امير محمد سوري
مرکز بین المللی مطالعات صلح – IPSC
بيان رخداد:
پس از آنکه دولت اوباما تصمیم گرفت از جولای 2011 به تدریج نیروهای خود را از افغانستان خارج سازد، بحث چگونگی و همچنین الزامات انتقال قدرت به نیروهای افغانی پر رنگتر شد. ناتوانی نیروهای امنیتی افغانستان از سویی و همچنین خطر بازگشت جریانهای افراطی باعث گردیده، نگرانیهای جدیای در مورد آینده این کشور بروز نماید. به همین دلیل، امضای پیمان راهبردی میان آمریکا و افغانستان که قرار است حدود ماه جولای 2011 در لویی جرگه به بحث و بررسی برای تصویب گذاشته شود، در راستای توجه به همین دغدغهها طرح ریزی شده است. مشابه این پیمان را پیش از این نیز آمریکا با عراق امضا کرده، اما شرایط افغانستان با عراق از جنبههایی متفاوت است.
هرچند امضای این پیمان به دلیل اهمیتی که در آموزش نیروهای افغانی و کمک به روند دولت ملت سازی دارد، از اهمیت بالایی برخوردار است، اما واکنشهای منفي گروههاي معارض به تداوم اشغال و تاثیر منفی این مساله بر تلاشهای آشتی ملی و از همه مهمتر، برخی مفاد مندرج در این پیمان که بیانگر اعطای حق کاپیتولاسیون به آمریکا به شمار میرود، میتواند طرفین را از دستیابی به اهداف اولیه این پیمان بازدارد.
تحليل رخداد:
مذاكرات بر سر پيمان راهبردي، از 24 تا 28 فوريه 2011 آغاز شد. ملاقاتها ابتدا در آمريكا و با حضور وزير دفاع و وزير کشور افغانستان بود. پس از آن، گفتگوها در مارس 2011 با سفر تیم مذاکره کنندهای از آمریکا در افغانستان ادامه یافت و قرار شد که نتیجه تمامی این مذاکرات و اسناد، به تصویب لویی جرگه برسد.
در این توافقنامه، به کمکها و مشاورههای نظامی آمریکا به دولت افغانستان اشاره گردیده و قرار شده که افغانستان در بخشی از عملیاتهای نظامی به رهبری آمریکا نیز شرکت داده شود. اما آنگونه که از بندهای مختلف این پیمان بر میآید، افغانستان از نظر امنیتی همچنان وابسته خواهد بود و مهمتر از آن اینکه، این کشور با تصویب این قانون به نوعی تن به مصونیت قضایی نیروهای آمریکایی داده است. در مورد عراق، آمریکا در پیمان راهبردی طولانی مدت خود با این کشور، قوانین داخلی آنان را به دلیل پیشرفته و منطقی بودن پذیرفته، اما آمریکا در مورد افغانستان به چنین نکتهای باور ندارد. آنان بر این باورند که سیستم قضایی افغانستان به دلیل سنتی و مبتنی بر شریعت اسلامی بودن، نمیتواند مرجع مناسبی برای محاکمه آمریکاییان باشد. مسالهای که اعتراضات بسیاری را در پی داشته است.
در اين ميان، حضور نظامی آمریکا در افغانستان و امضای پیمان راهبردی با این کشور داراي نقاط قوت جدياي است. اين موارد شامل تقويت توان نظامي دولت افغانستان براي طي نمودن موفقيت آميز مسير انتقال مسووليتهاي امنيتي به اين كشور و همچنين جلوگيري از نفوذ نيروهاي معارض از سوي پاكستان است. اما مشکلات عدیدهای در این میان وجود دارد که میتواند این کشور را در رسیدن به اهداف خود ناکام بگذارد. یکی از جدی ترین انتقادات، به ایجاد پایگاه نظامی در افغانستان بر میگردد که البته از جمله مهمترین بندهای این قرارداد نیز به شمار میرود و حتی احتمال حذف آن با گستردهتر شدن فشارها نیز بعید به نظر میرسد. ایجاد پایگاه نظامی در افغانستان از جنبههای مختلفی مورد نقدهای جدی قرار گرفته است.
حامد کرزای، رئیس جمهور افغانستان، به رغم این که كليت این پیمان را پذيرفته، اما اشاره داشته که مردم افغانستان از این که کشور خود را در اشغال کشوری دیگر ببینند، اصلا راضی نیستند. این نکتهای است که میتواند موجبات افزایش نارضایتی عمومی را در پی داشته باشد. البته هرچند بسم الله محمدی، وزیر کشور افغانستان اعلام کرده که رییس جمهور کرزای ایجاد پایگاههای دائمی آمریکا در افغانستان را نپذیرفته، اما به نظر میرسد که چنین اظهار نظراتی صرفا مانورهای سیاسی وی برای گرفتن امتیازات بیشتر از آمریکا باشد.
