فرزادرمضانی بونش
مرکز بین المللی مطالعات صلح – IPSC
مقدمه: سقوط طالبان همچنان که یکی از سیاه ترین دوران های تاریخ سیاسی افغانستان را پایان داد، بی شک پایانی بر عصر سیاه رسانه در افغانستان نیز بود و در واقع تحولی مهم را در رسانه ها در این کشور به وجود آورد و باعث افزایش گسترده شمار رسانه ها گردید. در این بین با توجه به وضعیت رسانه ها در این کشور در سالهای گذشته و کنونی به گفتگو به گفتگویی با جناب محمد اکرم اندیشمند( که در تهران حضور یافته بود) پرداختیم. محمداکرام اندیشمند پژوهشگر ، نویسنده و فعال سیاسی افغانستانی در بخش های گوناگونی همچون مسئول کمیته فرهنگی و تعلیم و تربیه امارت جمعیت اسلامی ، مدیر مسئول نشریه سنگر، رئیس مطبوعات وزارت دعوت و ارشاد حکومت مؤقت مجاهدین در پشاور ، رئیس رادیو صدای افغانستان در وزارت دعوت و ارشاد حکومت موقت ، رئیس رادیو افغانستان دولت اسلامی افغانستان در کابل از 1371 تا 1376 ، مشاور نشرات در وزارت معارف در سال های 1383 و 1386 ، مشاور امور فرهنگی مشرانو جرگه ( مجلس سنا ) در 1390 به ایفای نقش پرداخته است . وی همچنان دارای صد ها مقاله در داخل و خارج افغانستان بوده و کتابهایی همچون فتح کابل ، سالهای تجاوز و مقاومت ، کابوس سرخ ، امریکا در افغانستان ، ما و پاکستان را به چاپ رسانده است.
مرکز بین المللی مطالعات صلح :اگر نگاهی به رسانه های کنونی در افغانستان داشته باشیم وضعیت کمی رسانه ها و تعداد نشریات دیداری و شنیداری را چگونه ارزیابی می کنید؟
یگانه تحولی که بعد از سرنگونی طالبان در افغانستان رخ داد تحول و دگرگونی در رسانه های افغانستان بود به طوری که پیشرفت رسانه ها و آزادی آنها در منطقه کاملا بی همتا بوده است .اکنون در افغانستان رسانه های چاپی شامل روزنامه ها، هفته نامه ها، ماهنامه ها و..در حدود 300 نشریه است و همچنین بیش از 30 شبکه تلویزیونی خصوصی و آزاد در کشور به فعالیت مشغول است . در این بین حال تمام رسانه های دیداری ، چاپی و.. از آزادی بسیار خوبی در افغانستان بهره مند شده و فقط در چارچوب قانون محدودیت هایی برای آنان وجود دارد .
مرکز بین المللی مطالعات صلح :در واقع پس از سقوط طالبان اگر نگاهی به گسترش رسانه های گوناگون دیداری شنیداری و نوشتاری در این کشور داشته باشیم چه عللی را می توان در رشد رسانه ها در سالهای اخیر در افغانستان دخیل دانست؟
مهمترین دلیل این رشد حمایت و همکاری کشور های خارجی در افغانستان در این بعد بوده است. مثلا تمام شبکه های تلویزیونی که در این کشور بعد از سقوط طالبان راه اندازی شد و به همین ترتیب روزنامه ها و رسانه های چاپی که در این کشور برقرار شد از حمایت خارجی برخوردار شدند. چرا که خود افغانستان کشوری نیست که از فروش روزنام ها و … هزینه ای چاپ و نشر را تامین کرد؛ لذا تازمانی که کمک های خارجی نباشد تداوم و گسترش رسانه ها در کشور مقدور نیست. در این بین باید گفت کشورهای خارجی که به افغانستان آمده و همچنین سازمان های مردم نهادیی برای ایجاد تحول در افغانستان بر روی رسانه ها در داخل کشور سرمایه گذاری کردند و در آغاز بیشتر هزینه ای رسانه ها را تامین کرده و آنها را توسعه دادند .
