عليرضا رضايي
پژوهشگر مسائل ژاپن
مرکز بین المللی مطالعات صلح –IPSC
ژاپن؛ ابرقدرت اقتصادی و خردهکشور سیاسی! این تعریف کوتاه بیانگر جایگاه ژاپن در دنیاست. چرا که ژاپن عملاً نقشی در مناسبات سیاسی دنیا ندارد و همگان از این کشور بخاطر اقتصاد قدرتمندش یاد میکنند. گواه این ادعا آنکه برخلاف ارزهایی مانند دلار و و یورو که از پشتوانه سیاسی هم برخوردارند، قرارگرفتن ین ژاپن در بین ارزهای معتبر دنیا، فقط و فقط بخاطر مستحکمبودن پایههای اقتصاد ژاپن است و نه جایگاه سیاسی آن در دنیا. مقایسه ین ژاپن با یوان چین نیز گویای این حقیقت است؛ چرا که چین یکی از بازیگران اصلی دنیای سیاست است، اما ارز این کشور اعتبار ین ژاپن را ندارد!
از آنجایی که ژاپن بعد از شکست در جنگ جهانی دوم خلع سلاح شد و محافظت از این کشور به آمریکا سپرده شد، لذا از لحاظ سیاسی، ژاپن همپیمان آمریکا محسوب شده و خواسته و ناخواسته میبایست پیرو سیاستهای آمریکا باشد. هر چند پیروی سیاسیِ ژاپن از آمریکا موضوعی است که ژاپنیها آن را کاملاً هضمشده و پذیرفتهشده میدانند، اما مسالهای که ژاپنیها را سردرگم میکند بیاعتنایی آمریکا به منافع اقتصادی ژاپن است. بعبارت دیگر، آمریکا علیرغم اینکه از ژاپن توقع پیروی محض درخصوص سیاستهایش را دارد، اما در این بین توجهی به ضررهای اقتصادی ناشی از این پیروی که گریبان ژاپن را میگیرد ندارد و این کشور را تنها میگذارد. در مسائل مربوط به خاورمیانه هم این قضیه صدق میکند.
ژاپن با توجه به نداشتن منابع طبیعی، وابستگی بسیار شدیدی به انرژی خاورمیانه دارد و هشتاد درصد انرژی این کشور از طریق خاورمیانه تامین میشود. لذا عدم ثبات خاورمیانه دغدغه ریشهدار سردمداران و مردم این کشور بوده و است. بنابراین ژاپن همواره سعی کرده است که روابط حسنهای با کشورهای خاورمیانه داشته باشد تا در تامین انرژی خود با مشکل مواجه نشود. از نظر ژاپن ارکان اصلی منطقه خاورمیانه عبارتند از عربستان ، مصر، ایران، ترکیه و اسرائیل. در واقع ژاپن تنها کشوری است که توانسته است در طول سالیان متمادی با این پنج رکن خاورمیانه به گونهای رفتار کند که هیچکدام از آنها ژاپن را دشمن خود ندانند؛ حال اینکه دوست صمیمی خود برمیشمارند یا نه به کنار! اما باید بخاطر داشت که درک و همراهی با سیاستهای چندگانه و ناهمگون آمریکا در قبال این ارکان خاورمیانه، برای ژاپن بسیار مشکل مینماید. در واقع ژاپن به مثابه کمککارگردانی است که علیرغم همراه بودن با کارگردان، اطلاعی از فیلمنامه ندارد! برای مثال با روی کار آمدن دونالد ترامپ در آمریکا، خاورمیانه با چالشهای بزرگی مواجه شد که اعلام انتقال پایتخت رژیم اسرائیل به قدس یا مسائل مربوط به ایران و عربستان نمونهای از آنهاست. درمورد انتقال پایتخت رژیم اسرائیل، علیرغم اینکه در سرتاسر دنیا تظاهرات گستردهای صورت گرفت و بسیاری از کشورهای اروپایی هم این اقدام را باعث برهم خوردن صلح در خاورمیانه تلقی کردند، اما ژاپن رویکرد مبهمی در پیش گرفته و به مخالفت آشکار با این قضیه نپرداخت. کونو تارو وزیر امور خارجه وقت ژاپن با ذکر جملهای با این مضمون که «مساله صلح در خاورمیانه در وضعیت سختی قرار دارد و از بابت وخیمتر شدن اوضاع در کل خاورمیانه نگران هستیم» به تقابل مستقیم با سیاستهای آمریکا برنخواست و حتی اراده ترامپ برای برقراری صلح در خاورمیانه را مثبت ارزیابی کرد. این نوع رویکرد سیاسی بخوبی نشانگر تحتفشاربودن دولتمردان ژاپن در قبال سیاستهای آمریکا در خاورمیانه است و آنها نه خواستار سوختن سیخ هستند و نه کباب.
