مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

راهکارهای پیش رو برای کاهش واگرایی در روابط سیاسی ایران و جمهوری آذربایجان (بخش نخست)

اشتراک

ژیلا احمدی

مرکز بین المللی مطالعات صلح – IPSC

 

روابط سیاسی ایران و جمهوری آذربایجان

جمهوری آذربایجان از جمله کشورهایی است که در حوزه تمدن ایرانی قرار داشته و از جنبه‌های مختلف پیوندهای نزدیکی بین ملت ایران و مردم این جمهوری وجود دارد. آن‌سوی مرزهای شمالی(خصوصاً برخی نواحی آن‌) برای ایرانیان احساسات مختلفی را بر می‌انگیزاند، از حس نوستالژی گرفته تا نگرانی و واهمه، نوستالژی به زمان‌ نه چندان دور، عصر باهم زیستن مردمان آن‌سوی مرزها در چارچوب تمدن ایرانی، به سرزمین‌ها و مردمانی که هنوز رنگ و بوی آشنایی می‌دهند و مکان‌هایی که جای‌جایش نشانه‌های پررنگی از فرهنگ ایران‌ زمین دارد، و سال‌ها تاخت و تاز تزارها و سرکوب‌ ایدئولوژیک کمونیست‌ها نتوانسته است گرد فراموشی بر آن بپاشد، نوستالژی به سرزمین خاقانی، نظامی، رودکی و …، به آب‌ها، مراتع، دشت‌ها و کوهستان‌ها و قله‌های بلندش که از دوردست‌ها هم هنوز حس آشنایی را بر می‌انگیزانند، و در کنار چنین حسی، نگرانی و واهمه هم معنا می‌یابد، نگرانی برای سرنوشت مردمان آن سوی مرزها و منفعت‌جویی‌ها و یارکشی‌هایی که به‌واسطه حضور بازیگران منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای جدی‌تر از گذشته شده است، به بازی بزرگ دیگری که قدرت‌های بزرگ در منطقه به ‌راه انداخته‌اند، و جبهه‌بندی‌هایی که در آسیای مرکزی و قفقاز شکل می‌گیرد، و واهمه از جدایی هر چه بیش‌تر این سرزمین‌ها و مردمان آشنا برای ایرانیان. برای ایرانیان، آسیای مرکزی و قفقاز همواره تداعی کننده اشتراکات فراوان فرهنگی، تمدنی و تاریخی می‌باشد و به همین دلیل در سیاست خارجی ایران این مناطق از جایگاه ویژه‌ای برخوردارند. ولی با این‌وجود، فرآیند توسعه روابط ایران با کشورهای آن‌سوی مرزهای شمالی خصوصاً جمهوری آذربایجان، با موانع و عوامل بازدارنده مهمی مواجه بوده است، از تفاوت در ماهیت حکومت‌های دو کشور، تداوم اختلافات در مورد رژیم حقوقی دریای خزر و برخورداری از جهت‌گیری‌های متفاوت ژئوپلتیکی گرفته تا متغیرهای مزاحم فرامنطقه‌ای.

روابط ایران و جمهوری آذربایجان با وجود زمینه‌های مختلف همکاری، از 1991  تا به امروز با چالش‌هایی مواجه بوده است. گرایش‌های جمهوری آذربایجان به قدرت‌های فرامنطقه‌ای به خصوص آمریکا که برای گریز از تهدید روسیه و جلب حمایت در قبال ارمنستان در مناقشه قره‌باغ (مسایل داخلی) اتخاذ شده است جزیی از اصول تغییرناپذیر سیاست خارجی جمهوری آذربایجان گردیده است. این عامل در کنار عوامل دیگر هم‌چون رشد نگرش‌های انحرافی وحدت‌گرایانه یا تجزیه‌طلبانه، افزایش منافع آمریکا و اسراییل در جمهوری آذربایجان، ایجاد پایگاه‌های نظامی غرب، گسترش همکاری‌ها با ناتو و افزایش فشارهای بین‌المللی علیه ایران(خصوصاً به‌خاطر پرونده اتمی) و رادیکالیسم سیاسی موجود در ایران که در دولت دهم به اوج خود رسید در بیش از یک دهه اخیر موجب واگرایی بیش‌تر در روابط سیاسی ایران و جمهوری آذربایجان شده است. این موانع نقش موثری در عدم توسعه حداکثری روابط ایران و آذربایجان داشته‌اند، حداقل می‌توان گفت که روابط دو کشور بسیار کم تر از پتانسیل‌هایی که وجود دارد به پیش رفته است. این نوشتار تلاش دارد به این سوال بپردازد با توجه به واگرایی در روابط سیاسی ایران و جمهوری آذربایجان، راهکارهای برون رفت از این واگرایی چیست؟

جمهوری اسلامی برای معرفی فرهنگ و تمدن ایرانی اسلامی و شناخت فرهنگ­های دیگر ملل نیاز به مشارکت بیشتر و متقابل در سازمان­ها و ساختارهای فرهنگی و بین‌المللی دارد و باید ارتباط منطقی با سازمان های بین­المللی را در دستور کار قرار دهد. با توجه به گستردگی ارتباطات جمعی بعضی از کشورها سعی می­کنند از تمام ظرفیت‌ها برای تضعیف فرهنگ­ها استفاده کنند و یا از روش­های مختلف برای رسیدن به منافع خود استفاده کنند که این روش‌ها بسیار پیچیده، نامدرن و بعضاً نامحسوس است و شناخت این روش‌ها از وظایف سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی می‌باشد. ارتباط میان فرهنگ‌ها، ارتقایشان و در نهایت قوت و ضعفش وظیفه یک رایزن است که فرهنگ خودی را نیز شناخته و از توان فرهنگی­ کشورمان آگاه است، می­تواند از آن دفاع کند و فرهنگ ایران اسلامی را تبلیغ وتبیین کند. هر چقدر شناخت یک رایزن نسبت به فرهنگ کشور میزبان عمیق­تر باشد طبیعی است که کارآمدی بیشتری دارد و تلاش و برنامه‌­های آموزشی این سازمان هر چه عمیق­تر کردن این شناخت باشد. از جملة امتیازات اشاعه فرهنگ ایرانی را می‌توان به ابتیاع آثار هنری هنرمندان معاصر کشور به منظور غنا بخشیدن به میراث هنرهای معاصر جهان، جمع آوری آثار هنری، نمایش آثار هنری در موزة هنرهای معاصر تمام کشورها، پشتیبانی از نمایشگاه‌های مختلف فرهنگی و هنری، برپایی نمایشگاه‌های کوچک سیّار و توسعة هنرهای زیبای ایرانی در خارج از کشور از طریق سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی در نمایشگاه‌های هنری کشورهای حوزه قفقاز به ویژه جمهوری آذربایجان اشاره نمود. اولویت بعدی ارائه چهره فرهنگی کشورمان در خارج از کشور، حمایت، بسط و گسترش صنعت موسیقی می‌باشد. به این منظور انجمن‌های موسیقی کشورمان بویژه موسیقی سنتی جهت ارزیابی و اجرای برنامه‌های موسیقی و پروژه‌های ارائه شده با سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی همکاری مستمر باید داشته باشند. زبان و ادبیات فارسی به عنوان دومین زبان جهان اسلام و زبان حوزه فرهنگ و تمدن ایرانی، با هزاران آثار گران سنگ در زمینه‌های مختلف ادبی، عرفانی، فلسفی، کلامی، تاریخی، هنری و مذهبی همواره مورد توجه و اعتقاد ایرانیان و مردمان سرزمین‌های دور و نزدیک بوده است. به رغم حوادث و رویدادهای پر تب و تاب و گاه ناخوشایند سه سده اخیر، باز هم این زبان شیرین و دلنشین در دورترین نقاط جهان و به ویژه در جمهوری آذربایجان در میان طرفداران خود حضور و نفوذ دارد. این حضور و نفوذ حکایت از آن دارد که در ژرفای زبان و ادب فارسی آن‌قدر معانی بلند و مضامین دلنشین علمی، ادبی، اخلاقی و انسانی وجود دارد، که هر انسان سلیم الطبعی با اطلاع و آگاهی از آن‌ها، خود به‌خود به فارسی و ذخایر مندرج در آن دل می‌سپرد. اگر چنین نبود، ترجمه و تألیف هزاران کتاب و مقاله از سوی خارجیان درباره آثار جاودان و جهانی ادب فارسی مانند؛ شاهنامه فردوسی، خمسه حکیم نظام گنجوی، گلستان و بوستان شیخ اجل، مثنوی مولانا جلال الدین بلخی، غزلیات خواجه حافظ شیرازی و رباعیات حکیم عمر خیٌام چهره نمی‌بست و هزاران ایران‌شناس و ایران دوست غیر ایرانی دل و عمر بر سر شناخت، فهم، تفسیر و ترجمه این آثار ارزنده در نمی باختند.

 به نظر می‌رسد که در ساحت فرهنگ و سیاست، ایران دارای توانمندی‌های خوبی است که می‌تواند با تکیه بر آن‌ها خود را در جایگاه شایسته قرار دهد. فرهنگ، دروازة ورود هر کشور برای تأمین منافع ملی است و از این‌رو در این زمینه اگر ایران مانند هر کشوری دیگر، سنجیده عمل نکند، از فضای به وجود آمده، نه تنها سودی نخواهد برد بلکه آسیب‌های فراوانی در ساحت‌های گوناگون فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی خواهد دید . پس برای مطرح‌تر شدن باید به نیازهای فکری و هجمه‌های فرهنگی پیشه‌رو بیشتر توجه شود. ایران و جمهوری آذربایجان از نظر فرهنگی، تاریخی، مذهبی و …دارای اشتراکات فراوانی هستند و دو کشور دارای پتانسیل‌های خوبی جهت گسترش روابط فرهنگی دارند، که باید شناخته شده و در آن زمینه‌ها کار شود. به نظر می‌رسد سطح مناسبات کنونی می‌تواند تا چند برابر افزایش یابد. اما لازم است فضای رسانه‌ای (به ویژه تلویزیون) دو کشور از تبلیغات منفی نسبت به یکدیگر دوری کنند و فضای سالم رسانه‌ای ایجاد کنند. لغو رژیم ویزا از سوی ایران برای شهروندان جمهوری آذربایجان نشان دهنده اراده ایران برای گسترش روابط است. در آن صورت مناسبات فرهنگی، تجاری و اقتصادی دو کشور افزایش چشمگیری خواهد داشت. گسترش روابط فرهنگی در زمینه‌های موسیقی، آموزش زبان فارسی، برگزای سمینارها ، انتشار کتاب‌ها و مجلات مشترک، برگزاری مشترک جشن‌های نوروز ، مداوای بیماران جمهوری آذربایجان در ایران( تبریز) با توجه رشد و بالندگی پزشکان ایران در منطقه، همگی می‌تواند به نوعی باعث نزدیکی روابط دو کشور شود. شناخت مردم جمهوری آذربایجان نسبت به ایران و شناخت مردم جمهوری اسلامی ایران نسبت به جمهوری آذربایجان اندک و باید تلاش گسترده برای شناخت متقابل صورت گیرد. در این زمینه باید از طریق تولید فیلم‌های تلویزیونی مشترک اقدامات اساسی صورت گیرد. از این رو پیشنهاد می‌شود در محافل علمی و سیاسی ایران، از تمامیت جمهوری آذربایجان دفاع شده و تمام تلاش‌ها جهت استحکام هر چه بیشتر روابط دو کشور صورت گیرد و در این میان فرهنگ و تاریخ مشترک میان دو کشور می‌تواند بسیار کارساز باشد. به طور طبیعی هر قدر هم‌سویی منافع میان دو بازیگر در حوزه‌های مختلف سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و امنیتی بیش‌تر و بالاتر باشد زمینه مساعدی برای بسط و توسعه روابط میان آن‌ها و در واقع نوعی هم‌گرایی وجود خواهد داشت در مقابل برتری عوامل بازدارنده می‌تواند روابط دو کشور را تا حد قطع مناسبات دیپلماتیک وحتی رویارویی نظامی تخریب کند. این قاعده کلی قابل اطلاق و تعمیم به روابط میان تمام اعضای جامعه بین‌المللی است.

واژگان کلیدی: راهکار، کاهش، واگرایی، روابط، سیاسی، ایران ، جمهوری آذربایجان

مطالب مرتبط