March 30, 2023 – 11:58 am | Comments Off on سیاست خارجی ترکیه؛ روندها و پیش‌رانها

دکتر محمد مهدی مظاهری
 استاد دانشگاه
مرکز بین المللی مطالعات صلح- IPSC

سیاست خارجی ترکیه به رهبری حزب عدالت و توسعه،  همواره متاثر از وضعیت و شرایط داخلی این کشور بوده است. البته این الگو تنها مختص به …

ادامه مطلب »
گفتگو

مقالات

خاورمیانه

مقالات تحقیقی و تحلیلی در حوزه خاورمیانه

خلیج فارس

مقالات تحقیقی و تحلیلی در حوزه خلیج فارس

آسیای میانه

مقالات تحقیقی و تحلیلی در حوزه آسیای میانه

صفحه نخست » خاورمیانه, مقالات, مقالات تحلیلی

نا آرامی ها مصر و بیان فرضیات محتمل در مورد آینده مصر

نگارش در February 2, 2011 – 4:57 am
نا آرامی ها مصر و بیان فرضیات محتمل در مورد آینده مصر
Share

سید مهدی مدنی

مرکز بین المللی مطالعات صلح-IPSC


بیان رویداد

حضور هزاران مصری در خیابان ها و محاصره مراکز مهم و تداوم اعتصابات را چه به علت تقلب در انتخابات پارلمانی نوامبر 2010 و چه به علت تداوم دیکتاتوری سی ساله حسنی مبارک و فساد اقتصادی اش بدانیم، یک نکته قابل احراز وجود دارد و آن این است که تور گفتمانی حکومت حسنی مبارک پاره شده و ارکان قدرت ترک برداشته است. تظاهرات مصری ها، البته تا زمان تنظیم این گزارش تحلیلی، وارد روز هفتم شده و روز به روز به تعداد معترضین هم اضافه می شود. گفتنی است تا به حال چنین حجمی از تظاهرات در مصر به منصه ظهور نرسیده است. روز سه شنبه 25 ژانویه هزاران جوان مصری که بسیاری از آنها عضو جنبش «جوانان 6 آوریل» هستند به مناسبت این روز تاریخی که یادآور کشتار مردم مصر توسط انگلیسی هاست و روز خشم نامیده می‌شود در خیابان‌های مصر شعار مرگ بر حسنی مبارک سر دادند و خواستار اصلاحات سیاسی در مصر شدند. دامنه تظاهرات روز به روز گسترش یافته تا جایی که نیروهای سنتی مانند شیخ الازهر که در ابتدا تظاهرات علیه مبارک را حرام دانسته بود به معترضین پیوسته و از مبارک خواسته که حکومت را رها کند. تعداد کشته شدگان تا به حال از مرز 150 نفر گذشته است و این در حالی است که احتمال می رود این تعداد رو به فزونی بگذارد. آنچه در این نوشتار می آید بیان تحلیل چرایی وقوع چنین حرکت اعتراضی وسیع است و همچنین ارائه فرضیات محتمل در مورد آینده داخلی و سیاست خارجی مصر.

تحلیل رویداد

ساموئل هانتینگتون در تحلیل انقلاب ها از نظریه ای استفاده می کند که به « توسعه ناهمگون» شهرت یافته است. در این تئوری دولتها در یک سیر صعودی توسعه می کوشند تا ساختار های اقتصادی را اصلاح کرده و کشور را به لحاظ مولفه های اقتصادی توسعه بخشند حال آنکه از اصلاحات و نوسازی ساختارهای سیاسی غافل شده و تلاشی نیز برای بهبود این ساختار ها نمی کنند. در این نوع دولت چرخش نخبگان به معنای واقعی صورت نمی گیرد و اگر هم صندوق رایی دیده می شود جز برای عوام فریبی نیست. احزاب به معنای واقعی شکل نمی گیرند و اگر هم حضوری دارند به دولت وابسته هستند و مدام در حال تایید منویات همایونی به سر می برند. نتیجه این می شود که در این دولتها ما شاهد انقلاب های سیاسی و یا اجتماعی می شویم. انقلابیون تلاش می کنند تا خواسته های خود را در تظاهرات و تحت شعارهایی چون آزادی بیان، آزادی احزاب و درخواست برای بیرون رفتن دیکتاتور از کشور یا قدرت بیان کنند. برای مثال برخی از تحلیل گران مانند یرواند آبراهامیان در تحلیل انقلاب ایران به همین تئوری تشبث جسته اند و انقلاب 1979 ایران را محصول همین تضاد تلقی کرده است.

