مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

 نقش تعیین کننده نظام طبیعت در شکل گیری بحرانهای انسانی

اشتراک

مریم وریج کاظمی

پژوهشگر جغرافیای سیاسی

مرکز بین‌المللی مطالعات صلح – IPSC 

 بررسی جایگاه نظام طبیعت در فرایند استاندارد سازی نهایی(نظم نوین جهانی) به موازات تحلیل مواضع سیاسی- جغرافیایی مناطق مختلف جهان در قبال جریانات و فرایندهای عملکرد بشری در مجموع بیانگر توان بالقوه بالا در کاهش سوء استفاده از نیروی طبیعت است. در طی نیم قرن گذشته در بسیاری از کشورهای جهان گرچه پیشرفتهای در کاهش فرسایش نظام طبیعت حاصل شد اما به گونه ای نبود که جایی امیدواری باشد چون خلاقیت ها و اختراعات بیشتر رو به سوی نابودی جهان در حال افزایش است و دگرگونیهای آشفته محیط زیستی، مناسبات سازنده بین المللی را در گرداب مشکلات فرو خواهد برد.

در برخورد میان نیروی انسانی و نیروی طبیعت، دگرگونی ها در سطح جهان نظیر اینکه انسان ها برای تحول بزرگ در اقتصاد جهان به این نیاز دارند تا ظرفیت تولیدی دنیا و شغل های جدید متناسب با اقشار مختلف مردم بوجود آورند، بی شک راهی جز تهی سازی ذخایر طبیعی نمی ماند و رقابت بین انسانها برای تدارکات نظامی همیشه وجود دارد و همچنین رقابت بین کشورهای ثروتمند و فقیر نمی تواند رو به بهبودی رود.

بشریت نظم سیستم طبیعت را با عملکرد بی نظمی خود برهم می زند و عدالت زیست محیطی را زیر سوال برده است؛چراکه هرساله شکاف عمیق بین رشد جمعیت و تولید مواد غذایی گسترده تر می شود و از این رو شکاف عمیق بین نیروی انسانی و نیروی طبیعت در حال افزایش است.

به عقیده ویلی برانت برنده صلح نوبل آسیبی که در سطح جهانی به محیط زیست وارد شد تا مدتهای دراز از نظرها پوشیده بود به همین ترتیب مردم به وابستگی روزافزون که مشکلات ناشی از محیط زیست بین جوامع صنعتی و جوامع رو به رشد پدید آورده است، چندان توجهی نمی کردند. بسیاری از افراد ترجیح می دادند آنچه را که بناچار فراتر از جنبه های انساندوستی یا مشکلات اقتصاد بین المللی پیرامون پیوند موجود میان تسلیحات و محیط زیست عنوان شده بود را نادیده بگیرند. از خطرهای فزاینده ای که در کمین داراییهای مشترک جهانی است سخنها گفته شد خطرهایی نظیر جنگل زدایی و فرسایش خاک، تباه سازی مراتع،تهی سازی منابع ماهی، آلودگی آب و هوا؛ که تماما نیروی مخرب انسانی در بوجود آمدن آن نقش داشته است.

اصول حفاظت از نظام طبیعت به معنای عدم بهره برداری از ذخایر و ثروت های طبیعی نیست بلکه کنترل و نظارت بر مصرف منابع که طبیعت در اختیار بشر قرار داده؛ می باشد. اگر بخواهیم در حفظ و بقای نظام طبیعت بکوشیم می بایست برای محیط زیست و قلمروهای تابع آن قیمتی گذاشته نشود و فعالیتهای زیان آور و کشنده انسانی تحت کنترل قرار گیرد. توزیع نامناسب جوامع انسانی باید هدفمند برنامه ریزی شود و جمعیت رو به افزایش جهان در یک برنامه هماهنگ بین المللی رو به کاهش رود. 

بی شک نظام طبیعت به عنوان یک دیواره نگهبان محافظ پویایی فردی و اجتماعی بشریت عمل خواهد کرد و اگر تنها یک فرد از این سیستم تخریبی بخواهد آنرا کانونی برای رفع نیازهای کوتاه مدت خود به حساب آورد، این دیواره چنان هوشمند است که عکس العملی را در جهت پاسخگویی به این تعرض از خود نشان خواهد داد. چنین پاسخی می تواند خیلی دردناک باشد.

 البته تنش های بین انسان و نظام طبیعت چیز جدیدی نیست و ریشه آن از زمان پیدایش بشر شناساسی شده است. چنین تنش های با آغاز انقلاب صنعتی تشدید شد و شرایط غیرعادی را رقم زد. نقش موثر انسانها در جوامع صنعتی در ایجاد این تنش ها پررنگتر از انسانهای جوامع فقیر است؛ ولی از آنجاییکه شراکت و همکاری بین انسانها با آغاز عصر جهانی شدن رو به افزایش میرود، هزینه های ناشی از این ناآگاهی به شکل مساوی در محیط منطقه ای و جهانی تقسیم خواهد شد.

در صورت حفظ و حراست از نظام طبیعت، این سیستم می تواند به جای تقابل با انسان، شریک بزرگی برای بشریت باشد. نظام طبیعت به عنوان دیواره نگهبان اهمیت فراوانی برای منافع بشریت دارد. تکنولوژی و اختراعاتی که نیروی طبیعت به انسان آموخته؛ نمونه ای قابل تامل برای اثبات این واقعیت است. انسان به لحاظ عاطفی با نظام طبیعت دارای همبستگی بالایی است. پاسداشت و نگهداری از این دیواره که به شدت متکی به خود و خودکفاست، شانس بسیار بزرگی برای گروههای مختلف انسانی بوجود می آورد. اگر وضعیت سیاسی؛ اقتصادی؛ آموزشی و بهداشتی به نفع نظام طبیعت تقویت شود؛آنگاه دنیایی پر از صلح و عدالت خواهیم داشت.

به طور یقین در آینده نه چندان دور بهره برداری از نظام طبیعت با حساسیت خاصی دنبال می شود و هرگونه دست اندازی و مداخله بدون حد و مرز در آن با پاسخ و واکنش ناگوار جهانی رو به رو خواهد شد. بی تردید با نظام طبیعت نمی توان بازی کرد و یا از آن چشم پوشی کرد و یا با معجزه آنرا نجات داد. احساس ناامنی نظام طبیعت از آسیب های نیروی انسانی که دارای برنامه های بلندپروازانه است؛ باعث تحرک عوامل درونگرایی و برونگرایی نیروی طبیعت بر علیه انسان و مصنوعات ساخت آن میشوند.

با توجه به اینکه نگرانی از سرنوشت کسانی که بعد از ما خواهند زیست از سالهای نه چندان دور توجه ها را به مقوله محیط زیست جلب کرده، جهانیان لازم است تا به فکر راه حل هایی اصلاحگرایانه برای نوسازی بنیادهای اقتصادی- معیشتی باشند و دگرگونیهای اساسی را برای سرعت بخشیدن به ارتقا سطح زندگی مادی و معنوی خود با کمک توسعه کشاورزی و علوم و تکنولوژی به پیش ببرند.

واژگان كليدي: نقش تعیین کننده، نظام طبیعت، شکل گیری، بحرانهای انسانی، محيط زيست

مطالب مرتبط