مرکز بین المللی مطالعات صلح :با توجه به سیطره گرایشات قومی و مذهبی در فضای سیاسی – اجتماعی افغانستان که این امر خود را در شکل گیری رسانه های وابسته به آنها انجامیده است، جایگاه رسانه ها در افغانستان بیشر حول مسائل کلان ملی است یا بیشتر جناحی و قومی ؟
باید گفت یکی از نقطه های منفی که در رسانه های افغانستان وجود دارد این است که رسانه های افغانستان بیشتر در مرز های قومی و مذهبی حرکت کرده و تقسیم شده اند. در این بین برخی از رسانه ها هر چند تلاش میکنند این امر را آشکار نسازند و دامن نزنند ، ولی برخی از رسانه ها در افغانستان کاملا و به طور آشکار در مسیر های قومی زبانی و مذهبی حرکت میکنند. مثلا برخی از شبکه ها کاملا مشخص اسنت که به کدام مذهب ، قومیت و.. وابسته است .گذشته از این نیز در مجموع شبکه های تلویزیونی و رسانه هایی را نیز می توان نام برد که مسائل کلان ملی را مطرح میکنند و از دیدی کلی مشکلات این کشور را مطرح می نمایند .
مرکز بین المللی مطالعات صلح :در سالهای اخیر ما شاهد بروز اعتراض هایی قانونی و دینی بر علیه عملکرد برخی رسانه ها در افغانستان بوده ایم در این بین با توجه به متغیر هایی همانند قانون اساسی افغانستان و گستره توان بخش خصوصی در امور رسانه ها در عصر پساطالبانی نگاه دولت به عملکرد رسانه ها را در کشور چگونه ارزیابی می کنید؟
در حالی که جامعه افغانستان جامعه ای سنتی و قبیله ای است و اندیشه ای سنتی در آن نقش دارد ، دولت بسیار کوشیده است تا تناقضی بین افکارهای سنتی جامعه و رسانه ها بوجود نیاید. در این بین باید توجه داشت که اگر رسانه ها بوِیژه شبکه های تلویزیونی در بخش موسیقی و.. در آزادی خود افراط کنندو یا اگر برنامه های رسانه ای با فرهنگ و سنت های مذهبی مردم تناقض داشته باشد دولت زیر فشار قرار میگیرد. لذا دولت تلاش میکند تا به نوعی توازن را در این بین برقرار نماید تا از یک ظرف رسانه ها در این کشور پیشرفت کنند و از طرفی هم ارزشهای فرهنگی جامعه هم رعایت گردد.
مرکز بین المللی مطالعات صلح :در فرایند بازسازی ساختاری نهادهای سیاسی- اجتماعی افغانستان با توجه به نقش محوری نیروهای خارجی، اقدامات نیروهای خارجی را در زمینه بهبود و توسعه فضای رسانه ای افغانستان را چگونه ارزیابی می نمایید و مهمترین کشورهای درگیر در توسعه فضای رسانه ای افغانستان کدامند؟
در گام نخست باید از ایالات متحده امریکا نام برد که از آغاز سقوط طالبان نیز در گسترش رسانه ها و مطبوعات در افغانستان کوشیده است. در این حوزه هم دولت امریکا و هم موسساست آن کشور در این راستا گام برداشته اند . به همین ترتیب نیز اتحادیه اروپا و کشور های اروپایی نیز برای شکل گیری و پیشرفت رسانه ها در افغانستان تلاش کرده اند به طوری که اگر کمک های کشور های خارجی نبود رسانه ها به این شکل متحول نمی شدند .
مرکز بین المللی مطالعات صلح : با توجه به اشتراکات زبانی و فرهنگی ایران با افغانستان، اقدامات ایران را در این زمینه چگونه ارزیابی می کنید؟
با توجه به اشتراکات فراوانی که بین ایران و افغانستان وجود دارد، اقدامات ایران در این حوزه بسیار ناکافی است و کم است.مثلا ایران در این حوزه می تواند سرمایه گذاری بیشتری به انجام رساند و می تواند کمک بیشتری به افغانستان ارائه دهد. مثلا در ایران حتی در میدان انقلاب و کتابفروشی های این حوزه کتابی مناسب درباره افغانستان که ناشران ایرانی چاپ کرده که هم به افغانستان کمک کرده و هم به آگاهی جامعه ایرانی کمک کند وجود ندارد که در واقع خود جای بسی تاسف دارد که در واقع خود نیازمند توجه جدی دولت و نهادهای ایرانی در این حوزه در افغانستان است . گذشته از این نیز طرح های مشترکی همچون تلویزیون مشترک برای شناخت بیشتر جوامع از هم مفید است و همچنین می تواند برای توسعه زبان فارسی در افغانستان و منطقه مناسب باشد. چرا که مثلا زبان فارسی در تاجیکستان در 8 دهه اخیر زیر نفوذ و سلطه زبان روسی بوده است. در افغانستان هم قبلا تلاش شده است تا نوعی از جدایی بین زبان فارسی در افغانستان و ایران به وجود آید. در این بین اگر موسسات و نهادهای مشترکی و همچنین سیاست های مشترکی همچون تلویزیون مشترک در رابطه با زبان و فرهنگ مشترک برقرار گردد بسیار مفید است. مثلا موسسه فرهنگی اکو می تواند نقشی مهم در همگرایی بیشتر فرهنگی بین کشورهای فارسی زبان ایفا کند .
