ولی کوزهگر کالجی
مرکز بین المللی مطالعات صلح – IPSC
بیان رخداد
روابط دو کشور ارمنستان و ایالات متحده آمریکا در دوران ریاست جمهوری باراک اوباما روند نسبتاً سرد و شکنندهای را تجربه کرده است. رد دعوت رئیس جمهور آمریکا و عدم شرکت روبرت کوچاریان در اجلاس سران ناتو در شیکاگو آمریکا در 20 می 2012 جدیدترین نشانه سردی مناسبات ایروان- واشنگتن به شمار میرود. هرچند روابط ارمنستان و آمریکا به دلیل وجود لابی قدرتمند دیاسپورای ارمنی در جامعه آمریکا همواره از سطح بسیار مطلوبی برخوردار بوده، اما در دوره ریاست جمهوری باراک اوباما، روابط دو کشور از این شرایط فاصله گرفته است. در این نوشتار، کوشش میشود دلایل و پیامدهای وقوع این تحولات مورد واکاوی قرار گیرد تا درک بهتری از شرایط کنونی حاکم بر مناسبات دو کشور حاصل شود.
واژگان کلیدی: قفقاز جنوبی، آمریکا، ناتو، اجلاس شیکاگو.
تحلیل رخداد
در طی سالهای اخیر مقامات ارمنی کوشیدهاند با حفظ روابط سنتی با روسیه که چه به لحاظ سیاسی- نظامی (برای ایجاد موازنه قدرت با آذربایجان بر سر منطقه ناگورنو- قره باغ) و چه به لحاظ اقتصادی حائز اهمیت فراوان است، مناسبات خود با ایالات متحده را نیز توسعه بخشند. امری که سیاستمداران ارمنی از آن تحت عنوان «سیاست تکمیل متقابل»[1] یاد میکنند. در این بین آنچه همواره موجب تقویت پیوند ارمنستان و آمریکا شده است، وجود لابی بسیار قدرتمند دیاسپورای ارامنه (آوارگان و مهاجرین ارمنی) در درون جامعه آمریکا است. نقش این لابی به گونهای است که زیبگنیو برژنیسکی معتقد است تاثیر گذارترین لابیها در آمریکا به ترتیب لابی یهودیهای آمریکا، کوباییهای آمریکا و ارامنه آمریکایی میباشند. کمیته ملی ارامنه آمریکا،[2] مجمع ارامنه آمریکا[3] و کمیته روابط مردمی ایالات متحده – ارمنستان[4] از بزرگترین سازمانهای ارامنه در جهان هستند که به نمایندگی از دیاسپورای ارامنه در سراسر جهان منافع ارامنه خارج از ارمنستان و داخل ارمنستان را دنبال میکنند. شناسایی کشتار ارامنه توسط امپراطوری عثمانی در سال 1915، اعلام خودمختاری برای ناگورنو – قرهباغ و حمایت از «تبصره 907 قانون حمایت از آزادی»[5] از جمله مهمترین اهداف لابی ارامنه در سراسر جهان بویژه ایالات متحده به شمار می رود؛ کشوری که تاکنون از شناسایی رسمی کشتار ارامنه به عنوان «ژنوساید یا نسل کشی» خودداری کرده است.
