September 19, 2023 – 7:59 am | Comments Off on چرخش ژئواکونومیک هند به غرب آسیا 

قدرت الله بهبودی نژاد
دکتری مطالعات منطقه ای 
مرکز بین المللی مطالعات صلح – IPSC

برای مدت  طولانی از زمان استقلال، رویکرد سیاست خارجی هند حول ملاحظات ژئوپلیتیکی می چرخید. استعمارزدایی، آسیایی‌گرایی و عدم تعهد روابط و سیاست‌های …

ادامه مطلب »
گفتگو

مقالات

خاورمیانه

مقالات تحقیقی و تحلیلی در حوزه خاورمیانه

خلیج فارس

مقالات تحقیقی و تحلیلی در حوزه خلیج فارس

آسیای میانه

مقالات تحقیقی و تحلیلی در حوزه آسیای میانه

صفحه نخست » آمریکا, مقالات, مقالات تحلیلی

پیروزی مجدد باراک اوباما و ارزیابی سیاست خارجی جدید امریکا

نگارش در December 16, 2012 – 8:12 pm
پیروزی مجدد باراک اوباما  و ارزیابی سیاست خارجی جدید امریکا
Share

سعید خالوزاده

مرکز بین المللی مطالعات صلح – IPSC

بیان رخداد           

باراک اوباما کاندیدای دموکرات ها بعد از تقریبا یک سال مبارزه انتخاباتی چند مرحله ای و نفس گیر، موفق شد با پشت سر گذاشتن میت رامنی کاندیدای جمهوریخواهان به عنوان چهل و پنجمین رئیس جمهور امریکا انتخاب شود. باراک اوباما با کسب 306 رای الکتورال در برابر 202 رای الکتورال میت رامنی به عنوان رییس جمهور جدید برگزیده شد. انتخاب مجدد اوباما مسئله بسیار مهمی است و تاثیرات زیادی در صحنه جهانی دارد. این سومین بار بعد از جنگ جهانی دوم است که یک کاندیدای دموکرات برای دومین دور متوالی به کاخ سفید راه می یابد. با توجه به تعداد آرا قوی الکتورال باراک اوباما بنظر می رسد وی در دور دوم با اقتدار بیشتری وارد کاخ ریاست جمهوری می شود و برنامه های تدوین شده حزب متبوعش که عمدتا بر اساس همان برنامه های قبلی است را با جدیت بیشتری ادامه خواهد داد. اگرچه اوباما باید بر خط مشی سیاست خارجی کشور نظم و ترتیبی بدهد و بخصوص در مسائل مهمی مثل تحولات ناشی از بهار عربی در خاورمیانه و تنظیم رابطه با حکومت های جدید این منطقه سیاست های جدیدی را در پیش بگیرد ولی بنظر می رسد اساس برنامه های کابینه دوم وی پیرامون مسائل داخلی امریکا و سر و سامان دادن به اوضاع اقتصادی نه چندان مطلوب امریکا است که شدیدا مورد توجه شهروندان و افکار عمومی امریکاست. دراین میان احتمال کاهش هزینه های نظامی امریکا دور از ذهن نخواهد بود.

کلیدوژگان: پیروزی اوباما، سیاست خارجی جدید اوباما، آمریکا و اوباما

 

تحلیل رخداد

ارزیابی وقایع نشان می دهد بحران اقتصادی و جنبش وال‌استریت مهمترین چالش‌های داخلی اوباما و مسئله هسته‌ای ایران، رابطه با چین و روسیه و چگونگی پیشبرد روند صلح خاورمیانه و تنظیم روابط جدید با حوزه جنوب شرق آسیا از دیگر اصلی‌ترین معضلات سیاست خارجی دولت دوم اوباما قلمداد می‌شوند. اوباما در 4 ساله پیش روی، ضمن تاکید بر سر و سامان دادت به اوضاع داخلی و بهبود شرایط اقتصادی کشور، تلاش می کند سیاست خارجی فعال و سازنده ای را در اقصی نقاط دنیا در پیش بگیرد و به بسیاری از معضلات باقمانده در سیاست خارجی امریکا خاتمه بخشد.

