مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

وضعیت میدانی نیروهای تکفیری و میانه رو در سوریه -گفتگو با محمد ایرانی

اشتراک

مرکز بین المللی مطالعات صلح – IPSC

وضعیت میدانی در جبهه های داخلی سوریه در یک ماه اخیر با تحولاتی از جمله تحرک های داعش همراه بوده است. برای بررسی بیشتر این امر گفتگویی با محمد ایرانی سفیر پیشین ایران داشته ایم:

واژگان کلیدی: نیروهای تکفیری ، گروه های میانه رو ، سوریه، وضعیت میدانی

 

مرکز بین المللی مطالعات صلح: وضعیت میدانی در سوریه در یک ماه اخیر با چه تحول عمده ای روبرو بوده است؟

در مجموع وضعیت میدانی در جبهه های داخلی سوریه تغییر محسوس و تعیین کننده باشد که وضعیت بحران درگیری های نظامی داخلی را مشخص کند و افقی از سرنوشت این وضعیت را به دست دهد، وجود ندارد. یعنی به نظر می آید تغییر آنچنانی، حداقل در این چند ماه گذشته تا به امروز وجود نداشته است. اما اگر بخواهیم بیشتر وارد تفسیر آن شویم شاید مهم ترین عاملی که وارد این پرونده و فضای جدید تحولات میدانی سوریه شد؛ حضور جریان افراطی سلفی داعش بود که از عراق سرازیر و از بعد از اشغال موصل نیروهای موسوم به دولت اسلامی، این ها تمرکز خود را برای در اختیار گرفتن متصرفات سرزمینی شمال سوریه قرار دادند و از طریق مرز الکمال توانستند نیروهای خود را ابتدا در اطراف دیرالزور و بعد تا نزدیکی های حلب نیز توسعه دهند. این تحول را در کنار تحولاتی که در داخل عراق که منجر به سقوط بخش هایی از این کشور شد قرار می دهیم داعش اقدام به از بین بردن تمام مرزهای دو کشور کرد. در همین چارچوب در مسئله ی کوبانی (که یک منطقه ی کرد نشین است و در فاصله ی پنج، شش کیلومتری مرز ترکیه شمال استان حسکه قرار دارد.) اگر در اختیار جریان داعش قرار می گرفت شاید اولین منطقه ی مهمی و یا یک مرکزیت شهری مهم کردی تلقی می شد که این جریان داعش توانسته بود چه در عراق و چه در سوریه تصرف کند.

 

مرکز بین المللی مطالعات صلح: با توجه به وضعیت میدانی سوریه، وضعیت گروه های تروریستی مسلح علیه دولت در چندوقت اخیر چه تغییراتی کرده است؟

تغییراتی در درون جریان معارضه ی مسلح به مدت ها قبل از این چند ماه اخیر واقع شده برمی گردد. جریان غالب، جریانی که بیشترین فعالیت و تحرک را در داخل سوریه از مخالفان مسلح داشت؛ در جریان القاعده و به خصوص جبهه النصره که قوی ترین شاخه مربوط به القاعده در صحنه ی تحولات بود خلاصه شده. این جریان در واقع میدان دار رویارویی با ارتش سوریه بود. بعد از جریان داعش که وارد سوریه شدند. در این دوره جبهه النصره به دلیل سوابقی که از درگیری با جریان داعش در اطراف حلب داشت بخشی از نیروهای خود را برای جلوگیری از تصرف سرزمینهایی که در اختیار القاعده بود متمرکز کرد. یعنی داعش درصدد بود از متصرفات مخالفان دولت سوریه استفاده کند. در این شرایط جبهه النصره بخشی از نیروهای خود را در مناطق شمالی متمرکز کرد و مقداری وضعیتش در داخل یعنی در حوزه ی میانی و اطراف دمشق ضعیف شد. این شرایط تا حدودی وضعیت دولت و وضعیت ارتش را بهبود بخشید. ولی داعش زمینه ی حضور خود را تا اطراف دمشق گسترش داد. در این بین دولت سوریه و ارتش این کشور بیشرین استحکامات را برای پایتخت قرار داد و مدت هاست که وضعیت نسبتا مناسب و خوبی را برای حفاظت از دمشق تعریف کردند که داعش نتوانست پیش روی های جدی داشته باشند.

در وضعیت میدانی در جبهه حما و حمص که رکود و سکون مدتی حاکم است و مدتی است درگیری ها در آن جا فروکش کرده است. اما در جبهه شمال (که می توان بگویم که مهم ترین منطقه ی درگیری و نزاع بین دو طرف هم از لحاظ کمی و هم از لحاظ کیفی است). از لحاظ کمی به این دلیل که هم مناطق بسیار زیادی را کنار مرز ترکیه تا حلب و از حلب تا رقه از رقه تا دیرالزور این مناطقی است که شمال سوریه را در بر دارد. به لحاظ کیفی هم همه گروه ها یعنی داعشی و ارتش آزاد و ارتش سوریه در آن حضور دارند. اهمیت این منطقه به لحاظ جغرافیایی در کنار سوریه و عراق به این مسئله افزوده است و حلب هم اهمیت زیادی در جغرافیایی سوریه دارد. اکنون تمام تلاش ارتش سوریه این است که نیروهای افراطی یا همین تروریست ها یا سلفی ها مربوط به داعش نتوانند از این مناطق پیشروی بیشتری به طرف جبهه میانی داشته باشند. اینان به دلیل درگیریهای گذشته در آن جا متمرکز شده و متوقف شده اند. اتفاقی که دو هفته پیش افتاد و تا حدود زیادی این اتفاق مهم است این است که فرماندهان نظامی داعش یعنی نیروهای دولت اسلامی موسوم به خلافت رغم مشکلات و اختلافاتی که با جبهه النصره داشتند توانستند در شمال حلب باهم توافق کنند و فرماندهان نظامی دو طرف باهام یک قراردادی امضاء کردند که در این توافق تمام تلاش خود را برای هماهنگی به منظور متحد شدن علیه جریان کردی به کار گیرند. یعنی در راستای درگیری با مناطق کرد نشین ترکیه این دو در کنار یکدیگر قرار گیرند. این اتفاقی به لحاظ میدانی به نظر می رسد که یک مقداری از درگیری های بین داعش و جبهه النصره را کاهش داد. به همین دلیل هست که دولت سوریه امروز احساس می کند باید به نحوی با ارتش آزاد مشکلاتش را حل یا آتش بس برقرار کند تا توجه ارتش و دولت متوجه این توافق بین داعش و جبهه النصر شکل گرفته است شود.