اما آنچه ما در مصر مشاهده می کنیم تا حد زیادی با تئوری هانتینگتون قابلیت تطبیق دارد. مبارک وارث حکومتی بی درد سر از انور سادات شد. وی در طول دوران حکومت خود نه معاون رئیس جمهوری را بر سر کار آورد ( البته بجز هفته گذشته) و نه تلاش کرد که وضعیت فوق العاده را که حدود سه دهه در جریان است را لغو کند. احزاب هم در دولت مبارک وضعیت اسف باری داشته اند. اخوان المسلمین به عنوان بزرگ ترین حزب مخالف مدتهاست که فعالیتش ممنوع است. بسیاری از افراد این حزب در زندان بوده و یا کشته شده اند. دیگر احزاب مستقل مانند الوفد نیز وضعیتی مشابه داشته اند. در این میان دولت کوشیده تا با تشکیل شبکه حامی پیرو حکومت را داوم و قوام بخشد. نخبگان خشونت و نحوه حکومت مبارک را تئوریزه کرده اند و در ازای ان از مواهب اقتصادی برخوردار شده اند. ضمن اینکه  آنها کوشیده اند تا تمامی کاستی را به هر کس بجز شخص شخیص مبارک نسبت دهند و همواره برای مبارک هاله ای از تقدس بتراشند.آنان فضایی را در مصر ایجاد می کنند که اگر مبارک برود معلوم نیست که چه اتفاقی بر سر مصری ها می افتد.

در بعد اقتصادی می توان گفت که مصر از جمه کشورهایی است که به لحاظ اقتصادی مردمش در رفاه به سر نمی برند. بسیاری از مردم هستند که درآمد روزانه اشان کمتر از دو دلار بوده و این در حالی است که بسیاری از نزدیکان به حکومت از موهبت های اقتصادی بهره برده اند. اما نکته ای که باید بدان اشاره کرد توریستی بودن فضای مصر است و همین امر سبب شده که مصری ها مدام در معرض انتقال فرهنگ و تمدن غربی ها قرار بگیرند. این امر سبب شده که مصری ها مدام در مقام مقایسه برآیند و اوضاع و احوال کشور را با دیگران بسنجند. ضمن اینکه باید گفت که مصر در آوردن مظاهر مدرنیته تا حدودی موفق بوده اما به همان اندازه نتوانسته آزادی های سیاسی نهفته در مدرنیته را برای جامعه مصر مهیا کند.

خودسوزی محمد بو عزیزی در تونس و جرقه در مصر

در همین میان مصری ها به ناگاه با یک پدیده استثنایی مواجه شدند و آن چیزی نبود جز خود سوزی یک جوان تونسی و براه افتادن رودخانه ای که تا کنون سر باز ایستادن نداشته است. مرگ دلخراش این جوان موجی از نا ارامی ها را به راه انداخت و در نهایت سبب فراری دادن دیکتاتور سابق تونس و یار مبارک و پناه آوردن به دیکتاتور دیگر به نام ملک عبدالله شد. این اقدام به طور مشابه در مصر نیز بوقوع پیوست و در چند روز متوالی خبرگزاری ها از خودسوزی های مردم تحت فشار قرار گرفته خبر دادند. با اضافه شدن جنبش 6 آوریل به این فرایند، ناآرامی های جسته گریخته حالت منظم به خود گرفت. این جوانان کوشیدند تا از ابزار های مدرن و سنتی برای جمع کردن مردم بهره بجویند. تویتر و فیسبوک از یک طرف و حضور در مساجد برای اقامه نماز جمعه که با ورود البرادعی رنگ و بوی جدی تری به خود گرفته بود، دامنه معترضین را وسعت بخشید. درگیری های میان مردم و پلیس به حدی رسید که پلیس صحنه را برای حضور ارتشی ها خالی کرد. این در حالی بود که نفر برهای ارتشی (که نماد قدرت نمایی به حساب می آیند) وسیله ای شد برای انداختن عکس های یادگاری معترضین با ارتشی ها. البته هنوز نمی توان گفت که ارتش قصد دارد اعمال قدرت کند یا نه اما شواهد امر از آن حکایت دارد که ارتشی ها نمی خواهند بروی مردم بی دفاع آتش بگشایند. خاصه آنکه حضور رسانه ها و از طرفی هشدار قدرت های حامی به عدم سرکوب وحشیانه آنها را در این راه با تردید جدی تری مواجه ساخته است.علاوه بر این ارتش در شب هفتم بیانیه ای را صادر کرده و در آن اظهار داشته که بروی مردم آتش نمی گشاید. درهمین زمینه احزاب مخالف دولت که تا به حال در بدترین شرایط به سر می بردند بالاتفاق از ترک کردن قدرت توسط مبارک سخن به میان آورده اند. دامنه احزاب معترض شامل طیف وسیعی از احزاب راست گرای لیبرال، چپ گرایان،اسلام گرایان و همچنین ملی گرایان می باشد.