به هنگام مبارزات انتخاباتی در سال 2008، باراک اوباما از جمله نامزدهای ریاست جمهوری آمریکا طی چند دهه اخیر بود که به صراحت و به دفعات در جریان مبارزات انتخاباتی خود وعده شناسایی رسمی قتل عام ارامنه را به رای دهندگان ارمنی داد و بدین ترتیب انتظارات و امیدهای بسیار زیادی را برای جامعه ارامنه داخل و بیرون آمریکا پدید آورد و بدین ترتیب رای اکثریت جامعه پرنفوذ و گسترده ارامنه آمریکا را نصیب خود و حزب دموکرات نمود. اما اوباما پس از به قدرت رسیدن، هیچ کوشش عملی در این رابطه به عمل نیاورد و با این اقدام خود دلخوردی و سرخوردگی بسیاری را در میان ارامنه بوجود آورد. به عنوان مثال اوباما در سخنرانی خود در «روز یادبود ارامنه»[6] در 24 آوریل 2011 هرچند از وقوع این رویداد اظهار تاسف کرد اما به جای واژه «نسل کشی»[7] در مورد وقایع سال 1915 میلادی ، واژه «فاجعهای بزرگ»[8] را به کار برد که به هیچ عنوان مورد رضایت ارامنه نبود. در واقع تیم سیاست خارجی دولت اوباما به خوبی به این مساله واقف بودند که تصویب قانونی شناسایی قتلعام ارامنه تا چه میزان میتواند موجب رنجش و دوری آنکارا از واشنگتن شود؛ آن هم در مقعطی که ایالات متحده به دلیل نقش میانجیگرایانه ترکیه در قبال پرونده هستهای ایران و نقش مهم این کشور در تحولات خاورمیانه بویژه تحولات پرشتاب سوریه، سخت به همراهی و همسویی ترکیه نیاز دارد. تحت تاثیر این ملاحظات سیاسی بود که اوباما عملاً مساله شناسایی رسمی قتل عام ارامنه را از دستور کار دولت خود خارج نمود.
اما دلخوری ارامنه بویژه دیاسپورای ارامنه فقط محدود به این مساله نمود. پافشاری و تاکید شدید دولت اوباما بر عادیسازی روابط ترکیه و ارمنستان نیز خوشایند بخش بزرگی از جامعه ارامنه نبود. آنها انتظار داشتند در قبال عادی سازی روابط، مساله شناسایی قتل عام ارامنه و نیز مساله ناگورنو- قرهباغ حل و فصل شود؛ مسائلی که واشنگتن هیچگونه علاقهمندی در ورود به آنها از خود نشان نداد و با اهرمهای مخالف سیاسی و اقتصادی دو کشور ارمنستان و ترکیه را به عادیسازی مناسبات ترغیب نمود. به عنوان مثال اوباما در پیامی به وزاری خارجه ترکیه و ارمنستان اظهار داشت: «عقایدم در زمینه رویداد سال 1915 بدون تغییر مانده است اما در این مقطع ترجیح میدهم دو کشور ترکیه و ارمنستان را به انجام یک گفتگوی مستمر تشویق کنم». در این بین، اقداماتی مانند تعلیق روند بررسی تصویب پروتکل ایروان-آنکارا از سوی سرژ سرکسیان نیز موجب ناخرسندی مقامات آمریکایی گشت.
اما علاوه بر مسائل یادشده، موضعگیری دولت اوباما در قبال تحولات داخلی ارمنستان نیز به سردی مناسبات دو کشور بویژه در مقطع سال 2008 کمک نمود. در رقابت تنگاتنگ میان سرژ سرکسیان و لئون تر پطروسیان در انتخابات ریاست جمهوری سال ٢٠٠٨ ارمنستان، سركيسيان توانست با كسب 55/62 درصد آرا به پيروزي دست يابد. اما با اعتراض تر پطروسیان به نتایج انتخابات، اعتراضات مردمی گستردهای به رهبری ترپتروسیان طی بیش از ده روز صورت گرفت که در نقطه اوج اعتراضات، در اول مارس ٢٠٠٨ منجر به کشتهشدن بیش از ١٠ نفر و زخمی شدن بیش از ٢٦٥ نفر گردید. شدت اين تحولات به حدي بود كه مجمع پارلماني شوراي اروپا كه عضويت در آن برای ارمنستان بسیار مهم است، تحريمهايي را عليه اين كشور از جمله محروم كردن از حق رأي در اين شورا اعمال كرد و از دولت ارمنستان به صراحت خواست تا تمهيداتي براي رعايت هر چه مطلوبتر حقوق بشر و آزادي زندانيان سياسي مطمحنظر قرار دهد.