ژاپن در مورد ایران و عربستان هم نگرانیهای فراوانی دارد. چرا که ژاپن همواره سعی کرده است توازن خرید نفت از این دو کشور بزرگ تامینکننده نفت دنیا را حفظ کند؛ هرچند در عمل بخاطر روابط نزدیک ریاض و واشنگتن، ژاپن روابط حسنهتری نسبت به ایران با عربستان دارد. اما اصلاحات سیاسی در داخل عربستان ساختار این کشور را نیز متزلزل کرده است و برای ژاپنی که شرکتهای نفتی مهندسی فعال زیادی در عربستان دارد این قضیه خوشایند نیست.
از طرف دیگر آمریکا با خروج یک جانبه از برجام، رویاهای ژاپن برای آسودهخاطر بودن از بابت خرید نفت از ایران را برهم زد. در واقع در بین پنج رکن اصلی خاورمیانه، بیشترین دغدغه سیاست خارجی ژاپن در قبال ایران است. چرا که بقیه کشورها، تقابل ایدئولوژیکی ملموسی با آمریکا ندارند و ژاپن از بابت داشتن روابط سیاسی و اقتصادی گسترده با آن چهار رکن دیگر، مورد ملامت آمریکا قرار نمیگیرد. اما ژاپن بدون آمریکا به تنهایی نمیتواند با ایران دوست صمیمی شود و ناچاراً روابط ایران و ژاپن در حد سلام و احوالپرسی باقی میماند! نباید فراموش کرد که بعد از گذشت چهل سال از انقلاب اسلامی در ایران، هنوز هیچ یک از نخستوزیران بر سر منصب ژاپن به ایران سفر نکردهاند و شینزو آبه نخستوزیر فعلی ژاپن نیز علیرغم چندین برنامهریزی برای سفر به ایران، هنوز این مهم را عملی نکرده است؛ و با توجه به تشدید روابط ایران و آمریکا، احتمال آن نیز بسیار کم است. در مورد تحریمها نیز ژاپن همواره پیرو آمریکا بوده و اعلام کرده است که خرید نفت از ایران را متوقف خواهد کرد. لذا برای ژاپنی که همواره خواستار داشتن روابط حسنه با پنج رکن خاورمیانه بوده است، نوع روابطی که در آینده با ایران تعریف میکند اهمیت ویژهای دارد.
جمعبندی
در واقع اینگونه میتوان جمعبندی کرد که نوع ساختار حکومتی و سیاسی کشور ژاپن به گونهای نیست که به این کشور اجازه دهد نگاه مستقلی در قبال مسائل خاورمیانه داشته باشد. هرچند ژاپن از لحاظ واردات انرژی خود کاملاً به خاورمیانه وابسته است، اما از طرف دیگر، برای صادرات خود هم شدیداً به آمریکا وابسته است و اقتصاد ژاپن در کنار مراوداتی که با آمریکا دارد تعریف میشود. اصطلاح معروف «اگر آمریکا عطسه کند، ژاپن سرما میخورد» نیز دقیقاً نشانگر این وابستگی سیاسی و اقتصادی ژاپن به آمریکاست. شاید تنها نقشی که برای ژاپن در قبال مسائل خاورمیانه میتوان متصور شد، نقش انتزاعیِ واسطهگری برای پیشبرد صلح باشد. چرا که ژاپن علاوه بر اینکه توانسته است از تقابل مستقیم با پنج رکن خاورمیانه اجتناب کند، همواره درصدد انتقال درسها و تجربیات تلخ خود از جنگ جهانی دوم به سایر ملتهاست و فعال بودن چندین بنیاد صلح در این کشور نیز نشانگر این موضوع است. ژاپن کشوری است که «جنگ برای صلح» را نفی کرده و امیدوار است که بحرانهای خاورمیانه از طریق مسالمتآمیز فیصله یابد.
واژگان کلیدی: نگاه, ژاپن , بحرانهای خاورمیانه, توكيو