شقایق حیدری
دکتری علوم سیاسی و مدرس دانشگاه
مرکز بین المللی مطالعات صلح –IPSC
بسیار خوانده و شنیده ایم که منطقه خاورمیانه، پرتنش ترین و بحران خیزترین ناحیه جهان است. مشاهدات و تجربیات ما که در این منطقه از جهان زیسته ایم نیز مؤید این مطلب است. اما، به راستی زمینه ها و دلائل این آشوب زدگی چیست و چه فرصت هایی برای تحقق صلح در خاورمیانه وجود دارد؟
برخی از مهمترین زمینه ها و دلائل تنش و بحران در منطقه خاورمیانه عبارتند از: دخالت عنصر خارجی، رانتیر بودن بیشتر حکومت ها در خاورمیانه که خود باعث عدم پاسخگویی حکومت ها به خواسته های مردم به دلیل عدم وابستگی به درآمدهای عمومی مانند مالیات و درنتیجه عدم مشروعیت این حکومت ها می شود، استقرار حکومت های استبدادی و زورگو، بحران های اقتصادی، جنگ های داخلی، اختلافات ارضی و مرزی کشورهای منطقه با یکدیگر، بحران ناشی از تشکیل رژیم اسرائیل، تروریسم، نظامی گری و مسابقه تسلیحاتی در منطقه و عدم اعتماد کشورها به یکدیگر، جنگ های نیابتی، بحران آب و محیط زیست، بحران امنیت ملی، وابستگی کشورهای منطقه به قدرت های بزرگ، اختلافات مذهبی کشورها با یکدیگر، نبود احزاب متعدد و مشارکت سیاسی مؤثر، فساد داخلی، تعدد اقوام و مذاهب در این کشورها و امتداد این اقوام و مذاهب در فراسوی مرزها، ضعف در دیپلماسی بین کشورها و…
تعدد این موارد و تداوم آنها در طول دهه های متوالی، بحران های دنباله دار و متأثر شدن کشورهای منطقه از بحران های همسایگان موجب شده که دورنمای دستیابی به ثبات و صلح در خاورمیانه روشن و امیدوارکننده نباشد. با این وجود، فرصت های صلح در خاورمیانه کم نیستند و می توان با بهره گیری از آن آرامش و ثبات نسبی را به این منطقه بازگرداند. برخی از این فرصت ها عبارتند از:
Ø وجود صلح طلبان و فعالان طلب در منطقه؛ مردم منطقه که حافظه تاریخیشان مملو از خاطرات جنگ، درگیری، نفرت پراکنی، ترور، بی خانمانی، مهاجرت و مانند این است، غنیمت صلح را بخوبی درک و ارزش گذاری می کنند. در سال های اخیر، افراد و گروه های مختلفی بر علیه جنگ و ترور و خشونت در منطقه فعال شده اند و به صورت انفرادی و یا جمعی، با بودجه های شخصی و یا دریافت کمک از نهادهای منطقه ای و بین المللی فعال در زمینه صلح، فعالیت می کنند. هرچند، این افراد و گروه ها اغلب در جوامع خود توسط حکومت مستقر مورد تهدید و یا حتی شکنجه و زندانی شدن قرار می گیرند، اما فعالیت های آنان بارقه امید دستیابی به صلح را برمی انگیزد و حتی در برخی جوامع که با ادبیات صلح، آشتی و مدارا بیگانه اند، این افراد پیشگامان مسیر پردست انداز تحقق جامعه عاری از خشونت و درگیری محسوب می شوند.
Ø وجود اشتراکات فرهنگی میان کشورها؛ زیست مشترک مردم منطقه در کنار عناصری مانند دین اسلام، زبان، هنر و آداب و رسومی که وام های بسیاری از یکدیگر گرفته اند و تجربیات مشترکی مانند دخالت های خارجی و بزنگاه های تاریخی مشترک مانند مبارزه برای دستیابی به استقلال موجب نزدیکی کشورهای منطقه به یکدیگر می شود که این مهم فرصت مناسبی برای تحقق صلح تلقی می شود. این تجربیات، مؤید این مطلب است که تحقق صلح کارآمد در منطقه می بایست درونزا بوده و برخوردار از شاخصه های بومی و متأثر از فرهنگ منطقه ای تا قابل اجرا باشد. توافقنامه های صلحی که توسط کشورهای فرامنطقه ای تنظیم می شود بدلیل ضعف آنها در شناخت دقیق ساختارهای فرهنگی و مردم شناسی منطقه عموماً ناکارآمد بوده و دوام چندانی نداشته است. اما، هرگاه مذاکرات مستقیم و رودر رو و یا با میانجی گری کشورهای منطقه ای صورت گرفته، دستاوردهای بهتری داشته است.
Ø تقویت جامعه مدنی در کشورهای منطقه؛ در سال های اخیر شاهد بوده ایم که نقش جامعه مدنی در کشورهای منطقه پررنگ تر شده است. مفاهیمی همچون دموکراسی، حقوق بشر، حاکمیت قانون و مانند این توسط این جامعه توسعه داده شده و نقش مهمی برای ارتباطات و تعاملات مسالمت آمیز با دیگر کشورها تعریف شده است. این مهم موجب شده ارزش های صلح طلبانه در جامعه بیشتر رواج پیدا کرده و در طبقه حاکمیت نیز رسوخ کند.
Ø برگزاری همایش ها، گردهمایی ها، مباحثات و همینطور انتشار کتاب ها و مقالات متعدد پیرامون موضوع صلح در سال های گذشته
Ø گسترش ارتباطات و تعاملات میان مردم و نخبگان منطقه
Ø سرمایه گذاری کشورهای منطقه ای در پروژه های توسعه ای یکدیگر
Ø توسعه خطوط مواصلاتی بین کشورهای منطقه و…
برخی راهکارهای تحقق صلح در خاورمیانه نیز عبارتند از:
§ احترام کشورها به مبانی حقوق بشر و حق شهروندی مسالمت آمیز
§ مبارزه مؤثر با فساد و پولشویی
§ شفافیت بیشتر در عملکرد دولت ها در عرصه مبادلات اقتصادی و مالی
§ تعبیه و تنظیم سازو کارهای مؤثر و کارآمدی جهت حل مناقشات و درگیری ها درون منطقه
§ بهره گیری مناسب از عنصر دیپلماسی، تعامل، گفت و گو و مذاکره برای حل و فصل اختلافات
§ مبارزه مؤثر با گروه های تروریستی دولتی و غیردولتی
§ کاهش وابستگی به درآمدهای نفتی
§ برقراری سیستم موازنه قوا
§ خلع سلاح های کشتار جمعی
§ همکاری کشورها در حفاظت از محیط زیست و بهره گیری مؤثر از منابع آبی مشترک
§ احترام به حاکمیت سیاسی کشورها
§ روی کارآمدن نخبگان میانه رو و معتدل
§ اختصاص درآمدها به رشد و توسعه اقتصادی به جای نظامی گری
§ مبارزه با نشر ادبیات نفرت پراکن و خشونت آمیز
§ برقراری تعاملات گردشگری جهت آشنایی بیشتر مردم کشورها از فرهنگ و آداب و رسوم یکدیگر و از میان بردن کلیشه های ذهنی آنها نسبت بهم
§ مبارزه با فقر، فساد و نابرابری.