احمد مرجانی نژاد
کارشناس توسعه روابط فرهنگی آسیا و اقیانوسیه
مرکز بین المللی مطالعات صلح –IPSC
ایالات متحده آمریکا:
در فضای بعد از جنگ سرد، فروریختن دیوار برلین، فروپاشی شوروی، توانست به صورت شبکهای، همانند بیماری سرطان ، نفوذ و حضور خود در منطقه را گسترش دهد. اینک ، تلاش مسکو- پکن، برآن است که حضور آمریکا را به عنوان یک بازیگر مهم در این مناطق بپذیرند، ولی این حضور نباید لجامگسیخته و هژمونیک باشد.
به این دلیل تلاشهای روسیه و چین با این هدف است که به ایالات متحده آمریکا اجازه ندهند در این حوزه به صورت یکجانبه عمل کند، بلکه میخواهند مدیریت جمعی ایجاد شود. آمریکا ، حداقل باید این مناطق را به عنوان حوزه نفوذ سنتی روسیه- چین ، به رسمیت بشناسد و در یک تعامل برد ـ برد ، مشترکا سود ببرند؛ در غیر این صورت آمریکا نمیتواند سودی که انتظار دارد، به دست آورد. نظم جدیدی که روسیه و چین ، در پی ایجاد آن در منطقه هستند، خروج آمریکا از منطقه نیست، شاید در سیاستهای آرمانی آنها چنین انتظاری وجود داشته باشد، ولی در حال حاظر و به صورت واقعبینانه، آمریکا بخشی از محیط امنیتی، سیاسی و اقتصادی منطقه است، مسکو و پکن نیز در صدد به رسمیت شناختن این حضور هستند تا آمریکا ، منافع این کشورها را فراموش نکند و به رسمیت بشناسد. اظهارات اخیر «زلمی خلیلزاد» نماینده ویژه آمریکا در امور صلح افغانستان مبنی بر :” به دنبال توافق جامع و نه توافقی برای خروج از افغانستان هستیم، گفتگوی طالبان با دولت افغانستان برای رسیدن به توافق، ضروری است.” ، مسلما با گفتههای وزیر خارجه آمریکا، مبنی بر :” آماده خروج نظامی از افغانستان هستیم .” در تناقض است.
جمهوری خلق چین:
به خصوص در آسیا ، طی دهههای اخیر نقشی کاملا پررنگ، اجتنابناپذیرداشته است. چینیها به لحاظ اقتصادی در حال منبسط شدن هستند و بسیاری از کشورها زمینه حضور چین را در خاک خود داوطلبانه فراهم میکنند. مسلما یک افغانستان صلحآمیز میتواند بیشتر برای چینیها مفید واقع شود. چینیها با دید اقتصادی به افغانستان مینگرند که آن دید اقتصادی میتواند موضوعات امنیتی را هم در بر گیرد. پکن، علاقمند به بسط روابط اقتصادی، تجاری و گسترش مناسبات سیاسی با افغانستان ، همسایه آسیای مرکزی است تا از این طریق بتوانند طرح های اقتصادی خود را در جنوب آسیا ،آسیای غربی ، بویژه ج.ا.به خصوص ج.ا. ایران دنبال کنند.
