نبرد استراتژی ها در سوریه؛ تحلیل و بررسی استراتژی قدرت های منطقه ای و فرا منطقه ای در بحران سوریه

سید فتح الله حسینی
(عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس نهم)
به کوشش محسن عسگریان
حدود سه هفته پیش تهران میزبان حضور اخضر ابراهیمی فرستاده ویژه اتحادیه عرب و دبیرکل سازمان ملل در امور سوریه بود. سفر دو روزه وی به تهران به این دلیل بود تا درباره آخرین تحولات سوریه با مقامهای ارشد کشورمان گفتوگو و رایزنی کند. این نخستین سفر ابراهیمی به ایران پس از قرار گرفتن در این سمت در حدود دو ماه پیش است. اخضر ابراهیمی 78 ساله، دیپلمات نام آشنایی است که تجربه مدیریت بحرانهای بسیاری را داشته است. وساطت و میانجیگری وی در بحرانهایی از جمله جنگهای داخلی لبنان، افغانستان، عراق، هائیتی و آفریقای جنوبی از وی چهرهای شناخته شده و مجرب در عرصه دیپلماسی ساخته است. ابراهیمی همچنین دو سال وزیر امور خارجه الجزایر بوده است.
سفر ابراهیمی به تهران بخشی از دور جدید رایزنیهای وی با مقامهای کشورهای منطقه درباره وضع سوریه است. بر این اساس وی پیش از سفر به ایران، به عربستان سعودی و ترکیه رفت و پس از ترک تهران نیز به بغداد پایتخت عراق رهسپار شد. بحران سوریه نوزدهمین ماه خود را تجربه میکند و مناطق مختلف این کشور همچنان شاهد ناآرامی و درگیریهای خشونت بار میان نیروهای دولتی و مخالفان و تروریست های مسلح است؛ درگیریهایی که رهاوردی جز کشته و زخمی شدن دهها هزار نفر و آوارگی و پناهندگی صدها هزار نفر دیگر و نیز ویرانی بخشهای مختلف این کشور نداشته است.
با وجود گذشت بیش از دو ماه از معرفی اخضر ابراهیمی به عنوان دومین فرستاده ویژه سازمان ملل و اتحادیه عرب در امور سوریه پس از کوفی عنان، وی تاکنون هیچ طرح و پیشنهاد مدونی را برای پایان دادن به بحران در این کشور ارایه نکرده است. وی در دو ماه اخیر بیشتر تلاش خود را صرف دیدارها و رایزنی خود با طرفهای مختلف داخلی در سوریه و نیز کشورهای مختلف مرتبط با تحولات این کشور کرده است. به نظر میرسد با توجه به تعدد عوامل تاثیرگذار در بحران سوریه و رویکرد متضاد آنها نسبت به تحولات در این کشور، ابراهیمی ترجیح داده تا پیش از رایزنی با همه طرفهای مرتبط و موثر در بحران سوریه و پیداکردن نقطه مشترک بین این طرفها از ارایه هرگونه راهحل مدون خودداری کند.
به عبارت دیگر وی قصد دارد در خلال رایزنی و گفت وگوهای متعدد با طرفهای موثر در بحران سوریه، به چارچوب مشخص و مورد توافق همه این طرفها برسد. اخضر ابراهیمی بارها تاکید کرده که تاکنون به هیچ طرحی برای حل بحران در سوریه دست نیافته و قبل از آن ترجیح میدهد که با طرفهای تاثیرگذار داخلی، منطقهای و بینالمللی در سوریه دیدار کند و مواضع آنها را بشنود. به نظر میرسد آنچه ویژگی اصلی دیپلماسی ابراهیمی است، صبر و حرکت آرام اما پیش رونده است.
ورود رسمی ایران به روند حل و فصل بحران در سوریه:
اما در این میان ورود رسمی ایران به روند حل و فصل بحران سوریه به دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی جان تازهای بخشیده و انتظار میرود، فاز رویارویی مسلحانه میان مخالفان و نیروهای نظامی سوریه جای خود را به فاز جست و جوی راهحل های دیپلماتیک بسپارد. نشست چهارجانبه قدرتهای بزرگ منطقهای در اواخر شهریور ماه در قاهره نخستین نشانه از ناکامی پارهای از کشورهای منطقه برای منزوی کردن ایران از تحولات و فعل و انفعالات مربوط به بحرانهای منطقهای و به طور مشخص بحران سوریه به شمار میرود.
