نگاهی بر تظاهرات عربستان و سناریوهای پیش رو

کامران کرمی
مرکز بین المللی مطالعات صلح-IPSC
بیان رخداد
با تحولاتی که در تونس، مصر، یمن، بحرین و سوریه در حال وقوع است و با خود موجی از تغییر و دگرگونی را به همراه آورده، گمان بر اینست که تظاهرات اخیر در منطقه شرقی القطیف و شیعه نشین عربستان هم تلنگر آغاز اعتراضات و دگرگونی در این کشور خواهد بود. تظاهراتی که مسبوق به سابقه است و از این لحاظ شیعیان را در عربستان پیشرو تغییر قرار داده است. اما با اندکی تامل می توان دریافت که محدود بودن تظاهرات به منطقه شرقی عربستان که پیشینه ی تظاهرات را در کارنامه ی خود دارد و به بخش کوچکی از جمعیت این کشور و آنهم در بین شیعیان، محدود می شود، چندان نمیتواند حساسیتها متوجه عربستان کند. بخصوص اینکه شورای علمای ارشد عربستان سعودی در بیانیه ای با محکومیت فراخوان های برگزاری تظاهرات اعتراض آمیز و اصلاح طلبانه در عربستان، آن را در تضاد با تعالیم اسلامی دانسته اند. اما با این تفاسیر آنچه که در این میان مهم است، ذهنیتی است که امروزه در خاورمیانه مبنی بر آغاز تغییر و دگرگونی پیدا شده و با خود موجی را همراه نموده است که نمی توان از کنار این واقعیت گذشت که شرایط سیاسی و تا حدودی اقتصادی امروز عربستان این کشور را مستعد بحرانهایی در آینده خواهد کرد، که در این میان مسئله ی جانشینی می تواند آغاز یکی از این دگرگونی ها باشد. بنابراین سوالی که در این میان مطرح می گردد اینست که در زمانی که خاورمیانه هر روز آبستن حوادث جدیدی است، تظاهرات شیعیان عربستان چقدر دامنه و برد مکانی پیدا خواهد کرد که بتواند ذهنیت تغییر در دیگر مناطق عربستان را هم با خود همراه کند و اینکه مقامات سعودی چه تدابیری را در ارتباط با این تحولات اتخاذ خواهند کرد.
تحلیل رخداد
دلایل بسیارى وجود دارد که ثابت مىکند نظام عربستان نظام منحصر به فرد یا نمونه نادر در حکومتهاى جهان نیست، این حکومت نمونه سنتى نظامى است که به رغم از بین رفتن نظامهاى سنتى در جهان همچنان پابرجا مانده است. ثروتهاى مالى به این کشور کمک کرده تا جایگاه خود را تقویت کند و یک جامعه انسانى بروکراتیک منحصر به فرد ایجاد کند. کما این که به کمک شرع و تبدیل دین به ایدئولوژى توانسته است براى خود مشروعیت سیاسى ایجاد کرده و استقرار و ثبات سیاسى را رقم بزند. اما این که بگوییم این حکومت در برابر هر گونه تغییر اجتماعى و سیاسى سریع توان ایستادگى دارد، چندان پایه ای ندارد. جامعه عربستان تغییر کرده است به تبع آن خواستههاى مردمان آن نیز تفاوت کرده و نخبگان جدیدى شکل گرفتهاند که مطالبات تازهاى دارند. این تحول باعث شده تا شهروندان به دنبال احقاق حقوق و خواستههایشان باشند و براى این کار هم کارى به گذشتگان و نیاکان خود ندارند. از سویی و علیرغم تصویری که این کشور از خود به عنوان سرزمین مرفه، آرام و همراه با مردمی غیر سیاسی نشان می دهد، عربستان شرایط اقتصادی، جمعیتی، اجتماعی و سیاسی مشابه ای با همسایگان عرب خود دارد. در این کشور، نشانی از اینکه از تب فراگیر اعتراضات خاورمیانه در امان باشد به چشم نمی خورد. عربستان سعودی در واقع ثروتمند است اما غالب جمعیت جوان آن قادر به یافت شغل در بخش خصوصی و دولتی نیستند. از قِبل توسعه این اقتصاد 430 میلیارد دلاری، تنها یک بخش کارآفرینِ وابسته که با خاندان سلطنتی در ارتباط بوده سود برده است.