مرکز بین المللی مطالعات صلح :به نگاه شما مهم ترین چالش های گسترش و بهبود عملکرد رسانه ها در افغانستان چه بوده است و آیا رسانه های گوناگون بویژه دیداری توانسته اند درمقایسه با رسانه های خارجی مخاطبان داخلی را جذب کند ؟
بله یقینا. مثلا اگر ما ده سال پیش را در افغانستان مورد توجه قراردهیم بی بی سی حرف اول را در اطلاع رسانی در افغانستان می زد، اما اکنون شرایط محول شده است مثلا تلویزیون طلوع (در افغانستان که مورد استقبال نیز هست ) خود دارای چندین شبکه است و به زبان پشتو هم منتشر میشود . در این بین این شبکه ها بیشتر مخاطبان را در افغانستان به خود جذب کرده اند . در این حال نمی توان گفت طلوع کاملا جایگزین تلویزیون بی بی سی فارسی شده است ولی این تلویزیون در حد خود افغانستان بسیار موثر بوده است. جدا از این نیز تلویزیون هایی همچون آریانا، نور، تمدن ، نورین و…نیز وجود دارد.
مرکز بین المللی مطالعات صلح :شبکه تلویزیونی ملی در افغانستان در چه جایگاهی است؟
شبکه تلویزیون ملی توسط دولت اداره میشود و نقش چندانی در کشور ندارد و بسیار کم مورد توجه مردم است .جدا از این نیز سیاست هایی که در این تلویزیون اعمال می گردد بسیار دولتی است و از نظر زبانی هم اشتباه عمل میکند.یعنی می خواهند زبان پشتو را توسط زبان فارسی رشد دهند در حالی که راه توسعه زبان اینگونه نیست . در این حال باید گفت چون در افغانستان سیاست آموزش زبان پشتو سیاستی درست نبوده است لذا به تنوعی حساسیت و تعصب در برابر این زبان ایجاد شده است .در این بین باید گفت که در حالی که بیشتر از 80 درصد رسانه ها در افغانستان زبان فارسی را به کار می برند.حتی با آنکه برخی هم که خواستار سیاست پشتونیزه در کشور هستند اما همان ها هم بیشتر مجبور هستند به زبان فارسی دراین کشور سخن بگویند چرا که زبان فارسی در افغانستان زبان بین الاقوامی است و مثلا وقتی یک ترکمن، بلوچ ، تاجیک ، پشتون و.. با همدیگرارتباط برقرار میکنند به زبان فارسی سخن می گویند.
مرکز بین المللی مطالعات صلح : به نگاه شما آینده رسانه های در افغانستان چگونه خواهد بود؟
آینده رسانه ها در افغانستان مشروط به این است که افغانستان تا چه حدی به سمت ثبات وامنیت پیش رود. در این حال اگر در افغانستان ثبات گسترش یابد و جنگ و ناامنی محدود و محدود تر شود، رسانه ها هم می توانند نقش بیشتری در کشور داشته باشند اما اگر ناامن و بی ثباتی در کشور شیوع یابد و به طرف بدویت حرکت کند رسانه ها در کشور ضعیف میشوند و از رشد آنها جلو گیری میشود.گذشته از این با توجه به مشکلات افغانستان رسانه ها در عرصه آگاهی دادن به مردم می تواند مفید باشند و هچنین با بالا بردن سطح دانش سیاسی و غیر سیاسی مردم می توانند نقش خوبی داشته باشند. علاوه بر این جلو تک روی؛ فساد و…را گرفته و همچنین در بخش آموزش و پرورش می توانند کمک زیادی نموده و این کشور را متحول کند. چنانچه اکنون در روستاهای افغانستان رسانه ها نقش خوبی بازی کرده به گونه ای که بطور نمونه کسانی که مخالف رفتن دختران به مدارس بودند کمی تغییر یافته اند .