مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

طالبان و پروسه ی صلح در افغانستان

اشتراک

دكتر حميد اله مفيد

كارشناس مسائل افغانستان

مركز بين المللي مطالعات صلح-ipsc

 

آیا طالبان به پروسه ی صلح افغانی خواهند پیوست؟

برای پاسخ به این پرسش بهتر است تا کرونولوژی پیدایش، پیروزی، سرنگونی و بازآفرینی  طالبان را در افغانستان پیگیری کنیم :

پیداست که گروه طالبان در آغاز به منظور انتقال مصوون کالا های ترانسپورتی بازرگانی پاکستانی به آسیایی میانه از طریق افغانستان از سوی وزارت داخله پاکستان ایجاد شدند ، پسانها که شهرهای  فراه ، نیمروز، کندهار  و لوگر را یکی پی دیگری تسخیر کردند، دولت آنوقت پاکستان بی نظیر بوتو به این باور رسید ، که طالبان می توانند ، تا به حیث یک نیروی مسلح دولتی  سراسر افغانستان را در اختیار خود داشته باشد و خطر تهدید افغانستان را  در وجود آنها برای همیشه از  میان بردارد. 

این اندیشه به واقعیت پیوست و طالبان توانستند، تا سراسر افغانستان بجز استان های بدخشان و تخار را بدست بیاورند.

پس  از رویداد ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ ترسایی که موجب کشته شدن ۲۹۹۳ نفر و ویرانی  برج های دوگانگی مرکز تجارتی امریکا و خسارات هنگفت مالی  در پنتاگون شد موجب گردید تا امریکا خلاف میل و اراده پاکستان به طالبان بتازد و نیروهای اهریمنی آنها را تار و مار سازد و بجایش یک دولت عبوری موقت را روی کار آورد.

دولت جدید تحت رهبری حامد کرزی در همان روز های نخست بجای اینکه زمینه های نابودی کامل شبکه های تروریستی طالبانی را توسط امریکا فراهم می ساختند، به خاطر گرایش های قومی، مساله حملات های هوایی را بالای طالبان ممنوع کرد، پس از آن زمینه های را فراهم ساخت ، تا طالبان بطور کامل و سیستماتیک نابود نشوند، بلکه با کمک نزدیک به ۲۴ ميليون دلاری از سوی دولت کرزی طالبان توانستند تا در گام نخست در ولایت های جنوب و جنوب غرب و برخی از شهرستان ها را بدست بیاورند. و سپس این قدرت آزمایی را در استان های دیگر نیز به آزمایش بگیرند. این مساله آهسته ، آهسته و سیستماتیک ادامه داده شد، دولت کرزی تحت بهانه های پروسه صلح تلاش کرد، تا زندانیان طالبان را یکی پی دیگری رها سازد و زمینه های رشد نیروهای تروریستی طالبان را فراهم سازد.

از سوی دیگر دولت پاکستان نیز جرات پیدا کرد و با داشتن  توپ بازی، بازی را به نفع تقویت مدارس تروریستی طالبانی در داخل کشورش، تقویت نیرو های طالبان ایجاد شورای کویته  ودیگر اقدام ها و بازی دو طرفه دوباره طالبان را در میدان بازی بکشاند، تا هم  امریکا را مصروف بازی بسازد و هم به این بهانه ملیارد ها دلار کمک امریکا را جذب نماید.

از سوی دیگر سیاستمداران قوم گرای افغانستانی در داخل و خارج از کشور تلاش نمودند ، تا از طالبان چهره صلح طلب بنمایانند. 

زلمی خلیل زاد بجای اینکه  زمینه نابودی طالبان را فراهم سازد ، نسبت گرایش های تباری شدید ،  با بازی موش و گربه پای طالبان را در میدان مذاکرات و سیاست های مطرح جهانی  کشانید .

دولت غنی نیز بجای اینکه ارتش کشور را تقویت کند ، و با تازش های سنجیده شده و گمارش افسران ورزیده زمینه تقویت ارتش یا اردو را فراهم سازد ، با سبکدوشی  افسران و رادمردان دیگر تبار ها ارتش را ضعیف و زمینه پیروزی طالبان را فراهم ساخت.

دولت غنی در همان آغاز بجای اینکه زندانیان طالبان تروریست را اعدام  می کرد ، به نام زندانیان قومی به رهایی آنها کمر بست ،  این مساله موجب شد ، تا طالبان بجای نابودی به حیث یک نیروی مطرح سیاسی و نظامی در جهان شناسایی شوند.