باراک اوباما نزدیک دو هفته بعد از ششم نوامبر، روز پیروزی، چمدان‌های خود را بست و برای نخستین سفر خود بعد از پیروزی، عازم شرق آسیا شد. وی در این سفر چهار روزه از سه کشور تایلند، برمه یا میانمار و کامبوج دیدار کرد و در اجلاس سران کشورهای عضو اتحادیه کشورهای آسیای جنوب شرقی آ. سه. آن(ASEAN) شرکت کرد. بنظر می رسد که عزیمت اوباما به این منطقه و شرکت در اجلاس «آ. سه. آن» آن هم در این مدت کوتاه بعد از پیروزی‌اش در انتخابات، حکایت از نقش این منطقه و به طور کلی، حوزه شرق آسیا در دور دوم از سیاست خارجی اوباما دارد.

بنظر می رسد با وارد شدن انتقادها بر سیاست خاورمیانه‌ای اوباما بعد از عقب‌نشینی در مورد جنبش بهار دموکراسی‌ خواهی عربی، دولت امریکا امیدوار است تا دیدارهای رئیس‌جمهور از آسیای جنوب شرقی نقطه شروعی برای جهش سیاست خارجی در دومین دور از ریاست جمهوری او باشد و ایالات متحده به دنبال ایجاد موازنه‌ای در برابر نفوذ رو به رشد چین است. تقابل با نفوذ چین تنها هدف اوباما نیست، بلکه نکته قابل توجه در این مورد، سفر اوباما به برمه است که به نظر می‌رسد او در این سفر به دنبال تکمیل حلقه‌های لازم برای مقابله با نفوذ چین در این منطقه است. اوباما پیش از این و در چهار ساله گذشته از ریاست جمهوری خود از ۲۰۰۹ به این سو چهار بار به حوزه شرق آسیا سفر کرده که آخرین آن در همین سال میلادی انجام شد و با این سفر معلوم می‌شود که این حوزه در سیاست خارجی امریکا نسبت به حوزه‌های دیگر از اولویت خاصی برخوردار است.

در واقع، سفرهای مکرر اوباما و دیگر مقامات ارشد امریکا به این منطقه از جمله هیلاری کلینتون، وزیر امور خارجه و لئون پانتا، وزیر دفاع امریکا، حاکی از آن است که امریکا بر مبنای آ. سه. آن یک رابطه زنجیری از کشورها را در این منطقه تعریف کرده که از شبه جزیره هند تا اقیانوس آرام به دور چین کشیده شده است. این رابطه زنجیره‌ای بعد از ۲۰۰۹ و در دور نخست ریاست جمهوری اوباما مورد توجه جدی امریکا قرار گرفت و برخلاف دوره بوش و حتی رؤسای جمهور اسبق امریکا، این دستگاه دیپلماسی اوباما بود که به این حوزه و نقش رابطه زنجیره‌ای آن برای امریکا روی آورد و سعی کرد تا آنجا که می‌شود فضایی باز برای کشورهای عضو و حلقه‌های این رابطه در جهت منافع امریکا ایجاد کند.

اضافه می شودچین پس از فروپاشی شوروی و پایان جنگ سرد نظریه آمریکایی نظام بین‌المللی و ادعای آمریکا در مورد جهان تک قطبی را نپذیرفت و رهبران پکن در مناسبت‌های مختلف ایده نظام چند قطبی را مطرح کردند. اختلافات و رقابت‌های این دو کشور از همان زمان کلید خورد و در برهه‌های مختلف، عوامل متعددی موجب دامن زدن به تنش میان واشنگتن و پکن شد.