دورنمای آینده(بیان فرضیه های محتمل)

آینده مصر را می توان در دو عرصه داخلی مورد بررسی قرار داد.

بعد داخلی:

شواهد امر نشان می دهد که دولت مصر راه فرو پاشی را می پیماید. در این میان می توان به چند مولفه اشاره کرد.

  1. اول آنکه ارتش به عنوان اصلی ترین عامل برای اعمال قدرت به صورت برهنه از اعمال خشونت علیه شهرواندان امتناع ورزیده و همانطور که گفته شد در بیانیه آخر خود اعلام کرده که حالت بی طرفی خود را حفظ می کند. شاید تلاش های البرادعی و دیگر مخالفان که پیش تر گفته بودند در صددند تا با ارتشی ها ارتباط برقرار کنند مثمر ثمر افتاده باشد.
  2. مولفه دوم کشتار بیش از 150 نفر در تظاهرات روزهای گذشته می باشد که این امر نشان می دهد تور امنیتی مصر پاره شده و ظرف گفتمانی دولت مصر ترک برداشته است. معمولا دولتها پس از سرکوب های نیمه تمام نمی توانند به راحتی به حرکت خود ادامه بدهند چرا که معترضین از هر فرصتی برای بیان اعتراضات خود بهره می جویند و این خود عاملی برای ریزش تدریجی مشروعیت می شود.
  3. مولفه سوم کاهش حمایت های قدرت های بزرگ از دولت حسنی مبارک است. دولت آمریکا و اتحادیه اروپا در بیانیه هایی که در روزهای اخیر منتشر کردند، دولت حسنی مبارک را به تعامل با معترضین فراخوانده و از او خواستند که از خشونت پرهیز کنند. حتی در روزهای اخیر بحثهای مبنی بر ارتباط آمریکا با مخالفین منتشر شده و این امری مسبوق به سابقه نیز می باشد. سال 2005 آمریکا تلاش کرده بود که با اخوان المسلمینی ها در سفارت آمریکا در قاهره ارتبط برقرار کند که پس از افشای آن حسنی مبارک در یک سخنرانی به شدت از آمریکا انتقاد کرد. البته در این میان باید به حمایت های جسته گریخته عربستان و حمایت قاطع اسرائیل از دولت مبارک اشاره کرد.
  4. آنچه در مورد دولت آتی در مصر می توان گفت آن است که احزاب فعال در مصر تلاش می کنند تا در یک محیط آزاد دولت آتی را شکل دهند. در این میان عمده نگرانی ها در مورد اخوان المسلمین است و بسیاری بیم آن را دارند تا اخوان قواعد بازی را رعایت نکند. اما باید گفت که اخوان بارها اعلام کرده که قصد ندارد بازی دمکراسی را برهم بزند و به قواعد بازی پایبند هستند. ضمن اینکه اخوان در تظاهرات جاری بارها به طرفدران خوداعلام کرده که از نمادها و نشانه های اسلامی برای پرهیز از حساسیت خودداری کنند. چرا که بازیگرانی چون آمریکا و اسرائیل همین امر را دستاویزی برای سرکوب قرار داده و با ایجاد موج اسلان هراسی در مصر و حتی منطقه موج برخاسته را منحرف کند. در این میان اخوان کوشید تا با حمایت از البرادعی نقش خود را به در سایه این بازیگر غیر حساس ایفا کند.

بعد خارجی

عمده ترین مسئله ای که در مورد آینده مصر در بعد خارجی مطرح می شود مسئله صلح خاورمیانه و ارتباط با اسرائیل است.

