5 ساله نخست وزیری شان را به پایان برسانند آنها یا قربانی ترور شده اند یا کودتا. در واقع منازعه کشمیر آثاری عمیق بر حیات سیاسی پاکستان گذاشته است و رشد جایگاه ارتش در درون پاکستان متاثر از رقابت طولانی با هند رقم خورده است و در حالیکه رشد نیروهای سیاسی توسعه گرا در درون هند به انتقال هند به اقتصادی نوظهور منجر شده است، پاکستان هم چنان فاقد احزاب یا نیروهای سیاسی است که به مثابه محرک توسعه، رونق و شکوفایی اقتصادی یا به عبارتی ظهور اقتصادی پاکستان را رقم بزنند. در نتیجه در قیاس با هند، میانگین رشد اقتصادی پاکستان تقریبا چهار و نیم درصد است که معادل تقریبی نصف میانگین رشد اقتصادی هند است. در نتیجه تولید ناخالص داخلی پاکستان به کمتر از 283 میلیارد دلار محدود باقی مانده و بوجه نظامیش نیز تا 2017، به زحمت به ده میلیارد دلار می رسد. این در حالی است که هزینۀ نظامی هند دو و نیم درصد از تولید ناخالص داخلی این کشور و هزینۀ نظامی پاکستان سه و نیم درصد از کل تولید ناخالص داخلی آن بوده است. در طول این مدت، هند با فاصله بزرگترین واردکنندۀ تسلیحات نظامی در جهان بوده است و در تولید ناخالص داخلی نیز مجموع تولید اقتصادی هند در سال هشت برابر مجموع تولید اقتصادی پاکستان است. بدین ترتیب هند به طور فزاینده ای از ثروت و رشد اقتصادی به قدرت بیش تر و بیش تر دست می یابد و بیش از گذشته پاکستان را در رقابت قدرت پشت سر می گذارد. در چنین شرایطی عمران خان  از حزب تحریک انصاف با کسب 176 رای از آرا پارلمان، در 18 اگوست 2018 به عنوان نخست وزیر جدید پاکستان سوگند یاد کرد.

انتخاب عمران خان به شیوه دمکراتیک به نخست وزیری در طول 71 سال گذشته دومین انتقال آرام قدرت در پاکستان است. عمران خان با شعار مقابله با فساد و برنامه ای برای پاکستانی جدید به قدرت رسیده است. گرچه وی ضرورت اصلاح حکمرانی در پاکستان را مطرح کرده و بهبود حکمرانی خوب را راه حل مشکلات اقتصادی و اجتماعی پاکستان می داند، اما به نظر می رسد که فارغ از لفاظی های سیاسی پاکستان همچنان در تداوم تکرار چرخه فقر و فساد و بی ثباتی های سیاسی گرفتار است. به عبارتی آنچه که در هند، کشور را  از فقر روز افزون به ثروت فزاینده دگرگون ساخت رشد نخبگان توسعه گرایی بود که عملگرایانه بر توسعه اقتصادی کشور متمرکز شدند، در واقع در هند به شیوه و در ساختار سیاسی متفاوتی، از اوایل دهه 1990، مسیری در پیش گرفته شد که به گونه ای دیگر دنگ شیائوپینگ در 1978 در همسایه بزرگ شرقی در پکن اتخاذ کرده بود، ظهور نخبگانی توسعه گرا که بر توسعه و مدرنیزاسیون اقتصادی و اجتماعی و متعاقب آن نوسازی نظامی کشور متمرکزند. در واقع چنین منظره ای از ظهور نخبگان توسعه گرا در پاکستان دور از افق است.

 

چشم انداز آینده

عمران خان در سخنرانی اش در 26 ژوئیه 2018، اظهار داشت که من پاکستانی هستم که بیشترین آشنایی را با هند دارم، و خواهان روابطی بهتر با هند خواهم بود. در اولین بیانات نیز در مقام نخست وزیری پاکستان خواستار گسترش همکاری های تجاری و اقتصادی و بهبود روابط با هند شد که با استقبال نارندرا مودی نخست وزیر هند مواجهه شد، نارندرا مودی نیز از 2014 میلادی برای روابطی بهتر با پاکستان کوشش کرده است. اما متغیرهای تاثیرگذار و مولفه هایی که مناسبات دو دولت را شکل داده است نشان می دهد که عادی سازی روابط دو کشور و گسترش همکاری هایشان با چالش هایی جدی روبرو است. گرچه عمران خان خواستار حل و فصل منازعه کشمیر بر اساس گفتگو و مذاکرات دوجانبه شده است اما ارتش پاکستان به مثابه قوی ترین نیرویی که بر سیاست اسلام آباد در خصوص منازعه کشمیر تاثیر می گذارد هم چنان بر مواضع گذشته اصرار دارد. از طرفی ظهور هند، نگرانی های چین را در جنوب آسیا افزایش داده است و پکن به عاملی مهم و تاثیر گذار بر مناسبات هندو پاکستان تبدیل شده است. پیش برد پروژه عظیم کریدور کاشغر به گوادر و نوسازی و گسترش ظرفیت های بندر گوادر نفوذ پکن در پاکستان را افزایش داده است، برای مقایسه در حالیکه حجم تجارت هند و پاکستان کمتر از دو میلیارد دلار در سال است حجم تجارت دو جانبه چین و پاکستان به بیش از سیزده میلیارد دلار در سال افزایش یافته است و پکن از منازعه هند و پاکستان برای فشار بر دهلی نو بهره می گیرد که در پیوند با ایالات متحده و شرکای آسیایی موازنه چین را پی گیری می کنند. بنابراین موقعیت و سیاست ارتش در درون پاکستان و جابجایی نخبگان سیاسی بدون تحولی کیفی که به ظهور نخبگان توسعه گرا در اسلام آباد انجامیده باشد و پیوند با منافع چین چالش هایی جدی است که پیش برد حل و فصل منازعه کشمیر را برای نخست وزیری جدید پاکستان دشوار می نماید.

واژگان کلیدی:چشم انداز ,روابط, هند , پاکستان

مطالب مرتبط