تحولات خاورمیانه و شمال آفریقا:تحولات قریب به دو سال جهان عرب شرایطی را ایجاد کرده که آمریکا نمی تواند با سیاست دوره بوش و روند 4 ساله قبلی به ابتکار عمل در این زمینه دست بیابد و نیاز به مبنایی دیگر دارد تا آن که از یک سو خود را با این تحولات هماهنگ کند و از سوی دیگر بتواند به آن جهت و سوی مورد نظر خود را بدهد. چنین لوازمی به معنای ضرورت چرخش به سوی دیپلماسی فعال است که اوباما برای آن نیاز به تغییرات گسترده در تیم های سیاسی، امنیتی و نظامی خود دارد. حضور پترائوس، پانتا و کلینتون در دوره دوم از ریاست جمهوری با این شرایط هم خوانی ندارد و از این رو، کسانی چون جان کری، رییس کمیته روابط خارجی سنا، و سوزان رایس، نماینده آمریکا در سازمان ملل، فراخوانده شده اند تا آن که محورهای اصلی این چرخش را تشکیل دهند.

وقوع بیداری اسلامی موجب شده تا آمریکا طی ماه‌های اخیر با توجه به کاهش نفوذ خود در خاورمیانه به دنبال تدوین استراتژی‌های جدید با اولویت‌های جدید باشد. شکی در این نیست که از دست دادن متحدان در مصر و تونس نفوذ آمریکا در خاورمیانه را تغییر داده است. وقوع انقلاب در این کشورها موجب تغییر روابط آمریکا با کشورهایی شد که برای سال‌ها روابط محکمی با واشنگتن داشتند و علاوه بر آن راه را برای فعالیت گروه‌های اسلام‌گرایی که برای مدت‌ها به دست حکومت‌های مبارک و بن علی سرکوب می‌شدند، هموار کرد.

همین عوامل چالش جدی‌ای را برای رئیس جمهور آمریکا به وجود آورده و دولتمردان آمریکایی را بر آن داشته اهداف مختلفی را در دستور کار خود قرار دهند. یکی از این اهداف،‌ ایجاد نوعی حاشیه امنیتی برای رژیم صهیونیستی و انتقال بحران از متن سرزمین‌های اشغالی به کشورهای خلیج فارس و شمال آفریقاست. دیگر اینکه واشنگتن در تلاش است با بزرگنمایی و توسل به اقدامات پوپولیستی، از خطر وجود تروریسم در منطقه به عنوان ابزاری برای حضور نظامی در این حوزه استفاده کند. علاوه بر این، آمریکا تلاش می‌کند ضمن تامین امنیت خطوط نفتی، از ایجاد بحران جدی در منطقه جلوگیری و مانع افزایش قیمت مواد هیدروکربنی شود. اکنون باراک اوباما در دور دوم ریاست جمهوری خود باید به منظور جبران کاهش نفوذ خود در منطقه این اهداف را جدی‌تر از پیش در دستورکار خود قرار دهد.

 برنامه هسته‌ای ایران از مهمترین چالش‌های باراک اوباما در دور دوم انتخابات ریاست جمهوری به شمار می‌آید. او که از تیرماه سال جاری به خاطر نزدیک بودن انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، هر گونه تصمیم‌گیری مهم در رابطه با ادامه مذاکرات گروه 1+5 با ایران را به بعد از مشخص شدن نتیجه انتخابات موکول کرده بود، اکنون باید خود را برای رویارویی با این مسئله آماده سازد. سیاست‌‌های اوباما، طی دوره اول ریاست جمهوری‌‌اش، نشان می‌‌دهد، او به رویکرد تحریم و فشار بیشتر علیه جمهوری اسلامی ایران تمایل دارد. به طور کلی، اکثر دموکرات‌‌ها معتقدند، این رویکرد سرانجام نتیجه لازم را برای آمریکا در پی خواهد داشت. بنظر می رسد با هماهنگی بسیار زیادی که با کشورهای اروپایی صورت گرفته، دولت اوباما تلاش دارد در اسرع وقت و در فرصتی 6 ماهه با ارائه برخی امتیازات به ایران پرونده هسته ای ایران را برای همیشه خاتمه بخشد و نگرانی های امریکا، اروپا و اسرائیل را باصطلاح بر طرف کند. دراین راستا ما بزودی شاهد تحولات زیادیاز جمله دیپلماسی و مذاکرات فعال اشکار و پنهان در این زمینه خواهیم بود.