مصر علی رغم آنکه سابقه شکست اسرائیل در زمان جمال عبدالناصر را داشت، اما اولین کشوری نیز در جهان عرب بود که از در صلح با اسرائیل برآمد و رئیس جمهور وقت مصر یعنی انور سادات نیز جان خود را بر سر همین پیمان صلح از دست داد. نکته قابل توجه آن است که پس از امضای پیمان صلح با اسرائیل در 1979، دیگر دول عربی مانند اردن نیز با اسرائیل از در صلح درآمدند و باقی مانده دولتهای عرب منهای عراق دوران صدام و سوریه رویه ای مسالمت آمیز با اسرائیل را در پیش گرفتند. لذا می توان انتظار داشت که فروپاشی دولت مصر و حسنی مبارک به عنوان اولین حامی اسرائیل در منطقه می تواند این پیامد را داشته باشد که دیگر دول عربی که اینک اوضاع نه چندان مناسبی را دارند، به سمت تخاصم با اسرائیل حرکت کنند. لذا می توان انتظار داشت که روند صلح با فروپاشی دولت مبارک راهی قهقرا شود. ( البته باید گفت که روند صلح با تندروی های ضد انسانی و زیادخواهانه اسرائیل با بن بست جدی مواجه شده و فروپاشی رژیم مبارک به تعبیری تیر خلاص بر این روند کذایی است).

نکته دیگر که به اندازه نکته اول مهم است تاثیر گذاری مستقیم دولت آتی بر نوار غزه است. اینک مدتهاست که غزه در محاصره به سر می برد و دولت مبارک در کنار اسرائیل عامل این محاصره غیر انسانی است. فروپاشی دولت مصر در ابتدای امر می تواند این گذرگاه را باز کند و لذا می توان انتظار داشت که غزه فضای تنفسی پیدا می کند. این امر به طور مستقیم بروی امنیت اسرائیل تاثیر می گذارد چرا که از این گذرگاه ها فقط غذا رد و بدل نمی شود و می توان انتظار داشت که اسلحه و مهمات نیز وارد غزه بشود. این امر در فضایی صورت می گیرد که مقاومت در فلسطین توانسته هویت خود را حفظ کند و در مقابل تشکیلات خود گردان با موج افشاگری های صورت گرفته توسط شبکه خبری الجزیره وارد یکی از جدی ترین بحران های هویتی و مشروعیتی خود شود.شاید به همین دلایل است که نخست وزیر اسرائیل ضمن هشدار به آمریکا در مورد ثبات مصر و بازگذاشتن دست مبارک در سرکوب، از دولت مبارک تمام قد حمایت کرده است.نتانیاهو با ابراز نگرانی از اوضاع مصر اظهار کرده که آنچه که در ایران اتفاق افتاد ممکن است در مصر هم روی بدهد، به«هنگام هرج و مرج یک گروه اسلامگرای سازمان‌یافته می‌تواند کشور را در دست بگیرد.ها ارتص گزارش داده است که نتانیاهو درصدد است آمریکا و کشورهای اروپایی را قانع کند که از فشار بر حکومت مبارک بکاهند تا ثبات منطقه برهم نخورد. در همین زمینه آموس هارل، تحلیلگر نظامی روزنامه هاآرتص روز دوشنبه سقوط احتمالی حکومت مبارک را دارای تبعات گسترده دانسته که بر موقعیت اسرائیل در منطقه اثر منفی برجای خواهد گذاشت. به نوشته این تحلیلگر نظامی سقوط حکومت مبارک در بلندمدت ممکن است پیمان اسرائیل با مصر و اردن را نیز به خطر بیندازد.

دورنمای آینده

با کنار هم قرار دادن تحولات جاری در مصر و همچنین پرهیز معترضین از فرسایشی شدن تظاهرات با شیوه های جدید ( مانند اعتراض ملیونی-mega protest-)می توان انتظار داشت که دولت مبارک رو به افول است. ارتش نیز به عنوان اصلی ترین عامل اعمال قدرت اعلام بی طرفی کرده است. تنها امید دولت مبارک به حمایت خارجی اسرائیل و آمریکا و طرفداری های دست و پا شکسته برخی دول عربی است. به این موارد مریضی صعب العلاج مبارک، مانند بیماری محمد رضا شاه، و فرار دولتمردان مصری (که خود عاملی برای تخریب روحیه زمام داران است) را باید اضافه کرد. با این وجود حتی اگر دولت عمر سلیمان (فرد شماره یک امنیت مصر که اینک معاون رئیس جمهور شده و تداعی کنند دولت ازهاری در زمان محمد رضا شاه) اقدام به راه اندازی حمام خون بکند، نمی تواند مانند سابق با رویه های دیکتاتوری، فساد و بیکاری در بعد داخلی و حمایت تمام قد از اسرائیل در بعد خارجی به حیات خود ادامه دهد.

Share