دولت اوباما نیز همسو با نهادهای اروپایی به تحولات ارمنستان سخت واکنش نشان داد. به عنوان مثال، متیو برایزا[9] معاون وزیر امور خارجه آمریکا ضمن انتقاد شدید از اقدام دولت ارمنستان در سرکوب معترضان، درباره بازداشتهای برخی مخالفان ابراز نگرانی کرد و اظهار داشت: «اقدامات خشونتآمیز واقعاً تاسفآور است و اقدامات دولت ارمنستان در سرکوب مخالفان بسیار بیرحمانه و خشن است. دولت آمریکا از بازداشت ناراضیان در ارمنستان بسیار نگران است و اقدام دولت ارمنستان در اعمال محدودیت بر رسانههای مستقل بسیار ناامیدکننده است و این کشور حتی روند بازداشت مخالفان را شدت بخشیده است». همین امر به صورت قابل ملاحظهای در کاهش میزان کمکهای مالی ایالات متحده به ارمنستان نیز نمود یافت؛ به گونهای که تنها مبلغ 40 میلیون دلار از سوی دولت آمریکا در سال 2012 برای ارمنستان اختصاص یافت که این رقم، در مقایسه با سال 2011 بیش از یک میلیون دلار کاهش را نشان میدهد.
نکته شایان توجه دیگر، اختصاص کمک 3 میلیون دلاری از سوی ایالات متحده به دو دولت آذربایجان و ارمنستان در چهارچوب حمایتهای نظامی خارجی است که سهم آذربایجان از این مبلغ450 هزار دلار بیش از ارمنستان است و این موضوع با توجه به حساسیت شرایط منطقه ناگورنو-قره باغ با اعتراض مقامات ارمنی مواجه گشته است. مقامات ایروان این خطمشی دولت اوباما را مغایر با اهداف کنگره آمریکا میدانند که که به موجب آن بودجه اختصاصیافته از سوی دولت آمریکا باید در راستای ایجاد معیارهای اعتمادسازی و سایر راه حلهای منتهی به حل و فصل مسالمتآمیز مناقشه ناگورنو-قرهباغ تخصیص یابد. دولتمردان ارمنی بر این باورند که کمکهای دولت آمریکا مطابق با بخش 907 معاهده «حمایت از آزادی» مصوب سال 1992 صورت میگیرد که در آن از دولت آذربایجان خواسته شده بود گام های اساسی در برداشتن کلیه تحریمها و اقدامات تهاجمی و به کارگیری نیروی نظامی علیه دولت ارمنستان و منطقه ناگورنو-قره باغ بردارد. در این شرایط، انتظار میرود لابی قدرتمند و بانفوذ جامعه ارمنی آمریکا با انجام رایزنیهای و اعمال فشارهای مختلف، راهکارهایی را حداقل برای ایجاد توازن بیابد و این کسری را از طرق دیگر جبران نماید.
برآیند همه این نارضایتیها را میتوان در عدم شرکت سرژ سرکسیان، رئیس جمهور ارمنستان در اجلاس سران ناتو در شیکاگو دانست. هرچند دولت ارمنستان عدم پاسخ مثبت کوچاریان برای حضور در اجلاس شیکاگو را قراردادن مناقشه ناگورنو-قره باغ در کنار مناقشات آبخازیا و اوستیای جنوبی در فهرست چالشهای پیش روی جهان غرب اعلام نمود، اما ریشه این تصمیم را باید نارضایتی عمیق مقامات ارمنی از رویکرد دولت اوباما در طی چهار سال گذشته دانست. در مجموع آنچه از مواضع اعلانی و اعمالی دولت اوباما در طی چهار سال گذشته میتوان برداشت نمود این است که عدم پایبندی به وعده انتخاباتی شناسایی قتل عام ارامنه، تشویق و اعمالی فشار بر عادیسازی مناسبات ترکیه و ارمنستان، انتقاد از وضعیت دموکراتیزاسیون و حقوق بشر در ارمنستان و در نهایت کاهش یک میلیون دلاری کمکهای مالی به ارمنستان حاکی از آن است که روابط ایراون- واشنگتن در دوران باراک اوباما روند چندان مطلوب و گرمی را تجربه نکرده است.