 

مرکز بین المللی مطالعات صلح: وضعیت ارتش آزاد در یک ماه اخیر چه تغییراتی داشته است؟

امریکایی ها بعد از آنکه قرار شد بودجه ای را برای مقابله با افراطی یا تروریست های داعشی در شمال سوریه و عراق؛ تخصیص بدهند . در بحث سوریه توافق کردند که این به معنای حمایت از دولت سوریه نخواهد بود و همچنان به کمک های خودشان به مخالفین میانه رو سوریه ادامه خواهند داد. اما تعریفشان از مخالفین چه چیزی بود؟ آن چیزی در ذهن غربی ها و امریکایی ها بود تقویت ارتش آزاد بود. ارتش آزاد به دلیل چند دستگی که در آن ایجاد شده و بخش های زیادی از گردان نزدیک به جریان ها مثل اخوان المسلمین و جریانات نزدیک القاعده که از آن جداشده بودند وضعیت بسیار ضعیفی را پیدا کرده بود. اما اخیرا آقای میستورا نماینده ی دبیرکل سازمان ملل در پرونده ی سوریه این ایده را مطرح کرده و دنبال برقراری آتش بس در اطراف حلب است . وی بحث کمک رسانی به مناطقی را دارد که تحت محاصره ی دو طرف هستند. ولی به نظر می رسد این طرح را دنبال کنند. چرا که مورد قبول دولت سوریه هم قرار گرفته است. یعنی تلاش میکنند این طرح را دنبال کنند که ظرفیت ارتش آزاد از مقابله با دولت سوریه آزاد شود و بتواند کمک ها را از امریکایی دریافت کند و فعلا متوجه برخورد با داعش شود و در مقابل دولت سوریه به کار گرفته نشود و در مقابل داعش متمرکز شود. این امر از دیگر سو فرصت مناسبی برای دولت است تا بتواند در شمال حلب قوی شود. اما این به معنای پایان سنارویوی ماجرا نیست و به نظر می رسد جریان داعش که در عراق مواضع خود را از دست می دهد درصدد تلاش است تا نقطه ی تمرکز خود را در شمال و به خصوص دیرالزور قرار دهد. به نظر می آید دولت سوریه خود را آماده می کند تا تمرکز خود را در فعالیت های نظامی به نقطه ی عطف درگیریهای داعش در منطقه ی دیرالزور بکشاند.

 

مرکز بین المللی مطالعات صلح: آینده ی تحولات میدانی سوریه در کوتاه مدت در حوزه (نوع نفوذ ارتش، نوع نفوذ داعش و دیگر گروه ها) به چه عواملی بستگی دارد؟

من براین نظرم این است که هیج جریانی در جبهه مخالفین آقای بشار اسد به اندازه ی افراطی های سلفی و تندروی تروریستی مثل جریان های القاعده و داعش قدرت میدانی ندارند. حال چه ارتش آزاد باشد و چه گروه های متعدد و مختلف که تحت عناوین خود با ارتش سوریه می جنگند. اینان هیچکدام توانایی تعیین کنندگی از نظر عده و هم از نظر قدرت در در عرصه ی میدانی ندارند و در ضعف قرار دارند. همچنان ارتش دشمن اصلی خود را القاعده و داعش می داند. اکنون با حرکت خشن داعش با اعدام یا ترور و خشونت بسیار زننده سر بریدن هجده سرباز سوری (که در هفته گذشته به نمایش گذاشت) به نظرم می آید داعشی ها در آینده ی نه چندان دور احتمالا در عراق شکست های زیادی متحمل شوند و متوجه جبهه سوریه شوند. یعنی تلاش میکنند اگر در عراق چیزهایی را از دست دادند در خاک سوریه بتوانند مجددا آن ها را به دست آورند و سرزمین های جدیدی را به تصرف خود درآورند. به نظر می آید که دولت و ارتش سوریه این مسئله را کاملا درک کرده است. و تمام نیروهای خود را بسیج کرده است تا جلوی این اقدام بعدی داعش را بگیرد تا طی شرایط ناخواسته یا پیش بینی نشده ای شبیه آنچه در موصول و مناطقی از جمله دیرالزور اتفاق افتاد قرار نگیرد. یعنی برای جلوگیری از این اتفاق در آینده اقداماتی را انجام می دهد تا داعشی های نتوانند در شمال سوریه دست به امر غیرقابل پیش بینی زنند.

 

مطالب مرتبط