طهمورث غلامی
مرکز بین المللی مطالعات صلح – IPSC
بیان رخداد
استفاده از گزینه نظامی به عنوان یکی از ابزارهای بازداشتن ایران از مسیر هسته ای اش همواره مورد توجه دولتمردان ایالات متحده بوده است و دولتمردان این کشور اعلام کرده اند که این گزینه را از روی میز برنمی دارند. در این میان، برخی در ایالات متحده معتقدند که تنها از طریق گزینه نظامی می توان ایران را از مسیر هسته ای که در پیش گرفته است باز داشت. در عین حال برخی معتقدند که باید منتظر تأثیرگذاری تحریم ها ماند. این دیدگاه در دولت ایالات متحده غالب است. انتظار برای تأثیرگذاری تحریم ها در این دیدگاه باعث نشده است که آنها توسل به گزینه نظامی را منتفی سازند و در یکی از اظهار نظر اوباما بیان داشته است که ایران نباید تهدید نظامی وی را بلوف بداند. سؤالی که این نوشتار قصد پاسخ به آن را دارد این است که آیا ادعای اوباما صحت دارد و می توان نشانه ها و شاخصه هایی برای قدام نظامی احتمالی ایالات متحده علیه جمهوری اسلامی ایران یافت. در پاسخ به این سؤال نگارنده استدلال می کند، هر چند دولت ایالات متحده منتظر تأثیرگذاری تحریم های اعمال شده علیه ایران است، اما به طور همزمان و در قالب یک استراتژی تهاجمی، در حال زدن سنگرهای ایران و سنگرگیری های جدید برای خود در اطراف ایران است تا در صورت شکست احتمالی تحریم ها و ضرورت استفاده از گزینه نظامی، بلافاصله از اقدام نظامی علیه ایران استفاده کند. در واقع این نوشتار نشان خواهد داد که استراتژی تهاجمی نظامی ایالات متحده اطراف جمهوری اسلامی ایران، خود نشان از این است که در باطن، دولتمردان آمریکا خود باور ندارند که تحریم های اقتصادی می تواند آنها را به هدفشان برساند و بدین خاطر در حال چیدن مهره ها برای اقدام نظامی علیه جمهوری اسلامی ایران است.
کلید واژه: ایران، آمریکا، تحریم، حمله نظامی
تحلیل رخداد
نگارنده قائل به این است که ایالات متحده در یک موضع کاملاً تهاجمی در خاورمیانه در حال زدن سنگرها و پایگاه های قدرت ایران است و از طرف دیگر در حال ایجاد و خلق سنگرها و پایگاه های جدید برای خود است. در ادامه به این دو مبحث پرداخته می شود.
اقدامات ایالات متحده علیه سنگرهای جمهوری اسلامی ایران:
جمهوری اسلامی ایران در مقام یک سنگر منطقه ای دارای برخی مؤلفه ها و منابع قدرت می باشد که این منابع قدرت در صورت برخورد های نظامی احتمالی علیه جمهوری اسلامی ایران به مثابه سنگرهای مهم به شمار می روند. نگارنده در ادامه این منابع سنگر مانند را در دو مورد، مورد بررسی قرار می دهد.
سنگر داخلی: مهمترین منبع قدرت برای جمهوری اسلامی اتکاء به منابع داخلی قدرت و به تبع آن سنگرهای داخلی می باشد. انسجام داخلی، جلب رضایت مردم، وجود شاخصه های توسعه ی اقتصادی و … از جمله ی منابع داخلی قدرت جمهوری اسلامی است. برای ضربه زدن به این منابع، ایالات متحده اقتصاد ایران را هدف گرفته است. اعمال تحریم علیه نفت ایران به عنوان اصلی ترین منبع درآمدی اقتصاد ایران و تحریم بانک مرکزی ایران به عنوان نهادی که امکان تعاملات اقتصادی ایران با خارج را فراهم می کند، دو نمونه مهم از اقدامات ایالات متحده علیه اقتصاد ایران است. ضعیف کردن و ایجاد اخلال در برنامه های اقتصادی ایران باعث می شود که حفظ منابع داخلی قدرت دشوار گردد. نمی توان انکار کرد که از زمان پیدایش دولت- شهرها و تعامل آنها با همدیگر، همواره ضعیف کردن حریف قبل از حمله ی به آن یک اصل منطقی بوده است. این استراتژی بارها توسط ایالات متحده مورد استفاده قرارا گرفته است. از طریق این شیوه، ایالات متحده به دنبال آن است که با دشوار کردن شرایط اقتصادی برای دشمنان خود نه تنها قبل از انجام هر حمله ای آنها را ضعیف کند، بلکه شکاف میان جامعه و حکومت را عمیق کند تا از این طریق در زمان حمله با واکنش جدی مردم و جامعه روبرو نشود. مشابه این اقدام را ایالات متحده، علیه صدام حسین انجام داد.
سنگرهای خارجی: علاوه بر منابع داخلی قدرت، جمهوری اسلامی ایران دارای برخی سنگرهای منطقه ای نیز می باشد که در زمان اقدام نظامی دشمنان علیه ایران، وجود آنها می تواند حداقل منجر به شکست نخوردن ایران و حداکثر منجر به پیروزی ایران شود. ایالات متحده به این نتیجه رسیده است که قبل از هر گونه اقدام نظامی علیه ایران باید سنگرهای نظامی و قدرت ایران در سطح منطقه را از کار انداخت. در ادامه به سنگرهای نظامی و قدرت ایران و تلاش آمریکا برای زدن آنها پرداخته می شود.