این الیت اقتصادی با به کارگیری و استخدام رسمی نیروهای بومی مخالف است، چرا که بدون هیچ تعهدی از نیروی ارزان خارجی استفاده می کند و به کارگیری نیروهای بومی را برخلاف منافع خود می بیند. این در حالی است که افزایش قیمت نفت از سال 2003 و همزمان، گسترش سرمایه گذاری دولت در حوزه آموزش و پرورش، ساختارهای زیربنایی و رفاهی، توقعات اقتصادی فزاینده ای در مردم ایجاد کرده است. سعودیها علاوه بر اینکه همانند همسایگانشان شغل، مسکن و آموزش می خواهند، مطالبات دیگری نیز دارند؛ پس از سقوط صدام، مردم مطالبات سیاسی خود را با انتشار طوماری که صدها تن از فعالین سیاسی، اساتید دانشگاه، مردان، زنان، سنی ها، شیعیان و دیگران آن را امضا کرده بودند ابراز داشته اند. اصلاح طلبان از ملک عبدالله خواستند تا به جای شورای مشورتی که میراث ملک فهد بود و 120 عضو آن از سوی پادشاه منتصب می شدند، یک شورای مشورتی که از سوی مردم انتخاب شده باشد، را جایگزین کند. در مقابل اما این فعالین سیاسی، بازداشت شده و برخی نیز ممنوع الخروج شدند و امید اصلاح طلبان برای آغاز دور جدیدی از اصلاحات همزمان با برتخت نشستن ملک عبدالله نقش بر آب شد. هر چند روابط نزدیک میان ریاض، واشنگتن شرایط مناسبی را برای این رژیم فراهم نموده، اما با این وجود، امروز دیگر این رژیم قادر به پنهان نمودن مشکلات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی خود که حتی نفت هم قادر به حل آنها نیست، نمی باشد. وقتی که عربستان در ساختارهای آموزشی، زیرساختها و همچنین در آرمانهایش، فقیر و عقب مانده بود، نفت مرحم همه دردها اجتماعی اش محسوب می شد. فساد فراگیر در زیرساختها کماکان نارضایتی مردم را برمی انگیخت و فشار و سرخوردگی ناشی از بیکاری گسترده جوانان، آنها را به سوی انجام رفتارهای ضداجتماعی سوق میداد. عربستان اکنون کشوری جوان است، دو سوم جمعیت این کشور را جوانان زیر 30 سال تشکیل می دهند، جوانانی تحصیل کرده، آگاه و دارای انسجام اجتماعی بالا و مهمتر آنکه، آنها با گفتمان جهانی دموکراسی و خواست آزادی، شفافیت، پاسخگویی و حقوق بشر آشنایند. در فوریه، وقتی ملک عبدالله، پس از سفر به نیویورک و مراکش، جهت معالجه و بهبودی بیماری، به کشور بازگشت، وعده تخصیص یک بسته رفاهی با اعتبار 36 میلیارد دلار را به مردم داد. خاندان آل سعود تلاش می کنند تا با افزایش حقوق و دستمزدهای بخش دولتی، ارائه بیمه های بیکاری، یارانه مسکن، آموزش و فرهنگ و دلجویی از جوانان، مانع حرکت آنها به سوی یک انقلاب عمومی شوند. اما نارضایتی هایی که معترضان اکنون در اینترنت منتشر می کنند، یک فصل مشترک دارد: تقاضا برای انجام اصلاحات سیاسی واقعی. همه نشانه ها حکایت از آن دارد که سعودیها قصد دارند از این فرصت استثنایی در جهان عرب، برای پیشبرد اصلاحات سیاسی در کشور خود استفاده کنند.
