طاهره گودرزی
مهم ترین موارد اختلاف امریکا و اسرائیل
اگر طرح کری را برای مذاکرات سازش در نظر بگیریم، این امر یکی از نقاط تحول ونقاط عطف در بین روابط طرفین مطرح می شود. به طوری که کری در مذاکراتش تلاش می کرد، با جانب داری هویت یهودی دولت اسرائیل را برجسته کرده و روی آن کار کند. اما طرف فلسطینی با وجود همه ی امتیاز دهی هایی که انجام داد، زیر بار این مسئله نرفت و دیدیم که عملا طرح کری برای تمدید مذاکرت سازش به شکست منجر شد. بعد از آن اگر به جنگ 51 روزه نگاه کنیم، دامنه ی اختلافات گسترده تر می شود. یعنی آقای کری طرحی را بیشتر با جنبه های انسان دوستانه به اسرائیلیها ارائه می کند، که جنگ را متوقف کنند . اما باز هم اسرائیلی ها زیر بار نرفته و طرح آقای کری را رد می کنند. دوباره دامنه ی اختلافات گسترش پیدا می کند. بحث سیاست هایی که دولت آقای اوباما در قبال ایران دارد و همین طور سخنرانی آقای نتانیاهو در کنگره، هم منجر به تنش هایی در بین طرفین میشود.
اختلاف بر سر مسئله هسته ای ایران
بحث مذاکرات هسته ای ایران شاید یکی از مسائل تنش زا بین طرفین بوده باشد. چون مسئله خیلی ریشه ای تر است، اکنون بحث انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، در صدر رسانه های خبری است و همه ی سیاست مداران تلاش خود را معطوف به این نکته کرده اند. لذا به نظر می رسد، این مسئله و جهت گیری های سیاسی و منافع سیاسی طرفین حتی در بین طرفهای داخلی آمریکا هم تاثیر گذار بوده است. به طوری که دولت اوباما احساس خطر کرده است، که همگرایی بیشتر بین جمهوری خواهان و صهیونیست و لابی های صهیونیست بوجود آمده است. چرا که منافع صهیونیست ها و جمهوری خواهان به یکدیگر نزدیک تراست. آقای اوباما هم به این نتیجه رسیده که برای بقای خود باید یک سری سیاست هایی را اتخاذ کند، که شاید به طور مقطعی با سیاست های کلی و راهبردهایی مدنظر صهیونیست ها همراهی نداشته باشد. مثلا اگر رویکرد امریکا با کوبا و یا رویکرد دولت امریکا با مذاکرات هسته ای ایران را مورد توجه قرار دهیم. این دو یک فضای فاصله ای بین سیاست های لابی صهیونیسم به صورت مقطعی با نیروهای سیاسی آمریکا بوجود آورده است .به هر حال تصور می شود، که در واقع دولت اوباما به این نتیجه می رسد که به خاطر منطق گرایی و نیاز به ظرفیت ها و امکانات ایران در معادلات بین المللی نیاز به مذاکرات دارد، تا مشکلات جهانی خود را حل کند . اما به نظر می رسد، این دیدگاه با دیدگاه صهیونیست ها و نتانیاهو هم خوانی چندانی ندارد. به همین دلیل ما می بینیم، که یک چالش سیاسی زودهنگام در روابط طرفین دیده می شود. یعنی آقای اوباما هنوز بر سر کار است اما شاهد برجسته تر شدن رویکرد صهیونیست نسبت به جمهوری خواه هان هستیم.
اشتراک آمریکا و اسرائیل در مسائل خاورمیانه
راهبرد آمریکا در صحنه ی بین الملل، تا حدی مبتنی بر منطق گرایی است. دولت آقای اوباما تلاش می کند، تا حدی تقسیم کاری بین بازیگران مختلف صورت بگیرد. در همین راستا تلاش میکند حضور مستقیم نداشته باشد، به طوری که امرزوه کشورهای عربی را در مقابل داعش به کار می گیرد. در این حوزه یک همگرایی کلی بین صهیونیست ها و آمریکا را مشاهده می کنیم. لذا به نظر نمی رسد چالش عمده ای بین آمریکا و صهیونیست ها وجود داشته باشد. فقط این این چالش ها مقطعی است و بیشتر هم در موارد محدودی خودش را نشان می دهد. در بعد دیگری مهم ترین مسئله ای که هر دو طرف روی آن اشتراک نظر دارند، حمایت از از پدیده ای به اسم داعش است. تا هر دو گروه چه صهیونیست و چه آمریکاییها بتوانند با استفاده از ظرفیت های داخلی خود مسلمان ها بزرگترین ضربه را به اسلام بزنند. این قضیه که محدوده ی داعش به لیبی و قاره ی آفریقا کشیده شده است، فرصتی خیلی متمایزی را نصیب صهیونیست ها می کند. مثلاً ما شاهد آن هستیم، که حضور داعش در قاره آفریقا باعث می شود، که حضور اطلاعاتی آمریکا و صهیونیست ها افزایش پیدا کند و نا امن تر شدن جهان به نفع آنها باشد. هم چنین حضور داعش در لیبی به سود اسرائیل تمام می شود. چرا که با درگیر کردن مصر با لیبی، ظرفیت های این کشور به سمت لیبی و به جایی غیر از اسرائیل و فلسطین سوق داده میشود. به هرحال هسته ی مرکزی داعش تحت نظر آمریکایی ها بوده است و به آنها استقلال عملی نمایشی و صوری داده شده است . در این بین در نهایت ما شاهد همگرایی صهیونیست ها و امریکاییها در زمینه ی داعش هستیم. در مورد سوریه هم شاهد این هستیم که آمریکا و اسرائیل نیروی خود را برای تضعیف نظام سوریه متمرکز کرده اند. به همین دلیل ما شاهد فعالیت گروه ها و تروریست ها علیه نظام اسد در سوریه هستیم. چرا که آنچه به نفع اسرائیلیها در صحنه ی سوریه است، سوریه ای تضعیف شده است. در واقع از بین رفتن نظام سوریه و ناامنی کل این کشور، در نقاط هم جوار با اراضی اشغالی، نمی تواند به نفع اسرائیلی ها باشد. چون بدیل مناسبی برایش ندارند، باز هم به سوریه تضعیف شده و نظام اسد تضعیف شده دل بسته اند. هم چنین این همگرایی آمریکا با اسرائیل را در مورد حزب الله لبنان شاهد هستیم. به طوری که هم اسرائیلی ها و هم آمریکاییها خواستار این هستند که حزب الله به طور مستقیم و غیر مستقیم با استفاده از نیروهای چهارده مارس و نیرویهای تکفیری که حزب الله را محاصره کرده اند، خلع سلاح شود. یعنی با تخلیه توان حزب الله از سوی سوریه و گروه های تکفیری، در مقابل گروه های تکفیری باز هم رویکردی فرسایشی علیه حزب الله انجام دهند.
واژگان کلیدی: چالش های اسراییل و امریکا، اختلافات اسراییل و امریکا، اشتراکات اسراییل و امریکا، روابط اسراییل و امریکا