مریم وریج کاظمی
پژوهشگر مسائل ژئوپلیتیک
مرکز بین المللی مطالعات صلح- IPSC
طبق تعریف کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل متحد، پناهنده کسی است که به دلیل آزار، جنگ یا خشونت مجبور به ترک کشور خود شده است. یک پناهنده ترس موجهی از آزار و شکنجه به دلایل نژاد، مذهب، ملیت، عقاید سیاسی یا عضویت در یک گروه اجتماعی خاص دارد. به احتمال زیاد، آنها نمی توانند به خانه بازگردند یا از انجام این کار می ترسند. جنگ و خشونت های قومی، قبیله ای و مذهبی از عوامل اصلی فرار پناهندگان از کشورهای خود است.
طبق آمار، حداقل 82 میلیون نفر در سراسر جهان مجبور به ترک خانه های خود شده اندکه در میان آنها نزدیک به 26.4میلیون پناهنده جنگ وجود دارد که حدود نیمی از آنها زیر 18 سال سن دارند. البته منابع غیررسمی این تعداد را بیش از 38 میلیون نفر و حتی به گفته ای60-49 میلیون نفر اعلام می کنند که از مناطقی چون افغانستان، عراق، پاکستان، یمن، سومالی، فیلیپین، لیبی و سوریه چه در خارج از کشور و حتی داخل کشور خود آواره شدند و در شرایط بسیار نامناسب زندگی می کنند(1).
با توجه به بی میلی کشورهای غربی برای اسکان مجدد پناهندگان عراقی و افغان و کمک های بین المللی محدود دریافت شده توسط کشورهای میزبان و عدم اطمینان از زمان بازگشت، وضعیت پناهندگان همچنان بدتر می شود. ناامنی که پناهندگان و آوارگان جنگی، به نوعی انتقال اجباری که با آن رو به رو هستند بسیار فراتر از کشته شدن در انفجارها و جنگ داخلی برای آنها چالش برانگیز خواهد بود. این ناامنی شامل عدم دسترسی به آب و غذای سالم، مراقبت های بهداشتی، مسکن و اشتغال است. پناهندگان همچنین در تمدید روادید، سلب حقوق و خدمات مدنی، ترس از اخراج و نگرانی از آینده با مشکلات فراوان روبرو هستند. همچنین میلیونها نفر از افراد فاقد تابعیت هستند که بر اثر آن از حقوق اولیه ای مانند تحصیل، مراقبت های بهداشتی، اشتغال و آزادی تردد برخوردار نیستند.
پناهندگان به دلیل فضای نامتوازن ایجاد شده مجبورند در کمپ ها و اردوگاههای ساکن شوند که جمعیت زیادی از کشورهای مختلف با فرهنگ های متنوع در کنار آنها زندگی می کنند که گاها با تنش ها و درگیری های مواجه می شوند. از سوی دیگر اردوگاه های که برای این پناهندگان در نظر گرفته شده در بسیاری از مواقع با محرک های مشترک درگیری بر سر منابع و مکان ابعاد بحرانی به خود می گیرد و این باعث می شود که پناهندگان غالبا ثبات اقتصادی و سیاسی کشورهای میزبان را به خطر بیندازند. بر این اساس کشورهای میزبان سعی می کنند تا حقوق شهروندی به پناهندگان بدهند تا اینکه به آنها اجازه دهند در بی تابعیتی و ناامیدی بمانند، همانطور که لبنان با فلسطینی ها و پاکستان در حال حاضر با افغان ها این کار را می کنند.
در این میان، اروپا که از زمان جنگ جهانی دوم با بزرگترین حرکت مهاجران و پناهندگان که از نواحی جنگی بخصوص خاورمیانه و افریقای مرکزی-شمالی به آنجا گریخته اند، روبرو شده با شرایط نسبتا بحرانی مواجه است که می تواند حفاظت از مرزهای داخلی تا بستن مجدد مرز بر روی یکدیگر به پیش رود و اتحاد و یکپارچگی کنونی اتحادیه اروپا را مختل نمایند. بر همین اساس مدیریت مرزها برای مهار مهاجرت؛ چالش کنونی برای اعضاء اتحادیه اروپاست و این امر می تواند بر روی ورود پناهندگان به اروپا تاثیر بگذارد.