از سوی دیگر، ایجاد پایگاه نظامی مورد مخالفت جدی همسایگان مهم افغانستان یعنی ایران، پاکستان و روسیه است. مسالهای که دولت کرزای تلاش داشته به روش های مختلف چنین مشکلی را برطرف سازد. به همین دلیل بارها سخنگوی دولت افغانستان به همسایگان اطمینان داده که این پایگاهها علیه آنان در نظر گرفته نشده است. البته این نگرانیها به دلیل رقابتها و خصومتهای سیاسی آمریکا و همسایگان افغانستان، همچنان وجود خواهد داشت.
قطعا مهمترین وجه منفی ایجاد پایگاه نظامی، مربوط به واکنش نیروهای مخالف و تاثیر آن بر روند صلح خواهد بود. نیروهای مخالف همواره یکی از پیش شرطهای جدی خود برای قبول آشتی ملی و برقراری مصالحه را خروج نیروهای ائتلاف از افغانستان عنوان کردهاند. طبیعتا چنین شرایطی بر میزان بیاعتمادی این دسته از نیروها نسبت به تمامی تلاشهای مصالحه و حتی دولت کرزای خواهد افزود و به دنبال آن، تداوم خشونتها را در پی خواهد داشت.
واقعیت آن است که عدم اعتماد، یکی از مهمترین مشكلات حکومت كرزاي به شمار میرود. عدم اعتماد ميان حکومت كرزاي و گروههاي طالبان که با توجه به ایجاد پایگاه نظامی دائمی آمریکا، افزایش نیز مییابد، اميدهاي غرب را براي متمايل شدن اين گروه به فرايند مصالحه کم رنگتر ميسازد. در چنين شرايطي كه نيروهاي طالبان در افغانستان با افزايش حملات نيروهاي ائتلاف مواجه هستند و از سوی دیگر، برنامهای از سوی آنان مبنی بر ترک کشور مشاهده نمیکنند، طبيعي است كه نسبت به نيات كميسيون صلح بيش از پيش ظنين شوند. عبدالحكيم مجاهد از اشخاص با نفوذ شوراي عالي صلح، بيان داشته كه هرچند تماسهايي با طالبان وجود دارد، اما دستيابي به صلح به دليل ديد منفي طالبان، دور از دسترس به نظر ميرسد. منابع افغاني نزديك به طالبان تصديق ميكنند كه ارتباطاتي وجود دارد، اما در چنين شرايطي كه غرب و كرزاي از خود حسن نيت نشان نميدهند، امكان موفقيت و نيل به هدف امكان پذير نيست. اين منابع اضافه ميكنند كه رهبران طالبان عميقا نسبت به وعدههاي حكومت و غرب درباره بازگشتن به مشاغل و خانههايشان، ظنين هستند. مجاهد اذعان دارد كه در چنين شرايطي، عدم اعتماد از جمله مهمترين موانعي است كه در مسير تحقق صلح بايد مدنظر داشت.
عدم اعتماد به نیروهای غربی و حتی دولت کرزای موجب تقویت احساسات ضد آمريكايي در افغانستان شده است. در واقع، گسترده و عمیق تر شدن احساسات ضد آمریکایی، از دیگر مسایلی است که غرب در انتقال مسوولیتهای امنیتی و به پیش بردن پیمان راهبردی با آن دست و پنجه نرم میکند. رشد نارضايتي افغانيها با تداوم حضور نظامي آمريكا، بدين معني است كه بسياري از آنها مشتاق هستند تا هرچه سريع تر نيروهاي ائتلاف اين كشور را ترك نمايند. چنین مسالهای در تناقض آشکار با حضور درازمدت آمریکا است.
دورنماي رخداد:
پیمان راهبردی آمریکا و افغانستان که قرار است تا چندی دیگر توسط لویی جرگه به تصویب برسد، هرچند دارای نکات مثبت جدیای است، اما به مواردی اشاره میکند که بیش از پیش نشانگر تعارضات موجود در جامعه افغانستان است. تعارضاتی که میتواند تحرکات مثبت سیاسی و نظامی را دچار تضاد جدی سازد.
حضور آمریکا در قالب برنامه همکاری با نیروهای امنیتی و نظامی افغانستان، میتواند پشتوانه مناسبی برای کشور ضعیف افغانستان به شمار آید، اما این حضور نظامی باعث میشود تا شرایط سیاسی و اجتماعی افغانستان دچار مشکل شده و بحرانهای متعددی برای آنان به وجود آید که نماد بارز آن، به شکست کشیده شدن مذاکرات صلح است. از سوی دیگر، ضعفهای ساختاری افغانستان، آمریکا را بر آن داشته تا فشارهای سیاسی بیشتری به این کشور وارد سازد تا آنجا که حتی در پی دستیابی به حق کاپیتولاسیون برآمده است. چنین شرایطی، در آینده میتواند بر میزان مخالفتها با حضور آمریکا در این کشور بیافزاید. در این میان، میبایست مخالفتهای همسایگان، رقابتها و دشمنی های موجود در این زمینه پس از استقرار پایگاه نظامی را نیز مدنظر قرار داد.