1) سنگر سوریه: جمهوری اسلامی و سوریه به دلیل اشتراک منافع در مقابل اسرائیل همواره دوست بوده اند. از طرفی دولت سوریه این امکان را به جمهوری اسلامی داده است که بتواند در فلسطین اشغالی و لبنان به ایفای نقش بپردازد. همچنین دولت سوریه این امکان را به جمهوری اسلامی ایران داده است که گروه های نظامی اسلام گرا را در همسایگی اسرائیل مورد حمایت قرار دهد و بدین ترتیب دامنه ی قدرت ایران را در انجام عملیات نظامی احتمالی گسترش دهد. امروزه مشاهده می شود که غرب و دولت های عربی با همکاری و هماهنگی همدیگر در صدد حذف این سنگر هستند. روشن است که از دست دادن این سنگر موجب می شود که جمهوری اسلامی، دیگر مزایایی که از داشتن سوریه در کنار خود از آن برخوردار بود، را دیگر نداشته باشد.
2) سنگر حماس: گروه جهادی حماس هم همواره یکی از اهرم های قدرت جمهوری اسلامی ایران علیه دشمنانش بوده است. از طرفی نزدیکی حماس به جمهوری اسلامی ایران این امکان را به حماس می داد که بتواند اهداف خود را در مقابل اسرائیل دنبال کند، پایگاه حماس سوریه بود و از طریق سوریه نیز حماس با جمهوری اسلامی در ارتباط بود. با شروع تحولات سوریه حماس بر سر دوراهی قرار می گرفت؛ یا باید در کنار بشار اسد قرار می گرفت و با دیگر دولت های عرب و ترکیه دشمن می شد و یا اینکه از بشار اسد و جمهوری اسلامی فاصله می گرفت و در مقابل دوستی دولت هایی مانند ترکیه، اردن یا قطر و مصر را دنبال کند. با وعده و وعید ها و فشارهای دول عربی، حماس گزینه ی دوم را انتخاب کرد و توانست امتیاز زدن دفتر در ترکیه را بگیرد و قطر نیز در مقابل به بازسازی غزه کمک کند. بدین طریق دول عربی و غربی این گونه حماس را مجبور به اتخاذ گزینه ای کردند که شاید چندان مورد رضایت آن نبود. در اثر این تحول جمهوری اسلامی در حال از دست دادن یکی از سنگرهای خود است.
3) سنگر حزب الله: حزب الله لبنان با تفکرات شیعی، اساسی ترین متحد غیر دولتی و سنگر و منبع قدرت ایران در منطقه است. حزب الله این قابلیت را به جمهوری اسلامی ایران داده است که بتواند در شرایط نیاز اسرائیل را به شدت تحت فشار قرار دهد و بدین ترتیب امنیت خود را در مقابل آمریکا تا حدودی زیادی بیمه کند. تلاش های زیادی توسط اسرائیل، گروه های لبنانی، دول عربی و غربی برای زدن این سنگر صورت گرفته است. یکی از این تلاش ها که هم اکنون در جریان است، تلاش برای تحریم کردن حزب الله در رابطه با قضیه ی ترور حریری است. با این حال تلاش ها به همین اندازه محدود نخواهد شد و به نظر می رسد در صورت سقوط نظام سیاسی سوریه، تلاش جدی تری برای حذف این سنگر صورت گیرد.
اقدامات تهاجمی ایالات متحده علیه جمهوری اسلامی ایران، فقط به زدن سنگرها و منابع قدرت جمهوری اسلامی ایران محدود نشده است. بدین معنی که این کشور همزمان در حال ایجاد کردن سنگرهای جدیدی علیه ایران است که هدف از این تلاش ها فراهم کردن شرایط برای انجام اقدامات نظامی علیه ایران در صورت نیاز است. این تلاش ها را می توان در چند مورد، مورد توجه قرار داد.
1) استقرار سپر دفاع موشکی در ترکیه؛
2) نیروی مشترک جزیره؛
3) استقرار سیستم دفاع موشکی تاد در امارات متحده عربی؛
4) استقرار سپر موشکی در قطر
5) گسیل ناوهای نظامی بیشتر به خلیج فارس: هم اکنون سه ناو جنگی ایالات متحده در خلیج فارس مستقر هستند
6) فروش های تسلیحاتی به دولت های عضو شورای همکاری خلیج فارس؛ در جدید ترین اقدام، ایالات متحده موشک های پاتریوت به دولت کویت فروخته است.
دورنمای رخداد
در دنیای امروز انجام حملات نظامی علیه هر کشوری نیاز به انجام مطالعات دقیق استراتژیکی و انجام برخی از اقدامات پیش از آغاز حمله نظامی می باشد. زیرا از این طریق می توان تا حدود زیادی هزینه ها را کاهش داد. امروز ایالات متحده به طور همزمان، هم تحریم های اقتصادی علیه ایران را در یک فرایند تدریجی و افزایشی به پیش می برد و هم زمینه سازی های لازم را برای انجام حمله نظامی علیه ایران و در صورت نیاز انجام می دهد. به نظر می رسد، در صورتی که اوباما مجددا موفق شود به عنوان رئیس جمهور وارد کاخ سفید شود، در دوره دوم انتخاب وی باید تهدیدات نظامی آمریکا را جدی گرفت.