چالش دیگر که اتحادیه اروپا با توجه به شرایط ژئوپلیتیک فعلی با آن روبه روست، این است که پناهجویان بیشتری از کشورهای بحران زده در اروپا تحت درمان قرار خواهند گرفت. در سال 2015 تعداد آوارگان به سطح بی سابقه ای رسید و بیش از یک میلیون نفر وارد اروپا شدند. ضمن اینکه مهاجرت به خودی خود می تواند سلامت روانی و جسمی را مختل کند، بنابراین ارائه مراقبت های پزشکی برای پناهندگان و مهاجران یک چالش جدید و عمده برای سیستم های مراقبت های بهداشتی در اروپا است(2).
لازم به ذکر است، پناهندگان و آوارگان وقتی در خارج از کشور خود مشغول به کار می شوند، کارگران مهاجر محسوب می شوند و مورد استثمار قرار می گیرند، بخصوص کودکان،کارگران ارزان قیمت هستند که به دلیل نداشتن پشتوانه حمایتی از دولت و خانواده، جذب کارهای سیاه و قاچاق، یا به عنوان برده در مراکز تولیدی-تجاری مجبور به کار با ساعات طولانی خواهند شد. این در حالیست که طبق گزارش تحقیقی بین سالهای ۲۰۱۸ تا ۲۰۲۰ بیش از ۱۸ هزار کودک مهاجر بیسرپرست در اروپا گم شدهاند و از سرنوشت آنها خبری در دست نیست. یکی از مهمترین نکاتی که در این گزارش وجود دارد بیتفاوتی مقامهای عالیرتبه وکارمندان دستگاههای امنیتی و قضایی کشورهای مختلف اروپایی درباره پدیده گم شدن کودکمهاجران است. موضوع دنبال نکردن تحقیقات مرتبط با ناپدید شدن کودکمهاجران از سوی مقامات قضایی و نیروهای امنیتی و نظامی به صورت گستردهای در جای جای این گزارش تحقیقی ثبت شده است. اغلب این کودکان ملیت افغان داشته و در ردههای بعدی کودکانی با اصلیت مراکشی و الجزایری قرار میگیرند. در میان این کودکان ناپدید شده، پرونده ۷۲۰ کودک بدون هیچگونه تعقیب و تحقیقات قضایی بسته شده است(3).
به هر روی، بحران کنونی پناهندگان جنگ که با افزایش تنش ها در خاورمیانه تشدید شده است، قطعا نمی تواند آثار مثبت و موثری در کشورهای میزبان به جا بگذارد. چراکه اکثر پناهجویان جزو اقشار ضعیف و آسیب پذیر از نظر اقتصادی هستند که از دید میزبان در چرخه بازار آزاد کارآیی چندانی ندارند و حتی از موانع رشد و توسعه اقتصادی هم معرفی می شوند، بدین ترتیب بیگانه هراسی که شهروندان بومی ایجاد می کنند ابعاد فاجعه بار خشونت نژادپرستانه سیستمایتک به خود می گیرد.
با این تفاسیر، پناهندگان جنگی بیش از آنکه دارای پتانسیل کارآمد اقتصادی-اجتماعی برای کشورهای میزبان باشند در صورت عدم برنامه ریزی جهانی بر سر ثبات و تامین صلح در نواحی بحرانی و جنگ زده، با افزایش حجم گسترده از پناهجویان می تواند به ماهیتی تغییر شکل دهد که ضمن فشار مضاعف بر سیستم حاکمیت دولتی، شکاف اجتناب ناپذیری را بین کشورها از جهت همکاری و تعامل به وجود آورد و تنش و درگیری را به کشورهای میزبان انتقال دهند.
کلید واژگان: پناهندگان, آوارگان,کودک مهاجران, جنگ,مریم وریج کاظمی
1-https://www.unhcr.org/figures-at-a-glance.html
2-https://www.karger.com/Article/Fulltext/478763
3-https://per.euronews.com/2021/04/28/talk-with-a-lawyer-about-18000-migrant-children-missed-in-two-years-in-europe