هم دولت غنی و هم خلیل زاد نماینده ویژه امریکایی افغانی تبار که به نام طالبان نکتایی پوش در دو جبهه تلاش می کردند ، طالبان را در گذرگاه پیروزی رسانیدند ،

پایانی ترین اقدام دولت غنی علی الرغم نفرت طالبان از او رهایی ۹۰۰ زندانی طالبان در روز های عید رمضان امسال بود ، که موجب شد ، تا طالبان اغلب شهرستان های ولایت های شمال کشور  را بدست بیاورند ، وبهترین افسران ورزیده نظامی را به شهادت برسانند.

به گزاش سازمان های امنیتی امریکا ایدون طالبان افزونتر از ۶۰ درصد خاک افغانستان را در اختیار دارند ، در حالی که در دوران کرزی تنها ۲۵ درصد خاک کشور را در اختیار داشتند.

اینست زمینه گرایش های طالبان نکتایی پوش ارگ و امریکا در  زمینه تقویه طالبان . دراين حال اما آیا طالبان حاضر به مذاکرات با دولت افغانستان هستند؟

دولت طالبان بار ها اعلام کرده اند ، که به هیچ روی آماده مذاکره با دولت  غنی نیستند .همچنان در تمام دوران مذاکرات برملا ساختند ، که تا خروج کامل نیرو های خارجی آماده آتش بس نیز نیستند.

پس چی باید کرد؟

آیا امریکا و ناتو حاضر اند تا نیروهای شان را از افغانستان اخراج و دولت را بدون قید وشرط به طالبان بسپارند؟

آیا جهان شاهد یک تراژدی دیگری در قرن ۲۱ در افغانستان  با به قدرت رسیدن طالبان خواهند شد؟

این پرسش ها رژه کنان از برابر چشمان اغلب سیاستمدار ان و هموطنان ما در داخل و بیرون از کشور می گذرند. 

 

پاسخ آنها چی خواهد بود؟

از دید این قلم: ایدون که طالبان حاضر به مذاکره نیستند و در حقیقت هم نباید به مذاکره بپیوندند ، زیرا حالا از راه زور پیش می آیند، پس چی باید کرد؟

نخست باید تغییرات جدی در ساختار دولت پدیدار شود، زیرا دولت ناکار آمد موجود هم نمی خواهد و هم نمی تواند و نخواهند هم توانست تا طالبان را  نابود سازد.

دوم : در جنگ تروریستی با تروریستان، با ارتش پراكنده نمی توان پیروز شد، بهترین راه جنگ با تروریستان با استفاده از نیروهای  همگون خودشان است ، به این منظور باید، به نیروی شمال، تحت رهبری جنرال دوستم، دوباره موقع داده شود و زمینه رشد آن ها فراهم شود، تا به زور شمال کشور را از وجود طالبان و داعش پاکسازی نماید.

در بخش های مرکزی و غربی کشور از نیروی متجرب و جنگجوی فاطمیه افغانستانی ها که در سوریه و عراق داعش را نابود کردند، در برابر طالبان استفاده شود. تا نیرو های طالبان و داعشیان را داخل کشور نابود کنند.

نیروهای ناتو در افغانستان تقویت شوند و با استفاده از افزارهای جنگی پیشرفته بالای مواضع طالبان تازش های مسلحانه  و گسترده را انجام دهند .

ارتش افغانستان از روستا ها باز خوانده شوند و بجایش پولیس و نیرو های استخباراتی جابجا شوند ، 

ارتش یا اردو با استفاده از تکتیک های مدرن با حملات های تصفیه ای روستا ها و شهر ها را یکی پی دیگری از وجود طالبان پاکسازی کنند.

به استخبارات داخلی به منظور گرفتاری تروریست ها افشای تازش های تروریستی طالبان توجه جدی مبذول شود.  این مساله در جنگ اهمیت به سزا دارد.

در سیستم دولتی نیز تغییرات رونما گردد و سیستم مدیریت اداری دولت از ریاستی به صدراتی تغییر بپذیرد و پست نخست وزیر یا صدراعظم ایجاد شود ، تا از گرایش قدرت فردی جلوگیری شود. پارلمان سیاسی یعنی حزبی شود و مردم افزون از کاندیدان مستقل به احزاب سیاسی نیز رای بدهند ، تا کشور از پارلمان رجل به پارلمان سیاسی روی بیاورد.

در غیر آن با این موش و گربه بازی خلیلزادی و غنی خانی کشور روی آرامش را نخواهد دید. اگر چه مصارف جنگ افغانستان به ميلیارد ها دلار برسد.

واژگان كليدي: طالبان، پروسه ی، صلح ، افغانستان، دكتر حميد اله مفيد

مطالب مرتبط