مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

مذاكره با طالبان و چالش هاي فراوري صلح در افغانستان

اشتراک

 فرزاد رمضاني بونش 

مركز بين المللي مطالعات صلح – IPSC

بيان رخداد:

در هفته هاي گذشته اخبار و گزراشهايي در مورد جدي تر شدن توجه به روند صلح افغانستان با مشارکت طالبان و گروه هاي جريان افراط ( كه در اين نوشتار از آنها به نام طالبان ياد ميشود) شنیده شده است، اما با وجود تلاش ها و توجه دولت افغانستان  همچنان چالشهاي گسترده اي فراروي راه صلح با مشاركت طالبان در افغانستان وجود دارد. چالش هاي كه هر يك مي تواند روند هر مذاكرات را ناكام كند. در اين نوشتار تلاش ميشود تا به چالش هاي عمده فراوري صلح با طالبان و آينده اين امر پرداخته شود:

 كليدواژگان: مذاكره، طالبان، چالش، صلح، افغانستان، امريكا، نقشه راه

 

تحليل رخداد:

دولت افغانستان و اهداف از نقشه راه صلح با طالبان:

در گذشته كرزاي از این که طالبان نشانی مشخصي نداشت تا به گونه مستقیم به آنها مراجعه کند ابراز نارضایتی کرده است. اما اكنون دولت افغانستان تلاش​هاي خود در مذاکرات صلح را در راستای تامین منافع ملی دولت و ملت افغانستان ارزیابی می کند و به تازگی، رییس جمهور كرزاي ضمن از هر تلاشی که منجر به برقراری صلح و ثبات در کشور شود حمایت كرد. از اين ديدگاه چون نیروهای خارجی مستقر در افغانستان واگذاری مسئولیت های امنیتی را به نیروهای نظامی و پلیس افغان شروع کرده اند و قرار است تا پایان سال 2014 تکمیل شود مهمترين فرصت براي دستيابي به توافق با طالبان است. بنابراين بايد گفت رويكرد كنوني دولت كابل در مذاكره با طالبان آن است كه در حقيقت روند گفتگوها را بيش از آنكه امريكايي- طالباني كند بين الافغاني نمايد. يعني توجه به تاكيد هميشگي گفتگو با طالبان حتي پس از ترور هاي شخصيتهاي مهمي همچون رباني رئيس شوراي صلح و  اخيرا رئيس امنيت ملي ادامه داشته و كابل براين نظر است تا در طرحي پنج مرحله ای يا «نقشه راه فرایند صلح» تا سال 2015 میلادی اعضای طالبان را در ترکیب دولت این کشور مشارکت دهد. چنانچه در نظر است تا گروه های طالبان، حزب اسلامی و سایر گروه های مسلح، به مخالفت های مسلحانه خود پایان داده و از نهادهای نظامی به نهادهای سیاسی و احزابی سیاسی تغییر شکل دهند و در فرایندهای سیاسی شرکت کنند و يا در پست های کابینه يا استانداران محلی به ویژه در مناطق شرق و جنوب این کشور به کار گرفته شوند.  اين امر از نگاه دولت كابل تلاش برای تامین امنیت و ثبات دراز مدت افغانستان است و نيازمند احترام طالبان به قانون اساسی افغانستان، قطع رابطه با القاعده و سایر گروه های تروریستی، و كنار گذاشتن خشونت است. اين خواسته در حالي است كه طالبان عملا به دنبال گفتگوهای مستقیم با آمریکا بوده و دولت کابل را آلت دست آمریکایی ها مي نامد.

 

اهداف طالبان از مذاكرات صلح:

اخيرا پس از مدت ها عدم پذيرش گفتگو توسط طالبان تایید کرده است که دو نماینده این گروه را به فرانسه فرستاده تا در نشست صلح پاریس شرکت کنند. در اين بين به نظر ميرسد طالبان هدف هاي تاكتيكي و استراتژيكي ويژه اي از مشاركت حداقلي در روند مذاكره دارد. يعني طالبان با درك وضعيت سياسي نظامي خود، دولت كابل، ناتو و امريكايي ها در افغانستان مي كوشد از يك سو بيشترين امتياز ها را دريافت كند و با عدم پذيرش پيش شرط هايي همچون قطع ارتباط با القاعده، پذیرش قانون اساسی افغانستان ، دست کشیدن از خشونت‌ها و .. در کنار فعالیت‌های نظامی از گزینه‌های سیاسی نیز استفاده كند. از اين ديدگاه طالبان نگاهي تاكتيكي به مذاكرات دارد و با استفاده از امتيارتي همچون آزادي برخي از رهبران زنداني در گوانتانامو، گشايش دفتر سياسي در خارج ، كاهش فشارها از سوي شوراي امنيت مي كوشد فرصت مانور بيشتري.. در معادلات افغانستان به دست آورد. در همين حين نيز با تاكيد بر آغاز گفتگو ها مشروط بر خروج کامل نیروهای ناتو از افغانستان و عدم توجه به پیام های صلح دولت افغانستان ، عدم پذيرش نظام سياسي افغانستان، قانون اساسي افغانستان خود را طرف اصلي امريكا در آينده افغانستان نشان دهد تا در صورت هر گونه معامله با امريكايي ها در سالهاي پس از خروج امريكايي ها از افغانستان حداقل در بخش هاي جنوبي بازيگر اصلي تحولات باشد.

 

اهداف امريكا از مذاكره با طالبان :

پس از سالها جنگ و استفاده از رويكرد سخت افزاري بر عليه طلبان توجه ناتو و امريكا به مذاكره با طالبان معطوف شده و حاضر شده اند تا با آنان مذاكره نماید. در اين حال با كاهش فشار شوراي امنيت بر بخشي از رهبران طالبان امريكا اميدوار است كه اختلاف هايي گسترده تر را ميان بدنه و حتي رهبران طالبان نسبت به روند صلح و نوع نگاه به كابل و غرب ايجاد كند. از اين ديدگاه تقسيم طالبان به تندرو و ميانه رو و افغانستاني و پاكستاني مي تواند پيامدهاي مثبت و گسترده اي براي روند مذاكره داشته باشد و با سياست چماق و هويج از همگرايي بيشتر طالبان و القاعده و  دامنه تنش با امريكا و غرب در افغانستان بكاهد. در اين راستا بايد گفت واشنگتنن اكنون معتقد است بايد هدف اصلي در مذاكرات با طالبان خروج آبرومندانه از افغانستان، توجه به منافع ملي ميان مدت و بلند مدت ايالات متحده در افغانستان در آستانه خروج نيروها از افغانستان و باشد نه حل مشكلات دولت و طالبان در افغانستان. يعني امريكا مي كوشد طالبان را به مسیری سوق دهد که به منافع بلند مدت امريكايي ها در افغانستان آسيبي وارد نكنند. همچنين نيز واشنگتن مي كوشد تا هر گونه ابتكاري در روند گفتگو با طالبان در اختيار خود باشد تا دولت افغانستان و مسائل مورد نظر دولت و جامعه  افغانستان.

 

 

رويكرد بازيگران و قدرت هاي منطقه اي

تامین صلح و امنیت در افغانستان تنها در گرو گفتگو با طالبان نیست و موارد الزام آور دیگری نیز از طرف بازيگران منطقه اي و جهاني در مورد اين مورد وجود دارد. يعني با توجه به نفوذ كشورهايي همچون پاكستان، عربستان، قطر و برخي ديگر از كشورهاي عربي در بين بدنه طالبان عملا اين بازيگران نيز تاحدي بر نوع نگرش طالبان در مورد صلح با دولت تاثير مي گذارند. گذشته از اين بين بازيگران منطقه اي مشاركت كننده در روند مذاكرات صلح گروه هاي افراط با كابل نيز اختلاف نظر است. چنانچه اكنون هم رقابت هاي منطقه اي موجب شده است از يك سو عربستان سعودی از این که قطر ابتکار مذاکره با طالبان را از چنگ این کشور ربوده و به میزبان صلح تبدیل شده ناراحت بوده و از پیشنهاد حکومت افغانستان از شروع مذاکرات در عربستان استقبال کند. و از سويي نيز تركيه نيز خود خواستار برعهده گرفتن سهم مهمي در مذاكرات صلح با برگزاري جلسات و پيشنهاداتي همچون گشايش دفتر طالبان است. در همين حين جدا از اينكه پاكستانيها هم معتقدند هر گونه صلح در پاكستان بايد از مسير اسلام آباد و هماهنگ با منافع ملي آنان باشد در يك سال گذشته حتي تركمنستان و ازبكستان نيز در انديشه سهم گيري و ميزباني از مذاكرات صلح افغانستان براي ارتقاي جايگاه خود بوده اند.