در همین زمینه دکتر علی اکبر صالحی وزیر خارجه کشورمان با پیوستن به نشست های منطقهای، ابتکارعمل های جدید ایران را برای خارج کردن سوریه از بحران کنونی به نمایش گذاشت. محمد مرسی رئیس جمهور مصر در اجلاس سران غیرمتعهد در تهران پیشنهاد کرد که چهار کشور بزرگ و تأثیرگذار منطقه یعنی جمهوری اسلامی ایران، ترکیه، عربستان سعودی و مصر برای یافتن راهحل مسالمتآمیز بحران سوریه به گفت و گو و رایزنی بپردازند. در کنار مأموریت ناموفق کوفی عنان فرستاده مشترک سازمان ملل و اتحادیه عرب و نیز شروع به کار اخضر ابراهیمی جانشین کوفی عنان، اقدام گروه چهارجانبه تماس و برگزاری نشست مقدماتی در قاهره نشان میدهد که موضوع بحران سوریه رفته رفته راه طبیعی و منطقهای خود را برای شکستن بنبست حاکم بر فضای کشور سوریه در سایه ناکامی اقدامات پیشین پیدا کرده است.
جمهوری اسلامی ایران در نخستین نشست گروه چهارجانبه تماس و با طرح چند پیشنهاد سازنده نشان داد که ظرفیت بالایی برای ورود به محورهای ملتهب منطقهای به منظور نزدیک کردن دیدگاه طرف های تأثیرگذار در بحران سوریه داراست.
در همین راستا همانگونه که کارشناسان و صاحبنظرام مسائل خاورمیانه بیان می کنند؛ جمهوری اسلامی ایران از ماه های نخستین وقوع بحران در سوریه و در ارزیابی رویدادهای داخلی این کشور برآوردهای دو وجهی خود را نسبت به این بحران ارائه کرد و به صورت شفاف در صفآرایی های منطقهای در کنار «دولت» و «ملت» سوریه قرار گرفت.
برآورد دو وجهی ایران از تحولات سوریه این بود که ملت سوریه در سایه تحولات بزرگ اجتماعی و سیاسی در خاورمیانه و شمال افریقا مطالبات بر حقی دارد که از سوی دولت این کشور باید مورد توجه قرار گرفته و پاسخ درخور پیدا کند. این یک وجه ماجراست. وجه دوم بحران سوریه مطابق ارزیابی های دقیق و همهجانبه ایران از روند اوضاع خاورمیانه این بود که ایالات متحده امریکا طی کمتر از یکسال دو متحد استراتژیک خود را که محور میانه به شمار میرفت در اثر انقلاب های اجتماعی از دست داد و اینک قصد دارد از طریق بحرانسازی در محور مقاومت منطقهای یعنی سوریه تا آنجا که ممکن است فقدان دو متحد سنتی را جبران کرده و خطوط تماس با حوزه امنیت رژیم صهیونیستی را همچنان آرام نگهدارد.[1]
از همین روی کشورهای غربی به رهبری ایالات متحده در همان آغاز، شعار برکناری بشار اسد از قدرت را مطرح کرده و از کشورهای باقیمانده در محور میانه رو یعنی عربستان سعودی، ترکیه، قطر و اردن خواست، وظایف منطقهای خود را بر دوش گیرند. در نتیجه اردوبندی جهانی و منطقهای در قبال بحران سیاسی سوریه شکل گرفت. روسیه، چین، ایران و چند نیروی مقاومت جوی منطقهای در کناردولت و ملت سوریه اردو زدند و کشورهای امریکا، فرانسه و انگلیس به همراه کشورهای عربی میانهرو و متحد امریکا به اضافه دولت ترکیه پرچم سرنگونی دولت سوریه را برافراشته و از پذیرش راه حل های مسالمتآمیز حل و فصل بحران سوریه خودداری کردند.
تحلیل و بررسی استراتژی قدرت های منطقه ای و فرا منطقه ای در بحران سوریه:
استراتژی قدرت های منطقه ای و فرا منطقه ای در بحران سوریه بسیار قابل تامل است. در حالی که ترکیه سیاست کسب “رهبری سیاسی” در منطقه را دنبال می کند و سعی دارد تا از پتانسیل های داخلی جهان عرب در راستای بهره برداری از “قدرت نرم” خود از یک سو و در جهت تقویت روابط اقتصادی با کشورهای عربی و کسب منافع در منطقه از سوی دیگر بهره برد. عربستان سعودی نیز به عنوان یک بازیگر محافظه کار سنتی منطقه در پی “مهار” تهدیدات و حفظ “امنیت” خود است. این کشور سعی می کند تا کمتر تحت تاثیر پتانسیل های داخلی جهان عرب از قبیل اصلاحات سیاسی، حقوق زنان، نقش جوانان و غیره قرار گیرد و به واقع از سرایت تحولات عربی به درون مرزهای خود جلو گیری کند. بر این مبنا، سیاست مهار ایران در منطقه و حضور فعال در بحران سوریه و بحرین را با هدف افزایش امنیت خود پیگیری می کند. [2]
همچنین نکته قابل تامل در این میان این است که مواضع عربستان تفاوت چندانی با مواضع مصر و ترکیه در مورد سوریه ندارد به غیر از یک مورد، آن هم در مورد نقش و تاثیر ایران. ریاض ایران را جزئی اساسی از بحران و مشکلات سوریه می داند نه جزئی از راه حل موجود در این کشور، در حالی که آنکارا و قاهره مواضعی کاملا مغایر آن را دارند.