هندوستان :
از لحاظ تاریخی با افغانستان روابط دوستانه داشته و پیوندهای دوستی دو کشور به گونهای است که هیچ کسی نمیتواند خللی در آن ایجاد کند؛ پس برای هندیها خیلی مهم نیست چه نظامی در افغانستان روی کار باشد و روابط سیاسی این کشور با چه کشوری خوب باشد، زیرا در هر حالتی همچنان جایگاه خود را در افغانستان خواهند داشت. هندیها با همان پیش فرض گذشته که با افغانستان دارند، به این کشور نگاه میکنند.تصور هندیها این است که افغانستان صلحآمیز میتواند حداقل گروههای تروریستی که در منطقه فعال است را خنثی سازد. هندیها بیش از یک افغانستان صلحآمیز، این انتظار را دارند که بتوانند در این کشور حضور داشته و هم از طریق افغانستان به کشورهای آسیای مرکزی که از هند جدا افتاده است، دسترسی پیدا کنند. طرح آمریکاییها که کشورهای همسو، همانند هند وستان ، بتوانند در آینده به عنوان یک متحد کلان در آسیا نقشآفرینی کنند. عملی نشد، واشنگتن تمایل داشت تا با دادن نقش و امتیاز بیشتر به هند و با توجه به پیوند دیرینه بین افغانستان وهندوستان ، الگوی دموکراسی هندی را در افغانستان ایجاد کند و این الگو بتواند عامل پیوند بین دو کشور گردد، اما این طرح نقش بر آب شد.در حالی که در استراتژی جنوب آسیای ترامپ، هند جایگاه رفیعی داشت و جایگاه فعلی برای هندیها قابل پذیرش نیست. اما با این وجود، دهلی نو، وضعیت موجود را تحمل میکند و خواهان حل بحران افغانستان از هر مجرایی است ، زیرا هندوستان معتقد است که این کشور هیچ گاه جایگاه خود را در افغانستان از دست نمیدهد. شاید پاکستانیها در کوتاه مدت و یا به صورت فوری امتیازات زیادی دریافت کنند، اما در آینده افغانستان کشور متحد هندوستان خواهد بود.
پکن و دهلی نو، نه در رقابت خصمانه، بلکه در یک رقابت دوستانه قرار دارند و با هم رقابت و بازی میکنند؛ بدین دلیل، افغانستان صلحآمیز میتواند برای هر دو کشور مفید باشد. ؛ لذا تلاش چین و هندوستان بر این است تا روندهایی را تقویت کنند که حداقل به ایجاد آرامش در افغانستان بیانجامد و بتوانند در فردای آن، برنامههایی را که در افغانستان مد نظر دارند، دنبال کنند. هندیها و چینیها مواضع خصمانهای فراروی یکدیگر در افغانستان نمیبینند، یا به عبارت دیگر، این دو کشور در قضیه افغانستان برخورد امنیتی با یکدیگر نداشته؛ برعکس یک افغانستان صلحآمیز، ولو این که کاملا در اختیار هند یا چین باشد، میتواند برای هر دو کشور مفید باشد.دلیل دیگر عدم واکنش هندیها در برابر آمریکاییها، مطالبه امتیازات کلان دهلی نو از واشنگتن است. یکی از آن امتیازات، سرمایهگذاری بزرگ آمریکا در هندوستان است. از سوی دیگر، هندیها میتوانند در قبال دوستی با آمریکا ، منافع زیادی در سطح جهانی کسب کنند به این دلیل بحث افغانستان آن قدر ارزشمند نیست که لازم باشد دهلی نو، علیه آمریکاییها موضع بگیرند. البته هندوستان ، فعلا، در حدی نیست که بتوانند با چینیها رقابت کنند.
جمهوری اسلامی پاکستان :
اثرگذارترین بازیگر در افغانستان است، این واقعیت را آمریکایی ها پذیرفته اند. به این درک رسیده اند که در صورت اعطای امتیازات کلان به هند، اسلام آباد در مقابل واشنگتن خواهد ایستاد. امروزه پاکستانیها به آمریکا ثابت کردهاند به هر میزانی که نقش هند را در افغانستان افزایش دهد، به همان میزان مشکلاتی برای آمریکاییها ایجاد خواهد شد. جنگ افغانستان به صورت پاشنه آشیل آمریکا در آمده است، لذا واشنگتن مجبور است علیه اسلام آباد موضع سختی اتخاذ نکند. از همین روی، واشنگتن شیوه بازی را تغییر داد تا در قبال اعطای امتیازاتی به پاکستان، آتش جنگ در افغانستان فروکش کند. هر چند که این سیاست خلاف منافع هند است، اما تاکنون دهلی نو، سکوت کرده است. پاکستانیها تا زمانی که به خواستهای خود در افغانستان نرسند، به آمریکاییها اجازه نمیدهند در این کشور آسوده باشند. افغانستان و پاکستان برای آمریکا از نظر ژئوپلیتیکی حائز اهمیت است. بزرگترین مطالبه پاکستان از آمریکا این است که اگر افغانستان را در کنار این کشور میخواهد، باید زمینه حضور بیشتر پاکستان را در این کشور فراهم کند تا خاطر آنها، از آن چه نقش احتمالی هند در افغانستان باشد، آسوده شود. البته آمریکاییها در بحث داخلی افغانستان و پاکستان، ظاهرا دخالت زیادی نمیکند ، ولی آن چه برای آنها مهم است، این که چقدر فضای داخلی افغانستان امتیازاتی را که احتمالا آمریکا به پاکستان خواهد پرداخت را تحمل خواهد کرد. زیرا فضای افغانستان پاکستانستیز است ، در صورتی که تنها راه در افغانستان امتیاز دادن به پاکستان باشد تا آتش جنگ طالبان علیه آمریکا خاموش شود، آمریکاییها این امتیاز را به پاکستان میپردازند و برای دولت افغانستان هم راهی جز پذیرفتن چنین وضعیتی وجود ندارد.