دورنمای رخداد
قطعا عربستان در حال حاضر در بحران سیاسى شدیدى به سر مىبرد، به خصوص این که از یک سو همپیمانان منطقهاى خود را تا حدودی از دست داده و در دنیاى خارج از منطقه نیز دیگر دست مستحکم دوستى به سویش دراز نیست و از سوى دیگر نفوذ ایران در منطقه در حال افزایش است و این باعث مىشود تا عربستان بیش از پیش تحت فشار قرار گیرد، به گونهاى که دیگر تحمل هیچ فرصتسوزى یا تعلل را ندارد، بخصوص که این کشور در آینده ی نزدیک مسئله ی جانشینی را در پیش روی خود دارد. در حوزه ی داخلی وضعیت به گونه ای است که از لحاظ قانونی، برگزاری هر گونه تظاهرات و تجمعی ممنوع است. شورای علمای ارشد عربستان سعودی در بیانیه ای با محکومیت برگزاری تظاهرات اعتراض آمیز در این کشور، آنها را در تعارض با تعالیم اسلامی دانستند. این بیانیه می افزاید: حکومت عربستان سعودی براساس قرآن و سنت و بیعت و لزوم همگرایی، وحدت و اطاعت بنا شده است و اصلاح و نصیحت با استفاده از برگزاری تظاهرات و وسائل فتنه انگیزی و برهم زدن وحدت محقق نمی شود. این موضوعی است که علمای این کشور از قدیم تا اکنون درباره آن تصمیم گرفته و آن را حرام دانستند. این وضعیت تا حدودی موجب شده تا بر تردیدهای اکثریت سنی این کشور افزوده شود، به گونه ای که تاکنون شیعیان صرفاً اعتراضاتی مختصر در استانهای شرقی انجام دهند. پس از نظاره خشونتهای 14 فوریه بحرین در میدان مروارید، که در جریان آن 14 نفر کشته شدند، شیعیان عربستان ممکن است برای انجام هر اقدامی، به تنهایی، دچار تردید شده باشند. اگر آنها به صورت مجزا خیزش کنند، رژیم سعودی می تواند به راحتی اکثریت سنی را علیه آنها بسیج نموده و حرکت را سرکوب کند. قیام شیعیان در این لحظه بحرانی می تواند لطف بزرگی برای رژیم باشد، رژیمی که اکنون مشروعیت اش تا حدودی و بیش از هر زمان دیگر در میان اکثریت سنی ها، متزلزل شده است. شیعیان ممکن است مجبور شوند برای پیوستن به جریان اصلی معترضین در جامعه عربستان اندکی صبر کنند، تا مطالباتشان برچسب فرقه ای نخورد. حجازیهای ساکن در امتداد سواحل غربی می توانند متحدان طبیعی آنها باشند، بویژه در نارضایتی مشترکشان از ساختارهای زیربنایی ضعیف، که می تواند به عنوان محرکی برای مطالبه حقوق سیاسی بیشتر و خودمختاری به حساب آید.
خواسته های لیبرالها اما نسبت به مطالبات شیعیان استان شرقی، بیشتر می تواند قابل قبول واقع شود. اگر جده در غرب و قطیف در شرق مطالبات واحدی را طرح کنند، ریاض بیشتر از هر زمانی در تنگنا قرار خواهد گرفت. هرچند که رژیم به لحاظ تاریخی هواداران بسیاری در منطقه نجد دارد، اما آنها نیز اکنون با گفتمان آزادی خواهی حاکم بر جهان آشنایند. از اینرو پادشاه عربستان اکنون بر سر یک دوراهی قرار دارد، یا باید یکسری اصلاحات سیاسی جدی را در دستور کار قرار دهد تا مانع از فوران خشم جمعیت جوان خود شود و یا با آشوبهای جدی ای که طی ماههای پیش رو دور از انتظار نیست، روبرو شود. برای پاسخ به مطالبات عمومی، تدوین یک قانون اساسی می تواند در دستور کار قرار گیرد، قانونی که قدرت نامحدود خاندان بزرگ سلطنتی را در دولت محدود نماید، به نظام جانشینی در مقام پادشاهی سروسامان دهد، پارلمان منتخب را افتتاح کند و فضای سیاسی را برای فعالیت سازمانهای مدنی بازتر کند. اندیشه پراگماتیک و یافتن راهى براى جلوگیرى از افتادن به سراشیبى سقوط حرکتى است که در وضعیت کنونی معقولانه به نظر می رسد. اعتماد به حمایت خارجى به خصوص ایالات متحده حتى اگر حمایت نظامى را هم به همراه داشته باشد حرکتى شکستخورده است و نمىتواند مانعى حقیقى براى تغییرات اجتماعى باشد، زور نیز در نهایت حد و مرزى دارد، ولى هیچ گاه پیروزى دائمى به وجود نمىآورد. در جمع بندی مباحث مطروحه می توان این گونه استدلال کرد که وضعیت کنونی عربستان تا حدودی متفاوت از وضعیت همسایگان درگیر در بحرانهای منطقه است. این تا حدودی به وضعیت بهتر اقتصادی این کشور بر می گردد که توانسته است مردم خود را با شکلهای گوناگون راضی نگاه دارد. از اینرو در کوتاه مدت چنین به نظر می رسد که این کشور وضعیت کنونی منطقه را پیدا نخواهد کرد. اما با برشمردن سناریوهای مطرح شده در متن و همچنین دورنمای سیاسی این کشور که در حوزه داخلی با مسئله ی مهم جانشینی و همچنین تقاضاها و مطالبات سیاسی روبروست، وضعیت متفاوت خواهد بود. بخصوص اینکه نظامهای مشابه این کشور یکی پس از دیگری به ورطه بحران و آشوب کشیده می شوند و به سمتی حرکت خواهند کرد که تا حدودی از لحاظ سیاسی متفاوت از این کشور خواهند بود، و این خود باعث شکل گیری ذهنیت داخلی و به تبع موجد تغییر و دگرگونی خواهد شد.