پیامدهای رخداد
روند تحولاتی که در روابط ایروان- واشنگتن در طی چهار سال ریاست جمهوری باراک اوباما بوقوع پیوسته است، تصویری از یک رابطه نسبتاً سرد و شکننده را به تصویر میکشد. این امر پیامدهای بسیار مهمی را میتواند در سطح داخلی و بینالمللی در پی داشته باشد. سرخوردگی ارمنستان از آمریکا میتواند موجب تجدید نظر در رویکرد چندسال اخیر این کشور در نزدیکترشدن به غرب شود. کوشش چندسال اخیر ایروان در نزدیکی به نهادهای یورو-آتلانتیکی با حساسیت فراوان از سوی متحد بزرگ و سنتی ارمنستان یعنی روسیه دنبال میشد و مسکو به شدت از این رویکرد ناراضی بود. آخرین نمونه این نارضایتی را میتوان در عدم ملاقات جداگانه ولادمیرپوتین و روبرت کوچاریان در حاشیه اجلاس سازمان پیمان امنیت دسته جمعی در مسکو (۲۷ ارديبهشت ۱۳۹۱) دانست، امری که در سال های گذشته به عنوان یک روال همیشگی برگزار میشد ولی این بار پوتین به دیدار عمومی با رئیس جمهور ارمنستان در کنار سایر مقامات شرکت کننده بسنده کرد. فشار و نارضایتی روسیه از یک سو و سرخوردگی از سوی آمریکا موجب خواهد شد تا ارمنستان بیش از گذشته به رویکرد سنتی خود یعنی تکیه بر اتحاد استراتژیک با روسیه روی بیاورد. در همین راستا، ایجاد وقفه و حتی متوقف ساختن روند عادیسازی مناسبات با ترکیه که با فشار و حمایت آمریکا از سال 2008 صورت گرفته است، نیز میتواند به عنوان یک واکنش احتمالی از سوی ارمنستان در مقاطع آتی در دستور کار مقامات ارمنی قرار گیرد که این امر نه تنها برای ترکیه بلکه برای دولت آمریکا که در طی سالهای اخیر همواره بر عادیسازی مناسبات ترکیه و ارمنستان تاکید کرده است، چندان خوشایند نخواهد بود. دیگر پیامد مهم این فعل و انفعالات را میتوان گرایش احتمالی رای دهندگان و لابی ارامنه در درون جامعه آمریکا به نفع حزب جمهوری خواه در انتخابات آتی ریاست جمهوری دانست که میتواند موجب شکنندگی بیشتر جایگاه باراک اوباما در انتخابات سرنوشت ساز نوامبر 2012 شود. بدون شک روند تحولات ماههای پیش رو برای شخص باراک اوباما و حزب دموکرات از این منظر بسیار مهم خواهد بود که چگونه میتوانند رای و اعتماد لابی قدرتمند و یکپارچه دیاسپورای ارمنی جامعه آمریکا را با خود همسو سازند.
[1] . Complementary Policy
[2] . Armenian National Committee of America (ANCA)
[3] . Armenian Assembly of America (AAA)
[4] . U.S.-Armenia Public Affairs Committee (USAPAC)
5. تصویب این قانون درسال 1992 در کنگره آمریکا صورت گرفت و به موجب آن دولت این کشور را ملزم ساخت تا از هرگونه کمک مستقیم به آذربایجان خودداری کند. این قانون در واکنش به تلاشهای آذربایجان در جهت منزوی کردن و فلج کردن ارمنستان و قره باغ در کنگره آمریکا تصویب شد.با این وجود بعد از حوادث یازدهم سپتامبر2001 ، و پیوستن آذربایجان به متحدین آمریکا در جنگ با تروریسم اجرای این قانون با دستور رییس جمهور آمریکا معلق گردید.
[6] . Armenian Remembrance Day
[7] . genocide
[8] . horrific events
[9] . Matthew Bryza