 

نگراني هاي احزاب، اپوزسيون و مخالفان گفتگو  از دور نماي مذاكره:

گذشته از نگاه دولت كابل احزاب سياسي و نيروهاي مخالف طالبان در افغانستان مذاکره با طالبان را ضمن قبولاندن پيش شرط هايي مورد پذيرش مي دانند اما همواره نگاهي بدبينانه به رويكردهاي دولت در مورد مذاكره داشته اند. يعني معتقدند كه طالبان هیچگاه با افغانستان مذاکره صادقانه نخواهند کرد و در پی براندازی نظام کنونی افغانستان پس از خروج نیرو های خارجی و ایجاد امارت اسلامی است. از اين ديدگاه مخالفان عدم توقف خشونت​های طالبان ، ارتباطات با القاعده و مهمتر از همه نپذيرفتن قانون اساسی را مورد اشاره قرارداده و در حالي كه مصالحه با طالبان از سیاست های اصلی دولت رییس جمهور كرزاي به حساب می آید كرزاي را به ضعف و انفعال متهم کرده اند. همچنين تلاش هايي همچون ادغام طالبان در حکومت را نیازمند تغییرات در قانون اساسی و اجماع کلان سیاسی دانسته و خواهان تجديد نظر در استراتژی صلح با طالبان هستند. به نظر ميرسد برخي از مخالفان همچنين با تاكيد بر عدم كارايي سياست تقسيم طالبان و دودستگی گروه طالبان رويكرد طالبان علیه طالبان و جداسازی طالبان افغانی و غیرافغانی و بازگشت طالبان به کرسی قدرت را زمينه ساز حذف برخي از جناح هاي سياسي شمال و تقويت پشتونها  ميدانند و آن را نمي پذيرند. علاوه بر اين نيز حتي در  نخستین سالگرد ترور برهان الدین ربانی شماری از رهبران سیاسی همسو با حکومت، از سیاست های صلح رییس جمهور انتقاد کردند.

 مخالفان كنوني گفتگوهاي دولت با طالبان نيز جدا از ترديدهاي در مورد مشارکت طالبان در قدرت و آينده قانون اساسی نگران بهره برداي دولت افغانستان از اين امر و برنده میدان نشان دادن خود و حتي تمديد و يا تعليق حکومت كرزاي تا سال 2016 بنا به به دلایلي همچون اضطراري بدون اجماع و یا همه پرسي عمومی و در مقابل هم عدم تعهد طالبان نسبت به پاسخگویی به جنایات و ترورهای خود هستند. بنابراين بسياري صلح با طالبان را نادرست و غیر شفاف دانسته و معتقدند كه تنها برخورد از موضع قدرت سياسي مي تواند طالبان را وادار به  عقب نشيني و پذيرش صلح نماید.

 

 

چشم انداز رخداد:

آنچه مشخص است روند مذاكرات صلح با طالبان در گرو نگاه بازيگران متعدد خرد و كلان داخلي منطقه اي و بين المللي است. در اين بين هر چند رويكرد اعلاني اين متغيرها و بازيگران مشاركت در صلح و دسترسي به توافق بين دولت و دولت كابل باشد، اما رويكرد اعمالي آنها نيز مي تواند برخلاف اين امر باشد. گذشته از اين نيز با در نظر داشت نوع اختلافات بازيگران خرد و كلان موثر در روند صلح در افغانستان و همچين اختلافاتي چون اختلافات داخلي بين طالبان در مورد آينده نقش طالبان و روند صلح ، نوع نگرش اسلام آباد به بهره گيري از طالبان در آينده افغانستان، تلاش تركيه و  عربستان و قطر در سهم گيري بيشتر در روند صلح ، اختلافات دولت كابل و اپوزسيون در مورد جايگاه آينده طالبان، نوع نگرشهاي متفاوت و منافع محور امريكا در افغانستان با دولت و گروه هاي افغانستاني بايد گفت آينده دسترسي صلح با طالبان همچنان وابسته به متغيرهاي گوناگوني است. متغيرهايي كه با توجه به منافع گاه متضاد آنها روند دسترسي به صلح را سخت و سخت تر كرده است و هر گونه دسترسي به صلح بين دولت و افغانستان در آينده را همچنان در ابهام نگه داشته است.

 *****

مطالب مرتبط