اسرائیل در بحبوحه بیداری اسلامی و بحران سوریه بیشتر در پی حفظ “بقا” خود است. این کشور تحت تأثیر تحولات جهان عرب نگران واکنش منفی سیاست داخلی جوامع عربی به موجودیت اسرائیل و روند صلح اعراب و اسرائیل است. بنابراین سیاست منفعل “صبر و احتیاط” را پیشه کرده و عمدتا از طریق آمریکا خواهان مدیریت تحولات عربی است.[3]
اما نکته قابل تامل در مورد بحران سوریه، تحلیل موضع امریکا در تحولات مربوط به آن است؛ در حالیکه از یکسو ایالات متحده آمریکا به عنوان یک قدرت فرامنطقه ای و مداخله گر سیاست سنتی افزایش “نفوذ” و تسلط بر جریان های سیاسی-امنیتی و اقتصادی در منطقه را با هدف مدیریت تحولات جهان عرب و انحراف جریان بیداری اسلامی از طریق دیپلماسی عمومی و ارائه مدل غربی با تمرکز بر طبقه متوسط و دمکراسی سازی در منطقه پیگیری می کند. از سویی دیگر این کشور به دلیل” اصل بودن حفظ امنیت اسرائیل” در سیاست خاورمیانه ای این کشور و نگرانی از قدرت یابی گروه های افراطی اسلام گرا –که متاسفانه در سوریه با حمایت های مالی و لجستیکی برخی از کشورهای منطقه به شدت فعال هستند- برخلاف شعارهای ظاهری، سیاست منفعلی را در بحران سوریه انتخاب کرده چون خواهان بر هم خوردن ثبات منطقه ای نیست. چرا که بر هم خوردن ثبات منطقه ای، منافع آمریکا را به خطر می اندازد.
نقشه راه ایران برای برون رفت از بحران سوریه:
در این میان تلاش جمهوری اسلامی ایران همواره ایجاد اصلاحات بنیادین همراه با حفظ ثبات، امنیت و استقلال سوریه بوده است. در همین راستا ایران با استفاده از پتانسیل های داخلی جهان عرب به ویژه در مصر و بحرین خواهان سرعت تحولات برای افزایش نقش و نفوذ منطقه ای خود و در سوریه برای مهار تهدید و حفظ توازن قوای منطقه ای خواهان کاهش سرعت تحولات و ورود به روند انتقال سیاسی و اصلاحات بر مبنای حفظ امنیت و ثبات در منطقه است.
در همین زمینه همانگونه وزیر امورخارجه کشورمان بارها اعلام نموده اند؛ نقشه راه ایران برای حل بحران سوریه در برگیرنده اصول انسانی و بنیادینی چون؛ توقف درگیری و خشونت به طور همزمان توسط طرفین، تاکید برضرورت حل مسالمت آمیز بحران بدون دخالت خارجی، توقف هرگونه حمایت های مالی، نظامی و آموزشی از گروه های مسلح، آغاز گفتگو میان دولت سوریه و معارضه، تشکیل کمیته آشتی ملی با مشارکت همه جریانات و گروه ها، اعزام ناظرین از چهار کشور جهت نظارت بر روند توقف خشونت و انجام گفتگوها، تاکید بر لزوم حفظ یکپارچگی، وحدت ملی و وحدت ارضی سوریه و کمک به روند انجام اصلاحات ریشه ای و تحقق رویکرد مردمسالاری و دموکراتیک با محوریت سوری- سوری می باشد.
بدون شک سرنوشت مردم سوریه باید به دست خود آنها و در چارچوب حفظ تمامیت ارضی، استقلال، حاکمیت و وحدت ملی تعیین گردد و کشورهای منطقه نیز باید از طریق بکارگیری کلیه امکانات و ظرفیت های موجود و هم اندیشی پایدار تحقق این روند را تضمین نمایند.
* عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی
پی نوشت ها: