October 1, 2023 – 12:16 am | Comments Off on ژئوپلیتیک تغییرات آب و هوایی در اردن

مریم وریج کاظمی
پژوهشگر مسائل ژئوپلیتیک
مرکز بین المللی مطالعات صلح- IPSC

افزایش دما، خشکسالی و کمبود آب تنها تعدادی از چالش هایی است که پادشاهی اردن هاشمی با آن مواجه است و این مسائل هم بر زندگی …

ادامه مطلب »
گفتگو

مقالات

خاورمیانه

مقالات تحقیقی و تحلیلی در حوزه خاورمیانه

خلیج فارس

مقالات تحقیقی و تحلیلی در حوزه خلیج فارس

آسیای میانه

مقالات تحقیقی و تحلیلی در حوزه آسیای میانه

صفحه نخست » خاورمیانه, مقالات, مقالات تحلیلی

ریشه یابی حوادث تروریستی سیستان و بلوچستان بخش سوم : شاخص های بنیادگرایی سنی وهابی در محیط منطقه ای ایران

نگارش در December 29, 2010 – 7:36 am
ریشه یابی حوادث تروریستی سیستان و بلوچستان  بخش سوم : شاخص های بنیادگرایی سنی وهابی در محیط منطقه ای ایران
Share

طهورث غلامی
مرکز بین المللی مطالعات صلح-IPSC



یکی دیگر از شاخصه های بنیاد گرای وهابی در محیط منطقه ای ایران گروه القاعده می باشد. دراین نوشتار  تلاش خواهد شد که نحوه شکل گیری القاعده و مبانی معرفتی و ایدئولوژی این سازمان مورد بررسی قرار گیرد تا برخواننده مشخص شود که سازمان القاعده و رهبرانش با تفسیر به خصوصی که از اسلام و مقوله جهاد دارند و سعی در پیاده کردن آن اصول در صحنه عمل سیاسی می باشند، می تواند خطری برای امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران قلمداد شود.در ابتدا نگارنده به نظریات مختلف در مورد القاعده می پردازد.

مطالعه القاعده

در بررسی منابعی که به مطالعه سازمان القاعده پرداخته اند سه دسته نظریات وجوددارد. که بیشتر از بقیه مورد توجه قرار گرفته اند. دسته اول براین باورند که ایدئولوژی القاعده و اعمالی که توسط این سازمان انجام می شود مصداقی از نظریه برخرود تمدن های هانتینگتون می باشد. دسته دوم نظریه هایی می باشد که این سازمان را پدیده ای مدرن قلمداد کرده و حتی در بعضی موارد ایدئولوژی القاعده را بیشتر از آنکه ریشه در آموزه های اسلامی بدانند متأثر از اندیشه چپ اروپایی در نظر می گیرند. دسته سوم نیز از بعد مذهبی به سازمان نگاه کرده و ایدئولوژی آن را متأثر از اندیشمندان اسلامی تصور می کنند.

1 برخورد تمدن ها:

ساموئل هانتینگتون در نظریه برخورد تمدن های خود بعد از اینکه خطوط درگیری ها را در مناطق مختلف جهان مورد بررسی قرار می دهد، پیش بینی می کند که کانون مرکزی درگیری ها در آینده نزدیک بین غرب و دولت های متعدد اسلامی و کنفیسیوسی خواهد بود. چرا که به زعم هانتینگتون در نظم جدید جهانی، ارتباطات موجود بین تمدن های اسلامی و کنفوسیوسی چالشی جدیدی را برای علائق، ارزش ها و قدرت غرب بوجود آورده است. حملات 11 سپتامبر بر باعث شد که بحث پیرامون تئوری وی دوباره بالا بگیرد. و عده ای نیز در تایید تئوری این حملات را گواهی بر وجود چنین برخوردی قلمداد کردند.  یورام واتیز و شائول شای معتقدند که اسلام رادیکال در چهار سطح علیه فرهنگ های خارجی در حال جنگ می باشد. سطح اول نبرد اسلام رادیکال برای برانداختن رژیم های سکولار کشورهای اسلامی و جایگزینی آنها با رژیم های اسلامی است، سطح دوم، نبرد اقلیت های مسلمان برای به دست آوردن استقلال و استقرار دولت اسلامی مستقل می باشد. نبرد علیه اقلیت های قومی- فرهنگی که خواهان خود مختاری و استقلال از کشورهای اسلامی می باشند، سومین سطح است. چهارمین سطح نبرد علیه فرهنگ های خارجی، نبرد علیه فرهگ غربی است که با فرهنگ اسلامی برخورد داشته و مخالف یکدیگر می باشند.

این دو نویسنده با استفاده از تئوری برخورد تمدن های هانتینگتون براین باورند که ترور اسلامی که القاعده به راه انداخته و جنگ علیه ترور که ایالات متحده بعد از حملات یازده سپتامبر اعلام کرده است. برخوردی فرهنگی بوده و در حوزه بین فرهنگ اسلامی و فرهنگ غربی رخ داده است به نظر آنها حتی اهدافی نیز که در 11 سپتامبر انتخاب شده بودند. نشان از چنین برخوردی دارند برج های دو قلو نشانه قدرت اقتصادی و پنتاگون نیز سمبل قدرت نظامی بود.

برخی این تصور را غلط می دانند و معتقدند که نمی توان درگیری بین القاعده و غرب را در غالب این تئوری بررسی کرد. از نظر جفری هانیز استاد دانشگاه متروپلتین لندن، کسانی که حمله القاعده به برج های دوقلوی تجارت جهانی را به عنوان شاهدی بر وجود برخورد تمدن ها در نظر می گیرند، سخت در اشتباهند. وی معتقد

است که نقدهای اساسی براین گونه نظریات وارد است. اول آن که فرقه های مختلفی در اسلام وجوددارند که تنها یکی از آنها دست به حمله زده است و بعضی از فرقه های آن حتی بیش از مسیحیت با لیبرال- دموکراسی سازگاری دارند. دوم این که حملات 11 سپتامیر از سوی هیچ دولت ویا گروهی دولتی مورد حمایت قرار نگرفته است و توسط سازمان تروریستی- بین المللی القاعده انجام گرفته است. سوم اینکه ایده برخورد تمدن ها یا مذاهب مشکل آفرین است چراکه در واقعیت امر جداسازی کامل مرزهای تمدن های مختلف خیلی مشکل و حتی غیرممکن است. سرانجام این که نظریه برخورد تمدنها این موضوع را نادیده گرفته که گروه های تندرو انقلابی اسلام گرا و تروریسم القاعده، در وهله اول دولت های فاسد، غیر مشروع و ناکارآمد کشورهای خود را مورد حمله قرار داده اند. از دهه 1970 و گسترش اسلام گرایی در دنیای اسلام بیشتر آنها به دنبال ساقط کردن دولت های تحت حمایت غرب و به ویژه آمریکا بوده اند.  دکتر لیزا وبدن استاد علوم سیاسی دانشگاه شیکاگو نیز نظریه برخورد تمدن ها را رد می کند و معتقد است ایده هانتینگتون اتحاد همبستگی موجود بین مسلمانان و غیر مسلمانان را که در طول تاریخ وجود داشته است نادیده می گیرد. به اعتقاد او بنیادگرایی به دکترین ضد امپریالیستی تبدیل شده است که می خواهد جامعه اسلامی را دوباره مستقر سازد.

-2 القاعده به عنوان پدیده ای مدرن

گروه دیگری از نظریاتی که پیرامون القاعده ارائه شده است آن را پدیده ای مدرن و ریشه های آن را در تحولات چند دهه اخیر ذکر می کنند. جان گری استاد جیزس کالج آکسفورد ضمن رد نظریه برخورد تمدن ها اعتقاد دارد، که خشونت اسلام رادیکال هیچ ربطی به نظریه برخورد تمدن ها ندارد. به اعتقاد او القاعده سازمانی مربوط به گذشته و قرون وسطی نیست بلکه محصول جانبی جهانی شدن می باشد در حالی که کارتل های دارو و همکاری های تجاری بین المللی شده است، جرایم سازمان یافته نیز بعدی جهانی برخود گرفته اند. جان گری  معتقد است هر کسی در مورد مدرن بودن ترور انقلابی شک کند، بی تردید هیچ اطلاعی از تاریخ معاصر ندارد.او بر این باور است که در دنیای معاصر سه جنبش مدرن وجود دارد؛ که به غرب حمله کرده و ارزش های آن را زیر سوال برده اند. کمونیسم، ناسیونال سوسالیسم و سوم بنیادگرایی اسلامی یا اسلام رادیکال که القاعده جزو سومین جنبش مدرن می باشد. نویسندگان و متفکران متعدد دیگری نیز سازمان القاعده را پدیده ای مدرن دانسته آن را نتیجه شکست مدرنیزاسیون در برآورده کردن تعهداتش می دانند ، جیسیون بروک نیز در این رابطه خاطر نشان می کند برداشت اعراب از جهانی شدن، امپریالیسم نو می باشد و با چیزی که غرب از آن تلقی می کند متفاوت است و القاعده یکی از هزاران جوابی است که به این مسئله داده شده است. لی هریس نیز از جنبه دیگری سازمان القاعده را مورد بررسی قرار داده است و به عبارتی آن را مدرن قلمداد می کند. وی در مقاله ای با عنوان ایدئولوژی تخیلی القاعده مدعی می شود که اعتقادات و باورهای سازمان القاعده و اسلام رادیکال تخیلی بوده و به دور از واقعیت است. لی هریس ایدئولوژی تخیلی را ترکیبی از اندیشه های ویلیام جیمز، ویلفرتوپاره تو و ژرژ سورل می داند. به اعتقاد وی حمله ایتالیای فاشیستی به اتیوپی به دلیل نیاز ایدئولوژی فاشیسم در پیروز نشان دادن خود بود. و می خواست به ایتالیایی ها ثابت کند که آنها فاتحان جنگ هستند. ایدئولوژی اسلام رادیکال نیز درخیال پردازی متفاوتی آمریکا را هدف قرارداده است و حملات 11 سپتامبر می خواست به عرب ها ثابت کند که اسلام رادیکال می تواند پیروز شود. حنیف جیمز الیور اسامه بن لادن و سازمان القاعده را جزو پیروان سید قطب و نوعی از  ایدئولوژی به نام» قطبیسم « قرار می دهد. به نظر وی قطبیسم هیچ ریشه ای در سنت اسلامی ندارد و بیشتر از آنکه ریشه در قرآن داشته باشد،از فلسفه معاصر غربی و اندیشه متفکرانی از قبیل نیچه، کیرکگارد و هایدگر متأثر می باشد و قطبیسم همانند همه ایدئولوژی های بنیادگرا به طرز غیر قابل انکاری مدرن می باشد.  با توجه به مطالبی که ذکر گردید همان طور که دکتر بشریه نیز نوشته اند: بنیادگرایی مذهبی، شورشی بر ضد مدرنیته و میراث روشنگری غرب بوده است. در واقع بنیادگرایی پیش از عصر مدرن متصور نبود و از این رو به یک معنا حاصل مدرنیته و مدرنیسم است. هرچند به ضدیت با آن برخاسته است بدین ترتیب بنیادگرایی سازمان القاعده نیز نتیجه همین پروسه مدرنیزاسیون و خود نیز پدیده ای مدرن می باشد.

-3 تروریسم مذهبی، افراطیون مسلمانان خشونت گرا

به نظر الیور ری مسلمانان در مواجه با پیشرفت و تهاجم تمدن غربی سه نوع عکس العمل  نشان داده اند: گروهی حسرت گذشته را خورده و معتقدند که این اسلام است که تمدن را برای غرب به ارمغان آورده است، گروه دوم فرضیه بالا را رد کرده و بر این باورند که هیچ دلیلی برای برتر دانستن ارزش های غربی وجود ندارد، گروه سوم نیز از اسلام دفاع کرده و عنوان می کنند که هر چیزی را که انسان نیاز دارد در قران و سنت وجود دارد و اسلام بهترین دین می باشد ، دو گروه اول موضعی تدافعی داشته اند، اما گروه سوم حالت تهاجمی به خود گرفته است القاعده در این دسته جای می گیرد.  القاعده را جزو شاخه کوچک و تندرویی از اجتماع سلفی ها قلمداد می کنند که خشونت را برای بیرون راندن راهبرانی که پیرو اسلام نبوده و یا علیه آن فعالیت می کنند، مجاز می شمارند.  بهنظر کالتز و  ویکتور ویکز این گروه که به جهادی ها معروفند ، سایر روش ها را انکار نمی کنند، اما ضرورت استفاده از خشونت را تأکید می کنند.  تقریباً یک چهارم گروه های تروریستی که در سرتاسر جهان فعال هستند، از علایق مذهبی برانگیخته شده اند. در واقع انگیزه های آنها سیاسی نمی باشد و مذهب صرفاً برای مشروعیت بخشی اخلاقی برای به کارگیری نیروها و اعضاء به کار می رود. به عبارت دیگر مردم برای دست زدن به اعمال خشونت آمیز به مشروعیت های اخلاقی نیاز دارند و مذهب چنین نیازی را برآورده می کند. در بسیاری از مواردگروه های تروریستی مذهبی از دیدگاه ایدئولوژی کلی گرایانه برخوردارند بدین معنا که دنیا را میدان نبرد میان خیر و شر می دانند و درهمین راستا نیز ار واژه گانی کیهانی و دیالکتیکی از قبیل مؤمنین در مقابل کافران، جبهه حق در مقابل جبهه کفر و شرک و عدالت بر علیه بی عدالتی استفاده می کنند. آنها خود را مستضعفین معرفی می کنند که می خواهند ملت خود را از دست حاکمان ظالم و یا از دست دشمنان خارجی نجات دهند.

دیوید سی، راپاپورت، عضو دپارتمان علوم سیاسی دانشگاه کالیفر نیا، القاعده را تحت عنوان  موج چهارم تروریسم مدرن یعنی تروریسم مذهبی مورد بررسی قرار داده است. وی گروه های تروریستی مدرن را به چهار گروه تقسیم کرده است که آنها شبیه یک چرخه در نظر می گیرد. از نظر او هرکدام از این امواج بعد از به وجود آمدن و طی چرخه ای نابود می شوند.  اولین موج، که به موج آنارشیستی معروف است در 1880 شروع و چهل سال ادامه پیدا کرد. به دنبال آن در دهه 1920 موج ضد استعماری شروع و در دهه 1960 از بین رفت. اواخر دهه 1960موج چپ جدید متولد شد و تقریبا تا دهه 1990 ادام یافت. چهارمین موج یا موج مذهبی درسال 1979 شروع و هنوز ادامه دارد. هرکدام از امواج تکنیک های خاص خود را دارند موج اول با ترور، موج دوم به وسیله حمله به اهداف نظامی، موج سوم به وسیله هواپیماربائی و موج اخیر با عملیات انتحاری از سایر امواج قابل تفکیک است. موج چهارم سازمانی را به وجود آورد که اهداف و نحوه یارگیری آن، در تاریخ تروریسم منحصر به فرد است.

هنزل کرسیتوفر سه دسته از اندیشه ها را در به وجود  بوجود آمدن القاعده دخیل می داند : دسته اول شاخه ای از مذهب وهابیت است که از طریق شخص بن لادن به سازمان القاعده رسیده است که هنزل آن را سلفی- وهابی های انقلابی می نامد. شاخه ای دیگر از این مذهب در عربستان سعودی به دین رسمی تبدیل شده است. دسته دوم اندیشه های مودودی است که از یک طرف بر روی سید قطب تأثیر گذاشته است و از طرف دیگر مستقیماً و از طریق مدارس اسلامی پاکستان بر روی مجاهدین افغانی و بالطبع اعضای القاعده  تأثیر گذاشته است. دسته سوم اندیشه های سید قطب می باشد که از طریق» ایمن الظواهری«به القاعده رسیده است. مایکل دوران استاد دانشگاه پرینستون اعتقاد دارد که در بررسی ریشه های ایدئولوژیکی  القاعده، اولین نفری که بیشترین تأثیرگذاری را داشته است این تیمیه می باشد با این حال عقاید وی توسط خود القاعده به دنیای مدرن وارد نشده است؛ بلکه این سید قطب است که  اندیشه های او را در واژگانی تازه وارد دنیای اسلامی امروزی کرده است. مودودی و سید قطب بیشترین تأثیر را در به وجود آمدن سازمان القاعده داشته اند تنها تفاوتی که این دو نفر را از همدیگر متمایز می کند نحوه اعلام جهاد و فراخوانی برای جنگ است در حالی که مودودی در نوشته هایش تنها به آن اشاره

می کند ولی سید قطب به شدت بر جهاد و استفاده از زور برای رسیدن به هدف تأکید دارد. در ادامه به نقش عوامل عینی و نحوه شکل گیری گروه القاعده پرداخته می شود.

نقش عوامل عنی در شکل گیری القاعده

در سال 1979 دو حادثه مهم چرخش سیاسی شگرفی در جهان اسلام ایجاد کرد. انقلاب اسلامی ایران اولین حادثه بود که باعث شد مذهب نقش سیاسی به خود بگیرد دومین حادثه مقاومت افغانستان در مقابل شوروی بود که باعث شد تا چنان ابر قدرتی مجبور شود افغانستان را ترک کند. وقوع انقلاب اسلامی با یک ایدئولوژی انقلابی جاذبه های سعودیان را بین امت اسلامی پایین آورد. چرا که آنها خود را محافظان خانه خدا و پناهگاه امت مسلمان تصور می کردند. چنین تهدیدی باعث شد تا سیاست رژیم سعودی در گسترش اسلام وهابی شده در سرتاسر دنیا، شدت بیشتری به خود گیرد، در همین راستا به واسطه افزایش درآمدهای نفتی، آل سعود از مجاهدین افغانی حمایت کردند تا در سایه آن هم مخالفان داخلی خود را به افغانستان سوق دهد و هم با گسترش انقلاب شیعی در جهان مبارزه بکند. اشغال افغانستان توسط شوروی فراخوانی شد برای عربستان سعودی و ایالات متحده تا به جهاد افغانی کمک کنند.در واقع آمریکا ، عربستان سعودی و پاکستان یک اتحاد غیر رسمی برای سرکوب هردو تهدید به وجود آوردند. هدف این اتحاد رواج اندیشه وهابیت و ایجاد یک اتحاد بین المللی وهابی برای مبارزه با شوروی و ایران شیعه بود. عربستان سعودی براین تصور بود که فرستادن اشخاصی مثل اسامه بن لادن و عبدا… اعظم به افغانستان و کمک به جهاد افغانی فرصتی است تا از یک طرف ناراضیان خطرناک خودرا به بیرون مرزها انتقال دهد و از سوی دیگر با حمایت از اسلام وهابی از نفوذ شیعه انقلابی بکاهد. تصوری که بعد از نبرد افغانستان برای خادمین حرمین شریفین گران تمام شد.

عامل دیگر در شکل گیری القاعده اشغال افغانستان توسط شوروی  بود . تاریخ شکل گیری القاعده با مبارزات مجاهدین در افغانستان پیوند خورده است. بعد از اشغال افغانستان بسیاری از مبارزان عرب با کمک آمریکا و عربستان سعودی رهسپار پاکستان شدند و جماعت اسلامی پاکستان پذیرای شان و سازمان امنیت داخلی پاکستان وظیفه آموزش نظامی آنها را به عهده گرفت. بن لادن در دهه 1980 و در طول اقامت خود در پاکستان به لاهور رفت و با عبدالله یوسف اعظم آشنا شد. اعظم اسلام گرایی فلسطینی بود که دردانشگاه اسلامی اسلام آباد تدریس می کرد. وی در سال 1985 به کمک هلال احمر کویت و عربستان سعودی سازمان را با همکاری بن لادن و برای سازمان دهی کمک های انسان دوستانه،  الخدمت للمجاهدین العرب، به مجاهدین افغانی تأسیس کرد، این سازمان سالانه حدود 600 میلیون دلار برای کمک به مقاومت افغان ها دریافت می کرد. طبق یک برآورد بین175000تا 250000 مجاهد سالیانه در افغانستان مبارزه می کردند. و تنها درصد کمی از آنها بومی افغانستان بودند. تقریباً نصف مجاهدان از عربستان سعودی حدود 3000 نفر از الجزایر ، 2000 نفر از مصر و هزاران نفر از سودان، یمن و پاکستان بودند. این مبارزان هسته اصلی مبارزان القاعده را تشکیل دادند. پس از خروج شوروی میان بن لادن و اعظم سر شیوه مبارزه اختلاف نظر پدید آمد. اعظم می خواست این سازمان را حفظ کند. بدین صورت که هر زمان کشورهای مسلمان یا مسلمانان  با تهدید روبه رو شدند، این گروه عنوان »  نیروی واکنش سریع«  وارد عمل شود. در صورتی که بن لادن می خواست این افراد به کشورهای تابعه خودرفته و حاکمان سکولار حامی غرب را مانند حسنی مبارک حاکم مصر، یا خاندان سعودی در عربستان از قدرت برکنار کنند. پس از ترور عبدالله اعظم در سال 1989 بن لادن به رهبری مکتب الخدمت رسید و به منابع مالی و مکانیزم آن تسلط یافت.بسیاری مکتب الخدمت را طلایه دار القاعده می دانند.  تشکیلات القاعده برای اولین بار درسال 1988 توسط بنیان گذار آن اسامه بن لادن جهت مبارزه و یا به لفظ اسلامی: غزوه بااتحاد جماهیر شوروی در شهر خوست افغانستان تأسیس شد. همان گونه که ذکر شد القاعده از سازمان مکتب الخدمت توسعه و پیشرفت یافت این سازمان در ابتدا از حمایت و پشتیبانی دولت های اسلامی و به ویژه پاکستان و عربستان و سازمان های خیریه اسلامی و عربی و هم چنین ایالات متحده آمریکا برخوردار بود. این سازمان از نظر فکری سنی سلفی جهادی و به عبارتی وهابی سیاسی به شمار می رود.که از درون وهابیت سنتی و محافظه کار سربرآورده است.

با شکست ابر قدرت شوروی در افغانستان و روی کار آمدن دولت ربانی بسیاری از این عرب افغان ها مدتی بلاتکلیف ماندند و بخشی از آنان به بوسنی هرزگوین رفتند و بخشی دیگر به چچن و در جنگ های بوسنی و چحن شرکت کردند. گروهی به تاجیکستان رفتند و به مخالفان دولت امام علی رحمانف پیوستند، برخی به شرق آسیا رفتند ودر گروه عبدالرسول سیاف در فیلیپین سازماندهی شدند و عده ای هم به مصر و الجزایر رفتند و به گروه های بنیادگرا ملحق شدند تا دولت های دست نشانده غربی را به زعم خود سرنگون بکنند.  با بازگشت عرب افغان ها به کشورهایشان، بنیادگرایی اسلامی از افغانستان به همه کشورهای اسلامی و حتی اروپایی گسترش یافت. بدین ترتیب بود که سازمان القاعده در اواخر دهه 90 به سرعت جهانی گردید و تشکیلات خود را به بسیاری از کشورها گسترش داد.  پس از خروج شوروی از افغانسان و سفر بن لادن و برخی رهبران القاعده به سودان رفتند. دوران جنینی القاعده در سودان طی شد. در آن زمان اسامه بن لادن و هم پیمانانش سازمان الجهاد مصر را با مجاهدان مشهور به» افغان های عرب« القاعده را در قالب سازمانی بزرگتر و پیچیده تر مشهور به  مجاهدان  »جبهه جهانی علیه یهودیان و صلیبیون« سازمان دهی کردند .  فعالیت سازمان جدید تا   زمان اعلام موجودیت خود در سال 1994 نمود چندانی نداشت.  نقطه عطف تاریخ این سازمان، زمانی بود که جنگجویان عرب این سازمان که اینک القاعده نام گرفته و در سودان تقریباً منسجم شده بودند، در اثر فشارهای حکومت سودان در سال 1996 به افغانستان مهاجرت کردند و قبایل پشتون این کشور، میزبان این سازمان گردیدند. القاعده با حمایت همه جانبه طالبان که به مدت پنج سال از سپتامبر 1996 تا دسامبر 2001 به طول انجامید، در توسعه تشکیلاتی خود و نیز سازماندهی توفیق یافت و توانست پایگاه های متعددی»  جهاد بین المللی « را در سرتاسر افغانستان دایر کند این پایگاه ها شامل 48 مرکز آموزشی و 30 هزار داوطلب بود که 18 هزارتن از آنها عضو رسمی القاعده بودند و به شکل مستمر در پایگاه ها حظور داشتند. ارتباطات گسترده میان سازمان الجهاد مصر و سازمان القاعده بن لادن در هنگام اقامت وی در سودان و افغانستان موجب گشت که در سال 1998 ایمن الظواهری سازمان جهاد اسلامی

مصر را با سازمان القاعده ادغام نموده و به شخص دوم این تشکیلات» منظمه الجهاد الاسلامی «

بدل شود.

در 17 آگوست 1998 گروه بن لادن به سفارت خانه های آمریکا در نایروبی کنیا و  درالاسلام تانزانیا حمله کرد، در واکنش به این بمب گذاری ها آمریکا اردوگاه های بن لادن را در افغانستان در نزدیکی مرز پاکستان و یک کارخانه داروسازی در سودان را که گفته می شد پایگاه تروریستی بود؛ بمباران کرد. رهبران طالبان در افغانستان پس از این حملات به جهانیان اسامه بن لادن سالم است و هیچ خسارت و زیانی به همراهان وی وارد نیامده است و اطمینان دادند که القاعده به حملات ادامه خواهد داد. نقطه عطف فعالیت های القاعده در 11 سپتامبر 2001 اتفاق افتاد. و این سازمان چهره ای بین المللی و مشهور به خود گرفت. در این تاریخ 19 هواپیماربا، کنترل 4 هواپیمای مسافربری را به دست می گیرند و دو تا از آنها را به مرکز تجارت جهانی نیویورک و یکی را به پنتاگون می زنند. چهارمین هواپیما در پنسیلوانیا سقوط می کند. به دنبال این حملات آمریکا جنگ جهانی علیه تروریسم را آغاز و پایگاه های القاعده در   افغانستان را مورد حمله قرار داد. که در نهایت منجر به سقوط حکومت طالبان و از هم پاشیدگی سازمان القاعده شد. بسیاری از نیروهای القاعده در این حملات کشته شدند و بسیاری از رهبران القاعده نیز مخفی گردیدند. با حمله آمریکا به عراق و استقرار نیروهای این کشور در عراق، القاعده بخشی از فعالیت های خود را در عراق متمرکز ساخت و به گفته بسیاری از کارشناسان، عراق به مأمنی برای آموزش و استقرار گروه های بنیادگرا و افراطی بدل گشت. در2004 سال ابومعصب الزرقاوی رهبر گروه حمایت التوحید و الجهاد رسماً این گروه را با القاعده ادغام کرد نام آن را به ، القاعده فی بلاد الرافدین یا شعبه القاعده در عراق تغییر داد  و  خود رهبری این شعبه را برعهده گرفت. به دنبال حملات و فشارهایی که ایلات متحده پس از تهاجم 11 سپتامبر علیه القاعده صورت داده این سازمان دچار انشعاباتی شده است و اجزای آن ارتباط ناچیزی با هم دارند. و این اجزا سعی کرده اند منابع مالی و طرح های عملیاتی خود را به طور مستقل برنامه ریزی و اجرا نمایند در پی حملات آمریکا به پایگاه های القاعده، سه هزار تن از 18 هزار جنگجویی که در پایگاه های القاعده در افغانستان مستقر بودند، در بمباران های جنگنده های این کشور کشته شدند و 1200 تن از آنها نیز به اسارت نیروهای آمریکایی درآمده اند. نیمی از این تعداد نیز به زندان گوانتانامو انتقال یافته اند و نیمی دیگر در مراکزی که هنوز آمریکایی ها مکان آنها را فاش نکرده اند نگهداری می شوند. بقیه جنگجویان نیز براساس ملیت خود در سرتاسر جهان پخش شده اند.ابومصعب-الرزقاری سال 2007 در عراق کشته شد. به محض کشته شدن یکی از رهبران القاعده بلافاصله جانشین او تعیین می شود و از این نظر القاعده توانسته است خود را با شرایط وفق دهد. حملات

تروریستی در اسپانیا و انگلستان نیز نشان می دهدکه علی رغم فشارهای شدید این سازمان هم چنان توانایی برنامه ریزی و اجرای یک عملیات تروریستی گسترده را دارد.

جهاد و مبارزه با کفر در دیدگاه القاعده

شخصی که اولین بار واژه جهاد را جزو ارکان اصلی دین قرارداد ، این تیمیه بود. به نظر وی جهاد بر حج، نماز و روزه برتری دارد و کسانی که در جهاد شرکت نکنند، کافر به حساب می آیند. در عصر حاضر نیز کسانی که به طور مبسوطی به واژه جهاد پرداختند و آن را وارد ادبیات سیاسی کردند مودودی و سید قطب می باشند ، مودودی جهاد را به عنوان نبردی انقلابی برای اجرای دستورات خداوند بر روی زمین تشریح می کند، وی معتقد است؛ که همه مسلمانان وظیفه دارند برای ریشه کنی ظلم و ستم از روی زمین جهاد بکنند. با این حال کسی که جهاد را وارد ادبیات گروه های نظامی اسلام گرا کرد ، سید قطب بود. از نظر وی مسلمانان واقعی آنهایی هستند که در راه اعتلا و برتری کلمه حق- نام خدا- به جهاد مشغولند. قطب جهاد تدافعی را قبول نداشته و معتقد است کسانی که جهاد در اسلام را تنها دفاعی می دانند، شرق شناسایی هستند که می خواهند ماهیت اسلام را تغییر دهند.

از نظر القاعده جهاد و مبارزه با کفر نه تنها مهمترین اولویت و وظیفه هر مسلمانی است. بلکه فقط محدود به صلیبیون و یهودیون نمی شود و حاکمان کشورهای اسلامی که پیمان اتحاد با کافرانی چون آمریکا و متحدانش منعقد کرده اند نیز از جمله کسانی هستند که القاعده جهاد علیه آنها را واجب می شمارد. از نظرعبدلله اعظم استاد بن لادن تنها راه موفقیت در استقرار جامعه اسلامی، جهاد علیه دشمنان اسلام است.

القاعده بازگشت به اسلام راستین و آزاد ساختن مسلمانان از یوغ اتحاد صلیبیون و یهودیون را در گرو استقرار خلافت اسلامی می داند و برای دست یابی به این منظور شیوه جهاد را توصیه می کند. البته منظور آنها ازاسلام راستین همان اسلام سنی وهابی است ومذهب تشیع و پیروان آن نیز در این مورد در ردیف کفار صلیبی و یهودی و حتی بدتر از آنها قرار می گیرند. حمله به حرمین شریفین عسگری و تخریب آن به شهادت رساندن محمدباقر حکیم و جمعی از نمازگذاران بعد از نماز جمعه نجف اشرف، حمله به زوار حسینی و ده ها مورد دیگر نشان می دهد که القاعده قسمت اعظم توان خودرا به نابودی این جلوه انحرافی اسلام قرار داده است. عملیات های انتحاری متعددی که بر ضد اجتماعات شیعیان در عراق ، افغانستان , پاکستان و سیستان و بلوچستان ایران صورت می گیرد. براساس ایدئولوژی وهابیون سخت و متعصب و مبتنی بر فتاوایی است که از سوی مفتیان وهابی مبنی بر کافر بودن شیعیان و لزوم قتل آنان صورت می گیرد. و در این مورد القاعده هم، چون متأثر از وهابیت است خود را موظف به زدودن این جلوه انحرافی اسلام و برپایی خلافت اسلامی می داند. ایمن الظواهری برای مبارزه تمرکز بر عملیات انتحاری به عنوان موفق ترین راه برای تحمیل کردن آسیب علیه دشمن و تحمیل حداکثر خسارت به آن و داشتن کمترین هزینه را به مجاهدین توصیه می کند.

. Mark Sed gwick, “sects in the Islamic world”, available at:

http://www. Caliber, VC press.net./doi/pdf /10.1525 /nr.2 00 3.

195.

. Jeffry Haynes, “understanding contemporary Islamic militancy:

The case of Al-Qaeda:Idology and Action, oaoer prepared for the

ECPR joint sessios of works hops, Uppsala”, April2004, available

at:http://www.essex.ac.uk./acpr/events/jointsessions/paper

archive/Uppsala/ws3/Hayness.pdf

. Lisa Wedeen, “Beyond the crusaders: why Huntington, and

Binladen, Are wrong”, Middle East policy, vol x, No 1,

(summer2003),

. Johan Gray, “Al-Qaeda and what it means to be modern“, (New

York and London: The new press: 2003), pp110-117.

. Jason Burk, “Al-Qaeda today and the real roots of terrorism” ,

Interview with Jason Burk, Terrorism Monitor, Vol 1, No11,

February 2004

. Lee Harris, “Al-Qaeda,s Fantasy Ideology” , policy Review on

line, Augest-september 2002,No 114, available at: http://www

.policy review.org/ AUG02/harris.html

. Waller R. Newell, “post modern jihad: what Osama binladen

lerned from the left?”, The weakly standard (11-26-2001),

available at: http://www.free public .com/focus/facus/fnews/

573060/po sts

. Haneef james Oliver, “The wahhabi myth”,(2002),pp9-10.

available at:http ://www.ratf.mi.th/publications /Terrorism /

. Quinton Wik torowics and Johan kaltner, “killing in the name of

Islam: AL-Qaeda,s justification for septamber 11″, middle east

policy, Vol X, No2, summer2003

. DavidC.Rapaport,”The four waves of rebel terror and

september11″, Anthropoetics 8, No,(spring and summer2002)

19, also available at: http://www. Anthropoetics. Usla. Edu

/archive/apo801.pdf.

David C. Rapaport “feer and tvembling: terrorism in three religious-

traditions“, American political science Review, No18, 1984,.

.

. Christopher Hanzel, “The origins of Al-Qaeda: An Anatomy af

Extrmism in middle eastern politics” , political science quarterly,6-

22-2002,avahlble at: http//www.ndu.edu/writing/ay04/pdf.

. Michal Doran, “the pragmatic fanaticism of al-Qaeda: an anatomy

of extremism in middle eastern politics”, political science

quarterly,6-22-2002, available at :http://hbuza.net./doran.htm.

. Abdel wahab Meddeb, The malady of Islam, Trans by Pierre joris

and Am Reid (New york: Basic books, 2003)

. Gilles Kepd, jihad: The trail of political Islam, Trans by

Anthony Roberts,(Massachusetts,Harvard university,2002),

. Jason Burke, Al-Qaeda:casting of shadow of terror,(London and

new york:I.B Tauris and colted , 2003)

. Kenneth katzman, “Al-Qaeda:profile and Theart Assesment”,crs

report for congress,Aagust 17.2005.p3, also available at: http:/

/www .fas.org/sag p/crs/teroor/rl33038.pdf.

9/11commission members, “The 9/11commission report”, 22julay

2004, p51. Available at: http://www. Gpoaccess gov 9/11/pdf/

full report.pdf.

. David zeidan, “The Islamic Fundamentalists veiew of life as a

perennial battle“, middle east Review of international affaires,

No4 (December2001)

.

. Abdullah Azzam, “Join the karvan, Al-jihad Fesibillah”, available

at: http://www. Religiscope. Com/info/doc/jihad/Azzam-carvan

-1-forvard.html.

. Osama Binladin,s Speech in a videotape sent to Al jazeera

television,01, November 2004, Available at: Al jazeera,s website

: http:// renglish. Al jazeera.net/NR/exeres/79c6Af22-98fb-

4A1c- B21f-28c36e87f-61f.htm.

. Osama binladin, “Text of fatwah jihad aginest Americans”,

. Al-Qaeda, “A statement from qaidat al-jihad regarding the

mandates of the heroes and legality of the operation in new york

and Washington”, available at: http://www. Mepc.org/publicasp/

jurnal Vol 10/ alqaeda.html.

104. Ayman al-zawahiri, “Knights under the prophet s banner”,

December و” 2001 available at: http://fus.org/irp /world /para

/ayman /-bk.html.

105. Osama Binladen, “Declaration of war against American

occupying the land of the holy places”

حسین بشیریه ، تاریخ اندیشه های لیبرالیسم و محافظه کاری ، (تهران،نشر نی،

– اولیور ری، تجربه اسلام سیاسی، ترجمه محسن مدیرشانه چی و حسین مطیعی امین،

قم: انتشارات اسلامی، 1378 .

مهدی بخشی شیخ احمد ، »جهاد از ابن تیمیه تا بن لادن« مجله راهبرد، شماره 39  ، بهار 85 .

Share