در رابطه با ایران نیز از همین حالا بیشتر نگاه ها مساله رابطه ایران با ایالات متحده را رصد می کنند؛ نکته ای که وجود دارد این است که ایران با ایالات متحده روابط دیپلماتیکی ندارد و از طرفی دیدارهایی که ادعا شده اخیرا صورت گرفته از سوی طرفین تکذیب شده است، البته در طی سال های گذشته ایران به طورغیر مستقیم از طریق گروه 5+1  با آمریکا گفتگو و تماس داشته و در نشست های قبلی ایران و گروه 1+5 این گفتگوها به صورت غیر مستقیم انجام شده و در هفته های آینده نیز با حضور خانم کاترین اشتون وزیر امور خارجه اتحادیه اروپایی و رئیس گروه 1+5 گفت و گوهای جدی پیرامون مسایل انرژی هسته ای و موضوع تحریم ها بین دو طرف انجام خواهد شد، بنابراین ایران با دولت آمریکا گفت و گوهای جدی را تاکنون در این باره داشته و البته بنظر می رسد این 6 کشور (گروه 1+5) با رهبری آمریکا با توجه به پیروزی اوباما گفت و گوهای جدی تری را با ایران ادامه خواهند داد؛ در مجموع به نظر می رسد طرفین تلاش دارند یک نتیجه از این گفت و گوها به دست یابد و توافقی حاصل شود و با توجه به دور جدید مذاکرات و پیروزی اوباما امکان تسریع و جدیت ادامه این دور گفت و گوها بیشتر شده است.  

پیامد رخداد

بنظر می رسد اوباما در زمینه سیاست داخلی بر تداوم سیاست های داخلی و بهبود اوضاع اقتصادی تاکید خواهد کرد و همان برنامه هایی که ناتمام مانده را با جدیت بیشتری پی می گیرد و سعی می کند رونق دوباره ای به اقتصاد این کشور به عنوان بزرگترین اقتصاد دنیا برگرداند، از میزان بیکاری بکاهد و اشتغال را افزایش دهد و در مسایل رفاهی، بهداشتی و آموزشی شاخص های بهتری پیدا کند. 

از طرفی، اروپائیان کلا مایل به قدرت یافتن بیش از حد امریکا نیستند و با جهان تک قطبی به رهبری امریکا نیز شدیدا مخالفت دارند و از این منظر به قدرت نرسیدن میت رامنی برای آنها نکته بسیار مثبتی است. اروپا مایل به یک نظام بین المللی چند قطبی است که در آن امریکا به عنوان یک قطب قدرتمند حتی قدرتمندترین قطب و البته نه ابر قدرت و هژمون حضور خواهد داشت و سایر بازیگران و قدرت های بزرگ از جمله اتحادیه اروپایی، چین، ژاپن، روسیه و … هر یک سهم خود را خواهند داشت. در مجموع اگر چه انتخابات این دور ریاست جمهوری امریکا، رقابتی بود میان کاندیداهایی که هر دو با چالش های زیادی مواجه بودند اما برنده انتخابات کسی بود که از طبقات ضعیف جامعه برخاسته و الهام بخش توده های مردم بود؛ از این انتخاب هم توده مردم رضایت داشتند و هم احیانا منافع دولتمردان و رهبران دیگر کشورها تامین می شود. بهرحال باید منتظر ماند و روند وقایع و تحولات ناشی از پیروزی مجدد اوباما را تحلیل کرد.

در زمینه سیاست خارجی، دولت اوباما بدون اینکه هزینه زیادی را بخصوص در بعد عملیات خارجی و نظامی متقبل شود، سعی می کند سیاست خارجی فعالتر، منعطف تر و بی سر و صداتری را در پیش بگیرد و در مناطقی مثل آسیای جنوبشرقی، چین، خاورمیانه عربی، ایران و روسیه دیپلماسی فعال و سازنده همراه با تعامل را در پیش بگیرد. دراین میان گفتگوهای سازنده با بازیگران خارجی نقش اساسی دارد.

 

 

Share