جمهوری اسلامی ایران:
با لحاظ پیشینه های: تمدنی، جغرافیایی ، تاریخی، فرهنگی، اجتماعی، خواه و ناخواه، دخیل در مسائل افغانستان است و گسترش روز افزون سطح مبادلات تجاری، حضور فرهنگی، اجتماعی ج.ا.ایران در افغانستان، اجتنابناپذیر است. . البته آمریکایی ها، نقش دهی به ج.ا.ایران در افغانستان را اصلا دوست ندارند، از منظر آمریکایی ها نفوذ امنیتی، سیاسی ج.ا.ایران در افغانستان ، خطر ناک و مهم است . در سطح کلان، آمریکا تمایلی ندارد به ایرانیها فرصت نقشآفرینی در مذاکرات صلح با طالبان و یا فرصت مشارکت در نظام سازی افغانستان را بدهند. آمریکا نمیخواهد با ایران که به صورت آشکار در سطح منطقه و جهان در مقابل هم قرار دارند، در خصوص افغانستان مذاکره کند و نتیجهای حاصل شود که بر اساس آن منافع ج.ا.ایران در افغانستان تأمین شود. واشنگتن ، تاکنون تمایل جدی به نفش آفرینی ایران در افغانستان، نشان ندادهاست. اگر چه ج.ا.ایران از طریق مذاکره با طالبان تلاش میکند نشان دهد که یک طرف مسأله است و نسبت به قضایای افغانستان بیاعتنا ء و بیرغبت نیست اما تلاش تهران در راستای کسب امتیاز از طریق طالبان تا حدی دشوار و در سطح نا ممکن است، زیرا طالبان تمایل ندارد در آینده، جوابگوی ج.ا.ایران باشد. با وجود تماس ایران با طالبان، میل تهران بر این است که در دولت افغانستان نفوذ داشته باشد که طبیعتا تا حدی نفوذ دارد. البته جریانهای دیگری هم در افغانستان حضور دارند که زمینه تأمین منافع ایران را فراهم میکنند.گفته می شود ج.ا.ایران بیشتر روی گروههای فروملی نظام افغانستان حساب باز کرده است، از سوی دیگر، تعاملات دو کشور در بخش اقتصادی و فرهنگی و حتی سیاسی، ورای آن چه که ما در مذاکرات طالبان تصور کنیم، همچنان وجود دارد و روز به روز در حال افزایش است. حتی علیرغم فشارهایی که آمریکاییها بر کشورهای دیگر وارد میکنند، و تا حدودی به صورت غیرمستقیم به دولت افغانستان هم دیکته میکنند؛ میزان مبادلات تجاری ایران و افغانستان در حال افزایش است، ایران فعلا نخستین شریک تجاری افغانستان هست و همین طور پیرامون مسائل فرهنگی، نقش پررنگی دارد. به این دلیل، تلاش ج.ا.ایران در افغانستان در مسیر مذاکرات برای این نیست که شاید آمریکاییها یک کرسی به این کشور در مذاکرات دهند، چون نه آمریکاییها چنین احساس نیازی میکنند و نه ایرانیها چنین توقعی دارند؛ بر این اساس، تلاش ج.ا.ایران،نیل به نزدیکی بیشتر به ملت افغانستان ، حکومت مردمی آتی ، توسعه فضای مناسبات دوستانه ،روابط همسایگی، علائق تمدنی، فرهنگی است.
واژگان کلیدی: وضعيت، بازيگران، خارجي، افغانستان، آمریکا ،ايران